• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شبهه کشتار وسیع امام زمان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام زمان (عجّل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف)، شبهات اهل سنت.

پرسش: آيا واقعيت دارد كه امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد كشت؟

پاسخ: یکی از شبهاتی که در باب مهدویت مطرح می‌شود و حتی در بین مردم نیز برخی به ‌دلیل عدم آگاهی و تحت تأثیر قرار گرفتن از این شبهه، باور نادرستی از مهدویت و ظهور امام زمان (علیه‌السلام) دارند این است که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در هنگام ظهور دست به کشتار مردم می‌زند یا از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد کشت. در ادامه این شبهه از چند جهت پاسخ داده خواهد شد.

فهرست مندرجات

۱ - توضیح شبهه
۲ - پاسخ‌های شبهه
       ۲.۱ - ضعف و جعل روایات شبهه
              ۲.۱.۱ - روایت اول
              ۲.۱.۲ - روایت دوم
       ۲.۲ - ظهور امام برای هدایت مردم
              ۲.۲.۱ - شبیه‌ترین مردم به پیامبر
              ۲.۲.۲ - مظهر رحمت خداوند
              ۲.۲.۳ - شادی موجودات از ظهور
       ۲.۳ - اجرای قوانین اسلام
              ۲.۳.۱ - بیان علمای اهل‌سنت
              ۲.۳.۲ - نجات‌بخشی دین اسلام
       ۲.۴ - تصرف شهرها بدون جنگ
       ۲.۵ - جنگ با دنیا‌طلبان و ظالمان
       ۲.۶ - سابقه کشتار در زمان خلفا
              ۲.۶.۱ - جنگ ذات العیون در زمان ابوبکر
              ۲.۶.۲ - قتل هفتاد هزار نفر در زمان ابوبکر
              ۲.۶.۳ - قتل سی هزار نفر در زمان ابوبکر
              ۲.۶.۴ - قتل صد هزار نفر در زمان عمر
              ۲.۶.۵ - قتل چهل هزار نفر در زمان عمر
              ۲.۶.۶ - جنگ برای آب و غذا در زمان عمر
              ۲.۶.۷ - فتح همدان و قتل عام وسیع در زمان عثمان
              ۲.۶.۸ - باج‌گیری از شهرها در زمان عثمان
              ۲.۶.۹ - جنگ گرگان در زمان عثمان
۳ - پانویس
۴ - منبع


اخیراً در یکی از شبکه‌های وهابی روایاتی از کتاب‌های شیعه خوانده می‌شود که بر طبق آن‌ها هنگامی که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) ظهور کند، از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد کشت. شبیه این شبهه در سطح جامعه زیاد مطرح می‌شود که در ادامه مقاله، پاسخ‌های مختلفی به این شبهه می‌دهیم.


در پاسخ به این شبهه، مطالب زیادی وجود دارد که ما تنها به چند پاسخ بسنده خواهیم کرد:

۲.۱ - ضعف و جعل روایات شبهه

پاسخ اول: این روایات ضعیف هستند.
در طول تاریخ اسلام ـ و به‌ویژه در صده‌های اول آن ـ جعل روایت و نسبت دادن آن به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و اهل بیت پاک حضرت، امری شایع و برای تعدادی شغل پردرآمدی بوده است.
حاکمان و خلفای غاصب که در حقیقت دشمنان واقعی اسلام و مسلمانان بودند نیز با دادن رشوه‌های کلان، سازندگان حدیث را تشویق می‌کردند که با جعل حدیث آن‌ها را در رسیدن به مقاصد شومشان و مشروعیت بخشیدن به حکومت‌های نامشروع آن‌ها یاری کنند.
این وضعیت صدها سال در جامعه اسلامی حکم فرما بود؛ تا جایی که صدها هزار حدیث جعلی در جامعه اسلامی انتشار یافت و فضای عقیده و دین را به ‌صورت کامل آلوده کرد.
طبیعی است که مهدویت به ‌عنوان یک عقیده قطعی مسلمانان نیز از این قاعده مستثنا نبوده و از این ویروس ناپاک در امان نمانده است. افراد زیادی در طول تاریخ با جعل حدیث و یا جعل عنوان، ادعای مهدویت کرده‌اند و خود را منجی آخرالزمان خوانده‌اند.
این حاکمان ظالم و غاصب برای توجیه عملکرد‌های خود تلاش می‌کردند که روایاتی را جعل و همین کردار و رفتار را به‌ پیامبر خدا و اهل بیت حضرت نیز نسبت دهند تا به مسلمانان بگویند که اگر ما این کارها را انجام می‌دهیم، پیامبر خدا نیز انجام داده و مهدی موعود نیز انجام خواهد داد.
روایات کشتار مردم توسط حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نیز از این دست روایات است. حاکمان جبار و ظالم برای توجیه جنایاتشان روایاتی را جعل کرده‌اند که کشتار مردم، برای پیشبرد اهداف اسلام اشکالی ندارد؛ همان‌طوری که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نیز برای اجرای احکام اسلامی و جهانی کردن دین اسلام، بسیاری از مردم را خواهد کشت.

خلاصه این‌که جاعلان این احادیث، دو هدف اساسی را دنبال می‌کرده‌اند، هدف اول آن‌ها ترساندن مردم از حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) و اهل‌بیت پیامبر (علیهم‌السلام) و مخدوش کردن چهره آن انوار پاک بوده است.
هدف دیگر آن‌ها نیز توجیه عملکرد خودشان و مشروعیت بخشیدن به جنایاتی است که برای به دست آوردن قدرت و مال دنیا انجام داده‌اند.
حال در این بخش اصل این روایات را مطرح و سندهای آن را بررسی خواهیم کرد:

۲.۱.۱ - روایت اول

قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ بْنِ عُبَیْدٍ مُعَنْعَناً عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السلام) فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَی ... «وَ اِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْاُولی فَاَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّی» الْقَائِمُ [ص] اِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ فَقَتَلَ مِنْ کُلِّ اَلْفٍ تِسْعَمِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ ... .
محمد بن قاسم بن عبید به صورت معنعن از اساتید خود از امام صادق (علیه‌السلام) درباره این سخن خداوند که: «و آخرت و دنیا از آن ماست، و من شما را از آتشی که زبانه می‌کشد بیم می‌دهم» فرموده است که منظور از آن قائم (علیه‌السّلام) است که هرگاه با غضب قیام کند، از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد کشت.
این روایت از نظر سندی ضعیف است؛ زیرا گذشته از این‌که خود فرات بن ابراهیم توثیقی ندارد، اشکالات متعدد دیگری در سند این روایت وجود دارد:
اولاً: خود محمد بن القاسم بن عبید، مهمل است و در هیچ کتابی از کتاب‌های رجالی شیعه نامی از او برده نشده است؛ چنانچه شیخ علی نمازی در مستدرکات می‌نویسد: ۱۴۳۲۳. محمد بن القاسم بن عبید الکبیدی: لم یذکروه ... .
[۲] نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۹۳.

ثانیاً: محمد بن القاسم این روایت را معنعنا؛ یعنی از فلانی از فلانی نقل کرده؛ ولی نام این افراد نه در این‌جا و نه در مقدمه تفسیر فرات ذکر نکرده است تا بررسی و وثاقت و عدم وثاقت آن‌ها ثابت شود.
بنابراین سند این روایت ضعیف است و روایت ضعیف ارزش استناد کردن ندارد.

۲.۱.۲ - روایت دوم

شرف‌الدین استرآبادی در تاویل الآیات می‌نویسد:
جَاءَ مَرْفُوعاً عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ... «وَ اِنَّ لَنا لَلْآخِرَةَ وَ الْاُولی فَاَنْذَرْتُکُمْ ناراً تَلَظَّی» قَالَ هُوَ الْقَائِمُ اِذَا قَامَ بِالْغَضَبِ وَ یَقْتُلُ مِنْ کُلِّ اَلْفٍ تِسْعَ مِائَةٍ وَ تِسْعَةً وَ تِسْعِینَ...
این روایت به‌صورت مرفوع از عمرو بن شمر نقل کرده است. روایت مرفوع از نظر شیعه؛ یعنی روایتی که در سند آن انقطاعی باشد و نویسنده کتاب و یا راوی بعدی با کلمه «رفعه» یا «مرفوعا» نقل کرده باشد. مثلاً: محمد بن یعقوب الکلینی رفعه عن الصادق (علیه‌السّلام).
روایت مرفوع از نظر حکم معادل سند منقطع از دیدگاه اهل سنت است و در مقام استناد و استدلال ارزشی ندارد.

