حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث،
احادیث،
حجیت، اعتبار.
پرسش: حدود
اعتبار و حجیت احادیث چگونه معلوم میشود؟
پاسخ: حدود اعتبار و کیفیت بهره گرفتن از حدیث، از جمله مباحث مهمی است که همواره مورد بحث و اهتمام
محدثین و علمای
فقه و اصول بوده و هست.
اصل مطلب که حدیث،
حجت شرعی است و در بیشتر احکام تنها وسیله شناختن وظیفه و تعیین
تکلیف میباشد، قابل تردید نیست، و دلایل عقلی و قرآنی بسیار بر آن هست.
اما اینکه کدام حدیث
حجت شرعی و لازم الاتباع است، اختلاف کردهاند.
عدهای از
فقها احادیثی را حجت میدانند که به طریق
صحیح یعنی توسط
رجال مورد وثوق و امامیمذهب روایت شده و سلسله سند آن تا به
معصوم متصل و معتبر باشد (خبر واحد، مرسل و مسند).
عدهای
حدیث حسن و
موثق را نیز حجت میدانند و در
استنباط احکام مورد عمل قرار میدهند.
بعضی حتی
حدیث ضعیف را در صورتی که مورد عمل و استناد جمعی از فقها باشد، معتبر میدانند (حسن، ضعیف و موثق).
بعضی از
علما ی برجسته
شیعه، همچون سیدمرتضی علم الهدی (م ۴۳۶ ق)، خبر واحد را حجت نمیدانند و فقط به حدیثی استدلال و استناد میکنند که به طرق متعدد و معتبر رسیده باشد
حدیثی که از طریق عامه روایت شده و مشابهی از طریق شیعه ندارد، از درجه اعتبار ساقط، و فاقد حجیت است؛ هرچند که در مباحث اعتقادی و مناظرات کلامی از باب
قاعده الزام و احتجاج، به آنها استدلال میشود.
بعضی از دلایل عدم حجیت اخبار عامه بدین شرح است:
پیشوایان دین،
ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ ما را از گرفتن علم از آنها برحذر داشته؛ چنانکه در بعضی
احادیث به آیه شریفه (فلینظر الانسان الی طعامه) آدمی باید که به غذای خویش نظر کند،
(عبس، ۲۴) استدلال شده که مقصود غذای
روح است و باید دقت کرد که
علم خویش را از چه کسی فرامیگیرد
و عدهای از علما در جوامع حدیث بابی را به این احادیث اختصاص دادهاند.
چنانکه قبلاً بیان کردیم، آنها سالیانی دراز از نقل و نوشتن حدیث ممنوع بودند، و پس از آنکه
جعل و
تحریف در احادیث کاملاً نفوذ کرد، به تدوین حدیث پرداختند، که در آن زمان راویان اصلی همگی یا بیشترشان از
دنیا رفته بودند و زمان اتباع
تابعین بود.
بنابراین سند روایات آنها مخدوش و مشکوک است و بهخوبی معلوم نیست این اخبار چگونه به دست آنها رسیده است؟
بسیاری از راویان عامه که از
دشمنان سرسخت خاندان
پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هستند، مورد مدح و ستایش و اعتماد علمای ایشان واقع شدهاند، در مقابل از کسانی که اندک گرایشی به
تشیع داشتهاند، حدیث نیاورده و یا روایت آنها را
باطل و مردود شمردهاند! و با کلمات زننده و نسبتهای ناروا، از ایشان یاد کردهاند؛ مثلاً در کتاب صحیح بخاری، از عمران بن حطان هوادار سرسخت
ابن ملجم مرادی روایت بسیار آمده، و نیز از عروة بن الزبیر پسر زبیر بن العوام که از دشمنان سرسخت امیرمؤمنان علی ـ علیهالسلام ـ بوده و برای خوشایند
معاویه ، دروغپردازی بسیار داشته و همچنین از حریز بن عثمان که هربار به
مسجد میرفت تا هفتاد بار حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ را دشنام نمیداد، بیرون نمیآمد
روایتها آورده، ولی از ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ و
اصحاب ایشان و محدثان بزرگی که
معاصر آنها نیز بودهاند، یک حدیث هم نیاورده است،
تحریف بیش از حد در
احادیث عامه و تعمد در
جعل احادیث مخالف با مبانی و روش شیعه، تا آنجا که از جهت عناد با
شیعه برخلاف سنت قطعی نبوی فتوا میدهند و عمل میکنند؛ مانند انگشتری به دست چپ کردن، و تسنیم
قبور، و ترک
صلوات بر آل محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و....
منبع: دایرة المعارف تشیع، ج ۶، ص ۱۴۷.
پایگاه حدیث نت.