• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضرورت وجود امام

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امامت، امام، امامان علیهم‌السلام.

پرسش: چرا شیعه به امامت و امامان به خصوصی اعتقاد دارد؟

پاسخ: امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و آخرین مرحله سیر تکاملی انسان است. این مقام گاهی با مقام نبوت و رسالت، جمع شده است؛ مثل امامت حضرت ابراهیم علیه‌السلام و پیامبر گرامی اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و گاهی جدای از مقام نبوت و رسالت بوده است؛ مثل امامت ائمه معصومان علیهم‌السلام. درباره ضرورت وجود امام در جامعه باید گفت: همان‌طوری که وجود و بعثت انبیا برای رشد و تکامل بشر لازم و ضروری است، وجود امام نیز برای حفظ دین و ادامه برنامه پیامبر ضرورت دارد. امامت عهد و مقامی است که تنها از جانب خداوند به امام داده خواهد شد و تنها اوست که امام را نصب و تعیین می‌نماید.
شیعه برای اثبات امامت امامان معصوم هم به دلیل قطعی عقلی تمسک جسته است و هم به نص صریح.

ظاهراً منظور شما این است که چه‌گونه ما می‌توانیم اعتقاد پیدا کنیم و بفهمیم که شخصی امام است. اما قبلاً باید به این پرسش پاسخ گوییم که چرا ما باید به امامت اعتقاد داشته باشیم؟

فهرست مندرجات

۱ - اهمیت امامت
۲ - جمع شدن مقام امامت با نبوت
۳ - جدایی مقام امامت از نبوت
۴ - ضرورت وجود امام
۵ - دیدگاه علامه طباطبایی
       ۵.۱ - تقویت شناخت عقلی بشر
       ۵.۲ - درک نکردن حسن و قبح
       ۵.۳ - پی نبردن به سود و زیان اشیا
       ۵.۴ - ضرورت وجود قوانین در اجتماع
       ۵.۵ - تفاوت انسان‌ها در درک کمالات
       ۵.۶ - تفاوت مراتب اخلاق در انسان‌ها
       ۵.۷ - آگاهی انسان‌ها از پاداش و کیفر الهی
۶ - ضرورت اعتقاد به امامت و امامان
       ۶.۱ - اولاً
       ۶.۲ - ثانیاً
              ۶.۲.۱ - حدیثی از امام صادق
              ۶.۲.۲ - حدیثی از امام علی
       ۶.۳ - ثالثاً
              ۶.۳.۱ - روح امامت
       ۶.۴ - رابعاً
۷ - طرح یک پرسش
۸ - پاسخ
۹ - دلیل امامت امامان
       ۹.۱ - آیه ۷ سوره رعد
              ۹.۱.۱ - دیدگاه فخر رازی
              ۹.۱.۲ - روایتی از سیوطی
              ۹.۱.۳ - روایاتی دیگر
       ۹.۲ - آیه ۱۱۹ سوره توبه
              ۹.۲.۱ - دیدگاه فخر رازی
              ۹.۲.۲ - دیدگاه مفسران
              ۹.۲.۳ - دیدگاه علامه ثعلبی
       ۹.۳ - آیه ۵۹ سوره نساء
              ۹.۳.۱ - دیدگاه مفسران شیعه
              ۹.۳.۲ - دیدگاه قندوزی
              ۹.۳.۳ - دیدگاه امام علی
              ۹.۳.۴ - روایتی از حضرت علی
۱۰ - امامت در روایات
۱۱ - حدیث ثقلین
       ۱۱.۱ - سند
       ۱۱.۲ - محتوا
              ۱۱.۲.۱ - همراهی مستمر
              ۱۱.۲.۲ - وجوب اطاعت
              ۱۱.۲.۳ - عصمت از خطا و گناه
              ۱۱.۲.۴ - چراغ هدایت
              ۱۱.۲.۵ - گمراهی و جدایی
              ۱۱.۲.۶ - اعلم بودن امامان
       ۱۱.۳ - دیدگاه سمهودی
۱۲ - حدیث سفینة
       ۱۲.۱ - نقلی از ابوذر
       ۱۲.۲ - بیان چند نکته
              ۱۲.۲.۱ - گسترش گمراهی
              ۱۲.۲.۲ - جدایی و هلاکت
              ۱۲.۲.۳ - پی‌روی از اهل بیت
              ۱۲.۲.۴ - ضرورت وجود اهل بیت
              ۱۲.۲.۵ - تمسک به اهل بیت
۱۳ - حدیث امامان اثنا عشر
       ۱۳.۱ - روایتی از جابر
       ۱۳.۲ - سند
       ۱۳.۳ - محتوا
              ۱۳.۳.۱ - اول
              ۱۳.۳.۲ - دوم
       ۱۳.۴ - مخالفت با حدیث سفینه
       ۱۳.۵ - تفسیر حدیث مزبور
       ۱۳.۶ - بیان روایات
۱۴ - پانویس
۱۵ - منبع


امامت در اسلام از اهمیت خاصی برخوردار است و قرآن مجید آن را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان می‌داند که تنها پیامبران اولوالعزم بدان رسیده‌اند و درباره حضرت ابراهیم علیه‌السلام می‌فرماید:

«وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَ مِن ذُرِّيَّتِي قَالَ لاَ يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ»؛ «به یاد آور هنگامی که پروردگار ابراهیم او را با وسایل گوناگونی آزمود و او آزمایش خود را کامل کرد (و از عهده آنها برآمد) خدا به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم گفت: از دودمان من (نیز امامانی قرار ده)، خداوند فرمود: پیمان و عهد من (امامت) هرگز به ستم‌کاران نمی‌رسد»، (و تنها آن گروه از فرزندان تو که پاک و معصوم‌اند، شایسته این مقام‌اند).
از این آیه استفاده می‌شود که این مقام بسی والاست که حضرت ابراهیم بعد از دارا بودن مقام نبوت و رسالت در آخر عمر و پس از پشت سر گذاشتن آزمایش‌های سخت بدان نائل و مفتخر شد.


مقام امامت در برخی موارد با مقام نبوت جمع می‌شود و پیامبر اولوالعزمی همچون حضرت ابراهیم خلیل ـ علیه‌السلام ـ به مقام امامت نیز می‌رسد و از آن روشن‌تر جمع شدن مقام رسالت و نبوت و امامت در شخص پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله است.


نیز ممکن است در مواردی این مقام (امامت) از رسالت و نبوت جدا شود؛ مانند ائمه علیهم‌السلام که تنها وظیفه امامت را بر عهده داشتند، بدون آن که وحی بر آنان نازل شود.


ضرورت وجود امام، همان ضرورت وجود و بعثت پیامبران است.


علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) در توضیح کلام خواجه نصیرالدین طوسی به بعضی از این ضرورت‌ها اشاره کرده و می‌فرماید:

۵.۱ - تقویت شناخت عقلی بشر

وجود پیامبر ضروری است تا شناخت عقلی بشر، به‌واسطه بیان نقلی تقویت شود؛ زیرا اگرچه انسان با نیروی عقل بسیاری از حقایق از اصول و فروع دین را درک می‌کند، ولی گاهی در اعماق وجودش وسوسه‌ها و تزلزل‌هایی وجود دارد که مانع از اعتماد بر آن و انجام آنها می‌گردد؛ اما هنگامی که این احکام عقلی با بیان پیشوای الاهی تقویت گردد، هر‌گونه تزلزل و شک و دودلی زدوده خواهد شد و انسان با قوت قلب به‌سوی یافته‌های عقلی خود خواهد رفت.

۵.۲ - درک نکردن حسن و قبح

بسیاری از امور است که عقل، حسن و قبح آن را درک نمی‌کند و باید دست به دامان پیشوایان الاهی گردد تا بتواند خوبی و بدی آنها را دریابد.

۵.۳ - پی نبردن به سود و زیان اشیا

بسیاری از اشیا مفید، و برخی دیگر زیان‌بارند و انسان تنها با فکر خود قادر به درک سود و زیان همه آنها نیست. این‌جاست که احساس نیاز می‌کند تا سود و زیان اشیا را برای او بیان نمایند و این کار تنها از عهده پیشوایان الاهی مرتبط با منبع وحی بر‌می‌آید.

۵.۴ - ضرورت وجود قوانین در اجتماع

انسان یک موجود اجتماعی است و اجتماع بدون داشتن قوانینی که حقوق همه افراد را حفظ کند و آنها را در مسیر صحیح پیش ببرد، سامان نخواهد یافت و به کمال مطلوب نخواهد رسید، تشخیص این قوانین به‌طور صحیح و اجرای آنها جز به‌وسیله رهبران آگاه و پاک و معصوم الاهی صورت نخواهد گرفت.

۵.۵ - تفاوت انسان‌ها در درک کمالات

انسان‌ها در درک کمالات و تحصیل علوم و معارف و کسب فضایل متفاوت‌اند، بعضی از آنها توانایی حرکت در این مسیر را دارند و برخی عاجز و ناتوان‌اند. رهبران الاهی گروه اول را تقویت و گروه دوم را مدد می‌دهند تا هر دو گروه به کمال ممکن برسند.

۵.۶ - تفاوت مراتب اخلاق در انسان‌ها

با توجه به تفاوت مراتب اخلاق در انسان‌ها، تنها راه برای پرورش این فضایل، رهبران پاک و معصوم الاهی هستند.

۵.۷ - آگاهی انسان‌ها از پاداش و کیفر الهی

پیشوایان الاهی از ثواب و عقاب و پاداش و کیفر الاهی در برابر طاعت و گناه آگاهی کامل دارند و هنگامی که دیگران را از این امور آگاه کنند، انگیزه نیرومندی برای انجام وظیفه در آنان پیدا می‌شود.
[۲] شرح تجرید، ص ۲۷۱ (با کمی تلخیص و اقتباس)، به نقل از پیام قرآن، ج ۹ ص ۳۸ ـ ۳۷.