ثانیاً: خود آقای عمرو بن شمر که روایت به صورت مرفوع از او نقل شده، ضعیف است؛ مرحوم نجاشی در رجال خود درباره او می‌نویسد:
عمرو بن شمر ابوعبدالله الجعفی عربی، روی عن ابی عبدالله (علیه‌السّلام)، ضعیف جدا، زید احادیث فی کتب جابر الجعفی ینسب بعضها الیه، والامر ملبس.
عمرو بن شمر، که از امام صادق (علیه‌السّلام) روایت نقل کرده است، بسیار ضعیف است. او احادیثی در کتاب‌های جابر جعفی اضافه کرده و بعضی از آن‌ها را به جابر نسبت داده است و سبب تلبیس و اشتباه شده است.
نتیجه: این روایات از نظر سندی ضعیف است و استناد به روایت ضعیف، یا از عدم آگاهی شخص حکایت می‌کند و از بغض و کینه او نسبت به امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف).
با مشخص شدن ضعف روایت، نوبت به بحث‌های دلالی نمی‌رسد؛ اما برای روشن شدن بیشتر اذهان تلاش می‌کنیم که پاسخ‌های دیگری نیز از این روایات داده باشیم.

۲.۲ - ظهور امام برای هدایت مردم

پاسخ دوم: حضرت مهدی برای هدایت مردم ظهور می‌کند و برای همگان رحمت است.
روایاتی در منابع شیعه وجود دارد که بر طبق آن‌ها حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، برای همه عالمیان رحمت است و رحمت حضرت شامل همه جهانیان خواهد شد؛ تا جایی که تمام اهل زمین و آسمان از ظهور حضرت خوشحال می‌شوند.

۲.۲.۱ - شبیه‌ترین مردم به پیامبر

روایاتی در کتاب‌های شیعه یافت می‌شود که بر طبق آن‌ها، حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، از نظر اخلاق، سیرت و صورت شبیه‌ترین فرد نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است؛ همان‌طوری که آن حضرت رحمة‌ للعالمین است و مظهر رحمت خداوند، حضرت مهدی (علیه‌السلام) نیز این چنین است.

حَدَّثَنَا اَبِی وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَی الْمُتَوَکِّلُ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ قَالُوا حَدَّثَناسَعْدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ وَ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْیَرِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی الْعَطَّارُ جَمِیعاً، قَالُوا: حَدَّثَنَا اَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی وَ اِبْرَاهِیمُ بْنُ هَاشِمٍ وَ اَحْمَدُ بْنُ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِیُّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ اَبِی الْخَطَّابِ جَمِیعاً قَالُوا: حَدَّثَنَا اَبُو عَلِیٍّ الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ السَّرَّادُ، عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ، عَنْ اَبِی بَصِیرٍ، عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ آبَائِهِ عَلَیْهِمُ السَّلَامُ، قَالَ:
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): الْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی، اسْمُهُ اسْمِی، وَ کُنْیَتُهُ کُنْیَتِی، اَشْبَهُ النَّاسِ بِی خَلْقاً وَ خُلْقاً، تَکُونُ لَهُ غَیْبَةٌ وَ حَیْرَةٌ حَتَّی تَضِلَّ الْخَلْقُ عَنْ اَدْیَانِهِمْ، فَعِنْدَ ذَلِکَ یُقْبِلُ کَالشِّهَابِ الثَّاقِبِ، فَیَمْلَؤُهَا قِسْطاً وَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ ظُلْماً وَ جَوْراً.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: فرزندم مهدی، نامش نام من است و کنیه‌اش کنیه من، در خلقت و اخلاق شبیه‌ترین مردم نسبت به من است، او غیبت و حیرتی دارد که خلق از دین خود گمراه شوند و این وقت است که چون شهاب ثاقب باز آید و زمین را پر از عدل و داد کند چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد. و خداوند در سوره قلم آیه شماره ۴ درباره اخلاق رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «وَاِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظیم»؛ «و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری».
و باز در آیه دیگر می‌فرماید:
«وَ ما اَرْسَلْناکَ اِلاَّ رَحْمَةً لِلْعالَمین؛ ما تو را جز برای رحمت جهانیان نفرستادیم.» (و طبق این روایت، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) نیز دارای خلق عظیم است و برای همه جهان رحمت.
حال اگر رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) چنین کشتاری داشته است، حضرت مهدی (علیه‌السّلام) نیز خواهند داشت و قطعاً اشکالی نیز نباید داشته باشد. و اگر رسول خدا چنین کاری نکرده، حضرت مهدی نیز انجام نخواهد داد؛ چون او در سیرت و اخلاق شبیه‌ترین فرد نسبت به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است.

شیخ کلینی در کتاب شریف کافی و شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام) و ... آورده‌اند که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، «رحمة للعالمین» است:
اُخْرِجُ مِنْهُ (علی بن محمد الهادی) الدَّاعِیَ اِلَی سَبِیلِی وَ الْخَازِنَ لِعِلْمِیَ الْحَسَنَ وَ اُکْمِلُ ذَلِکَ بِابْنِهِ م ح م د رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ عَلَیْهِ کَمَالُ مُوسَی وَ بَهَاءُ عِیسَی وَ صَبْرُ اَیُّوب.
... از او فرزندی به وجود آورم به نام «حسن» که مردم را به راه من دعوت می‌کند و خزانه‌دار گنجینه علم من است. سپس دینم را توسّط پسر او «م ح م د» که مایه رحمت همه جهانیان است کامل کنم، او برخوردار از کمال موسی، نورانیّت عیسی، صبر ایّوب بوده و سیّد و سرور همه اولیای من است.
در این روایت از حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) با عنوان «رحمة للعالمین» یاد شده است، حال چطور می‌شود که «رحمة للعالمین» از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را بکشد؟!

۲.۲.۲ - مظهر رحمت خداوند

در روایت دیگر علامه مجلسی (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) از کتاب الهدایة الکبری به نقل از مفضل بن عمر از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) بعد از ظهورش برای اهل مکه سخنرانی کرده و در بخشی از آن می‌فرماید:
فَلَوْ لَا اَنَّ رَحْمَةَ رَبِّکُمْ وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ اَنَا تِلْکَ الرَّحْمَةُ لَرَجَعْتُ اِلَیْهِمْ مَعَکُمْ فَقَدْ قَطَعُوا الْاَعْذَارَ بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ اللَّهِ وَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ فَیَرْجِعُونَ اِلَیْهِم.
اگر ملاحظه رحمت پروردگار نبود که همه اشیاء را گرفته و مظهر رحمتش نیز من می‌باشم، خودم با شما به‌سوی آنها باز می‌گشتم؛ زیرا آنها به کلی از خداوند و من فاصله گرفته و هرگونه پیوندی را قطع کرده‌اند.
طبق این روایت، حضرت حجت (علیه‌السّلام) خود را مظهر رحمت خداوند معرفی کرده است؛ بنابراین نمی‌توان پذیرفت که آن حضرت از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را بکشد.

