رجعت در آیات و روایات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رجعت، آيات، روايات.
پرسش: آيا رجعت را میشود با آيات و روايات ثابت كرد؟
پاسخ: در همه
ادیان به
ظهور مصلح جهانی
بشارت داده شده است و این مصلح جهانی است که
وارث همه علوم و معجزات
انبیای گذشته است و
عدل و داد را برقرار مینماید و
زمین را از لوث ستمکاران و خیانتکاران پاک میکند.
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) که همان مصلح موعود است، همه معجزات
پیامبران را خواهد داشت؛ بنابراین زنده شدن
مردگان نیز از معجزات زمان ظهور آن حضرت خواهد بود. با در نظر گرفتن این امور و اثبات آن در این مقاله نظر منکرین
رجعت (
اهل سنت)
باطل خواهد شد. شکی نیست که اعتقاد به رجعت، یکی از ویژگیهای
مذهب حقه شیعه است که میتوان آن را با دلایل قطعی ثابت کرد.
الفاظ مختلفی برای این اصل اعتقادی در
قرآن مجید و
روایات اسلامی به کار رفته است، مانند: رجعت، کره، رد،
حشر، که همه در معنای بازگشت مشترکاند که در
آیات زیر آمده است:
ــ «
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ».
ــ «
قَالُوا تِلْكَ إِذًا كَرَّةٌ خَاسِرَةٌ».
ــ «
إِنَّهُ عَلَى رَجْعِهِ لَقَادِرٌ».
ــ «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ»؛
اما
لفظ رجعت مشهورتر است.
رجعت
مصدر مره به معنی یکبار بازگشت است، چنانچه در
لسان العرب آمده است: رجعت مصدر مره از
ماده رجوع است.
فیومی میگوید: رجعة به فتح عین به معنی رجوع نمودن است و کسی که قائل به رجعت است
ایمان به بازگشت به
دنیا دارد.
در
معارف دینی رجعت به معنای زنده شدن بعضی انسانهای نیکوکار و بدکار خاص، در زمان
ظهور امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) است که از
روایات و بعضی
آیات استفاده میشود و لزوما یک مرتبه بودن رجعت که از معنی لغوی آن استفاده میشود در این
اعتقاد شرط نشده است.
سید مرتضی در این باره میگوید:
شیعه امامیه بر آن است که
خداوند در زمان ظهور
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، گروهی از مؤمنان را بر میانگیزد تا از ظهور دولت حق بهره برده و به
ثواب نصرت و یاری حضرت نائل گردند و نیز گروهی از دشمنان را برگردانده تا از آنان
انتقام گرفته شود و
مؤمنان از آن و
ظهور دولت
حق و برتری
اهل حق خشنود شوند.
رجعت، یکی از اتفاقاتی است که در زمان
ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) رخ خواهد داد. براساس این عقیده، گروهی از
مؤمنین برای رسیدن به
ثواب نصرت
اولیای خدا و دیدن دولتی که سالها
انتظار آن را کشیدهاند، برمیگردند تا از دیدن دولت
عدل و
قسط لذت ببرند. و از طرف دیگر، گروهی از
منافقین که آمدن این دولت را انکار کرده و کردارهای زشتی انجام دادهاند، باز میگردند تا عقوبت
اعمال خویش را در همین جهان بچشند و دچار خفت و خواری شوند. اعتقاد به رجعت از باورهای ضروری و تردیدناپذیر شیعه است
که بر
آیات قرآن و
احادیث معصومین (علیهالسّلام) استوار میباشد.
مأمون به
حضرت علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) عرض کرد یا ابا الحسن درباره رجعت چه میفرمایید؟ حضرت فرمود: رجعت حق است و در امتهای پیشین بوده است. قرآن هم از آن سخن گفته و
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز فرمود: پس میآید برای این
امت هر آنچه برای امتهای گذشته پیش آمد، بدون کم و زیاد و فرمود هنگامی که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از فرزندان من ظهور نماید،
عیسی از
آسمان پایین آمده پشت سر آن حضرت
نماز میگذارد. مأمون عرض کرد سرانجام چه میشود؟ فرمود: حق به اهل خودش بر میگردد.
مرحوم طبرسی (رحمةاللهعلیه) نیز میگوید:
وقد تظاهرت الاخبار عن ائمة الهدی من آل محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فی ان الله تعالی سیعید عند قیام المهدی قوماً ممن تقدم موتهم من اولیائه وشیعته لیفوزا بثواب نصرته ومعونته ویبتهجوا بظهور دولته، ویعید ایضاً قوماً من اعدائه لینتقم منهم وینالوا بعض ما یستحقونه من العذاب فی القتل علی ایدی شیعته والذل والخزی بما یشاهدون من علو کلمته.
روایات بسیاری از ائمه
اهل بیت (علیهمالسّلام) به ما رسیده است که به زودی
خداوند در زمان قیام حضرت مهدی (علیهالسّلام) قومی از شیعیان او را بر میگرداند که پیش از او از
دنیا رفتهاند تا به ثواب یاری و همراهی آن حضرت رسیده و از دیدن دولت او لذت ببرند و نیز قومی از
دشمنان او را برمیگرداند تا از آنها انتقام بگیرد و به خاطر کشتن اعتقاد به رجعت سبب شده است که در طول
تاریخ شیعیان مورد طعن قرار بگیرند؛
بهطوری که اگر یک
راوی هر چند هم موثق باشد، اما چون قائل به رجعت بوده، علمای
جرح و تعدیل اهلسنت او را از کار میاندازند؛ مثلاً
مسلم بن حجاج در مقدمه
صحیح مسلم نقل میکند:
حَدَّثَنَا اَبُو غَسَّانَ مُحَمَّدُ بْنُ عَمْرٍو الرَّازِیُّ سَمِعْتُ جَرِیرًا یَقُولُ لَقِیتُ جَابِرَ بْنَ یَزِیدَ الْجُعْفِیَّ فَلَمْ اَکْتُبْ عَنْهُ کَانَ یُؤْمِنُ بِالرَّجْعَةِ.