با توجه به این‌که امامت چیزی جز استمرار خط نبوت نیست، غالب این فلسفه‌ها در مورد امامان معصوم نیز ثابت است. به بیان دیگر خداوندی که نوع بشر را برای پیمودن راه کمال و سعادت آفریده است، همان‌گونه که باید برای هدایت او پیامبرانی را که متکی بر نیروی وحی و دارای مقام عصمت باشند مبعوث کند، لازم است برای تداوم این راه، بعد از رحلت پیامبران، جانشینان معصومی قرار دهد تا جامعه انسانی را در رسیدن به سر منزل مقصود کمک کند و به یقین بدون آن، این هدف ناتمام خواهد ماند؛ زیرا:

۶.۱ - اولاً

عقول انسانی به‌تنهایی برای تشخیص تمام عوامل و اسباب پیشرفت و کمال، قطعاً کافی نیست و گاهی حتی یک دهم آن را نیز تشخیص نمی‌دهند.

۶.۲ - ثانیاً

آیین انبیا بعد از رحلت آنان، ممکن است دست‌خوش انواع تحریفات قرار گیرد. برای جلوگیری از تحریف لازم است پاسدارانی معصوم و الاهی باشند تا از آن پاسداری کنند. درست است که خداوند درباره قرآن مجید فرمود: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ»؛ یعنی: «ما قرآن را فرستادیم و خود حافظ و نگهبان آن هستیم». ولکن این حفظ دین باید از طریق علل و اسباب آن باشد که این اسباب همانا امامان معصوم ـ علیهم‌السلام ـ هستند.

۶.۲.۱ - حدیثی از امام صادق

این همان چیزی است که در بیان نورانی حضرت امام صادق علیه‌السلام آمده است که فرمود: «در میان ما اهل بیت در هر نسلی افراد عادلی هستند که تحریف غلوکنندگان را از اسلام نفی می‌کنند، و دست بدعت‌گذاران و دین‌سازان و اهل باطل را کوتاه می‌کنند و تأویل‌های نادرست جاهلان را کنار می‌گذارند».

۶.۲.۲ - حدیثی از امام علی

نیز امام علی علیه‌السلام فرمود: «هرگز روی زمین خالی نمی‌شود از کسی به حجت الاهی قیام کند، خواه ظاهر و آشکار باشد و یا ترسان و پنهان تا دلایل الهی و نشانه‌های او باطل نگردد".
[۵] نهج‌البلاغه کلمات قصار ـ کلمه ۱۴۷.


۶.۳ - ثالثاً

تشکیل حکومت الاهی و برقراری عدل و قسط و رسانیدن انسان به اهدافی که برای آن آفریده شده است، جز از طریق معصومان ممکن نیست؛ زیرا حکومت‌های انسانی بنا بر شهادت تاریخ همیشه در مسیر منافع مادی افراد یا گروه‌های خاصی سیر کرده و تمام تلاش‌های آنها در همین راستا بوده است. همان‌گونه که بارها آزموده‌ایم، عناوینی (مثل دموکراسی و حکومت مردم یا حقوق بشر و مانند آن) پوششی است برای رسیدن به اهداف شیطانی قدرت‌ها و آنها با استفاده از همین ابزار مقاصدشان را به شکل مرموزی بر مردم تحمیل کرده‌اند.

۶.۳.۱ - روح امامت

امام علی ـ علیه‌السلام ـ در جمله‌ای کوتاه روح امامت را این‌گونه توصیف می‌کند: «موقعیت امامی که عهده‌دار امور مسلمین است، همانند موقعیت ریسمانی است که مهره‌ها را به نظم می‌کشد و آنها را جمع کرده و در کنار یک‌دیگر قرار می‌دهد، اگر ریسمان از هم بگسلد، مهره‌ها پراکنده می‌شود و هر کدام به جایی خواهد افتاد که هرگر نمی‌توان آنها را جمع کرد و به آنها نظام بخشید».

۶.۴ - رابعاً

ادامه و استمرار دستورات دین در جوامع نیاز به وجود امامان خبیر و آگاه به تمام جزئیات و دقایق دین دارد، تا در هیچ لحظه‌ای کوچک‌ترین نقطه ابهامی برای کسی باقی نماند.
از آن‌چه گفتیم به‌خوبی ضرورت و فلسفه وجود امامان معصوم معلوم می‌گردد.

این‌ها دلایلی است که ضرورت اعتقاد ما را به امامت و امامان توجیه می‌کند و نتیجه آن، این شد که اگر ما به خاتمیت اسلام معتقد باشیم، باید به امامت اعتقاد داشته باشیم.


بعضی گفته‌اند که ضرورتی برای نصب امام وجود ندارد و امر رهبری مسلمانان بعد از رحلت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به انتخاب مردم واگذار شده است.