۲.۲.۳ - شادی موجودات از ظهور

همچنین روایات متعددی در کتاب‌های شیعه وجود دارد که با ظهور امام عصر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، تمام اهل آسمان و زمین و حتی پرندگان آسمان و ماهی‌های دریا شاد می‌شوند:
وَ عَنْهُ، عَنْ اَبِی عَلِیٍّ النَّهَاوَنْدِیِّ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ اَحْمَدَ الْقَاسَانِیُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا اَبُو مُسْلِمٍ مُحَمَّدُ بْنُ سُلَیْمَانَ الْبَغْدَادِیُّ، عَنْ اَبِی عُثْمَانَ، عَنْ هِشَامٍ، عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ، عَنْ اَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه‌السّلام)، قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم): کَیْفَ اَنْتُمْ اِذَا اسْتَیْاَسْتُمْ مِنَ الْمَهْدِیِّ، فَیَطْلُعُ عَلَیْکُمْ صَاحِبُکُمْ مِثْلَ قَرْنِ الشَّمْسِ، یَفْرَحُ بِهِ اَهْلُ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ. فَقِیلَ: یَا رَسُولَ اللَّهِ، وَ اَنَّی یَکُونُ ذَلِکَ؟ قَالَ: اِذَا غَابَ عَنْهُمْ الْمَهْدِیُّ، وَ اَیِسُوا مِنْهُ.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: چگونه هستید زمانی که از آمدن مهدی مأیوس می‌شوید؛ پس ناگهان صاحب شما همانند خورشید فروزان ظهور می‌کند؛ به‌طوری که تمام اهل زمین و آسمان خوشحال خواهند شد. سؤال کردند: ‌ای پیامبر خدا! چه زمانی این اتفاق می‌افتد، فرمود: زمانی که مهدی غائب شود و مردم از او مأیوس شوند.

فیخرج من مکّة متوجّها الی الشام، یفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطیر فی الهواء و الحیتان فی البحر». از مکه خارج و به‌سوی شام حرکت می‌کند. با ظهور او، تمام اهل آسمان و زمین شاد می‌شوند؛ حتی پرنده‌های آسمان و ماهیان دریا.

۲.۳ - اجرای قوانین اسلام

پاسخ سوم: حضرت مهدی (علیه‌السّلام) قوانین اسلام را اجرا خواهد کرد.
تمام مسلمانان بر این مسئله اتفاق دارند که دین اسلام تنها دینی است که خداوند آن را می‌پسندد و در قیامت از مردم خواهد پذیرفت؛ چنانچه در سوره آل عمران آیه شماره ۱۹ می‌فرماید:
«اِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْاِسْلامُ؛ در حقیقت، دین نزد خدا همان اسلام است».

و یا در همین سوره آیه ۸۵ می‌فرماید: «وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْاِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ؛ و هر که جز اسلام، دینی [دیگر] جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود، و وی در آخرت از زیان‌کاران است».
از طرف دیگر خداوند بارها در قرآن کریم به مسلمانان وعده داده است که روزی فرا می‌رسد که دین اسلام سراسر عالم را خواهد گرفت و بر تمام ادیان دیگر پیروز می‌شود، آن‌جا که می‌فرماید:
«هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون؛ اوست کسی که فرستاده خود را با هدایت و آیین درست روانه کرد، تا آن‌را بر هرچه دین است فائق گرداند، هرچند مشرکان را ناخوش آید».

و باز در سوره فتح آیه شماره ۲۸ می‌فرماید: «هُوَ الَّذی اَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ کَفی بِاللَّهِ شَهیدا؛ اوست کسی که پیامبر خود را به [قصد] هدایت، با آیین درست روانه ساخت، تا آن را بر تمام ادیان پیروز گرداند و گواه بودن خدا کفایت می‌کند».
طبق روایاتی که در کتاب‌های شیعه و سنی وجود دارد، این وعده خداوند در زمان ظهور حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) عملی خواهد شد و او است که دین اسلام را بر تمام ادیان پیروز خواهد کرد و در سراسر عالم تنها دینی که پیروی می‌شود شریعت ناب محمدی است.

۲.۳.۱ - بیان علمای اهل‌سنت

علمای اهل سنت به نقل از سدی، مفسر نامدار صدر اسلام نوشته‌اند:
وقال السُدِّی: ذلک عند خروجِ المهدیِّ، لا یَبقی احدٌ الا دَخَلَ فی الاسلامِ او ادَّی الخِراجَ. سدی گفته: این قضیه در زمان ظهور مهدی اتفاق خواهد افتاد که هیچ شخصی نمی‌ماند؛ مگر این که دین اسلام را می‌پذیرد یا خراج (مالیاتی که کفار به خاطر سکونت در سرزمین اسلامی می‌پردازند) پرداخت می‌کند.

همچنین آلوسی در تفسیر خود می‌نویسد:
یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلّهِ») وتَضْمَحِلُّ الادیانُ الباطِلةُ کُلُّها اما بهلاکِ اهلِها جمیعاً او برجُوعِهم عنها خَشْیَةَ القتلِ قیل: لم یجیءْ تاویلُ هذه الآیةِ بعدَ وَسَیَتَحَقَّقُ مَضمُونُها اذا ظَهَر المهدیُّ فانه لا یَبقی علی ظَهْرِ الارضِ مشرکٌ اصلاً. (و دین یکسره از آنٍ خدا گردد)، یعنی تمام ادیان باطل، از بین خواهد رفت؛ یا پیروان آن‌ها همگی هلاک خواهند شد یا از دین باطل خود به‌خاطر ترس از کشته شدن برخواهند گشت. گفته شده است که این تأویل این آیه محقق نمی‌شود؛ مگر زمانی که مهدی ظهور کند؛ زیرا در آن زمان است که هیچ مشرکی در روی زمین باقی نخواهد ماند.
تا این‌جا ثابت شد که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، قوانین اسلام را در سراسر جهان حکم فرما خواهد کرد.

۲.۳.۲ - نجات‌بخشی دین اسلام

از طرف دیگر ما می‌دانیم که خداوند دین اسلام را برای نابودی بشریت نفرستاده است و در قرآن کریم که کتاب قانون اسلام است، دستور داده نشده است که بشریت را نابود کنید و همه آن‌ها را بکشید؛ بلکه دین اسلام برای نجات بشر از هلاکت و نابودی و پیمودن راه کمال فرستاده شده است.
رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز رفتار ناپسندی با مخالفان خود نداشته است. در طول ۲۳ سال رسالت آن جناب، هیچ‌گاه کسی به خاطر این که اسلام را نپذیرفته، کشته نشده و تمام جنگ‌های حضرت با مشرکان، جنگ‌های تدافعی بوده است.
حال چگونه ممکن است که حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) که به منظور اجرای احکام اسلامی ظهور می‌کند، و شبیه‌ترین فرد به رسول الله است، تمام مردم جهان را بکشد و از هر هزار نفر، تنها یک نفر را باقی بگذارد؟

۲.۴ - تصرف شهرها بدون جنگ

پاسخ چهارم: حضرت مهدی، بسیاری از شهرها را بدون جنگ تصرف می‌کند.
طبق برخی روایات، حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) در زمانی ظهور می‌کند که مردم به رشد کامل عقلی رسیده‌اند و حق و باطل را به راحتی تشخیص داده و می‌پذیرند.
شیخ کلینی در کتاب شریف کافی و شیخ صدوق در کتاب کمال‌الدین از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل می‌کنند که آن حضرت فرمود: اِذَا قَامَ قَائِمُنَا وَضَعَ اللَّهُ یَدَهُ عَلَی رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِهَا عُقُولَهُمْ وَ کَمَلَتْ بِهِ اَحْلَامُهُمْ. هنگامی که قائم ظهور می‌کند دست خود را روی سر مردم می‌گذارد و بدان وسیله عقول آنها جمع و افکارشان کامل می‌گردد.
طبیعی است که وقتی عقل مردم کامل باشد، به‌راحتی می‌توانند نفع و ضرر واقعی خود را تشخیص داده و تسلیم حق خواهند شد. با توجه به این روایات، برای اجرای عدالت، جنگ و کشتار زیادی صورت نخواهد گرفت؛ چون عقل مردم کامل است و وقتی بفهمند که پذیرش ولایت آن حضرت به نفع آن‌ها است، به‌راحتی و بدون جنگ خواهند پذیرفت.
از همین‌رو، در برخی از کتاب‌های شیعه و سنی روایاتی وجود دارد که امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، برخی از شهرها را بدون جنگ تصرف خواهد کرد.