ابوغسّان میگوید که از جریر شنیدم که میگفت: با
جابر بن یزید جعفی ملاقات کردم؛ ولی روایتی از او نقل نمیکنم؛ چرا که او به رجعت
ایمان دارد. با اینکه به صراحت میگوید که در نزد او بیش از هفتاد هزار
روایت بوده است!
سَمِعْتُ جَابِرًا یَقُولُ عِنْدِی سَبْعُونَ اَلْفَ حَدِیثٍ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ عَنْ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کُلُّهَا.
از جابر شنیدم که میفرمود: هفتاد هزار
حدیث در نزد من است که تمامی آنها را
امام صادق (علیهالسّلام) از پیامبر نقل کرده است.
مرحوم
شیخ مفید (رحمةاللهعلیه) در اینباره میفرماید:
والرجعة انما هی لممحضی الایمان من اهل الملة وممحضی النفاق منهم.
رجعت، از طرفی برای کسانی از
امت اسلام است که ایمان خالص و بالاترین مرحله
ایمان را دارا هستند و از طرف دیگر برای افرادی از
منافقین است که در بالاترین مرحله
نفاق قرار داشتهاند.
سیدمرتضی میگوید: ملاک در اثبات رجعت اتفاق علماء امامیه است بر اینکه خداوند تعالی برخی اولیا و دشمنان را در هنگام
قیام امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) زنده میکند.
سید مرتضی (رضواناللهتعالیعلیه) میگوید:
اعلم ان الذی تذهب الشیعة الامامیة الیه ان الله تعالی یعید عند ظهور امام الزمان المهدی ( (عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) ) قوماً ممن کان قد تقدم موته من شیعته لیفوزوا بثواب نصرته ومعونته ومشاهدة دولته، ویعید ایضاً قوماً من اعدائه؛ لینتقم منهم فیلتذوا بما یشاهدون من ظهور الحق وعلو کلمة اهله.
عقیده شیعه امامیه درباره رجعت آن است که
خداوند متعال در هنگام
ظهور امام زمان مهدی (علیهالسّلام) مردمی از
شیعیان آن حضرت را که پیش از او از دنیا رفتهاند، به دنیا برمیگرداند، تا به ثواب یاری او و مساعدت وی و مشاهده دولت آن حضرت فائز گردند. همچنین مردمی از
دشمنان آن حضرت را نیز زنده میگرداند، تا از آنها انتقام گیرد. و آنها نیز از مشاهده ظهور حق و بالا گرفتن دین پیروان حق، زجر بکشند.
علامه مجلسی در
بحارالانوار به بیش از صد و شصت آیه و
روایت در باب رجعت اشاره میکند و میگوید: برای کسانی که به گفتار
ائمه اطهار (علیهالسّلام) ایمان دارند، جای
شک و تردید باقی نمیماند که مسئله رجعت،
حق است. زیرا روایات وارده در این باب از ائمه اطهار (علیهالسّلام) در حد
تواتر است و نزدیک به دویست روایت وارد شده است که در این امر صراحت دارند و این روایات را بیش از چهل تن از بزرگان
علماء و
محدثین عالیقدر در بیش از پنجاه کتاب معتبر روایت کردهاند. آنگاه یک به یک نام این بزرگان را برمی شمرد مانند:
صدوق،
کلینی،
طوسی،
علم الهدی،
نجاشی،
کشی،
عیاشی،
قمی،
مفید،
کراجکی،
نعمانی،
صفار،
ابن قولویه،
ابن طاووس،
طبرسی ،
ابن شهرآشوب و
راوندی و ... سپس از کتابهایی که در خصوص مسئله رجعت نگاشته شده یاد میکند.
برای اثبات صحت اعتقاد به رجعت، دلایل فراوانی از قرآن و
سنت وجود دارد؛ بهطوری که مرحوم
علامه مجلسی (رحمةاللهعلیه) در ج۵۳
بحار الانوار دهها روایت را در این باب نقل میکند. ما ابتدا شواهد قرآنی و بعد
روایات را نقل خواهیم کرد.
در
قرآن کریم، آیاتی وجود دارد که عقیده به رجعت را ثابت میکند:
خداوند حکیم در
سوره مبارکه نمل، آیه ۸۳ میفرماید:
«
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِمَّنْ يُكَذِّبُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ يُوزَعُونَ؛
روزی خواهد آمد که از هر گروه، دستهای را برمیانگیزیم، از کسانی که
آیات ما را تکذیب میکنند.»
خداوند در این
آیه به صراحت میگوید که ما گروهی از ستمکاران را برمیانگیزیم، نه همه آنها را. بهطور قطع این حشر، نمیتواند حشر
روز قیامت باشد؛ چراکه
حشر روز قیامت همگانی است و احدی باقی نمیماند، مگر اینکه در روز
قیامت محشور میشود و نتیجه اعمال خود را خواهد دید. اینمطلب از بسیاری از آیات
قرآن کریم قابل استفاده است؛ مثلاً خداوند در
سوره کهف، آیه ۴۷ میفرماید:
«
وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ اَحَدًا؛
آنها را برانگیختیم، هیچکس را فروگذار ننمودیم».
