انبیا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انبیا، پیامبران.
پرسش: چرا مردم با
پیامبران زمان خود که در
تاریخ ذکر شده مخالف بودهاند و پیروانشان کم بود؟
پاسخ: برای پیدا کردن این علت باید وضع مردم و گرایشات و تمایلات و وضع اجتماعی و اخلاقی و عادات، آداب و رسوم آنها شناخته شود، آنگاه تعالیم انبیا و
مبارزات و برخورد آنها شناخته شود، تا سر مخالفت مردم با انبیا روشن شود. در
قرآن کریم آیات زیادی هست که حکایت از برخورد مردم با انبیا دارد.
شهید مطهری میفرماید: این قضیه که مردم با پیامبران مخالف بودهاند، رمزی دارد. رمزش این است که آنها با نقاط ضعف مردم مبارزه میکردند؛ درحالیکه دیگران از نقاط ضعف مردم بهرهبرداری میکنند، آنها میخواستند آن معایب و آن نقاط ضعف مردم را اصلاح کنند و از بین ببرند و ما معمولاً میخواهیم از همان
معایب و همان نقاط ضعف بهرهبرداری کنیم.
انبیا هرگز از نقطه ضعف مردم قصد بهرهبرداری نداشتند؛ بلکه اولین حرکت آنها مبارزه سخت با
جهالت مردم و مظاهر جهالت و
نادانی آنها بوده است؛ مثلاً
بتپرستی که یکی از مظاهر جهل و از نتایج جهالت و نادانی و عوامی مردم است، در تعالیم رفتار انبیا مورد
خشم و
نفرت قرار گرفته و در لبه تیز مبارزات انبیا قرار گرفته است. اما حاکمان و طاغوتها همین بتپرستی و جهالت مردم را مایه سودجویی خود قرار داده و برای
استثمار مردم گاهی خود را خدا خوانده و اهداف خویش را در این مسیر تعقیب مینمودند.
«ان فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعاً...»
ریشه تمام انحرافات بشر
جهل است و مردم نیز بهخاطر
هوای نفس که بر اثر جهالت گرفتار آن بودند، با پیامبران مبارزه میکردند، و در برابر
دعوت آنها
جبهه میگرفتند؛ درحالیکه سعادت و خوشبختی مردم در گرو،
هدایت انبیای الهی بود.
حضرت نوح صدها سال
تبلیغ توحید نمود و مردم او را در قبال دعوت و نصایحش
مسخره میکردند تا اینکه
عذاب الهی آنها را فراگرفت که داستان آن در
قرآن کریم به تفصیل بیان شده است.
حضرت ابراهیم با بتپرستی به مبارزه برخواست و در این راه او را به شعلههای
آتش سپردند، جانشینان ابراهیم نیز درگیر با
خرافات و جهل بودند.
حضرت موسی نیز یکی از پیامبران بزرگ الهی است که در راه مبارزه با ظلم و خرافات و برای دعوت به خداپرستی رنجهای بسیار کشیده، آنچه مایه گمراهی
بنیاسرائیل بود، جهل و نادانی آنها بود که
فرعون از آن بهره جسته و در برابر موسی جبههگیری کرده بود.
حضرت عیسی بعد از موسی از طرف خدا
پیامبر اولوالعزم بود که در استمرار دعوت انبیای گذشته به وظیفه خویش میپرداخت که با طاغوتهای زمان خود درگیر شد.
پیامبران مبارزه با جهالت و ظلم مینمودند، ظالمان و طاغوتیان از جهالت سود جسته و مردم را برده خویش نموده بودند. بر سرهمین، رویارویی بین دعوت انبیا و حاکمان رخ داده است که در نهایت،
پیروزی با انبیای الهی بوده و شکست سخت با ظالمان بود؛ چنانکه پیامبر اسلام با جهل و نادانی به مبارزه برخاست و دعوت به
توحید نمود و این کار بر
مستکبران گران آمد تا درصدد توطئه بر علیه آن حضرت آمدند و
پیامبر بعد از ۲۳ سال مبارزه با جهالت و ظالمان، لایههای جهل را از دل مردم زدود و آنها را از زندگی خفتبار بیرون کشید و نجاتشان داد.
در پايان نتيجهگيری میشود كه چون
انبیا با نقاط ضعف مردم سروكار داشتند و مردم نيز از نظر روحی
دوست ندارند نقاط ضعف آنها روشن شود و هركس درصدد برخورد يا بيان نقطه ضعف آنها باشد، با او به
دشمنی برمیخيزند.
۱. تاريخ اسلام، دكتر فياص.
۲. قصص الانبيا، رسول محلاتی.
۳. تفسير نمونه، تفسير سوره انبيا.
سایت اندیشه قم.