سید بن طاووس از علمای بزرگ شیعه در کتاب الملاحم و الفتن به نقل از نعیم بن حماد مروزی، و جلال‌الدین سیوطی به‌ نقل از همو به نقل از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) می‌نویسند که حضرت فرمود:
اذا بعث السفیانی الی المهدی جیشا فخسف بهم بالبیداء، وبلغ ذلک اهل الشام، قالوا لخلیفتهم: قد خرج المهدی فبایعه وادخل فی طاعته والا قتلناک، فیرسل الیه بالبیعة، ویسیر المهدی حتی ینزل بیت المقدس، وتنقل الیه الخزائن، وتدخل العرب والعجم واهل الحرب والروم وغیرهم فی طاعته من غیر قتال حتی تبنی المساجد بالقسطنطینیة وما دونها.
آن‌گاه که سفیانی لشکری برای نبرد با مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) گسیل می‌کند، لشکریان او در «بیدا» دچار خسوف می‌شوند. این بیچارگی که به اطلاع اهل شام می‌رسد، پیشقراول آنها می‌گوید: مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) ظهور کرده است باید با او بیعت کنی و از وی اطاعت نمائی و در غیر این صورت تو را می‌کشیم. برای همین با حضرت او بیعت می‌نماید.
حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) از آنجا حرکت می‌کند تا وارد بیت‌المقدس می‌شود و خزانه‌های آنجا را در اختیار درمی‌آورد و در این هنگام عرب و عجم و جنگجویان و رومیان و سلسله‌های مختلف دیگر از وی اطاعت می‌کنند و جنگ و جدالی در برابر تسلیم آنها به دست مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) پیش نمی‌آید تا آنجا که مسجدهایی در اسلامبول و امکنه دیگر بنیان می‌کنند.
همچنین علی بن یونس عاملی از علمای شیعه از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل می‌کند که امام زمان (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف)، برخی شهرها را با تکبیر فتح خواهند کرد و مردم با شنیدن صدای تکبیر آن حضرت، تسلیم حق می‌شوند و حکومت و ولایت آن حضرت را خواهند پذیرفت.

وعن امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) لا تبقی مدینة دخلها ذو القرنین الا دخلها المهدی ویاتی الی مدینة فیها الف سوق فی کل سوق مائة دکان، فیفتحها ویاتی مدینة یقال لها القاطع علی البحر المحیط، طولها الف میل وعرضها خمسمائة میل، فیکبرون الله ثلاثا فتسقط حیطانها، فیخرج منها الف الف مقاتل ثم یتوجه الی القدس الشریف.
از امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) نقل شده است که هیچ شهری باقی نمی‌ماند که ذو القرنین وارد آن شده باشد؛ مگر این که مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) نیز وارد آن خواهد شد. او وارد شهری می‌شود که هزار بازار و هر بازاری صد مغازه دارد؛ پس آن را فتح می‌کند و وارد شهری می‌شود که گفته می‌شود آن شهر قاطع بحر محیط (طبق برخی از روایات شیعه، مقصود شهری در کنار رود نیل است) است، طول این شهر هزار میل و عرض آن پانصد میل است. سربازان حضرت سه بار تکبیر می‌گویند که به‌وسیله آن دیوارهای این شهر می‌ریزد و در نتیجه یک میلیون جنگجو از آن خارج می‌شود و سپس امام به طرف بیت المقدس حرکت خواهند کرد.
طبق این روایت، سلاح آن حضرت برای فتح برخی از شهرها، شمشیر و تفنگ و ... نیست؛ بلکه آن حضرت با تکبیر گفتن این مناطق را فتح خواهد کرد.

۲.۵ - جنگ با دنیا‌طلبان و ظالمان

پاسخ پنجم: دنیا‌طلبان و ظالمان، به راحتی تسلیم نمی‌شوند.
تاریخ نشان داده است که دنیا‌طلبان و زورمداران تاریخ، به‌راحتی، دست از منافع دنیوی و ظلم و جور نخواهند کشید.
جباران و ظالمانی که یک عمر از خون مردم تغذیه کرده‌اند، روشن است که وقتی بفهمند منافع آن‌ها با ظهور حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) به خطر می‌افتد، و حکومت آن‌ها از هم فرو می‌پاشد، در برابر آن حضرت ایستادگی خواهند کرد.
از‌این‌رو حضرت برای اجرای عدالت و کوتاه کردن دست آن‌ها و نجات مستضعفان، از زور استفاده خواهند کرد.

محیی‌الدین ابن عربی دانشمند نامدار سنی مذهب در این‌باره می‌نویسد:
ولولا ان السیف بید المهدی لافتی الفقهاء بقتله ولکن اللّه یظهره بالسیف والکرم فیطمعون ویخافون فیقبلون حکم من غیر ایمان بل یضمرون خلافه کما یفعل الحنفیون والشافعیون فیما اختلفوا فیه فلقد اخبرنا انهم یقتتلون فی بلاد العجم اصحاب المذهبین ویموت بینهما خلق کثیر ویفطون فی شهر رمضان لیتقووا علی القتال فمثل هؤلاء لولا قهر الامام المهدی بالسیف ما سمعوا له ولا اطاعوه.
اگر شمشیر در دست مهدی نباشد، فقها فتوا به قتل حضرت خواهند داد؛ ولی خداوند او را با شمشیر و کرم ظاهر می‌کند، تا آن‌ها هم به طمع بیفتند و هم بترسند و از دستور حضرت اطاعت کنند؛ هر چند که به آن ایمان نمی‌آورند و خلافش را در دل پنهان می‌کنند؛ همان‌طوری که حنفی‌ها و شافعی‌ها در اختلافاتی که با هم داشتند، همین‌کار را کردند.

به ما خبر رسیده است که آن‌ها در شهرهای عجم با همدیگر جنگیده‌اند و افراد زیادی در این جنگ‌ها کشته شده‌اند؛ تا جایی که عده‌ای از آن‌ها در ماه رمضان فتوا به افطار داده‌اند تا توان جنگیدن داشته باشند.
اگر درباره چنین افرادی، حضرت مهدی با شمشیر قیام نکند، سخن حضرت را نمی‌شنوند اطاعت نمی‌کنند.

۲.۶ - سابقه کشتار در زمان خلفا

پاسخ ششم: کشتارهایی که در زمان خلفا انجام شده است.
کارشناسان وهابی و پیروان مکتب سقیفه که این روایات ضعیف را مستمسک قرار می‌دهند تا مردم را نسبت به حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) بدبین نمایند، چرا سری به پرونده خلفای سه‌گانه نمی‌زنند؟
حضرت مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) برای اجرای عدالت، دنیا‌طلبان و زورمدارانی را که تسلیم حق نمی‌شوند، از سر راه اسلام و مسلمانان برخواهد داشت؛ اما خلفای سه‌گانه برای چه منظوری مردم را قتل عام می‌کردند؟
در تاریخ ۲۵ ساله حکومت خلفای سه‌گانه، کشتارهایی در کشورهای همسایه انجام شده است که در طول تاریخ بشریت سابقه نداشته است.
ما به چند نمونه از این کشتارها اشاره و قضاوت را برعهده خوانندگان عزیز واگذار خواهیم کرد.

