اطاعت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اطاعت، پیامبران، ایمان، حکومت پیامبران.
پرسش: آیا مراد خداوند از آیه «
و ما ارسلنا من الرسول الا لیطاع باذن الله» (نساء (۴)، آیه ۶۴)
این نیست که مردم با آمادگی خودشان از آنها اطاعت کنند و هیچ دلالتی بر حکومت پیامبران ندارد؟
پاسخ: اولاً: اطاعت از پیامبر الهی
واجب است نه اختیاری. و ثانیاً: این لزوم اطاعت مطلق است و هرچه پیامبر بگوید، باید مردم بپذیرند. علاوه بر این اگر کس به
شأن نزول این آیه دقت کند، میرساند که مراد
خداوند حکومت بود؛ زیرا عدهای برای محاکمه به طاغوت مراجعه میکردند و محاکمه و
قضاوت از شئون
حکومت بود و لذا با این کار حکومتداری پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را زیر سؤال میبردند، بر همین اساس است که خداوند فرمود: «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر برای اینکه به فرمان خدا، از وی
اطاعت شود».
قرآن در
آیات قبل از این رجوع به داوران ستمگر را شدیداً محکوم مینماید و در این آیه بهعنوان تأکید این
سخن میگوید: «پیامبرانی را که ما میفرستادیم، همه برای این بودهاند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود و هیچگونه مخالفتی نسبت به آنها انجام نگردد. بنابراین مردم موظف بودهاند، هم از نظر بیان احکام
خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن را آنها پیروی کنند، و تنها به ادعای
ایمان قناعت نکنند؛
چراکه منافقان که به
طاغوت مراجعه میکردند، درعینحال که از اطاعت
رسول خدا سرباز میزدند، گمان میکردند به او ایمان دارند. آنگاه
خدای متعال با نزول این
آیه روشن ساخت، که پیامبری را نفرستاده است، مگر آنکه اطاعت شود.
از جمله «
و ما ارسلنا من الرسول الا لیطاع باذن الله» بهخوبی استفاده میشود که مردم باید از تمام دستورات
پیامبر (از جمله در مسائل مربوط به امور اجتماعی و حکومت) اطاعت کنند؛ زیرا دستور به اطاعت در آیه مطلق است. بنابراین هر پیامبری هرچه ادعا کند که از طرف خداست و لازم است
اعمال کند، مردم باید بپذیرند. وقتی فرمود: من از طرف خدا برای
قضاوت تعیین شدهام، مردم باید قبول کنند. اگر فرمود من بهعنوان حاکم
جمعیت تعیین شدهام، در شئون سیاسی و تدابیر امور اجتماعی باید از من اطاعت کنید، مردم باید قبول کنند. بهطور کلی هر پیامبری بر هر جمعیتی مبعوث میشود. (درصورتیکه پیامبری او ثابت شده باشد)، هر ادعایی از طرف خدا بکند، مردم باید آن را بپذیرند.
اما باذن الله به این معنی است که خداوند اجازه داده است، که
انبیای الهی چنین مقامی داشته باشند. در آیه دیگر میفرماید: «
من یطع الرسول فقد اطاع الله؛ کسی که از پیامبر پیروی کند، از خدا پیروی کرده است».
اگر بنا باشد مردم خودشان تشخیص دهند که کدام حرف از طرف خدا و کدام حرف از طرف خودش و احیاناً احتمال بدهند که بعضی جاها
دروغ میگوید، این نقض غرض میشود و به او
اعتمادی نمیماند؛ پس ناچار وقتی نبوت او ثابت شد، باید بدون قید و شرط اطاعت شود.
البته در بعضی موارد هست که برخی
پیامبران خودشان متصدی
حکومت نشدند؛ بلکه از طرف خدا حکومت دیگری را تأیید کردند.
پس بنابراین اولاً: اطاعت از پیامبر الهی
واجب است نه اختیاری. و ثانیاً: این لزوم اطاعت مطلق است و هرچه پیامبر بگوید، باید مردم بپذیرند. علاوه بر این اگر کس به
شأن نزول این آیه دقت کند، میرساند که مراد
خداوند حکومت بود؛ زیرا عدهای برای محاکمه به طاغوت مراجعه میکردند و محاکمه و
قضاوت از شئون حکومت بود و لذا با این کار حکومتداری پیامبر
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را زیر سؤال میبردند، بر همین اساس است که خداوند فرمود: «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم، مگر برای اینکه به فرمان خدا، از وی
اطاعت شود».
۱. ناصر مکارم شیرازی و همکاران،
پیام قرآن، تفسیر موضوعی، قم، مطبوعاتی هدف، ۱۳۷۱، نبوت عامه.
۲. محمد تقی مصباح یزدی،
حقوق و سیاست در قرآن، قم، مؤسسة آموزشی پژوهشی امام خمینی،۱۳۷۷، ج ۱، ص ۲۷۹ ۲۳۸.
۳. آیت الله جوادی آملی،
تفسیر موضوعی، قم، مرکز نشر اسراء، ۱۳۷۰، چ ۱، ج ۸.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اطاعت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۰۴.