یا در
سوره نمل آیه ۸۷ میفرماید:
«
وَیَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِی الْاَرْضِ اِلَّا مَنْ شَاءَ اللَّهُ وَکُلٌّ اَتَوْهُ دَاخِرِینَ؛
روزی که در صور دمیده میشود، تمام کسانی که در
آسمان و زمین هستند در
وحشت و هراس فـرو مـیرونـد، مـگـر کـسانی که خدا خواسته مورد عنایت خاص او باشند. پس همگی در پیشگاه حضرت حق با فروتنی حضور دارند».
بنابراین مراد خداوند از «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» نمیتواند حشر روز قیامت باشد؛ پس منظور از آن چیزی نیست؛ مگر همان رجعتی که شیعیان به آن اعتقاد دارند.
خداوند در آیه ۱۱
سوره غافر میفرماید:
«
قَالُوا رَبَّنَا اَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَاَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْنِ فَاعْتَرَفْنَا بِذُنُوبِنَا فَهَلْ اِلَی خُرُوجٍ مِنْ سَبِیلٍ؛
در روز واپـسین
کافران گویند: خداوندا! ما را دو بار میراندی و دو بار زنده کردی؛ پس اینک که ما به
گناهان خویش گردن نهادهایم، برای بیرون شدن از این گرفتاری راه چارهای هست»؟
در ایـن آیه، خداوند از دو بار میراندن و دو بار زنده شدن سخن گفته ا ست، که هر میراندن،
حیات سابقی را میرساند؛ همانگونه که دو بار زنده شدن، مرگ پیشین را حکایت میکند. مـیرانـدن نـخست، پس از حیات دنیوی، و مرگ دوم، پس از حیات در رجعت است؛ چنانکه
احیا نخست، در رجعت، و احیا دوم در روز واپسین است.
یکی از دلایل صحت و امکان رجعت، زنده شدن
اصحاب کهف، بعد از سیصد سال است که خداوند در
سوره کهف به آن تصریح میکند:
«
وَتَحْسَبُهُمْ اَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ ... وَکَذَلِکَ بَعَثْنَاهُمْ لِیَتَسَاءَلُوا بَیْنَهُمْ؛
گمان میبری که آنان بیدارند، درحالیکه آنان آرمیدهاند... اینچنین آنان را برانگیختم تا میان خود گفتوگو کنند».
«
وَکَذَلِکَ اَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا؛
اینچنین، دیگران را بر آنان دلالت نمودیم، تا بدانند
وعده خداوند، درباره
رستاخیز، حق است، و هنگامه قیامت هر آینه آمدنی است و جای شک در آن نیست».
«
وَلَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِئَةٍ سِنِینَ وَازْدَادُوا تِسْعًا؛
آنان در غارشان سیصد سال درنگ نمودند، و نه سال بر آن افزودند.»
«
اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلَی قَرْیَةٍ وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَی عُرُوشِهَا قَالَ اَنَّی یُحْیِی هَذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِهَا فَاَمَاتَهُ اللَّهُ مِئَةَ عَامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قَالَ کَمْ لَبِثْتَ قَالَ لَبِثْتُ یَوْمًا اَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قَالَ بَلْ لَبِثْتَ مِئَةَ عَامٍ فَانْظُرْ اِلَی طَعَامِکَ وَشَرَابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَانْظُرْ اِلَی حِمَارِکَ وَلِنَجْعَلَکَ آَیَةً لِلنَّاسِ وَانْظُرْ اِلَی الْعِظَامِ کَیْفَ نُنْشِزُهَا ثُمَّ نَکْسُوهَا لَحْمًا فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قَالَ اَعْلَمُ اَنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ؛
یا همانند کسی که از کنار یک روستای ویران شده عبور کرد، درحالیکه سقفهای آن فروریخته بـود، و مـردم آن مرده و استخوانها پوسیده و پراکنده شده بود، با خود گفت: چگونه خدا، اینها را پـس از
مرگ زنـده مـی کند. در این هنگام، خدا او را یکصد سال میراند، سپس برانگیخت، و به او گـفت: (نوایی شنید) چهقدر درنگ کردی. گفت: یک روز یا پارهای از روز، به او گفت: نه بلکه یـکصد سال درنگ کردی. پس نگاه کن به خوردنی و آشامیدنی خود که همراه داشتی، هیچگونه فرسودگی در آن رخ نداده؛ ولی به الاغ خود نگاه کن که چگونه فرسوده و از هم گسیخته شده... که ما تو را، زنده شدن تو پس از یکصد سال مردن را نشانهای برای مردم قرار دهیم (از تو شنیده باور کنند که زنده شدن
مردگان حق است) اکنون به استخوانهای پوسیده و از هم گسیخته الاغ خـود نـگـاه کـن، تا چگونه آنها را فرآورده استوار میسازیم، سپس
گوشت بر آن میپوشانیم. پس هـنـگامی که این حقایق بر او
آشکار گردید، گفت: هر آینه میدانم خداوند بر همه کاری توانایی دارد».