در پاسخ به این پرسش فقط به این نکته بسنده می‌کنیم که اگر شخصی کارخانه مهمی بسازد که هدفش تولید گران‌قیمت‌ترین جواهرات باشد و استمرار این تولید را مد نظر داشته باشد و در حضور و غیبت او و حتی بعد از مرگ او هم این کارخانه تعطیل نشود و در این کارخانه دستگاه‌های دقیق و پیچیده‌ای باشد که شناخت آنها برای کسی ممکن نیست، مگر اینکه خود مبتکر و مخترع کسی را بر ظرایف و خصایص کار آنها آگاه کرده باشد، آیا عقلانی و قابل قبول است که این مخترع اعلان کند که به‌زودی (همین امسال) خواهد مرد، ولی کسی را که عالم به تجهیزات و دستگاه‌ها و قادر در به‌کار‌گیری آنها باشد، برای اداره کارخانه‌اش تعیین نکند؟ هرگز!
آیا دقت‌ها و پیچیدگی‌های علوم قرآن و سنت و احکام الهی و آیات محکم و تشابه قرآن و ... که همگی برای اداره زندگی بشر در تمام زمینه‌ها آماده است، از دستگاه‌های این کارخانه ساده‌تر است؟ هرگز!
و آیا ثمره و نتیجه دین که پرورش جواهر و کمال انسانیت است (رسیدن به معرفت ا... و عبادت او) و تبدیل شهوت انسان به عفت و غضب او به شجاعت و برپایی مدینه فاضله براساس هدایت الاهی، کم‌تر از ثمره و تولیدات آن کارخانه جواهرسازی است؟ هرگز!
پس چه‌گونه می‌توان باور داشت دینی که می‌خواهد برنامه‌اش تا آخرین روز حیات جهان (قیامت) بر پا باشد و هدایتگری کند، برای بعد از پیامبر خود افرادی را تربیت و تعیین نکرده باشد تا وظایف (غیر از نبوت) او را انجام دهند؟


از آن‌جایی که امامت و تعیین امام باید از جانب خداوند متعال باشد، برای معرفت امام به نص قطعی و ادله عقلی نیاز داریم که ثابت کند این اشخاص امام هستند؛ مثلاً عقل انسانی وقتی ویژگی‌های امامت از قبیل علم، عدالت، شجاعت، عصمت را به‌صورت کامل در فردی می‌یابد و دیگران را در این صفات ضعیف‌تر یا فاقد این صفات می‌بیند حکم می‌کند که چه کسی امام است و یا به‌وسیله نص قرآن یا روایات قطعی الصدور و قطعی الدلاله، ثابت می‌شود که چه کسی امام است.
در ذیل به بعضی از آیات و روایاتی که در تفسیر آن‌ها وارد شده است، اشاره می‌شود:

۹.۱ - آیه ۷ سوره رعد

«إِنَّمَا أَنتَ مُنذِرٌ وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»؛ یعنی: «تو تنها بیم‌دهنده‌ای و برای هر گروهی هدایت‌کننده‌ای است».

۹.۱.۱ - دیدگاه فخر رازی

مفسران شیعه و بعضی از مفسران اهل سنت از جمله امام فخر رازی مفسر صاحب نام اهل سنت می‌گویند: انذار‌کننده پیامبر و هدایت‌کننده علی ـ علیه‌السلام ـ است؛ زیرا ابن عباس می‌گوید: پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دست مبارکش را بر سینه خود گذاشت و فرمود «انا المنذر» (من بیم‌دهنده هستم)، و سپس اشاره به شانه علی علیه‌السلام کرد و فرمود: «و انت الهادی یا علی! بک یهتدی المهتدون من بعدی» تو هدایت‌کننده‌ای ای علی! و به‌وسیله تو بعد از من هدایت‌شوندگان هدایت می‌شوند».

۹.۱.۲ - روایتی از سیوطی

تفسیر الدر المنثور که از معروف‌ترین تفاسیر اهل سنت است، روایات متعددی در تفسیر این آیه از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نقل می‌کند که: «پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در موقعی که این آیه نازل شد، دست خود را به سینه مبارکشان گذاشتند و فرمودند: من بیم‌دهنده هستم و آن‌گاه به شانه حضرت علی علیه‌السلام اشاره کرده و فرمودند: هادی تویی ای علی ... ».

۹.۱.۳ - روایاتی دیگر

روایات دیگری را به همین مضمون، جمعی از دانشمندان معروف اهل سنت از جمله حاکم نیشابوری در «مستدرک»، ذهبی در «تلخیص»، فخر رازی و ابن کثیر در تفسیر خود و ابن صباغ مالکی در «الفصول المهمة» و گنجی شافعی در «کفایة الطالب» و طبری در تفسیر خود، و ابن حیان اندلسی در «بحر المحیط» و نیشابوری در تفسیر خویش و حموینی در «فرائد السمطین» و گروه دیگری در کتاب‌های تفسیر خود آورده‌اند که برای آگاهی از منابع این حدیث و مدارک آن می‌توانید به کتاب نفیس احقاق الحق، ج ۳، ص ۸۸ تا ۹۲ مراجعه فرمایید.

۹.۲ - آیه ۱۱۹ سوره توبه

«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ وَكُونُواْ مَعَ الصَّادِقِينَ»؛ یعنی: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، از (مخالفت فرمان خدا) بپرهیزید و با صادقان باشید.

۹.۱.۱ - دیدگاه فخر رازی

امام فخر رازی در تفسیر کلمه «الصادقین» می‌گوید: مراد از صادقین معصومین هستند، ولی می‌گوید: مراد از معصومان، جمیع امت‌اند.
[۱۱] فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۱۶، ص ۲۲۱.
درحالی‌که هیچ عرب زبانی در هنگام نزول این آیه از کلمه «صادقین» مجموع امت را نمی فهمیده است پس چگونه می‌توان آن را حمل بر این معنا کرد؟
پس باید بپذیریم که در هر عصر و زمانی، صادقی که هیچ اشتباه و خطایی در سخنان او نیست وجود دارد که ما باید پیرو آنها باشیم!

