سب و لعن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: لعن، سب، شتم، دشنام، رسول خدا (صلياللهعليهوآله)، صحابه.
پرسش: آیا در اسلام، سَبّ و دشنام و لعن جایز است؟ آیا پیامبر اسلام (صلياللهعليهوآله) و صحابه آنحضرت، افرادی را لعن میکردند؟ دلیل اصلی منع لعن صحابه از سوی برخی اهل سنت چیست؟
پاسخ: با توجه به قرآن و روایات و سیره مسلمانان سَبّ و شتم - بهویژه اگر دروغ باشد - از نظر
شرع مقدس اسلام حرام و ممنوع است؛ اما مسئله لعن با سب فرق میکند؛
لعن به معنای بیزاری از اعمال زشت یک فرد و دعا برای دور شدن او از رحمت خدا جایز است. خداوند در قرآن کریم و پیامبر اسلام (صلياللهعليهوآله) در سخنان خود برخی گروهها را جهت کارهای زشت و ناپسند لعن کردهاند؛ همچنین برخی صحابه به سبب کارهای زشت و غیر مشروع، توسط برخی
صحابه دیگر مورد لعن و
نفرین قرار میگرفتند.
«سَبّ» در لغت به معنای شتم و دشنام و توصیف کردن دیگری را به آنچه
نقص و خواری او باشد، است.
اسلام، سب به معنای شتم و دشنام را منع کرده است:
خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیرِ عِلْم...»؛
و شما
مؤمنان بر آنان که غیر
خدا را میخوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها هم از روی دشمنی و نادانی خدا را دشنام دهند.
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآله) فرمودند: «سِبَابُ الْمُسْلِمِ فُسُوقٌ»؛ «دشنام به
مسلمان، فسق و
گناه است».
در جریان
جنگ صفین وقتی به
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) گزارش دادند که برخی یاران وی شامیان را ناسزا میگویند، حضرت آنان را فرا خواند و چنین فرمود: «من خوش ندارم که شما دشنامدهنده باشید؛ اما اگر رفتارشان را ارزیابی کرده و حالاتشان را بازگو میکردید قابل پذیرش و توجیهپذیرتر بود».
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند:
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) فرمود: «دشنامگوی
مؤمن مانند کسی است که در پرتگاه هلاکت است».
اما در روایتی از حضرت
امام جعفر صادق (علیهالسلام) میخوانیم که رسول خدا (صلياللهعليهوآله) فرمود: «عَنْ أَبِیعَبْدِاللَّهِ (عليهالسلام) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا رَأَیْتُمْ أَهْلَ الرَّیْبِ وَ الْبِدَعِ مِنْ بَعْدِی فَأَظْهِرُوا الْبَرَاءَةَ مِنْهُمْ وَ أَکْثِرُوا مِنْ سَبِّهِمْ وَ الْقَوْلَ فِیهِمْ وَ الْوَقِیعَةَ وَ بَاهِتُوهُمْ کَیْلَا یَطْمَعُوا فِی الْفَسَادِ فِی الْإِسْلَامِ وَ یَحْذَرَهُمُ النَّاسُ وَ لَا یَتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ یَکْتُبِ اللَّهُ لَکُمْ بِذَلِکَ الْحَسَنَاتِ وَ یَرْفَعْ لَکُمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ»؛ «هر گاه پس از من اهل ریب و
بدعت را دیدید، بیزاری خود را از آنها آشکار کنید، و بسیار آنها را (با سخنان
حق)، خوار کنید، و درباره آنها بد گویید، و آنها را با
برهان و دلیل ساکت کنید که (نتوانند در دل مردم القا شبهه کنند و) نتوانند به
فساد در
اسلام طمع کنند، و در نتیجه مردم از آنها دوری کنند و بدعتهای آنها را یاد نگیرند، و
خداوند در برابر این کار برای شما حسنات بنویسد و درجات شما را در
آخرت بالا برد».
مقصود از سب در این
روایت، سخنی است که بدعتگذار را خوار کند و میتوان سخنی رو در روی او گفت که درست باشد و راست، نه سخن
دروغ و دشنام و
فحش.
طبیعتاً اگر افرادی بخواهند در راه
انحراف دین اسلام گام برداشته و در این راه از هیچ تلاشی فروگذار نکنند، مقابله با آنان نیز تنها از راه مبارزه فیزیکی امکانپذیر نبوده و باید از اصول
جنگ روانی نیز در مبارزه با آنها استفاده نمود و این روایت نیز ناظر به همین مطلب است.