یکی دیگر از دلایل صحت و امکان رجعت در این امت، داستان هفتاد هزار خانوار فراری از
طاعون است که دچار مرگ ناگهانی شدند، و سپس با دعای
حزقیل، سومین
وصی حضرت موسی، زنده شدند. خداوند، در قرآن کریم داستان را اینگونه نقل میکند:
«
اَلَمْ تَرَ اِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ وَهُمْ اُلُوفٌ حَذَرَ الْمَوْتِ فَقَالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ اَحْیَاهُمْ اِنَّ اللَّهَ لَذُو فَضْلٍ عَلَی النَّاسِ وَلَکِنَّ اَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَشْکُرُونَ؛
آیا ندیدهای (ندانستهای) گروهی را که از ترس مرگ از خانههای خود بیرون شدند (به بـهـانه بیماری
طاعون از شرکت در
جنگ و
جهاد خودداری نمودند) خداوند فرمان
مرگ آنان را صـادر نـمـود، سـپـس، بر اثر دعای پیغمبری عظیم الشان، آنان را زنده نمود. خداوند نسبت به بندگان خود بخشاینده است گرچه بیشتر مردم سپاس نمیدارند».
گـویـنـد: اینان هفتاد هزار خانوار بودند که از ترس مرگ، بیماری طاعون را بهانه قرار دادند، در جهاد شرکت نجستند، و از خانههایشان بیرون شدند. آنگاه در راه، مرگ همگی فرا رسید. و بر دست سومین وصی
حضرت موسی (علیهالسّلام) زنده شدند، و اینان گروهی از
بنیاسرائیل بودند.
مرحوم طبرسی در
تفسیر مجمع البیان در اینباره میگوید:
هؤلاء (
الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیَارِهِمْ) قیل: هم من قوم بنی اسرائیل، فروا من طاعون وقع بارضهم، عن الحسن. وقیل: فروا من الجهاد، وقد کتب علیهم.
اینان کسانی از
قوم بنیاسرائیل بودند که از ترس طاعون فرار کردند. حسن گفته، آنها از جهادی که بر آنها
واجب بود، فرار کرده بودند.
هفتاد نفر از اصحاب موسی (علیهالسّلام) دو باره زنده شدند:
این داستان را بارها شنیدهاید که حضرت موسی هفتاد نفر از اصحاب خود را به میعاد گاهش در
کوه طور برد؛ اما آنها بعد از دیدن معجزات فراوان، باز هم بر
لجاجت خویش پافشاری و حتی درخواست کردند که خداوند را با همین چشم ظاهری ببینند که خداوند
عذاب خود را بر آنان نازل کرد و آنان بر اثر
صاعقه از بین رفتند. حضرت موسی (علیهالسّلام) دعا کرد و آنان دوباره زنده شدند. خداوند داستان را اینگونه نقل میکند:
«
وَاِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَی لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّی نَرَی اللَّهَ جَهْرَةً فَاَخَذَتْکُمُ الصَّاعِقَةُ وَاَنْتُمْ تَنْظُرُونَ. ثُمَّ بَعَثْنَاکُمْ مِنْ بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ؛
یاد بیاورید هنگامی را که به موسی گفتید:
ایمان نمیآوریم، تا
خدا را بالعیان ببینیم... پس صاعقه شـمـا را فرا گرفت؛ درحالیکه نظاره میکردید، در مقابل این عقوبت کاری نمیتوانستید انجام دهید، آنگاه شما را پس از مرگتان برانگیختیم باشد تا سپاسگزار باشید».
کشتهای در میان بنیاسرائیل پیدا شد که مشخص نبود چه کسی او را کشته است و هر کس
گناه آن را به گردن دیگری میانداخت؛ تا اینکه از جانب خداوند
وحی رسید که گاوی را سر ببرند و بیخ دم او را به جنازه بزنند تا او زنده شده و قاتل خویش را رسوا سازد.
«
وَاِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَاْتُمْ فِیهَا وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَا کُنْتُمْ تَکْتُمُونَ. فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَی وَیُرِیکُمْ آَیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ؛
بـه یـاد آورید هنگامی که فردی را کشتید و
گناه کشتن او را به گردن یکدیگر میافکندید، ولی خداوند آنچه را پنهان میساختید
آشکار میسازد. پس فرمان دادیم (تا گاوی را کشته) و قسمتی از آن را (کـه همان بیخ دم او باشد) به کشته بزنید تا (با اذن خدا) زنده گردد. این چنین است که خداوند مردگان را زنده میکند، و دلایل خود را برای شما آشکار میسازد، باشد تا اندیشه کنید».
در
تفاسیر، درباره
آیه ذیل آمده است:
«
وَوَهَبْنَا لَهُ اَهْلَهُ وَمِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَذِکْرَی لِاُولِی الْاَلْبَابِ؛
و خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکری برای اندیشمندان».
که خداوند فرزندان
حضرت ایوب را بعد از آنی که همه آنها را از دنیا برده بود، به او بازگرداند و تا سالها بعد با حضرت
زندگی کردند.
در
تفسیر جلالین آمده است:
ای احیا الله له من مات من اولاده ورزقه مثلهم.
یعنی خداوند هم فرزندانی را که مرده بود بازگرداند و هم مثل آن فرزندان را به او ارزانی داشت.
بغوی در تفسیر خود به نقل از
ابن عباس مینویسد: ان الله رد علی المراة شبابها فولدت له ستة و عشرین ذکراً.