۹.۲.۲ - دیدگاه مفسران

علاوه بسیاری از مفسران و محدثان اهل سنت از ابن عباس نقل کرده‌اند که آیه فوق درباره حضرت علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام است.

۹.۲.۳ - دیدگاه علامه ثعلبی

علامه ثعلبی در تفسیر خود، گنجی در «کفایة الطالب»، علامه سبط الجوزی در «تذکره» از گروهی از علما چنین نقل می‌کند: «علمای سیره (تاریخ پیامبر) گفته‌اند معنای این آیه آن است که با علی ـ علیه‌السلام ـ و خاندانش بوده باشید، ابن عباس می‌افزاید: علی علیه‌السلام سید و سرور صادقان است.
[۱۲] احقاق الحق، ج ۳، ص ۲۹۷.
.

در روایات متعددی که از طریق اهل بیت به ما رسیده است، بر این معنا تأکید شده است.

۹.۳ - آیه ۵۹ سوره نساء

«أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ»؛ یعنی: «اطاعت کنید خدا را و اطاعت کنید رسول خدا را و صاحبان امر را».

۹.۳.۱ - دیدگاه مفسران شیعه

مفسران شیعه همگی اتفاق نظر دارند که منظور از «اولی الامر» در آیه مبارکه، امامان معصوم هستند.

۹.۳.۲ - دیدگاه قندوزی

علاوه بر آن شیخ سلیمان قندوزی حنفی در کتاب ینابیع الموده از تفسیر «مجاهد» نقل می‌کند که این آیه درباره علی ـ علیه‌السلام ـ نازل شد، در آن هنگام که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ او را در جنگ تبوک، جانشین خود در مدینه قرار داد.

۹.۳.۳ - دیدگاه امام علی

و نیز از علی ـ علیه‌السلام ـ نقل می‌کند، در گفت‌وگویی که با مهاجران و انصار داشت، به این آیه در برابر آنان استدلال کرد و مهاجر و انصار ایرادی بر او نگرفتند.

۹.۳.۴ - روایتی از حضرت علی

در شواهد التنزیل حاکم حسکانی از علمای اهل سنت در ذیل همین آیه نقل می‌کند که حضرت علی علیه‌السلام می‌گوید: از پیامبر پرسیدم: «اولی الامر» چه کسانی هستند؟ پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: «تو نخستین آنها هستی».


در روایات فراوانی از پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ مسئله امامت مطرح شده است که ما به ذکر چند روایت اکتفا می‌کنیم:


این حدیث به‌طور بسیار گسترده از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در کتاب‌های معروف شیعه و اهل سنت (در منابع دست اول) نقل شده است؛ به‌طوری‌که هیچ تردیدی در صدور آن از پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نیست. از مجموع احادیث معلوم می‌شود که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ این حدیث را در موارد متعددی بیان فرموده‌اند که حاکی از اهمیت این حدیث است. در صحیح مسلم که از معروف‌ترین منابع دست اول اهل سنت است و از مهم‌ترین صحاح شش‌گانه اهل سنت محسوب می‌شود، از زیدین ارقم نقل می‌کند که گفت: «رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در میان ما برخاست و خطبه خواند در محلی که آبی بود و خم نامیده می‌شد (غدیر خم) و در میان مکه و مدینه قرار داشت پس حمد خدا را به‌جا آورد و بر او ثنا گفت و سپس فرمود: «اما بعد. ای مردم! من بشری هستم و نزدیک است فرستاده پروردگارم بیاید و دعوت او را اجابت کنم و من در میان شما دو چیز گران‌بها می‌گذارم: نخست کتاب خدا که در آن هدایت و نور است؛ پس کتاب خدا را بگیرید و به آن تمسک جویید ـ پیامبر تشویق و ترغیب فراوانی درباره قرآن کرد ـ سپس فرمود: و اهل بیتم را به شما توصیه می‌کنم که خدا را در‌باره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می‌کنم خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید، به شما توصیه می‌کنم خدا را درباره اهل بیتم فراموش نکنید. (۳ بار تکرار کردند).
[۱۷] صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷۳.
اشاره به این‌که مسئولیت الاهی خود را در مورد اهل بیت علیهم‌السلام فراموش نکنید».
قرار دادن اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ در کنار قرآن، به‌عنوان دو چیز گران‌مایه و سه بار تأکید بر آن، نشان می‌دهد که این امر با سرنوشت مسلمین و هدایت آنان و حفظ اصول اسلام، پیوند و ارتباط داشته و دارد و گرنه در کنار هم قرار نمی‌گرفت.