مسئله لعن با سب فرق میکند؛ لعن به معنای راندن و دور کردن از خوبی است.
راغب اصفهانی میگوید: «لعن به معنای طرد و دور کردن با
غضب است. لعن اگر از طرف خداوند باشد در آخرت به معنای عقوبت و در
دنیا به معنای انقطاع از قبول
رحمت و توفیقش است. و اگر از طرف انسان باشد به معنای
دعا و نفرین و درخواست بر ضرر غیر است».
بنابراین لعن به معنای بیزاری از
اعمال زشت یک فرد و دعا برای دور شدن او از
رحمت خدا جایز است.
خداوند متعال در
قرآن کریم در موارد متعددی گروهی را
لعن و نفرین کرده است؛ مانند
ابلیس،
کافران، («همانا خدا کافران را لعنت کرده، و آتشی افروخته برای آنان آماده کرده است».
) ظالمان («آگاه باشید! لعنت خدا بر ستمکاران باد».
) و آزاردهندگان پیامبر
خدا (صلياللهعليهوآله) («قطعاً آنان که خدا و پیامبرش را میآزارند، خدا در دنیا و آخرت لعنتشان میکند، و برای آنان عذابی خوارکننده آماده کرده است».
) و این دلیلی بر اصل مشروعیت لعن میباشد.
با رجوع به
سنت نبوی متوجه میشویم که پیامبر اکرم (صلياللهعليهوآله) تعبیر «لعن» و مشتقات آن را در موارد بسیاری بهکار برده است، حتی در خصوص برخی افرادی که بعدها از صحابیان
مسلمان به شمار میآمدند!
پیامبر خدا (صلياللهعليهوآله) گاهی به صورت کلی لعن میکرد؛ چنانچه در
روایات مختلفی آمده است که حضرت این گروه از مردم بدکار را لعن میکرد: مردی که خود را به شکل
زن درآورد، و نیز زنی که خود را شبیه مرد کند، کسی که حیوانی را به غیر نام خدا
ذبح کند، کسی که
والدین خود را لعن کند، کسی که
عمل قوم لوط انجام دهد و یا
رشوه بگیرد.
همچنین میفرمود: «خدا لعنت کند
شراب،
شرابخوار، ساقی، فروشنده و مشتری آن را».
و نیز میفرمود: «خدا لعنت کند گیرنده
ربا و دهنده و نویسنده و شاهد آن را».
گاهی هم
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، افراد مشخص و معینی را
لعن میکرد:
شعبی میگوید: عبداللّه بن زبیر در حالیکه بر کعبه تکیه زده بود، گفت:
«حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، أَخْبَرَنَا ابْنُ عُیَیْنَةَ، عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ أَبِی خَالِدٍ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، قَالَ:سَمِعْتُ عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَیْرِ، وَ هُوَ مُسْتَنِدٌ إِلَی الْکَعْبَةِ، وَ هُوَ یَقُولُ: وَ رَبِّ هَذِهِ الْکَعْبَةِ، لَقَدْ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ (صلياللهعليهوآله) فُلَانًا، وَ مَا وُلِدَ مِنْ صُلْبِهِ»؛ «
سوگند به پروردگار این خانه،
رسول خدا فلانی و آن کس را که از
صلب او متولد شود، لعن کرده است».
در مورد شخص مورد ادعای عبدالله بن زبیر، حاکم نیشابوری در حدیثی در مستدرک، او را حکم بن عاص و فرزندانش معرفی میکند:
«حَدَّثَنَاهُ ابْنُ نُصَیْرٍ الْخَلَدِیُّ رَحِمَهُ اللَّهُ، ثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَجَّاجِ بْنِ رِشْدِینَ الْمِصْرِیُّ بِمِصْرَ، ثَنَا إِبْرَاهِیمُ بْنُ مَنْصُورٍ الْخُرَاسَانِیُّ، ثَنَا عَبْدُ الرَّحْمَنِ بْنُ مُحَمَّدٍ الْمُحَارِبِیُّ، عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَوْقَةَ، عَنِ الشَّعْبِیِّ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الزُّبَیْرِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمَا: أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ (صلياللهعليهوآله) لَعَنَ الْحَکَمَ وَ وَلَدَهُ» هَذَا الْحَدِیثٌ صَحِیحُ الْإِسْنَادِ»؛ «رسول خدا، حکم بن عاص و فرزندان او را لعن کرد».
و نیز مروان و پدرش مورد لعن
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) قرار گرفتند:
«رَسُولُ اللَّهِ (صلياللهعليهوآله) لَعَنَ أَبَا مَرْوَانَ وَ مَرْوَانُ فِی صُلْبِهِ»؛ «پیامبر خدا، پدر مروان و
مروان در صلب او را لعن کرد».