۲.۶.۱ - جنگ ذات العیون در زمان ابوبکر

جنگ ذات العیون (سال ۱۲هجری، زمان ابوبکر)
خالد بن ولید، همان کسی که اهل سنت از او با عنوان «سیف الله» یاد می‌کنند و دست راست خلیفه اول به‌شمار می‌آمد، در نبرد فتح الانبار، به تیر‌اندازان خود دستور داد که چشمان مردم را هدف بگیرند و آنان در آن روز هزار نفر را کور کردند؛ تا حدی که این جنگ به جنگ «ذات العیون» معروف گشت.قَدِمَ خَالِدٌ عَلَی الْمُقَدِّمَةِ، فَاَطَافَ بِالْخَنْدَقِ وَاَنْشَبَ الْقِتَالَ، وَکَانَ قَلِیلَ الصَّبْرِ عَنْهُ اِذَا رَآهُ اَوْ سَمِعَ بِهِ، وَتَقَدَّمَ اِلَی رُمَاتِهِ فَاَوْصَاهُمْ، وَقَالَ: اِنِّی اَرَی اَقْوَامًا لا عِلْمَ لَهُمْ بِالْحَرْبِ، فَارْمُوا عُیُونَهُمْ وَلا تَوَخُّوا غَیْرَهَا، فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا ثُمَّ تَابَعُوا فَفُقِئَ اَلْفُ عَیْنٍ یَوْمَئِذٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ، وَتَصَایَحَ الْقَوْمُ: ذَهَبَتْ عُیُونُ اَهْلِ الاَنْبَارِ.
خالد، پیشاپیش لشکر آمد و اطراف خندق می‌چرخید و آتش جنگ را شعله‌ور می‌کرد، او هروقت جنگی را می‌دید و یا می‌شنید، بسیار کم طاقت می‌شد، پیش تیراندازان رفت و به آن‌ها این چنین سفارش کرد: من می‌بینم که این مردم جنگیدن نمی‌دانند؛ پس چشمان آن‌ها را هدف تیر قرار دهید و جای دیگر هدر ندهید؛ سپس خودش یک تیر رها کرد و تیراندازان به دنبال او هزار چشم را در این روز هدف قرار دادند؛ از این‌رو، این روز به «ذات العیون» نام گرفت، مردم فریاد می‌زدند که چشمان مردم انبار کور شد ... .

ابن اثیر در الکامل فی التاریخ می‌نویسد:
ذِکْرُ فَتْحِ الانْبَارِ ثُمَّ سَارَ خَالِدٌ علی تَعْبِیَتِهِ الی الانبار، وانما سمی الانبار لان اهراء الطعام کانت بها انابیر، وعلی مقدمتِه الاقرع بن حابس. فلما بَلَغَها اطاف بها، وانْشَبَ القتالَ، وکان قلیلُ الصبرِ عنه وتَقَدَّم الی رُمَاتِهِ ان یَقْصُدُوا عُیونَهُم فَرَمَوْا رَشْقًا وَاحِدًا، ثم تابعوا فاصابُوا الفَ عینٍ، فَسُمِّیَتْ تِلْکَ الْوَقْعَةُ ذَاتَ الْعُیُونِ.
وقتی که شهر انبار فتح شد، خالد مأمور سروسامان دادن به آن شهر شد (این شهر از آن جهت انبار نامیده می‌شد که محل ذخیره مواد غذائی بود). پیشاپیش لشکریان وی شخصی بود به نام اقرع بن جابس که مجرد رسیدن به شهر، اطراف آن را محاصره کرد و آتش جنگ را شعله‌ور ساخت. او مردی کم صبر بود، تیر‌اندازان را جلوی لشکر گذاشت و دستور داد تا چشم‌های مردم را هدف بگیرند و خود او نیز اولین تیر را رها کرد و لشکریان به دنبال او، چشم‌های مردم را هدف قرار دادند که به هزار چشم اصابت؛ از این‌رو، این نبرد «ذات العیون» نام گرفت.

و شهاب‌الدین نویری در نهایة الارب فی فنون الادب می‌نویسد:
ذکر فتح الانبار. قال: ثم سار خالد الی الانبار، وانما سمیت الانبار، لان اهراء الطعام کانت بها انابیر، وکان علی من بها من الجند شیرزاد صاحب ساباط، فلما التقوا امر خالد رامته برشق السهام، وان یقصدوا عیونهم، فرشقوا رشقاً واحداً، ثم تابعوا، فاصابوا الف عین، فسمیت هذه الواقعة ذات العیون.
داستان فتح الانبار. سپس خالد به سوی الانبار حرکت کرد، این شهر از آن جهت انبار نامیده شده که محل نگهداری مواد غذایی بوده است، نگهبانان این شهر از لشکر شیرزاد صاحب ساباط بوده است. هنگامی با خالد روبه رو شدند، خالد دستور داد که آن‌ها به‌سوی آنان تیراندازی کنند و چشمان آن‌ها را هدف بگیرند، نخست خودش تیری پرتاب کرد و لشکریان نیز از او پیروی کردند؛ پس تیرهای آنان به هزار چشم اصابت کرد، به‌ همین دلیل، این نبرد را «ذات العیون» نامیده‌اید.

و ابن کثیر در البدایة و النهایة می‌گوید:
فتح خالد للانبار، و تسمی هذه الغزوات ذات العیون رکب خالد فی جیوشه فسار حتی انتهی الی الانبار وعلیها رجل من اعقل الفرس واسودهم فی انفسهم، یقال له شیرزاذ، فاحاط بها خالد وعلیها خندق وحوله اعراب من قومهم علی دینهم، واجتمع معهم اهل ارضهم، فمانعوا خالدا ان یصل الی الخندق فضرب معهم راسا، ولما تواجه الفریقان امر خالد اصحابه فرشقوهم بالنبال حتی فقاوا منهم الف عین، فتصایح الناس، ذهبت عیون اهل الانبار، وسمیت هذه الغزوة ذات العیون.
خالد، شهر انبار را فتح کرد و این جنگ‌ها «ذات العیون» نامیده شد. خالد سوار بر مرکب خود به انتهای شهر رفت و مردی از عاقل‌های فارس به نام «شیرزاد» همراه او بود. خالد شهر را محاصره کرد؛ ولی مردم در اطراف شهر خندق ایجاد کرده بودند. عده‌ای از مردان عرب‌زبان، اطراف خندق جمع شده بودند که به همراه صاحبان زمین‌ها مانع از نفوذ لشکر به داخل شهر شدند.
خالد دستور داد سر یک نفر از آنان را جدا کنند. سپس فرمان داد که با تیر مردم را هدف قرار دهند تا این که چشم هزاران نفر از آنان کور شود. فریاد و ناله مردم سراسر آن‌جا را فرا گرفت که چشم‌های مردمان کور شد و لذا این جنگ را «ذات العیون» نامیدند.
سؤال ما از دوستان اهل سنت این است که: خداوند در کجای قرآن گفته است که اگر کسی اسلام را قبول نکرد، چشمانش را کور کنید؟! آیا چنین اعمالی در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) سابقه داشت یا از بدعت‌های عمر بوده است؟

۲.۶.۲ - قتل هفتاد هزار نفر در زمان ابوبکر

به‌خاطر یک قسم، هفتاد هزار نفر را کشتند و رود خون به راه‌ انداختند! (سال۱۲، زمان ابوبکر)
طبری در تاریخ خود، ابن اثیر جزری در کتاب الکامل فی التاریخ و نویری در نهایة الارب و ابن کثیر دمشقی در البدایة و النهایة و ابن خلدون در مقدمه خودش این مطلب را نقل کرده‌اند که خالد قسم خورد که اگر به مشرکین دست یابد، جوی خون راه بیاندازد، به‌خاطر قسم خالد هفتاد هزار نفر را کشتند. ما متن این روایت را از زبان ابن اثیر نقل می‌کنیم:

واقتتلوا قتالا شدیدا و المشرکون یزیدهم کلبا وثبوتا توقعهم قدوم بهمن جاذویه فصابروا المسلمین فقال خالد اللهم ان هزمتهم فعلی ان لا استبقی منهم من اقدر علیه حتی اجری من دمائهم نهرهم فانهزمت فارس فنادی منادی خالد الاسراء الاسراء الا من امتنع فاقتلوه فاقبل بهم المسلمون اسراء ووکل بهم من یضرب اعناقهم یوما ولیلة.
فقال له القعقاع وغیره لو قتلت اهل الارض لم تجر دماؤهم فارسل علیها الماء تبر یمینک ففعل وسمی نهر الدم ... وبلغ عدد القتلی سبعین الفا.
جنگ شدیدی در گرفت، مشرکین ایستادگی و پایداری می‌کردند و منتظر آمدن بهمن جاذویه بودند، مسلمانان نیز مقاومت کردند؛ پس خالد گفت: خدایا اگر آن‌ها را شکست دادم، سوگند یاد می‌کنم هیچ‌یک از کسانی را که به آن‌ها دست یافتم باقی نگذارم؛ مگر اینکه رود خون به ‌راه بیاندازم.
اهالی فارس شکست خوردند، شخصی از ماموران خالد فریاد می‌زد: اسراء را بگیرید و هرکس مقاومت کرد، بکشید؛ پس مسلمانان آن‌ها را اسیر کردند و افرادی را مامور کردند که شبانه روز گردن آن‌ها را بزنند.
قعقاع و دیگران به خالد گفتند: اگر تمام مردم روی زمین را نیز بکشی، جوی خون راه نخواهد افتاد، آب را بر خون‌ها جاری کنید، تا از دست سوگندی که یاد کرده‌اید، آزاد شوید؛ خالد همین‌کار را کرد و نام آن رود را «رود خون» گذاشت. در این روز تعداد کشته شدگان به هفتاد هزار نفر می‌رسید.