۱۱.۱ - سند

حدیث ثقلین در کتاب معروف سنن ترمذی
[۱۸] سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۲، ح ۳۷۸۶.
و در سنن دارمی
[۱۹] سنن دارمی، ج ۲، ص ۴۳۲، طبع دارالفکر، بیروت.
و در مسند امام احمد
[۲۰] مسند احمد، ج ۵، ص۱۸۲، چاپ دارالصادر، بیروت.
( که از ائمه چهارگانه اهل سنت است) و در سنن نسایی
[۲۱] خصایص نسایی، ص۲.
و در مستدرک الصحیحین
[۲۲] مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۹.
و در کتاب الصواعق المحرقه
[۲۳] صواعق المحرقه، ص ۲۲۶، طبع عبداللطیف، مصر.
و در کتاب اسد الغابة فی معرفة الصحابة از ابن اثیر و جلال‌الدین سیوطی در کتاب احیاء المیت
[۲۵] احیاء المیت که در حاشیه الاتحاف به چاپ رسیده است، ص ۱۱۶.
و در سنن بیهقی
[۲۶] سنن بیهقی، ج ۱۰، ص ۱۱۴.
و در المعجم الکبیر
[۲۷] المعجم الکبیر، ص ۱۳۷.
اثر حافظ طبرانی و در کتب دیگری از کتب مورد اعتماد اهل سنت آمده است.

مرحوم میر حامد حسین هندی در کتاب خلاصه عبقات الانوار از یکصد و بیست و شش کتاب معروف نام می‌برد و عین عبارت هر کدام را با قید جلد و صفحه کتاب در آن‌جا آورده است.

این از نظر سند و اتقان حدیث ثقلین؛

۱۱.۲ - محتوا

اما از نظر معنا و محتوا نکات بسیار دقیقی در این حدیث شریف نبوی وجود دارد که عبارت‌اند از:

۱۱.۲.۱ - همراهی مستمر

قرآن و اهل بیت همیشه همراه یک‌دیگرند و جدایی‌ناپذیر می‌باشند و آنها که طالب حقیقت‌اند باید دست به دامن اهل بیت علیهم‌السلام بزنند.

۱۱.۲.۲ - وجوب اطاعت

همان‌گونه که پی‌روی از قرآن بدون هیچ قید و شرطی بر همه مسلمانان واجب است، پی‌روی از اهل‌ بیت نیز بدون قید و شرط واجب می‌باشد.

۱۱.۲.۳ - عصمت از خطا و گناه

جدایی‌ناپذیر بودن قرآن و اهل بیت و وجوب اطاعت بی‌قید و شرط از آنان، دلیل روشنی بر معصوم بودن آنها از خطا و گناه و اشتباه است.

۱۱.۲.۴ - چراغ هدایت

پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: این دو (قرآن و عترت) همیشه با هم هستند تا در کنار حوض کوثر نزد من آیند و این به‌خوبی نشان می‌دهد که در تمام طول تاریخ اسلام فردی از اهل بیت به‌عنوان پیشوای معصوم وجود دارد و همان‌گونه که قرآن همیشه چراغ هدایت است آنها نیز چراغ هدایت‌اند، پس باید کاووش کنیم و در هر عصر زمان آنها را پیدا کنیم.

۱۱.۲.۵ - گمراهی و جدایی

از این حدیث استفاده می‌شود که جدا شدن و یا پیشی گرفتن از اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ مایه گمراهی است.

۱۱.۲.۶ - اعلم بودن امامان

آنها از همه افضل و اعلم و برترند.

۱۱.۳ - دیدگاه سمهودی

جالب این‌که «سمهودی شافعی» از علمای معروف اهل سنت در قرن نهم و دهم هجری در یکی از نوشته‌های خود به نام «جواهر العقدین» که درباره حدیث ثقلین نگاشته، می‌نویسد: «این حدیث می‌فهماند که در هر زمانی تا روز قیامت در میان اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ کسی وجود دارد که شایستگی تمسک و پی‌روی دارد؛ همان‌گونه که قرآن مجید نیز این چنین است».


از احادیث معروف درباره اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ و امامان معصومان «حدیث سفینه» که به‌طور گسترده در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده است.
این حدیث را حداقل ۸ نفر از صحابه پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نقل کرده‌اند (ابوذر، ابوسعید خدری، ابن‌ عباس، انس، عبدالله بن زبیر، عامر بن واثلة، سلمة بن الاکوع و علی علیه‌السلام).
احادیث فوق در ده‌ها کتاب از کتاب‌های معروف اهل سنت آمده است.

۱۲.۱ - نقلی از ابوذر

ابوذر این حدیث را این‌طور نقل می‌کند: «شنیدم رسول الله فرمود: مَثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح فی قوم نوح، من رکبها نجی ومن تخلف عنها هلک»؛
[۳۰] المعجم الکبیر و المعجم الصغیر، ص۷۸، چاپ دهلی.
[۳۳] مستدرک الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۵۰.
یعنی: «اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح‌اند، هرکس بر آن سوار شود، نجات می‌یابد و هر‌کس از آن جدا شود، هلاک می‌گردد».

کتاب عبقات الانوار این حدیث را از ۹۲ کتاب که به‌وسیله نود و دو نفر از دانشمندان معروف اهل سنت تألیف یافته است، نقل می‌کند (با تمام مشخصات).

۱۲.۲ - بیان چند نکته

از این حدیث شریف نکات ارزشمندی استفاده می‌شود که به بعضی از آنها اشاره می‌کنیم:

۱۲.۲.۱ - گسترش گمراهی

بعد از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ طوفان‌های ضلالت و گمراهی امت اسلامی را فرا می‌گیرد و بسیاری را نابود می‌کند.