خداوند جوانی همسر ایوب را بازگرداند و پس از آن ۲۶ پسر برای او به دنیا آورد.
بسیاری از
مفسران اهل سنت؛ از جمله:
ابن کثیر،
سیوطی،
ابن ابیحاتم،
شوکانی و ... گفتهاند:
ورد الله علیه ماله وولده عیانا ومثلهم معهم.
خداوند
اموال و فرزندان ایوب را عینا به او بازگردانده و مثل آنها را نیز به وی ارزانی داشت.
وقتی ثابت شود که بازگشت بعد از مرگ به
دنیا در امتهای گذشته و نیز در امت
اسلام اتفاق افتاده و دهها روایت صحیح از
ائمه اطهار (علیهمالسّلام) نیز این مساله را تأیید کنند، چه مانعی میتواند از اعتقاد به رجعت جلوگیری نماید؟ مگر نه اینکه اهل سنت بسیاری از عقاید خودشان را از روایاتی گرفتهاند که سر منشأ همه آنها اسرائیلیاتی است که توسط کعب الاحبارها وارد عقاید اهل سنت شده است؛ همانند عقیده به
تجسیم.
به طور کلی
فرهنگ مذهب حقه شیعه بهگونه ایست که
امید به رجعت را در دل شیعیان زنده نگه میدارد که در بسیاری از
زیارات و
ادعیه وارد شده است، از جمله
زیارت جامعه و
زیارت وارث و
اربعین و
آلیاسین و
رجبیه و
وداع و
عهد و.... در
روایات نیز روایات زیادی داریم که نمونههایی از آنها را بیان میکنیم.
قال علی بن ابراهیم وحدثنی ابی عن ابیعمیر عن عبدالله بن مسکان عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) فی قوله تعالی «
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ» قال ما بعث الله نبیا من ولدن آدم (علیهالسّلام) الا ویرجع الی الدنیا فینصر امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) وهو قوله لتؤمنن به یعنی برسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ولتنصرنه یعنی امیرالمؤمنین (علیهالسّلام).
امام صادق (علیهالسّلام) درباره قول خداوند تبارک و تعالی «
وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّينَ لَمَا آتَيْتُكُمْ مِنْ كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ثُمَّ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَكُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ» فرمودند: نیست فرزندی از فرزندان
حضرت آدم که پیامبر بوده باشد؛ مگر اینکه به دنیا برمیگردد و
امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) را یاری میکند. و این همان گفته خداوند «لتؤمنن به؛ تا به او ایمان بیاورند» است که مراد از آن
ایمان به
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و نیز مراد خداوند از «ولتنصرنه؛ تا او را یاری کنند» یاری امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) است.
سعد، عن ابن یزید، وابن ابی الخطاب والیقطینی وابراهیم بن محمد جمیعا، عن ابن ابی عمیر، عن ابن اذینة، عن محمد بن الطیار، عن ابیعبدالله (علیهالسّلام) فی قول الله عزوجل: «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» فقال: لیس احد من المؤمنین قتل الا سیرجع حتی یموت ولا احد من المؤمنین مات الا سیرجع حتی یقتل.
محمد بن طیار گوید: امام صادق (علیهالسّلام) درباره آیه «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» فرمودند: مؤمنی کشته نمیشود؛ مگر اینکه به دنیا برمیگردد تا بمیرد و مؤمنین نمیمیرد؛ مگر اینکه به دنیا برمیگردد تا کشته شود.
سعد، عن ابن عیسی، عن الاهوازی، عن حماد بن عیسی عن الحسین بن المختار، عن ابی بصیر قال: قال لی ابوجعفر (علیهالسّلام): ینکر اهل العراق الرجعة؟ قلت: نعم، قال: اما یقرؤن القرآن «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا».
ابیبصیر نقل میکند که
امام باقر (علیهالسّلام) از من سؤال کرد: آیا اهل
عراق رجعت را انکار میکنند؟ عرض کردم: بلی. امام فرمود: آیا در قرآن نخواندهاند: ما از هر امتی، گروهی را بر میانگیزیم؟.
سئل الامام ابو عبدالله (علیهالسّلام) عن قوله «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» قال: ما یقول الناس فیها؟ قلت: یقولون: انها فی القیامة، فقال ابو عبدالله (علیهالسّلام): ایحشر الله فی القیامة من کل امة فوجا ویترک الباقین؟ انما ذلک فی الرجعة فاما آیة القیامة فهذه «
وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا» الی قوله «موعدا».
از امـام صادق (علیهالسّلام)، درباره آیه «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» سوال شد، فرمود: مردم درباره آن چـه مـیگـویند؟ گفتند: میگویند درباره
قیامت است. فرمود: آیا در روز قیامت از هر گروهی دسـتـهای برانگیخته میشوند، و بقیه وانهاده میشوند؟ نه، چنین نیست، این آیه مربوط به رجعت است، اما آیه قیامت آیه «
وَحَشَرْنَاهُمْ فَلَمْ نُغَادِرْ مِنْهُمْ أَحَدًا» است.
حدثنی ابی قال: حدثنی ابن ابی عمیر، عن المفضل، عن ابی عبدالله (علیهالسّلام) فی قوله «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» قال: لیس احد من المؤمنین قتل الا یرجع حتی یموت، ولا یرجع الا من محض الایمان محضا او محض الکفر محضا.
