انحراف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مدعیان دروغین، انحراف،
حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف.
پرسش: چه کسانی از اعتقاد به امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ منحرف شدند؟ انگیزهشان چه بود؟
پاسخ: استقامت در مسیر
حق سختتر از ورود به آن است؛ لذا بسیاری افراد بودهاند که بعد از مدتی همراهی با
حق و اولیای آن، از آن فاصله گرفتهاند. افرادی که تا آخر عمر در مسیر
هدایت استقامت کرده و باقی ماندهاند، بسیار اندکاند. اولین شخصی که به نقل بزرگان
شیعه بعد از امام حسن عسکری ـ علیهالسلام ـ ادعای "بابیت" کرد و به سرپیچی از عثمان بن سعید پرداخت، " ابومحمد حسن شریعی" بود که قبلاً از اصحاب
امام هادی علیهالسلام و امام عسکری ـ علیهالسلام ـ بود. بعد از او "محمد بن نصیر نمیری" از اصحاب
امام حسن علیهالسلام بود که بعد از شهادت ایشان منحرف و نهایتاً مفتضح شد. همچنین "احمد بن هلال کرخی" و "ابوطاهر محمد بن علی بن بلال" و بسیاری دیگر در زمان نواب بعد از عثمان بن سعید منحرف شدند و نامهای به نقل از امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ در لعن آنها موجود است.
پایداری در مسیر مستقیم از تشخیص راه نجات، مشکلتر و برای رسیدن به
سعادت اهمیت بیشتری دارد. چه بسیار افرادی در طول
تاریخ بودهاند که در مسیر هدایت قرار گرفتهاند و به درجات بالایی نیز رسیدند؛ اما در مقابل آزمایشهای سخت الاهی تاب نیاورده و خود را به ورطه هلاکت انداختهاند.
مثال روشن این افراد عالمی (بلعم باعوراء) است که
خداوند به او از علوم الاهی داده بود و حتی طبق روایات
مستجاب الدعوه شده بود؛ اما فتنههای
دنیا او را فریفت و به جایی رسید که خداوند در
قرآن او را به سگی تشبیه میکند که چه به او حمله کنی و چه او را رها کنی، او به عوعو ادامه میدهد.
این جریان در میان
پیروان همه مکتبها و
ادیان کموبیش به چشم میخورد. در میان یاران و اصحاب
ائمه علیهمالسلام نیز چنین افراد به چشم میخورند که در مقابل مشکلات و خواستهای نفسانی و وسوسههای شیطانی تاب نیاورده و از
نور هدایت اهل بیت خارج، و به ظلمت گمراهی وارد شدند. بهخصوص زمانی که ارتباط مستقیم با
امام برای همگان امکانپذیر نبود. در زمان شهادت حضرت عسکری ـ علیهالسلام ـ و آغاز
غیبت حضرت ولی عصر ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ و آغاز
غیبت صغرا و مخفیکاریهای امام عسکری ـ علیهالسلام ـ (به دلیل فشار شدید دستگاه
خلافت) باعث شد که بعضی افراد گمان کنند میتوانند در این فضای گلآلود و تاریک، به نفع خود بهرهبرداری نمایند.
شیخ طوسی
و طبرسی
تعدادی از افرادی را که اطاعت از دستورات امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ و نواب صدیقشان را رها کرده و برای خود گروهی مجزا تشکیل دادند، نام بردهاند.
شیخ طوسی اولین آنها را شخصی به نام شریعی معرفی کرده، میگوید: او در ابتدا از اصحاب امام هادی ـ علیهالسلام ـ و بعد از آن از اصحاب امام عسکری ـ علیهالسلام ـ بوده است و در زمان غیبت اول کسی بوده که ادعای نیابت دروغین کرد و از طرف امام زمان نیز در
لعن او توقیعی رسید و در نهایت خود به کفرگویی و الحاد رسید.
در زمان نیابت عثمان بن سعید تنها از شریعی بهعنوان مدعی دروغین یاد شده است. البته از اشخاص دیگری بهعنوان مذمومین و منحرفان یادشده (مثل احمد بن هلال عبرتائی) که شیخ طوسی از محمد بن یعقوب نقل میکند توسط عمری نایب اول توقیعی در ذم و فجور او خارج شد.
دیگر مدعی دروغین "محمد بن نصیر نمیری" است که شیخ طوسی در معرفی او گفته است: نمیری از اصحاب امام عسکری ـ علیهالسلام ـ بوده است و بعد از وفات ایشان مدعی بابیت شد و خود را همراه امام زمان معرفی کرد. او نیز با کفریاتی که گفت، مفتضح شد.