۱۲.۲.۲ - جدایی و هلاکت

برای رهایی از چنگال این خطرات، تنها یک نقطه امید وجود دارد و آن کشتی نجات اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ است که تخلف و جدایی از آن به‌یقین مایه هلاکت است.

۱۲.۲.۳ - پی‌روی از اهل بیت

آن‌چه مایه نجات است، تنها محبت و دوستی آنها نیست که بعضی از دانشمندان اسلامی آن را مطرح کرده‌اند و می‌گویند: هر کس اهل بیت را دوست داشته باشد، اهل نجات است؛ بلکه شرط نجات پی‌روی از آن‌هاست که نقطه مقابل «تخلف» است که در روایات آمده است.

۱۲.۲.۴ - ضرورت وجود اهل بیت

وجود کشتی نجات اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ تا آخر جهان ضروری است؛ زیرا تا آخر جهان خطر طوفان‌ها و ضلالت‌ها و گمراهی‌ها وجود دارد.

۱۲.۲.۵ - تمسک به اهل بیت

تمسک بی‌قید و شرط به اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ در مقابل تخلف از آنان می‌تواند شاهد خوبی بر وجود امامی معصوم در هر زمان در میان اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ باشد که پی‌روی از او مایه نجات و تخلف از او مایه هلاکت است.


حدیث امامان دوازده‌گانه نیز از احادیث معروف و مشهور است و در اکثر کتاب‌های صحاح اهل سنت وجود دارد.

۱۳.۱ - روایتی از جابر

در صحیح مسلم از جابر بن سمرة نقل می‌کند که می‌گوید: سمعت رسول الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یقول: لایزال الاسلام عزیزاً الی اثنی عشر خلیفة ـ ثم قال کلمة لم افهمها! فقلت لابی ما قال؟ فقال: کلهم من قریش!» یعنی: «شنیدم پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: اسلام پیوسته عزیز خواهد بود تا دوازده خلیفه بر مسلمانان حکومت کنند؛ سپس سخنی فرمود که من نفهمیدم، پس به پدرم (که در آن‌جا حاضر بود و از من به پیامبر نزدیک تر بود) گفتم: پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ چه فرمود؟ گفت: پیامبر فرمود: تمام آنها از قریشند».
[۳۶] صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳، طبع بیروت، دار احیاء التراث العربی.


۱۱.۱ - سند

همین حدیث در صحیح بخاری با عبارت مشابهی آمده است.
[۳۷] صحیح بخاری، ج ۳، جزء نهم، ص ۱۰۱.
و نیز در صحیح ترمذی
[۳۸] صحیح ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۱، طبع دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.
و در صحیح ابی‌داوود
[۳۹] صحیح ابی‌داوود، ج ۴.
و در مسند احمد ابن حنبل در چندین مورد آمده است
[۴۰] منتخب الاثر، ص ۱۲.
[۴۱] احقاق الحق، ج ۱۳.
و ... .

۱۱.۲ - محتوا

اما از نظر محتوای حدیث، تعبیراتی که در این روایات آمده، متفاوت است.

۱۳.۳.۱ - اول

در بعضی از روایات تعبیر شده است به «اثنی عشر خلیفه» (دوازده جانشین) و در بعضی «اثنی عشر امیراً» و در بعضی سخن از ولایت و حکومت دوازده مرد است؛ ولی روشن است که همه اینها اشاره به مسئله ولایت و خلافت است.

۱۳.۳.۲ - دوم

از سوی دیگر در غالب این روایات که به طرق مختلف نقل شده، جمله «کلهم من قریش» (همه از قریش‌اند) دیده می‌شود و در بعضی از روایات آمده: «کلهم من بنی‌هاشم» (همه از بنی‌هاشم‌اند).

۱۳.۴ - مخالفت با حدیث سفینه

در غالب این احادیث آمده است که صدای پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به هنگام جمله اخیر آهسته بود و جمله فوق مخفیانه ادا شد و این نشان‌دهنده این است که افرادی با بودن دوازده جانشین پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در قریش یا در بنی‌هاشم مخالف بودند.

۱۳.۵ - تفسیر حدیث مزبور

به‌هر‌حال تفسیر این حدیث شریف که در منابع دست اول آمده و همه علمای اسلام به آن معترف‌اند، برای پیروان اهل بیت روشن است و آنها مفهوم آن را چیزی جز دوازده امام معصوم نمی‌دانند؛ ولی پیروان مذاهب دیگر نتوانسته‌اند تفسیر روشنی برای آن بیان کنند، دلیل آن هم معلوم است؛ زیرا خلفای نخستین چهار نفر و خلفای بنی‌امیه ۱۴ نفر و خلفای بنی‌عباس بالغ بر سی و هفت نفر بودند. و هیچ‌کدام از اینها بر ائمه اثنا عشر تطبیق نمی‌کند و با جمع و تفریق هم مشکل حل نخواهد شد، مگر اینکه بعضی را به میل خود حذف کنیم و بعضی را بپذیریم که آن هم با هیچ منطقی سازگار نیست.

