رحمت خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مهربانی خدا،
رقت قلب ، تشبیه.
پرسش: مهربانی خدا به معنی رقت قلب است یا
ثواب دادن و اگر به معنی اول است آیا تشبیه پیش نمیآید؟
پاسخ: در
رحمت رحمانیه و رحیمیه اصل گوهر کمالی رحمت برای
خداوند ثابت است، بدون لوازم نقصآمیز مانند
دلسوزی ، انعطاف، و تأثر و این نقایص در گوهر رحمت و در معنای آن مأخوذ نیست تا اطلاق «رحیم» بر خدای سبحان،
فرشتگان و
انسانهای کامل، که رحمت آنان نیز از این نقصها مبراست، مجاز یا از باب اشتراک لفظی باشد.
اوصافی که بر
خداوند متعال اطلاق میشود با اوصافی که بر مخلوقات اطلاق میشود یک تشابه دارد و یک فرق اساسی. مثلاً وقتی که میگوییم
انسان موجود است و در جمله دیگری میگوییم خداوند موجود است، وجود داشتن در
خدا و انسان وجه مشترکی دارد و آن طرد عدم است، یعنی در اینکه این «وجود داشتن» عدم را نفی میکند مشترک هستند. امّا نحوه وجود اینها با هم فرق جوهری دارند از جمله اینکه وجود خدا بالذات است یعنی وجود مستقل است و کسی به او وجود نداده ولی وجود انسان و هر موجود دیگر بواسطه خداست که اگر افاضه او نباشد به وجود نمیآید و اگر فیض او قطع گردد وجودش زایل میگردد. یکی
واجب است یکی ممکن، یکی بینهایت است یکی محدود.
خال مه رویان سیاه و دانه فلفل سیاه ••• هر دو جان سوزند اما این کجا و آن کجا
« اوصافی که به خدای سبحان اسناد داده میشود منزّه از حدود نقصآمیز است. بنابراین، لوازم امکانی که صفات انسانی را همراهی میکند، به حریم پاک او راه ندارد و تنها اصل این کمالات برای خداوند ثابت است بدون لوازم و حدود نقصآمیز آن؛ مثلاً رحمت در انسان همواره بر تأثّر قلبی و انفعال درونی در برابر امور رقّت بار است. انسان در پی چنین انفعالی و تأثری به یاری دردمند و محرومی میشتابد، ولی آنچه مایه
کمال آدمی است، همان رسیدگی به بیچارگان است و تأثر و انفعال درونی، ناشی از کاستیهای وجودی خود انسان است که نباید کمال پنداشته شود. یاری محروم در روابط بشری نقص دیگری نیز دارد و آن این که بیشتر دستگیران درصدد رفع تأثر قلبی خویشند، نه در پی امتنان تکلیف
دینی و به تعبیر دیگر کمک آنها بر اساس « ترحّم به درمانده است نه برپایه
احترام به همنوع، زدودن
تأثر قلبی با یاری کردن محروم نیز جزو حقیقت و گوهر رحمت نیست، بلکه ناشی از نقص آدمی است و معنای مبرّا بودن رحمت الهی از لوازم نقص آمیز آن است که خداوند بدون انفعال، تأثر و تحوّل، نیاز نیازمندان را برطرف میکند.
علم خدای سبحان نیز از نظر
نزاهت همین گونه است، زیرا علم بشری هم سابقه
جهل دارد « و الله اخرجکم من بطون امهاتکم لا تعلمون شیئا»
و هم لا حقه نسیان «لکیلا یعلم من بعد علم شیئا»
و جهل و نسیان از نقصهای
علم بشری است، از طرف علم بشری بسیار محدود است «و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا».
علم الهی از آنها منزه است ولی گوهر کمالی علم که همان ظهور و حضور و کشف و
شهود معلوم است به خدای سبحان اسناد دارد.
در رحمت رحمانیه و رحیمیه نیز اصل گوهر کمالی رحمت برای خداوند ثابت است، بدون لوازم نقصآمیز مانند
دلسوزی ، انعطاف، و تأثر و این نقایص در گوهر رحمت و در معنای آن مأخوذ نیست تا اطلاق «رحیم» بر خدای سبحان،
فرشتگان و انسانهای کامل، که رحمت آنان نیز از این نقصها مبراست، مجاز یا از باب اشتراک لفظی باشد.
انسان کامل که قلبش به
حب و مالامال از
عشق خداست در یاری مسکین سخن از « انما نعلعمکم لوجه الله لا نرید منکم جراءً و لا شکوراً»
دارد یاری او نه ناشی از
ترحّم و تأثرات و نه برای
پاداش و
تشکر . چنین قلبی غیر خدا را به خود راه نمیدهد و
احسان به
مسکین و
یتیم و
اسیر تنها به خاطر امتثال امر خداست، نه از سر دلسوزی به آنان، او خود گرسنه میماند، ولی مسکین را
اطعام میکند و کارش تنها برای «وجه خدا» است نه برای ارضای غریزه ترحّم.
پس اولاً تشبهی پیش نمیآید، ثانیاً اینکه شما فرمودهاید دوست دارم به معنای
رقت قلب باشد با تحلیل رحمت به معنی رقت قلب روشن میشود که این رقت و تأثر و انفعال یک نقص است و کسی که به خاطر رفع این نقص خود کاری را انجام میدهد کارش ارزشی ندارد مثلاً کافری که حیوان گرسنهای را میبیند، دلش به رحم میآید منفعل میگردد و برای رفع ناراحتی خود آن حیوان را سیر میکند این کار او ارزش ندارد. و حاکی از نقص وجودی اوست ولی انسانهای کامل و
مؤمن ، همین احساس را نه به خاطر التیام ناراحتی درونی خود بلکه به خاطر
خشنودی خدا انجام میدهند.
و اما اینکه فرمودهاید اگر رحمت خداوند به معنای مزد دادن در قبال کار باشد باعث دلسردی است به عرض میرسانم که این معنا از رحمت هم ناصواب است، چرا که رحمت و
احسان الهی همیشه به خاطر استحقاق نیست، چون
انسان چیزی از خود ندارد که به واسطه آن استحقاق رحمت الهی را پیدا کند اگر کار خیری هم انجام میدهد. بواسطه یکی از اعضاء و جوارحش میباشد که همه از خدا هستند مثلاً با دست خود به یتیمی کمک کرده است و مقداری غذا به او داده است، این دست و آن
ایمان و آن غذا و... همه از خداست و جزائی هم که خداوند متعال میدهد تناسبی با این اعمال ناقص و محدود ندارد چون
بهشت الهی،
رضوان پروردگار نعمتهای بینهایت و جاویدان تناسبی با چهار رکعت
نماز و چند روز،
روزه و چند عمل خیر که همه اینها هم به عنایت خدا و بواسطه نعمتهای خدا و توفیق الهی صورت پذیرفته است ندارد. پس رحمت خداوند به معنی احسان است بدون هیچگونه تأثر و نقص. احسان هم گاهی ابتدایی است مثل افاضه اصل وجود گاهی هم تفضل است یعنی جزا بیش از استحقاق و اگر بحث حق شود هیچ کس بر خدا حقی ندارد.
• تفسیر تسنیم، آیت الله جوادی آملی، ص۳۱۰ و ۳۱۱.
• در آمدی بر اسماء الهی از دیدگاه قرآن وعرفان، رضا رمضانی گیلانی، نسیم حیات، ۱۳۷۹، ص۲۳۰ و ۲۳۱.
• آموزش عقاید، آیت الله مصباح، بخش صفات فعل و صفات ذات.
سایت اندیشه قم.