۲.۶.۳ - قتل سی هزار نفر در زمان ابوبکر

کشتن سی هزار نفر در یک روز (سال ۱۲، زمان ابوبکر).
ذکر وقعة الثنی:
هرمز الی اردشیر بخبر خالد امده بقارن بن قریانس فخرج قارن من المدائن ممد الهرمز فلما انتهی الی المذار لقیته المنهزمون فاجتمعوا ورجعوا ومعهم قباذ وانوشجان ونزلوا الثنی وهو النهر وسار الیهم خالد فلقیهم واقتتلوا فبرز قارن فقتله معقل بن الاعشی بن النباش وقتل عاصم انوشجان وقتل عدی بن حاتم قباذ وکان شرف قارن قد انتهی ولم یقاتل المسلمون بعده احدا انتهی شرفه فی الاعاجم وقتل من الفرس مقتلة عظیمة یبلغون ثلاثین الفا سوی من غرق ومنعت المیاه المسلمین من طلبهم.

جنگ ثنی:
وقتی نامه هرمز به اردشیر رسیده و خبر خالد را برای او آورد، به قارن بن قریانس دستور داد که از مدائن به کمک هرمز برود. وقتی که به مذار رسید، شکست خوردگان به او رسیدند و همگی با هم جمع شدند و دوباره بازگشتند و در میان آنان قباد و انوشجان نیز بودند و در ثنی منزل گزیدند که نام نهری بود.
خالد به سمت آنان رفته و جنگ کردند، قارن به جنگ آمد اما معقل بن اعشی بن نباش او را کشت؛ عاصم نیز انوشجان را کشت و عدی بن حاتم قباد را.
و از ایرانیان گروه بسیاری کشته شدند که به ۳۰۰۰۰ نفر می‌رسیدند! جدای از کسانی که در رود غرق شدند و آب مانع آن شد که مسلمانان بقیه ایرانیان را بگیرند!
در یک شب جنگ، ۳۰۰۰۰ نفر کشته شدند؛ جدا از کسانی که در هنگام فرار غرق شدند!

۲.۶.۴ - قتل صد هزار نفر در زمان عمر

یکصد هزار نفر را در یک روز کشتند (سال ۱۳، زمان عمر).

ابن اثیر درباره جنگ‌های خلیفه دوم با ایرانیان می‌نویسد:
فما کانت بین المسلمین و الفرس وقعة ابقی رمة منها بقیت عظام القتلی دهرا طویلا وکانوا یحزرون القتلی مائة الف. هیچ جنگی بین مسلمانان و ایرانیان نبود که بعد از آن جنازه‌ها مانند این جنگ بر جای بماند؛ استخوان کشته‌ها مدتی طولانی باقی ماند و کشته‌ها را ۱۰۰۰۰۰ نفر می‌دانستند!
ابوعبدالله حمیری نیز همین‌مطلب را نقل کرده است:

۲.۶.۵ - قتل چهل هزار نفر در زمان عمر

چهل هزار کشته، در یک روز (سال ۱۴، زمان عمر).
طبری در تاریخ خود، ابن‌اثیر جزری در کتاب الکامل فی التاریخ، کلاعی اندلسی در الاکتفاء و نویری در نهایة الارب می‌نویسد:
فاما المقترنون فانهم جشعوا فتهافتوا فی العتیق فوخزهم المسلمون برماحهم فما افلت منهم مخبر وهم ثلاثون الفا واخذ ضرار بن الخطاب درفش کابیان... و قتلوا فی المعرکة عشرة آلاف سوی من قتلوا فی الایام قبله. اما لشکر احتیاط، آنها فرار کرده و به صورت نامنظم در بیابان به راه افتادند؛ مسلمانان آنان را تیرباران کردند؛ به صورتی که حتی یک نفر از آنان زنده نماند و آنان ۳۰۰۰۰ نفر بودند! بعد از این ضرار بن خطاب پرچم کاویان را برداشت ... و در جنگ ده هزار نفر کشته شد؛ جدای از کسانی که در روزهای بعد کشته شدند!

و ابن خلدون در مقدمه خود می‌نویسد:
فانهزم قلب المشرکین وقام الجالنوس علی الردم ونادی الفرس الی العبور وتهافت المقترنون بالسلاسل فی العتیق وکانوا ثلاثین فهلکوا واخذ ضرار بن الخطاب رایة الفرس العظیمة وهی درفش کابیان فعوض منها ثلاثین الفا وکانت قیمتها الف الف ومائة الف الف وقتل ذلک الیوم من الاعاجم عشرة آلاف فی المعرکة وقتل من المشرکین فی ذلک الیوم ستة آلاف دفنوا بالخندق سوی الفین وخمسمائة قتلوا لیلة الهریر وجمع من الاسلاب والاموال ما لم یجمع قبله ولا بعده مثله.
قلب مشرکان شکست خورد، جالنوس بر بالای دیوار خرابه‌ای ایستاد و فریاد می‌زد که فارس‌ها عبور کنند، لشکر احتیاط به صورت منظم و زنجیروار در بیابان به‌راه افتادند، آنان در آن روز سی هزار نفر بودند؛ پس همگی هلاک شدند، ضرار بن خطاب پرچم فارس‌ها را که پرچم بزرگ کابیان بود، برداشت .... در این‌روز از ده هزار نفر از فارس‌ها در میدان جنگ کشته شدند. شش هزار نفر از مشرکانی که این روز کشته شده بودند را داخل گودالی دفن کردند؛ غیر از دو هزار پانصد نفری که در شب هریر کشته شده بودند. مال و اموال غارت شده در این جنگ به‌اندازه‌ای جمع شده بود که نه پیش از آن سابقه داشت و نه بعد از آن جمع شد.

۲.۶.۶ - جنگ برای آب و غذا در زمان عمر

جنگ برای آب و غذا و غنیمت (سال ۱۴، زمان عمر).
شمس‌الدین ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌نویسد: لما کان یوم القادسیة ذهب المغیرة بن شعبة فی عشرة الی صاحب فارس فقال انا قوم مجوس وانا نکره قتلکم لانکم تنجسون علینا ارضنا فقال انا کنا نعبد الحجارة حتی بعث الله الینا رسولا فاتبعناه ولم نجیء لطعام بل امرنا بقتال عدونا فجئنا لنقتل مقاتلتکم ونسبی ذراریکم واما ما ذکرت من الطعام فما نجد ما نشبع منه فجئنا فوجدنا فی ارضکم طعاما کثیرا وماء فلا نبرح حتی یکون لنا ولکم فقال العلج صدق قال وانت تفقا عینک غدا ففقئت عینه بسهم.
زمانی که روز جنگ قادسیه شد مغیرة بن شعبه (فرمانده مسلمین) به طرف فرمانده سپاه فارس رفت، فرمانده سپاه فارس به او گفت: ما قومی مجوس هستیم و دوست نداریم با شما بجنگیم شما سرزمین ما را (با آمدنتان) نجس کرده‌اید. مغیرة به اوگفت: ما قومی بودیم که سنگ می‌پرستیدیم تا اینکه خداوند برای ما پیامبرش را فرستاد و ما از ایشان تبعیت کردیم و آئین آن پیامبر را پذیرفتیم، و برای غذا هم به سرزمین شما نیامدیم؛ بلکه به ما دستور داده شده بود که با دشمن‌مان بجنگیم؛ پس به هدف جنگ با شما و اسیر نمودن فرزندانتان به این دیار آمدیم؛ اما آنچه در مورد غذا گفتم: ما (در سرزمین خودمان) چیزی نیافتیم که سیرمان کند، وقتی به سرزمین شما آمدیم در این سرزمین آب و غذای فراوانی پیدا کردیم؛ بنابراین از این‌جا نمی‌رویم تا اینکه این مواد غذایی بین ما و شما تقسیم شود. علج گفت: راست می‌گوید ... .