امام صادق (علیهالسّلام) درباره قول خداوند: «
وَيَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا» فرمود: هیچ مؤمنین نیست که کشته شده باشد؛ مگر اینکه به دنیا برمیگردد تا بمیرد. باز نمیگردد جز کسانی که خالصاً ایمان آورده باشند یا
کفر ورزیدهاند.
حدثنا تمیم بن عبدالله بن تمیم القرشی رضی الله عنه قال: حدثنی ابی قال: حدثنا احمد بن علی الانصاری عن الحسن بن الجهم قال: حضرت مجلس المامون یوما وعنده علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام) وقد اجتمع الفقهاء واهل الکلام من الفرق المختلفة فساله بعضهم... فقال المامون: یا ابا فما تقول فی الرجعة فقال الرضا (علیهالسّلام): انها لحق قد کانت فی الامم السالفة ونطق به القرآن وقد قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یکون فی هذه الامة کل ما کان فی الامم السالفة حذو النعل بالنعل والقذة بالقذة قال (علیهالسّلام): اذا خرج المهدی من ولدی نزل عیسی بن مریم (علیهالسّلام) فصلی خلفه وقال (علیهالسّلام): ان الاسلام بدا غریبا وسیعود غریبا فطوبی للغرباء قیل: یا رسول الله ثم یکون ماذا؟ قال ثم یرجع الحق الی اهله.
خـلـیفه
مامون عباسی، از
امام علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام)، پرسید: درباره رجعت چه میگویی. فرمود: رجـعـت حـق اسـت، در امتهای گذشته بوده، و
قرآن از آن یاد کرده.
پیغمبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده: هـر آنـچـه در امـتهای پیشین واقع شده نظیر آن در این امت نیز واقع میشود. نیز فرموده: هنگام
ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)،
عیسی (علیهالسّلام) از آسمان فرود میآید و به وی
اقتدا میکند. بـاز فـرمـوده:
اسلام غـریب بود و به غربت بازمیگردد، خوشا باد غریبان را. پرسیدند: آنگاه چه میشود. فرمود: حق به اهلش بازمیگردد.
امام رضا (علیهالسّلام) یکی از
عقاید مهم و موثر در ایمان را اعتقاد به رجعت بیان میکنند و آن را در راستای اعتقاد به
توحید و
نبوت و
امامت و
معراج و
سوال قبر و .... . قرار میدهند.
امام باقر (علیهالسّلام) و امام صادق (علیهالسّلام) در
تفسیر ایام الله فرموند: ایام الله روز
قیام مهدی موعود و روز رجعت و
روز قیامت است.
شیعه در عین اعتقاد به رجعت، منکران رجعت را
کافر نمیشمرد؛ چراکه رجعت از
ضروریات مذهب شیعه است، نه از
ضروریات اسلام و همانطور که از روایات برمیآید، ایمان به رجعت از شرایط ایمان کامل و اسلام حقیقی است و منکران رجعت ایمانشان نقص خواهد داشت.
عثمان الخمیس برای بطلان عقیده رجعت و تضاد آن با
قرآن، به این
آیه استناد کرده است:
«
حَتَّی اِذَا جَاءَ اَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ. لَعَلِّی اَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا اِنَّهَا کَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ اِلَی یَوْمِ یُبْعَثُونَ؛
زمـانـی کـه مرگ یـکـی از آنـان را فرا رسد، گوید: پروردگارا! مرا بازگردان، تا آنچه را فروگذار کردهام
کار نیک انجام دهم؛ ولی چنین نیست، این سخنی است که او بر زبان میراند، (و اگـر بـازگـردد کـارش هـمـچون گذشته است) و پشت سر آنان جهان میانهای است (
برزخ) تا هنگامه قیامت».
به احتمال زیاد، مخالفین رجعت، کلمه: «کلا» را به به درخواست رجعت از سوی
کافرین برگردانده است؛ درحالیکه چنین نیست. خداوند نمیگوید که: هرگز آنها را بر نمیگردانیم؛ بلکه خداوند میگوید: حتی اگر آنها را برگردانیم،
عمل صالح انجام نمیدهند و همانند گذشته بر ستمکاری خود اصرار میورزند. شاهد بر مطلب آیه ۲۸
سوره انعام است که خداوند میفرماید: اگر آنها را برگردانیم، دوباره به همان کارهایی که از قبل انجام میدادند، برمیگردند.
«
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَاِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ؛
و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند باز میگردند».
چنانچه
مفسر بزرگ
اهل سنت،
ابن کثیر سلفی دمشقی در ذیل آیه مینویسد:
کلا ای لانها کلمةای سؤاله الرجوع لیعمل صالحا هو کلام منه وقول لا عمل معه ولو رد لما عمل صالحا ولکان یکذب فی مقالته هذه کما قال تعالی «
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ وَاِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ».
منظور ابنکثیر این است که: کلمه «کلا» یعنی اینکه آنها از
خداوند میخواهند که به دنیا بازگردند تا عمل صالح انجام دهند و
خداوند میفرماید که اگر آنها را برگردانیم، باز هم عمل صالح انجام نخواهند داد و آنها
دروغ میگویند؛ چنانکه خداوند فرموده است: " و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند باز میگردند".
بعد برای تأیید این نظریه، مینویسد:
وقال عمر بن عبدالله مولی غفرة: اذا قال الکافر «
رَبِّ ارْجِعُونِ • لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا»
یقول الله تعالی کلا کذبت.
