علم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
پرسش:
شهید مطهری در
انسان و
ایمان می فرمایند: ایمان نمی تواند
جانشین علم شود و
طبیعت را بشناساند و قوانین آن را برای ما مکشوف کند حال آن که این با
تعریف علم در
روایات ما
تعارض دارد در باب العلم
اصول کافی با انبوهی از این ها مواجه می شویم: العلم ثلاثه آیة محکمه فریضة عادله سنة قائمه
یا لبس العلم بکثرة التعلیم و التعلم بل العلم نور یقذفه الله فی قلب من یشاء من عباده
یا وجدت علم الناس فی الاربع ان تعرف ربک و ان تعرف ما صنع بک و ان تعرف ما اراد منک و ان تعرف ما یعرضک عن دینک
؟ و حتی می بینیم در
حکمت شناخت اشیا آن گونه که به وجود آمده اند و بررسی سیر
هبوط آن ها مد نظر است؟ منظورشان از علم این جا scince است یا knowledge در حقیقثت منظورشان کدام علم است
علم اسلامی یا
فضل با توجه به این که علم فعلی موجود در
عالم را بسیاری از
فلاسفه ما قبول ندارند و می گویند این علم انسان را به
قرب نمی رساند و بر اساس فلسفه ی تصرف است؟
پاسخ:
گفتنی است واژه "علم" کاربردهای متفاوت دارد؛
گاهی منظور از "علم"، دانش تجربی و آگاهی حاصل از شناخت طبیعت و متکی بر
تجربه و آزمون است (Science) که نزد دانشمندان علوم کاربردی به این معنا بیشتر مراد می باشد.
گاهی منظور از علم، مطلق
دانش است که شامل
الهیات،
ریاضیات و
طبیعیات می شود(Knowledge) که نزد
دانشمندان علوم بنیادی و فلسفی بیشتر به این معنا مراد است.
گاهی منظور از "علم"، دانش
خداشناسی و آنچه به ارتباط انسان با خدا مربوط می شود که نزد دانشمندان دینی بیشتر این معنا است. هنگامی که از
تقابل علم و
دین و یا علم و ایمان گفته می شود، بیشتر منظور علم به معنای(Science) است. ویژه گی علم به معنای گوناگون آن است که علم از مقوله
ادراکات و
عقل است. در حالی که ایمان از مقوله
باور درونی است و جایگاه آن قلب است از این رو
علم حصولی و
علم حضوری چه بسا زمینه ساز ایمان شود البته گاهی شدت علم در
کشف حقایق و رساندن انسان به حقیقت کامل و
خداوند عالم به اندازه ای زیاد است که با تقویت ایمان و نورانیت
دل همراه می شود که از آن به
نور علم یاد می شود در این صورت از حیطه عقل و مقوله ادراکات فراتر می رود و به حیطه
قلب و
محبت وارد می شود. جهت توضیح بیشتر توجه شما را به مطالب زیر جلب می کنیم:
در فضیلت علم و عالم به چند
آیه و
حدیث اشاره میشود.
۱. قل هل یستوی الّذین یعلمون و الذین لا یعلمون انّما یتذکّر اولوا الالباب؛ بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانندیکسانند؟ تنها صاحبان مغز متذکّر میشوند،
خدی سبحان در این ایه، خطاب به پیامبرش میفرماید که
جاهل و عالم مساوی نیست و این مقایسهی است آشکار میان
آگاهان و ناآگاهان، و عالمان و جاهلان. این جمله با
استفهام انکاری شروع شده است و جزء شعارهی اساسی
اسلام است و عظمت مقام علم و عالمان رادر برابر جاهلان روشن می سازد.
۲. یرفع اللّه الذین امنوا منکم و الّذین اوتوا العلم درجات؛ خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان را رفیع میگرداند...،
علاوه بر آیات
قرآن که از هر فرصتی بری بیان این حقیقت استفاده میکند، تعبیراتی در روایات اسلامی دیده میشود که بالاتر از آن در اهمیت علم
تصور نمیشود:
۱. در حدیثی از
پیامبر اسلام(ص) آمده است: لا خیر فی العیش الاّ لرجلین عالم مطاع او مستمع واع؛ زندگی جز بری دو کس فایده ندارد:دانشمندی که نظرات او اجرا گردد، و دانش طلبانی که گوش به سخن دانشمندی دهند.،
۲. در روایاتی، از علم به عنوان
چراغ عقل و
حیات اسلام و بهترین
شرف، یاد شده است.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: العلم حیاة،
و العلم مصباح العقل،
و لا شرف کالعلم،
.
و در عظمت درجه و رتبه عالم همین بس که پیامبر اکرم(ص) میفرماید: العلماء مصابیح الارض و خلفاء الانبیا و ورثتی، و ورثةُ الانبیاء؛ عالمان
چراغهی زمینندو جانشینان پیامبران و
وارث من و
انبیا میباشند،
.