۲.۶.۷ - فتح همدان و قتل عام وسیع در زمان عثمان

فتح همدان و کشته‌های بی‌شمار (سال ۲۷، زمان عثمان)
طبری در تاریخ خود می‌نویسد:
وحدثنی ربیعة بن عثمان ان فتح همذان کان فی جمادی الاولی علی راس ستة اشهر من مقتل عمر بن الخطاب وکان امیرها المغیرة بن شعبة قال ویقال کان فتح الری قبل وفاة عمر بسنتین ویقال قتل عمر وجیوشه علیها (رجع الحدیث الی حدیث سیف) قال فبینما نعیم فی مدینة همذان فی توطئتها فی اثنی عشر الفا من الجند تکاتب الدیلم واهل الری واهل اذربیجان ثم خرج موتا فی الدیلم حتی ینزل بواج روذ واقبل الزینبی ابو الفرخان فی اهل الری حتی انضم الیه واقبل اسفندیاذ اخو رستم فی اهل اذربیجان حتی انضم الیه وتحصن امراء مسالح دستبی وبعثوا الی نعیم بالخبر فاستخلف یزید بن قیس وخرج الیهم فی الناس حتی نزل علیهم بواج الروذ فاقتتلوا بها قتالا شدیدا وکانت وقعة عظیمة تعدل نهاوند ولم تکن دونها وقتل من القوم مقتلة عظیمة لا یحصون ولا تقصر ملحمتهم من الملاحم الکبار.
ربیعة بن عثمان برایم نقل کرد که جنگ همدان در جمادی الاولی و شش ماه گذشته از کشته شدن عمر، اتفاق افتاد. فرمانده این جنگ مغیرة بن شعبه بود. برخی گفته‌اند که فتح ری، دو سال پیش از کشته شدن عمر بوده و زمانی که عمر کشته شده، نیروهایش در آن‌جا ساکن بوده‌اند.
سیف گفته است وقتی ما در همدان بودیم، مقدمه لشکر ایران ۱۲۰۰۰ نفر بودند که به اهل دیلم و ری و آذربایجان نامه نوشتند و سپس همگی آماده برای جنگ به دیلم آمدند تا به واجرود رسیدند. زینبی با اهل ری و اسفندیار برادر رستم نیز با اهل آذربایجان به کمک او آمدند.
امرای لشکر عمر در قلعه گرد آمده و به نعیم خبر فرستادند. او یزید بن قیس را جانشین خود کرد و خود به سمت ایرانیان به راه افتاد تا به واجرود رسید. و در آن‌جا جنگ شدیدی کردند که مانند جنگ نهاوند بود؛ و از ایرانیان گروهی بسیار که قابل شمارش نبودند کشته شد و جنگ با آنان از جنگ‌های بزرگ چیزی کم نداشت!

۲.۶.۸ - باج‌گیری از شهرها در زمان عثمان

پول بدهید، از شهرتان خارج می‌شویم (سال۲۷، زمان عثمان)
عبدالرحمن قرشی می‌نویسد:
وهرب جیش جرجیر فبث عبدالله بن سعد السرایا وفرقها فاصابوا غنائم کثیرة فلما رای ذلک رؤساء اهل افریقیة طلبوا الی عبدالله بن سعد ان یاخذ منهم مالا علی ان یخرج من بلادهم فقبل منهم ذلک ورجع الی مصر ولم یول علیهم احدا ولم یتخذ بها قیروانا.
[۴۹] قرشی مصری، عبدالرحمن بن عبدالله (متوفای۲۵۷هـ)، فتوح مصر و اخبارها، ج۱، ص۳۱۲، تحقیق: محمد الحجیری، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۶م.

لشکریان جرجیر فرار کردند، عبدالله بن سعد لشکریان او را شکست داد و آنها را متفرق نمود و به غنائم زیادی دست پیدا نمودند، رؤسای اهل آفریقا وقتی با چنین صحنه‌ای مواجه شدند از عبدالله بن سعد درخواست کردند که در مقابل دریافت مالی از آنها از سرزمین آنها خارج شود، عبدالله این پیشنهاد را پذیرفت و (بعد از گرفتن پول) به مصر بازگشت و هیچ‌کسی را به‌عنوان خلیفه برای آنها مشخص نکرد و از ایشان سوارکار (برای جنگ) نگرفت.

۲.۶.۹ - جنگ گرگان در زمان عثمان

جنگ گرگان، همه را کشتند، جز یک نفر (سال ۳۰، زمان عثمان).
در این جنگ هم جنایت عظیمی اتفاق افتاد. غیر مسلمانان، از فرمانده به ظاهر مسلمان درخواست کردند که ما درهای شهر را بر روی شما می‌گشاییم، به شرطی که حتی یک نفر از ما کشته نشود؛ اما لشکریان خلیفه چه کردند؟ بلی، همه را کشتند جز یک نفر و گفتند که ما گفته بودیم که یک نفر از شما را نمی‌کشیم.!!!

محمد بن جریر طبری در تاریخ خود و ابن اثیر در الکامل فی التاریخ می‌نویسند:
فاتی جرجان فصالحوه علی مائتی الف ثم اتی طمیسة وهی کلها من طبرستان متاخمة جرجان وهی مدینة علی ساحل البحر فقاتله اهلها فصلی صلاة الخوف اعلمه حذیفة کیفیتها وهم یقتتلون وضرب سعید یومئذ رجلا بالسیف علی حبل عاتقه فخرج السیف من تحت مرفقه وحاصرهم فسالوا الامان فاعطاهم علی ان لا یقتل منهم رجلا واحدا ففتحوا الحصن فقتلوا اجمعین الا رجلا واحدا ففتحوا الحصن وحوی ما فی الحصن.
به گرگان وارد شدند و با گرفتن ۲۰۰ هزار دینار با آنان مصالحه کردند. سپس به اطراف طمیسه که شهری در کنار ساحل دریا و بعد از گرگان واقع و جزو مازندران بود، رفتند. با مردم آن‌جا جنگ کردند. نماز خوف که حذیفه کیفیت خواندن آن را می‌دانست خوانده شد و با آنان نیز به مقابله برخواستند و سعید با شمشیر بر سر مردم کوبید که از زیر بغل او درآمد و آنان را محاصره کردند. آنان درخواست امان کردند، به آنان این امان داده شد تا کسی از آنان را نکشند و لذا قلعه را باز کردند؛ ولی آنان همه را کشتند به جز یک مرد. سپس در قلعه را گشودند و آن‌چه که در قلعه بود غارت کردند.

جل الخالق!!! آن‌ها از فرمانده دین عطوفت و مهربانی، امان خواسته بودند، با چه مجوزی به آن‌ها امان دروغ داده شد؟ با چه مجوزی عهد خود را شکستند؟ با چه مجوزی همه آن‌ها را کشتند؟ اگر واقعاً مستحق قتل عام بودند، با چه مجوزی آن یک نفر را باقی گذاشته شد؟!
آیا در زمان پیامبر چنین جنایتی سابقه داشته است؟ پیامبر اسلام از بدترین دشمن خود ابوسفیان و از وحشی (غلام هند جگر خوار) قاتل عزیزترین کس خود گذشت و آن روز که بر آن‌ها مسلط شد همه را؛ از جمله معاویه را آزاد کرد؛ اما مسلمانان چه کردند؟!
توصیه ما به کارشناسان وهابی این است که پیش از خواندن روایات ضعیف السند از کتاب‌های شیعه و استناد کردن به ‌چنین روایاتی، سری به پرونده خلفای محبوب خود بزنند و ببیند که آن‌ها با مردم چگونه رفتار کرده‌اند.