و
قرطبی، از مفسران بنام اهل سنت نیز همین قول را ذکر میکند:
وقیل: لو اجیب الی ما یطلب لما وفی بما یقول، کما قال: «
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ».
اگر خداوند دعای اینها را اجابت کند و اینها برگردند، به گفته خودشان وفا نمیکنند؛ چنانکه آیه (
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ) به این مطلب اشاره دارد.
و
شوکانی، یکی دیگر از
مفسران بزرگ
اهل سنت نیز همین احتمال را ذکر میکند: او المعنی: انه لو اجیب الی ذلک لما حصل منه الوفاء کما فی قوله «
وَلَوْ رُدُّوا لَعَادُوا لِمَا نُهُوا عَنْهُ».
[
کلا
]
به این معنا است که اگر به سخن آنها گوش داده شود و آنها را به دنیا برگردانند، به وعدهای که دادهاند وفا نخواهند کرد؛ چنانچه در آیه دیگر میفرماید: " و اگر بازگردند، به همان اعمالی که از آن نهی شده بودند باز میگردند".
مهمترین سؤالی که در برابر این
عقیده مطرح میشود این است که
هدف از رجعت قبل از رستاخیز عمومی انسانها در
قیامت چیست؟ با توجه به اینکه رجعت جنبه همگانی ندارد؛ بلکه مختص به رهبران اصلی
هدایت و
کفر و پیروان خاص ایشان در بحبوحه
سرنوشت سازترین زمانها یعنی
آخرالزمان صورت میگیرد، دلیل وقوع رجعت را اینگونه میتوان تصور نمود:
۱.
رهبری جهانی و
مدیریت بی نقص دینی که باید با وجود برترین انسانها اداره شود.
۲.
مظلومیت معصومین (علیهمالسّلام) و مؤمنان حقیقی به حدی بوده است که باید برای
دفاع از آن به این دنیا باز گردند.
۳. تحقق
وعده الهی در
پیروزی نهایی
مستضعفین.
۴.
توفیق خداوند به مؤمنان حقیقی برای برپائی
حکومت عدل جهانی.
۵.
کفر و
عناد دشمنان اصلی و پایهگزاران موثر در
انحراف بشریت به حدی است که باید به جهانیان معرفی شده و
مجازات شوند.
۶. نشان دادن
بطلان و هدر رفتن تمام فعالیتهای مشرکانه و منافقانه به سران آن.
۷. اثبات
قیامت و امکان آن برای مردم
آخرالزمان.
۸.
اعجاز مهم الهی برای
اتمام حجت با مردم آخرالزمان.
۹.
انتقام از ظالمین خاصی چون
ابوبکر و
عمر و
عایشه و
حفصه و
یزید و اصحابش و چشیدن عذاب دنیایی قبل از
عذاب آخرت.
به طور کلی رجعتکنندگان به دو دسته تقسیم میشوند:
۱. انسانهایی که نهایت ایمان را درک نمودهاند؛ به طوری که لیاقت حضور در
دولت حق و جهانی را دارند. این عده یا در
حکومت جهانی منجی بشریت به
عزت دنیایی نیز میرسند یا اینکه در جهت
استقرار حکومت جهانی حق به فوز
شهادت نائل میشوند.
۲.
کفار و دشمنانی که
گناهان و صدمات بی شماری را به اهل ایمان وارد کردهاند و در
کفر و
نفاق به نهایت خود رسیده باشند. این عده
مجازات و حدود الهی را بعد از قیام جهانی منجی و قبل از
عذاب قیامت دریافت میکنند.
خداوند در
سوره سجده میفرماید: به آنان از عذاب نزدیک (
عذاب این دنیا) پیش از عذاب بزرگ (آخرت) میچشانیم، شاید بازگردند.
امام صادق (علیهالسّلام) در مورد این
آیه فرمود: عذاب نزدیک عذاب در رجعت است و عذاب اکبر
عذاب روز قیامت است.
از روایاتی که در زمینه رجعت وارد شده است به دو صورت میتوان در زمینه تکرار و عدم تکرار رجعت برداشت نمود. برای برخی رجعت یکبار اتفاق میافتد؛ اما تکرار رجعت برای عدهای نیز ثابت شده است.
امیرالمومنین علی (علیهالسّلام) رجعتهای مختلف و متعددی خواهد داشت؛ همانطور که فرمودند: انا صاحب الرجعات و الکرات.
همچنین از دشمنان [[|اهل بیت (علیهالسّلام)]] ابوبکر و عمر نیز به کرات زنده میشوند و با
عذاب کشته خواهند شد.
ادله مختلفی را میتوان برای رجعت بیان نمود:
آیاتی که به
صراحت دلالت بر رجعت دارد (برای آشنا شدن با
آیات دیگر درباره رجعت به مقاله رجعت از دیدگاه
اهل سنت رجوع شود.)
الف. روزی خواهد آمد که از هر گروهی دستهای را برمیانگیزیم، از کسانی که آیات ما را مورد
تکذیب قرار میدهند.
این آیه صراحت دارد که دستههایی از
ستمکاران برانگیخته میشوند، نه همه آنها، و منظور از آن برانگیخته شدن در روز
قیامت نیست؛ زیرا
حشر قیامت، رستاخیزی همگانی است.
امام باقر (علیهالسّلام) فرمودند: اهل
عراق (پیروان
ابوحنیفه و
بنیامیه ) که منکر رجعت هستند، مگر این آیه را نخواندهاند: و روزی که از هر امتی گروهی را محشور کنیم (از کسانی که آیات ما را تکذیب میکردند).