سعد بن عبدالله میگوید: نمیری ادعای ربوبیت علی بن محمد ـ علیهالسلام ـ را کرده بود و اینکه او از طرف آن حضرت مبعوث شده است و
ازدواج با محارم و ازدواج مرد با مرد را حلال میدانست.
شخص دیگر احمد بن هلال کرخی است که از اصحاب
امام حسن عسکری علیهالسلام بوده است. زمانی که شیعیان بر وکالت محمد بن عثمان اجماع کردند، احمد بن هلال او را به وکالت قبول نکرد و شیعیان از او دوری گزیدند و او را لعن کردند. بعد از مدتی نیز توقیعی توسط ابوالقاسم بن روح در لعن او صادر شد.
شخص دیگری که دچار انحراف گردید "ابوطاهر محمد بن علی بن بلال" است. طبق نقل ابوغالب الزراری، ابوطاهر در جلسهای خصوصی اعتراف کرده بوده که در خانه محمد بن عثمان، نائب دوم،
حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف را دیده و آن حضرت به او فرمان داده اموالی از
امام را که در دست دارد، به محمد بن عثمان باز گرداند؛ اما همچنان از اطاعت نایب دوم حضرت و تبعیت از امام سر باز میزده تا آنجا که شیعیان او را ترک و لعن کردند.
شیخ طوسی عده دیگری را معرفی میکند که در زمان نواب بعدی انحراف آنها اتفاق افتاده است. اسامی این افراد را مرحوم مجلسی نیز از کتاب
احتجاج طبرسی
روایت کرده است.
با دقت در تاریخ تا حدی می توان علل و انگیزه انحراف این افراد را به دست آورد:
با توجه به حوادث روزگار و مشکلات گوناگونی که در
زندگی هر فرد اتفاق میافتد، تنها افرادی قادرند تا آخر مسیر حق باقی بمانند که از درجه
ایمان بالایی بر خوردار باشند؛ اما افراد سست ایمان، بهویژه اگر دارای مقام و موقعیتی باشند، دیر یا زود دچار انحرافاتی خواهند شد.
دکتر جاسم حسین، منحرفان زمان غیبت صغرا را از غلات میداند و به این مضمون میگوید: غیبت امام زمان باعث بسط تدریجی نقش سفیران شد. درعینحال برای مدعیان جانشینی امام به بهانه نمایندگی حقیقی، موقعیت فعالیت فراهم گردید. این مطلب عمدتاً در طول غیبت صغرا از ناحیه غلات صورت گرفت....
همچنین او مدعیان مقابل عثمان بن سعید را دارای روابط مشخص با منحرفان زمان
امام هادی و امام عسکری ـ علیهالسلام ـ میداند و بر این عقیده است که کسانی که در برابر عثمان بن سعید عمری ادعای وکالت امام زمان را داشتهاند، تحت تعلیم غلات زمان امام دهم و یازدهم بودهاند.
این مطالب نشاندهنده این است که عموماً رفتار مدعیان از ابتدا با تعالیم ائمه متفاوت بوده است.
مال و دنیاطلبی یکی از مهمترین اسباب
انحراف انسان است. این انگیزه، افراد بسیاری را فریفته و به دروغ بستن به خدا و به اولیای او واداشته و از آنجا که اکثر
مدعیان دروغین قبل از ادعای خود از اصحاب ائمه ـ علیهمالسلام ـ بودند و اموال بسیاری از مردم در دستشان بود، تا آنها به
ائمه علیهمالسلام یا نواب خاص منتقل کنند، با ادعای نیابت امام زمان یا با انکار امام توانستند صاحب اموال بسیار شوند.
بهعنوان مثال شیخ طوسی نقل میکند ابوطاهر محمد بن علی بن هلال با ادعای نیابت از تحویل اموال بسیاری که به اسم امام ـ علیهالسلام ـ در دست داشت، خودداری کرد.
حسادت و بدبینیهایی که در بین اصحاب ائمه ـ علیهمالسلام ـ به دلایل برتری مقام و منزلت بعضی از آنان به وجود میآمد، علت دیگری برای ادعاهای دروغین است. مدعیان با این ادعاهای دروغین سعی میکردند درجه تقرب خود به ائمه ـ علیهمالسلام ـ را به حد نواب خاص حضرت برسانند و منکر امتیازها و برتریهای دیگران شوند. انحراف آنها از این ادعاها شروع میشد و به ادعاهای بالاتری چون نبوت و الوهیت نیز میرسید.
این بخشی از علل و انگیزههای انحراف است که در همه زمانها وجود دارد. ما نیز هر لحظه در تیررس چنین خطرات بزرگی هستیم که باید به خدا پناه ببریم.
پایگاه اسلام کوئست.