۱. کوفی، فرات بن ابراهیم (متوفای۳۵۲ه)، تفسیر فرات الکوفی، ص۵۶۷.    
۲. نمازی شاهرودی، علی، مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۷، ص۲۹۳.
۳. حسینی استرآبادی، سیدشرف‌الدین علی (متوفا۹۶۵ه)، تاویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص۷۸۰-۷۸۱، سورة اللیل:الآیات ۱ الی ۲۱.    
۴. نجاشی، احمد بن علی (متوفای۴۵۰ه)، فهرست اسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی، ص۲۸۷، تحقیق:السید موسی الشبیری الزنجانی، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی قم، الطبعة:الخامسة، ۱۴۱۶ه.    
۵. صدوق، محمد بن علی (متوفای۳۸۱ه)، کمال‌الدین و تمام النعمة، ص۲۸۷، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین قم، ۱۴۰۵ه.    
۶. قلم/سوره۶۸، آیه۴.    
۷. انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۷.    
۸. کلینی رازی، محمد بن یعقوب (متوفای۳۲۸ ه)، اصول کافی، ج۱ ص۵۲۸، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۹. صدوق، محمد بن علی (متوفای۳۸۱ه)، عیون اخبار الرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۵۰، تحقیق:الشیخ حسین الاعلمی، ناشر:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات بیروت، ۱۴۰۴ه ۱۹۸۴م.    
۱۰. مجلسی، محمدباقر (متوفای ۱۱۱۱ه)، بحارالانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، ج۵۳، ص۱۱، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:مؤسسة الوفاء بیروت لبنان، الطبعة:الثانیة المصححة، ۱۴۰۳ه - ۱۹۸۳م.    
۱۱. طبری الصغیر، محمد بن جریر (متوفای ق۵ه)، دلائل الامامة، ص۴۶۸، تحقیق و نشر:قسم الدراسات الاسلامیة مؤسسة البعثة قم، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۳ ه..    
۱۲. سید بن طاووس حسینی، علی بن موسی (متوفای۶۶۴ه)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص۲۸۱، ناشر:مؤسسة صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) قم، الطبعة:اولی، ۱۴۱۶ه.    
۱۳. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹.    
۱۴. آل عمران/سوره۳، آیه۸۵.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیه۳۳.    
۱۶. صف/سوره۶۱، آیه۹.    
۱۷. فتح/سوره۴۸، آیه۲۸.    
۱۸. فخر رازی، محمد بن عمر تمیمی (متوفای۶۰۴ه)، التفسیر الکبیر او مفاتیح الغیب، ج۱۶، ص۳۳، ناشر:دار الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة:الاولی، ۱۴۲۱ه - ۲۰۰۰م.    
۱۹. انصاری قرطبی، محمد بن احمد (متوفای۶۷۱ه)، الجامع لاحکام القرآن، ج۸، ص۱۲۱، ناشر:دار الشعب - القاهرة.    
۲۰. آلوسی، سیدمحمود بن عبدالله (متوفای۱۲۷۰ه)، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج۹، ص۲۰۷، ناشر:دار احیاء التراث العربی - بیروت.    
۲۱. کلینی رازی، محمد بن یعقوب (متوفای۳۲۸ ه)، اصول کافی، ج۱، ص۲۵، ناشر:اسلامیه، تهران، الطبعة الثانیة، ۱۳۶۲ ه. ش.    
۲۲. صدوق، محمد بن علی (متوفای۳۸۱ه)، کمال‌الدین و تمام النعمة، ص۶۷۵، تحقیق:علی اکبر الغفاری، ناشر:مؤسسة النشر الاسلامی (التابعة) لجماعة المدرسین قم، ۱۴۰۵ه.    
۲۳. سید بن طاووس حسینی، علی بن موسی (متوفای۶۶۴ه)، التشریف بالمنن فی التعریف بالفتن المعروف بالملاحم و الفتن، ص۱۳۹، ناشر:مؤسسة صاحب الامر (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) قم، الطبعة:اولی، ۱۴۱۶ه.    
۲۴. مروزی، نعیم بن حماد (متوفای۲۸۸ه)، کتاب الفتن، ج۱، ص۳۴۹، تحقیق:سمیر امین الزهیری، ناشر:مکتبة التوحید - القاهرة، الطبعة:الاولی، ۱۴۱۲ه.    
۲۵. سیوطی، جلال‌الدین عبدالرحمن بن ابی بکر (متوفای۹۱۱ه)، الحاوی للفتاوی فی الفقه وعلوم التفسیر والحدیث والاصول والنحو والاعراب وسائر الفنون، ج۲، ص۸۷.    
۲۶. هیثمی، احمد بن محمد (متوفای۹۷۳ه)، الفتاوی الحدیثیة، ج۱، ص۳۰، ناشر:دار الفکر، طبق برنامه الجامع الکبیر.    
۲۷. عاملی نباطی، علی بن یونس (متوفای۸۷۷ه) الصراط المستقیم الی مستحقی التقدیم، ج۲، ص۲۵۷، تحقیق:محمد الباقر البهبودی، ناشر:المکتبة المرتضویة لاحیاء الآثار الجعفریة، الطبعة الاولی، ۱۳۸۴ه.    
۲۸. ابن عربی طائی خاتمی، محیی‌الدین بن علی (متوفای۶۳۸ه)، الفتوحات المکیة فی معرفة الاسرار الملکیة، ج۳، ص۳۳۶.    
۲۹. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۷۴.    
۳۰. ابن اثیر جزری، علی بن محمد (متوفای۶۳۰ه)، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۴۱.    
۳۱. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۹، ص۱۱۲.    
۳۲. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۶، ص۳۸۴.    
۳۳. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۳۸.    
۳۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۳۵۶.    
۳۵. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۹، ص۱۱۰.    
۳۶. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۶، ص۳۸۰.    
۳۷. ابن خلدون حضرمی، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۶، ص۳۸۱.    
۳۸. ابن اثیر جزری، علی بن محمد (متوفای۶۳۰ه) الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۳۶.    
۳۹. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۹، ص۱۰۸.    
۴۰. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۲۸۱.    
۴۱. حمیری، محمد بن عبدالله، صفة جزیرة الاندلس منتخبة من کتاب الروض المعطار فی خبر الاقطار، ج۱، ص۱۶۹.    
۴۲. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۳، ص۵۶۴.    
۴۳. ابن اثیر جزری، علی بن محمد (متوفای۶۳۰ه)، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۳۱۳.    
۴۴. کلاعی‌اندلسی، سلیمان بن موسی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله والثلاثة الخلفاء، ج۲، ص۴۸۹.    
۴۵. نویری، احمد بن عبدالوهاب، نهایة الارب فی فنون الادب، ج۱۹، ص۲۱۵.    
۴۶. ابن خلدون حضرمی، عبدالرحمن بن محمد، تاریخ ابن خلدون، ج۳، ص۹۹.    
۴۷. ذهبی شافعی، محمد بن احمد (متوفای ۷۴۸ ه)، سیر اعلام النبلاء، ج۳، ص۳۲، تحقیق:شعیب الارناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر:مؤسسة الرسالة - بیروت، الطبعة:التاسعة، ۱۴۱۳ه.    
۴۸. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۱۴۸.    
۴۹. قرشی مصری، عبدالرحمن بن عبدالله (متوفای۲۵۷هـ)، فتوح مصر و اخبارها، ج۱، ص۳۱۲، تحقیق: محمد الحجیری، ناشر: دار الفکر - بیروت، الطبعة: الاولی، ۱۴۱۶هـ ـ ۱۹۹۶م.
۵۰. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۴، ص۲۶۹-۲۷۰.    
۵۱. ابن اثیر جزری، علی بن محمد (متوفای۶۳۰ه) الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۴۸۰.    



مؤسسه ولی‌عصر، برگرفته از مقاله «آیا واقعیت دارد که امام زمان (عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف) از هر هزار نفر ۹۹۹ نفر را خواهد کشت؟».    







جعبه ابزار