ب. بارالها، دو بار ما را میراندی و دو بار زنده کردی
تصریح بر رجعت دارد، زیرا از دو
مرگ و دو زنده شدن خبر میدهد. میراندن نخست، پس از
حیات نخست و میراندن دوم، پس از حیات در
رجعت است.
روایات مختلفی که در مورد رجعت میتوان
استدلال نمود:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) کلامی به این مضمون فرمودند: به آن خدایی که جانم به دست اوست، شما
مسلمانان با هر سنتی که در امتهای گذشته جریان داشته رو به رو خواهید شد و آنچه در آن امتها جریان یافته مو به مو در این
امت جریان خواهد یافت؛ به طوری که نه شما از آن سنتها منحرف میشوید و نه آن سنتها که در
بنیاسرائیل بود شما را نادیده میگیرد.
این روایت
دلالت میکند که آنچه در امتهای گذشته رخ داده در این امت نیز رخ خواهد داد و یکی از آن وقایع مسئله رجعت و زنده شدن مردگانی است که اتفاق افتاده و باید در این امت نیز اتفاق بیفتد.
رجعت
امام حسین (علیهالسّلام) در روزگار
ظهور، مبتنی بر یکی دیگر از اصول مسلم و قطعی نزد
شیعه است به این بیان که امام را امام غسل میدهد و بر او
نماز میخواند. بنابراین باید یکی از
امامان رجعت نموده مراسم
تغسیل و نماز و
خاکسپاری امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) را بر عهده بگیرد که طبق روایات رسیده امام حسین (علیهالسّلام) این مهم را انجام میدهند. در
تفسیر عیاشی ذیل آیه شریفه «
ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ»، از امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که: مقصود از زنده شدن دوباره امام حسین (علیهالسّلام) و هفتاد نفر از اصحابش در عصر
امام زمان (علیهالسّلام) است؛ درحالیکه کلاه خودهای طلایی بر سر دارند و به مردم رجعت و زنده شدن دوباره حضرت حسین (علیهالسّلام) را اطلاع میدهند تا مومنان به
شک و
شبهه نیفتند و این در حالی است که
حضرت مهدی (علیهالسّلام) در میان مردم است. هنگامی که همه مؤمنان، امام حسین (علیهالسّلام) را شناختند و تایید کردند که او حسین (علیهالسّلام) است، رحلت حضرت مهدی (علیهالسّلام) فرا خواهد رسید. آنگاه امام حسین (علیهالسّلام) وی را
غسل و
کفن و
حنوط میکند.
از
اعتقادات شیعه این است که
حجت خداوند در
زمین باقی میماند تا قیامت شود و از سویی میدانیم که امام زمان عجّلاللهفرجهالشریف وفات میکنند. در نتیجه ائمه اطهار (علیهالسّلام) به
دنیا باز خواهند گشت و تا قیامت حکومت میکنند تا سلسله حجج الهی قطع نشود.
در برخی روایات به طور مشخص نام افرادی که رجعت میکنند ذکر شده است، از
پیامبران،
حضرت اسماعیل بن حزقیل و
دانیال و
یوشع و
عیسی و
خضر و حضرت رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و نیز ائمه اطهار (علیهالسّلام) و جمعی از اصحاب چون
سلمان،
مقداد،
جابربن عبدالله انصاری،
مالک اشتر،
مفضل بن عمر و
حمران بن اعین و
میسر بن عبد العزیز و نیز
اصحاب کهف و.... ذکر شدهاند.
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید: نخستین کسی که
زمین برای او شکافته میشود و روی زمین باز میگردد، حسین بن علی (علیهالسّلام) است و به قدری حکومت میکند که از کثرت سن ابروهایش روی دیدگانش میریزد.
حکایتی از
مومن الطاق، از اصحاب حقیقی امام صادق (علیهالسّلام) نقل شده است که یکی از مخالفین (
ابوحنیفه رئیس فرقه حنفی) به وی گفت: آیا به رجعت عقیدهمندی. گفت: آری. ابوحنیفه به او گفت: پانصد
دینار به من
وام ده و در بازگشت (رجعت)، آن را پس بگیر.
مؤمن الطاق گفت: ضامنی بیاور تا
ضمانت کند تو در آن زمان (رجعت) به صورت یک
انسان بازگشت میکنی، تا بتوانم وام خود را از تو بستانم؛ شاید به صورت بوزینه بازگشت کنی.
بعضی گفتهاند: رجعت با یکی از
آیات سازگار نیست؛ زیرا طبق این آیه
مشرکان تقاضای بازگـشت به
جهان میکنند تا شاید
عمل صالح انجام دهند اما به آنها پاسخ منفی داده میشود و گفته میشود: هرگز این مطلبی است که خودتان میگویید.
پـاسخ آن با توجه به اینکه این
آیه از لسان عموم مشرکین است؛ درحالیکه رجعت مخصوص افراد خاص است، روشن میگردد.
ثانیا: این آیه
زبان حال مشرکین و
کفار در هنگام مرگ است؛ درحالیکه رجعت پس از
مرگ و به فرمان
خداوند است نه در حال
احتضار و به درخواست مشرکین.
مؤسسه ولیعصر، برگرفته از مقاله «آیا رجعت را میشود با آیات و روایات ثابت کرد؟». سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «رجعت در آیات و روایات»، تاریخ بازیابی ۲۱/۱/۱۳۹۵.