عبدالله بن عمر میگوید: رسول خدا (صلياللهعليهوآله) در
روز جنگ احد چنین نفرین نمود: «اللّهُمَّ الْعَنْ أباسُفْیانَ...».
روایات بسیاری نیز درباره ثواب لعن و نفرین بر دشمان اهل بیت (عليهمالسلام) در متون روایی شیعه وجود دارد.
لعن و
نفرین برخی صحابه توسط برخی
صحابه دیگر
با جستوجو در
تاریخ به این واقعیت خواهیم رسید که خود صحابه نیز در مواردی برخی از صحابیان دیگر را جهت کارهای زشتشان لعن میکردند؛ مانند اینکه:
محمد بن ابیبکر ضمن نامهاش به معاویه، او و پدرش را ملعون و نفرین شده میداند و خطاب به او میگوید:
«تو ملعون و نفرینشده و پسر نفرین شدهای! همواره تو و پدرت علیه رسول خدا طغیان نموده و جهت خاموشی
نور خدا تلاش میکردید».
پس از جریان حکمیت، ابوموسی اشعری به عمرو عاص گفت: «خداوند تو را لعنت کند، تو مانند سگی میمانی که اگر تحت فشار قرار گیرد،
زبان از کام درآورد و اگر رهایش کنی، (باز هم)
زبان از کام درآورد. عمرو گفت: خدا تو را لعنت کند؛ تو مانند الاغی هستی که کتابها را حمل میکنی».
اهلسنت صحابه را از
منابع تشریع میدانند و معتقدند در کنار
قرآن، سنت، اجماع و
عقل،
مذهب صحابی هم از منابع تشریع است و گاه در عرض سنت پیامبر (صلياللهعليهوآله)، از رویکرد صحابی نیز با تعبیر سنت صحابی یاد میکنند.
در همین راستا، آنان بر این باورند که اگر صحابه نقدپذیر بوده و یا لعن شوند، دین متزلزل میشود؛ در حالیکه دینی که اساس آن به وسیله پروردگار و پیامبرش نهاده شده و با وعده الهی تا روز
قیامت باقی است، «با نقد چند نفر» هرگز متزلزل نخواهد شد.
همچنین این
سخن که «مذهب صحابی از منابع تشریع است»، مردود است؛ غزالی در اینباره میگوید: «کسی که در او احتمال خطا و اشتباه میرود و عصمت او از خطا ثابت نشده است، سخن او
حجت نیست؛ پس چگونه میتوان به سخنش استناد کرد، در حالیکه احتمال خطا میرود؟ و چگونه بدون دلیل متواتر، ادعای
عصمت برای آنان میشود و چگونه میتوان قومی را تصور کرد که اختلافشان جایز باشد؟ و چگونه ممکن است دو
معصوم با هم
اختلاف داشته باشند؟ در حالیکه همه صحابه اتفاق نظر دارند که میتوان با صحابه مخالفت کرد. چرا
ابوبکر و
عمر نمیپذیرند که کسی براساس
اجتهاد، مخالف آنان باشد، بلکه در مسائل اجتهادی بر هر
مجتهد واجب میدانند که از اجتهاد خودش پیروی کند؟».
شوکانی به ظاهرِ عنوانِ «منابع تشریع» اعتراض کرده و گفت که حجت نیست؛ چون خداوند جز
حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآله) را به سوی این امت برنینگیخته و ما جز یک پیامبر و یک کتاب آسمانی نداریم و همه مأمورند که از کتاب خدا و
سنت پیامبرش
اطاعت کنند و در این مورد فرقی میان صحابه و دیگران نیست. همه مکلف به
تکالیف دینی و پیروی از کتاب و سنتاند. پس هر کس بگوید پس از قرآن و سنت پیامبر و آنچه به این دو برمیگردد، حجتی دیگر در
دین خداوند است، در دین خدا حرف نادرستی گفته است.
به هر حال آنچه
حجت است، قرآن و سنت پیامبر و
اجماع مسلمانان و
عقل قطعی است و سخن صحابی اگر مستند به
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآله) نباشد، قطعاً حجت نیست.
با توجه به
قرآن و
روایات و
سیره مسلمانان سَبّ و شتم از نظر شرع
مقدس اسلام حرام و ممنوع است؛ ولی لعن برخلاف سب نهتنها در برخی موارد جایز است؛ بلکه از نظر اجتماعی ضرورت دارد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «سب و لعن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.