۱۳.۶ - بیان روایات

به علاوه ما روایاتی داریم که هم از طریق اهل سنت و هم از طریق شیعه نقل شده است و در بعضی از آنها که نام امامان دوازده‌گانه ـ همان‌گونه که پیروان مکتب اهل بیت معتقدند ـ آمده است و در بعضی دیگر به نام اولین آنها «علی علیه‌السلام» و آخرین آنها « حضرت مهدی عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف»، در بعضی دیگر به سومین آنها «امام حسین علیه‌السلام» اشاره شده است؛ به این صورت که پیغمبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ به امام حسین علیه‌السلام اشاره کرد و فرمود: «این فرزندم امام است و فرزند امام و برادر امام و پدر امامان نه‌گانه».
گرچه در زمینه امامت ائمه ـ علیهم‌السلام ـ روایات معتبر زیادی داریم، ولی در این‌جا به همین مقدار بسنده می‌کنیم.
[۴۴] این پاسخ با استفاده از تفسیر پیام قرآن، ج ۹ (امامت و ولایت در قرآن مجید ) آماده شده است.



۱. بقره (۲)، آیه ۱۲۴.    
۲. شرح تجرید، ص ۲۷۱ (با کمی تلخیص و اقتباس)، به نقل از پیام قرآن، ج ۹ ص ۳۸ ـ ۳۷.
۳. حجر (۱۵)، آیه ۹.    
۴. کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۳۲، باب صفة العلم، ح ۲.    
۵. نهج‌البلاغه کلمات قصار ـ کلمه ۱۴۷.
۶. شریف رضی، نهج البلاغه ت الحسون، خطبه ۴۶.    
۷. رعد (۱۳)، آیه ۷.    
۸. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۱۹، ص ۱۴.    
۹. الدر المنثور، جلال‌الدین سیوطی، ج ۴، ص ۴۵.    
۱۰. توبه (۹)، آیه ۱۱۹.    
۱۱. فخر رازی، تفسیر کبیر، ج ۱۶، ص ۲۲۱.
۱۲. احقاق الحق، ج ۳، ص ۲۹۷.
۱۳. شیخ حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۸۰، ح ۳۹۲ ۳۹۳.    
۱۴. نساء (۴)، آیه ۵۹.    
۱۵. شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المودة، ص ۷۴.    
۱۶. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل، ج ۱، ص ۱۴۸، طبع بیروت.    
۱۷. صحیح مسلم، ج ۴، ص ۱۸۷۳.
۱۸. سنن ترمذی، ج ۵، ص ۶۶۲، ح ۳۷۸۶.
۱۹. سنن دارمی، ج ۲، ص ۴۳۲، طبع دارالفکر، بیروت.
۲۰. مسند احمد، ج ۵، ص۱۸۲، چاپ دارالصادر، بیروت.
۲۱. خصایص نسایی، ص۲.
۲۲. مستدرک الصحیحین، ج ۳، ص ۱۰۹.
۲۳. صواعق المحرقه، ص ۲۲۶، طبع عبداللطیف، مصر.
۲۴. ابن اثیر، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج ۳، ص ۴۷، طبع مصر.    
۲۵. احیاء المیت که در حاشیه الاتحاف به چاپ رسیده است، ص ۱۱۶.
۲۶. سنن بیهقی، ج ۱۰، ص ۱۱۴.
۲۷. المعجم الکبیر، ص ۱۳۷.
۲۸. سید حامد نقوی، خلاصة عبقاب الانوار، ج ۲، ص ۱۰۵.    
۲۹. سید حامد نقوی، خلاصة عبقاب الانوار، ج ۹، ص ۱۲۲.    
۳۰. المعجم الکبیر و المعجم الصغیر، ص۷۸، چاپ دهلی.
۳۱. عیون الاخبار، دینوری، ج ۱، ص ۳۱۰، (چاپ مصر).    
۳۲. میزان الاعتدال، ذهبی، ج ۱، ص ۴۸۲.    
۳۳. مستدرک الصحیحین، حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۵۰.
۳۴. تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص ۲۰۱.    
۳۵. سید حامد نقوی، خلاصة عبقاب الانوار، ص ۱۲۶ ۱۹۵.    
۳۶. صحیح مسلم، ج ۳، ص ۱۴۵۳، طبع بیروت، دار احیاء التراث العربی.
۳۷. صحیح بخاری، ج ۳، جزء نهم، ص ۱۰۱.
۳۸. صحیح ترمذی، ج ۴، ص ۵۰۱، طبع دارالاحیاء التراث العربی، بیروت.
۳۹. صحیح ابی‌داوود، ج ۴.
۴۰. منتخب الاثر، ص ۱۲.
۴۱. احقاق الحق، ج ۱۳.
۴۲. شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی، ینابیع المودة،ج ۲، ص ۳۱۵.    
۴۳. شیخ جعفر سبحانی، کشف المراد، ص ۲۳۸، چاپ مصطفوی قم.    
۴۴. این پاسخ با استفاده از تفسیر پیام قرآن، ج ۹ (امامت و ولایت در قرآن مجید ) آماده شده است.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «ضرورت وجود امام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۶/۲۹.    


رده‌های این صفحه : امامت عامه | ضرورت امامت | کلام




جعبه ابزار