قرآن کریم درباره کسب
علوم دینی و
معارف اسلام میفرماید: و ما کان المؤمنون لینفروا کافّة فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفة لیتفقّهوا فی الدین و لینذرواقومهم اذا رجعوا الیهم لعلّهم یحذرون؛ شایسته نیست، مؤمنان همگی به سوی میدان
جهاد کوچ کنند. چرا از هر گروهی طایفهی ازآنان کوچ نمیکند و طایفهی بماند تا در دین آگاهی پیدا کند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را انذار نمایند تا از مخالفت فرمان
پروردگار بترسند و خودداری کنند،
.
برای آگاهی بیشتر در مورد اهمیت علم و مقام عالمان، ر.ک:
اصول کافی، ج ۱، باب صفت العلم و فضله؛
میزان الحکمه، انتشارات مکتب الاعلام الاسلامی، ج ۶، ماده العلم.
آنچه که یادگیری آن بر هر
مسلمان واجب است در درجه اول
اصول اعتقادی و سپس
احکام مبتلا به شرعی است.علوم دیگر نیز در صورت نیاز
جامعه اسلامی به آنها به صورت
واجب کفایی واجب میشود.
آنچه که یادگیری آن بر هر مسلمان واجب است، در درجه اول اصول اعتقادی (
شناخت خدا و
رسول و
معاد و...) و سپس احکام مورد نیاز شرعی است. علوم دیگر نیز در صورت نیاز جامعه اسلامی به آنها، به صورت واجب کفایی واجب می شود.
در این جا نوعی خلط مبحث به وجود آمده است.
علم حقیقی،
معرفت خداوند و
جهان بینی صحیح است نه یادگیری
اصطلاحات و اطلاعات؛ چه
علم دینی باشد (مانند
فقه و
اصول ) و چه تجربی و...؛ چه بسا که علم دینی نیز حجاب
معرفت شود. به گفته
حضرت امام (ره ) حتی
علم توحید نیز ممکن است حجاب معرفت گردد. البته آشنایی با قرآن و حدیث، تأثیر به سزایی در بالا بردن معرفت انسان دارد؛ ولی آنچه اصل است، یافتن سر حیات و
هدف آن (تحصیل معرفت خداوند و قرب به او) می باشد که می تواند همه
اسباب را در جهت صحیح
هدایت کند. و از راه های مختلفی می شود به این هدف رسید. ممکن است کسی از راه علم شیمی یا زیست شناسی به عظم خداوند پی ببرد - همان گونه که برخی ازعلم نجوم و
نظم عجیب افلاک به خالق حکیم دانای قدرتمند پی برده اند - البته علومی هم که انسان را به این مرتبه نمی رسانند مورد مذمت قرار نگرفته اند بلکه به عنوان نوعی فضل از آنها یاد شده و منظور
مولوی و
ابن سینا از آن اشعار این نیست که نباید به تحصیل علوم مختلف پرداخت. دلیلش هم این است که خود آنها از پرتلاش ترین انسان های عصر خود در باب
تعلیم و
تعلم بوده اند، بلکه مراد آنها این است که نباید مغرور شد و به ظاهر علوم اکتفا کرد و بلکه باید به حقیقت علم که
عرفان است رسید.
گرایش به یادگیری علوم به انگیزه های مختلف صورت می گیرد و به طور معمول نیازهای اولیه حیاتی و طبیعی و محسوس جاذبه های بیشتری برای انسان ها دارد. لذا برای فراهم سازی بیشتر
آسایش و تسلط بیشتر بر طبیعت، گرایش های مختلف علمی و تخصص های فراوان به وجود آمده است. اما تنها
وارستگان و ژرف اندیشان هستند که فراتر از نیازهای اولیه طبیعی و محسوسات به ارتباط نهانی دانش ها و ارتباط
جهان هستی با
آفریننده آن
فکر می کنند و از هدفمندی این همه جنب و جوش ها سخن به میان می آورند.
مهمترین
رسالت دین ایجاد
انگیزه فراطبیعی در میان انسان ها و جهت دهی صحیح به تلاش های روزانه است به طوری که علاوه بر تأمین نیازهای روزمره
زندگی، به هدفمندی و تلاش برای دستیابی به مقصود
هستی اقدام کند. از این رو در
فرهنگ اسلامی تمام دانش های مورد نیاز برای زندگی بشری دارای اهمیت است و توصیه شده به مقدار لازم و نیاز جامعه، مردم برای فراگیری آن اقدام کنند و از آن به «واجب کفایی» تعبیر شده است.
اما برای همه انسان ها در هر مرتبه علمی که قرار دارند توجه به هدف و هدفمندی جهان و ایمان به
مبدأ و معاد لازم و «
واجب عینی» شمرده شده است و
غفلت اکثریت جامعه بشری جای تأسف دارد زیرا حتی از علوم تجربی و مهندسی نیز می توان به آن هدف مقدس دست یافت و منافاتی با زندگی روزمره ندارد، لذا از نظر قرآن و روایات، علم وسیله است نه هدف؛ آن هم وسیلهی که انسان را به کمال میرساند و دنیا و آخرت او را آباد میکند. گفتنی است که ارزش هر علم به
ارزش موضوع آن علم است و در این جهت
علوم الهی و دینی - با توجه به موضوع آن - از سایر علوم اشرف و برتر است؛ ولی این بدینمعنا نیست که علوم دیگر بیاهمیت و بدون ارزش است و علم نیست.
در نگاه کلی قرآن، هر علمی که انسان را به
دنیاپرستی سوق دهد و به چنگال
مادیات بسپرد و
فهم و
شعور او را به طرف خواب و عیش و نوش بکشاند هدف نهایی او را تنها وصول به مادیات قرار دهد، چیزی جز
ضلالت و گمراهی نیست.
در قرآن کریم آمده است: «ذلک مبلغهم من العلم ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله؛ این آخرین حد آگاهی آنها است و خداوند به حال آن که از راه حق گمراه شده آگاه است»،
پس علوم غيرديني نيز مىتواند نقشآفرين بوده و موجبات
سعادت آدمي را فراهم كند. اين در صورتي است كه هدف تلقي نشود، بلكه وسيله
پیشرفت و رسيدن به
کمال باشد. از طرف ديگر علوم ديني نيز اگر طالب آن قصد رسيدن به
دنیا را داشته باشد، موجب
بدبختی انسان مىشود.
خلاصه اين که علمي که در روايات و آيات بر آن تأکيد شده و از آن تمجيد گشته و به عنوان اشرف علوم محسوب مي گردد علم خداشناسي است زيرا معلوم اين علم از معلوم ساير علوم برتر و اشرف است و هر علمي به اندازه معلوم خود ارزش دارد و روشن است که کسب معرفت و جهان بيني و خداشناسي منحصر به يک رشته نيست.
شخصي ممکن است از علم شيمي آن چنان خدا را بشناسد که از مطالعه
کتاب های دینی نشناسد - پس آن چه مهم است شناخت
کیمیای هستی است - البته بايد پذيرفت بعضي از علوم و رشته ها به اين هدف نزديک تر و کم واسطه ترند. در غير اين صورت از علوم مختلف به عنوان فضل نام برده شده نه کمال.
از طرف ديگر انسان موجودي اجتماعي و وابسته به
اجتماع است و همچنان که از مواهب اجتماعي بهره مي برد بايد به حال اجتماع نيز سودمند باشد گاهي اوقات تحصيل در رشته اي خاص ممکن است به ظاهر براي فردي به طور مستقيم سودي معنوي در بر نداشته باشد ولي چون باعث
پیشرفت جامعه به ويژه جامعه اسلامي مي گردد و موجب سربلندي و
اقتدار و عزت علمي و اقتصادي آن مي گردد، تحصيل آن لازم است وتحصيل با چنين انگيزه اي خود از
عبادات مهم است. اين از ويژگي هاي دين مقدس اسلام است که پيروان آن در هر حال و کار و شغلي که هستند مي توانند با انگيزه و نيت خدايي و قصد خدمت به مردم در حال عبادت باشند با
مطالعه در
تاریخ به دست مي آيد که عده زيادي از مردان حق و بزرگان اهل کمال در علوم مختلف زمان خود استاد و متخصص بوده اند يعني آنها ميان تحصيل علومي مثل رياضيات و زيست شناسي و فيزيک و شيمي و تحصيل در رشته هاي معارف ديني هيچ گونه تقابل و منافاتي نمي ديده اند و با آن
نیت پاک همه را در راه رسيدن به قرب حق و پيمودن راه
بندگی به کار مي برده اند. پس تحصيل در علوم
جانور شناسی نيز مانند علوم ديگر اگر با انگيزه عالم شدن و آشنايي بيشتر با
شگفتی های خلقت و نيز تقويت بنيه علمي کشور و رفع نيازهاي علمي و تخصصي آن باشد، کاري عبادي و آخرتي است، چون نيت و انگيزه خدايي و معنوي است. بر عکس اگر کسي در رشته معارف تحصيل کند ولي انگيزه او کسب
شهرت يا درآمد و يا به دست آوردن منصب و مقامي باشد، هر چند موضوع تحصيلي اش ارزشمند است ولي چون با انگيزه اي الهي ومعنوي انجام نمي گيرد فاقد ارزش است.
سایت پرسمان.