هدایت غافلان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: هدایت، غفلت، گمراهی.
پرسش: چگونه میتوانیم علاوه بر هدایت خود به هدایت کسانی که به سوی غفلت میروند، بپردازیم؟
پاسخ: راههای بیداری افراد غافل اینگونه است که در قدم اول، برای تقویت شناخت و
معرفت بنیادی افراد، باید با دلایل منطقی و استدلالات عقلی، عقاید را اثبات کرد و به عقاید تقلیدی که از
والدین یا از محیط فرا گرفته شده، اکتفا نکرد؛ در قدم دوم، باید ارکان
سعادت واقعی بشر (
ایمان به خدا، انجام اعمال صالح، همراهی ایمان و عمل صالح، و
صبر) را به آنها آموخت؛ در قدم سوم، برای اصلاح افرادی که از سر
تنبلی و خودسری، دچار
غفلت و بیتفاوتی هستند، باید عاقبت وخیم این
عمل آنان را گوشزد کرد و سرانجام تلخی را که در
انتظار آنهاست، یادآوری کرد؛ و مهمترین قدم در راه بیداری و هدایت کردن انسانهای غافل، تأثیر «
عمل» در هدایت بشر است که بسان معجزهای میباشد که جانها را بیدار میکند. علاوه بر اینکه در دعوت و هدایت انسانها، از دعوت زبانی (مستقیم یا غیر مستقیم) استفاده میشود. باید با
عمل و رفتارهای عینی، افراد را به سمت
هدف مطلوب هدایت کرد.
سؤال اساسی که در اینجا مطرح است، آن است که آیا اساساً بشر نیاز به
هدایت دارد؟ برای پاسخ به این سؤال ناگزیر به ذکر مقدمهای کوتاه هستیم.
انسان دارای نیازها و خواستههای گوناگونی است. نیازمندیهای بشر در نیازهای مادی خلاصه نمیشود؛ چراکه انسان با
حیوانات و
نباتات و ... تفاوت اساسی و بنیادی دارد. یکی از مهمترین نیازهای انسان، نیاز کمالطلبی است. انسان فطرتاً طالب
کمال و
سعادت خویش است. او به دنبال این است که به کمال حقیقی برسد. آیا خود انسان بهتنهایی قادر است که در شناخت کمال و سعادت حقیقی قدم بردارد؟ آیا با اتکای به
عقل و
تجربه بشری، میتواند خود را هدایت کند؟ مسلّم است که عقل و تجربه بشر محدود است و دارای خطا و اشتباه است؛ لذا انسان نیاز به ارشاد و هدایت دارد.
انبیای الهی برای همین منظور مبعوث شدهاند.
خداوند حکیم با ارسال رُسل و انزال کتب آسمانی میخواهد راه صحیح از ناصحیح را به بشر نشان دهد و با رسولان ظاهری (
انبیا)، رسول باطنی انسان (عقل) را هدایت کند.
چگونه خود را هدایت کنیم؟
باید انسان با
تفکر و
تعقل با بیدار کردن
فطرت خود و شکوفایی استعدادها و قابلیتها و افزایش ظرفیتهای خود و رفع موانع و با
عمل به دستورات انبیا و
ائمه، خود را در مسیر
شریعت قرار دهد و با طی طریق، خود را به
حق و حقیقت و سعادت و کمال واقعی نزدیک سازد.
غرق شدن در زندگی روزمره و دلبستگی پیدا کردن به امورات دنیوی و اسیر خواستههای محیطی شدن، انسان را از
هدف اصلی غافل میکند، خود را باید با
تذکر بیدار نگه داشت. در برابر خواهشهای نفسانی و القائات شیطانی باید
قیام کرد و به مقابله پرداخت. با
تهذیب نفس و طهارت قلب، نورانیت یافت و از خداوند، تداوم هدایت را طلب کرد. باید بیدار شد تا دیگران را نیز بیدار کرد؛ چراکه خفته، خفته را کی کند بیدار.
برای برخورد با ناهنجاری و پدیده نا مطلوب
غفلت، ابتدا باید انواع آن را دانست، عوامل آن را ریشهیابی کرد و سپس به درمان غافلان پرداخت. غفلت یک آفت و مرض روحی است که به تدریج انسان را گرفتار میکند. غفلت انواع گوناگونی را دربر دارد.
۱. غفلت از خداوند؛
۲. غفلت از
معاد؛
۳. غفلت از
هدف زندگی و
آفرینش؛
۴. غفلت از انجام وظیفه و
تکلیف؛
۵. غفلت از انسانهای دیگر؛
۶. غفلت از
آیات و نعمتهای الهی؛
۷. غفلت از عهد و پیمان الهی.
عوامل غفلت و
گمراهی، بدین شرح است:
عواملی که به
شناخت حقیقت مربوط است. افرادی که از نظر معرفتی، ضعیف هستند و اعتقادات آنها، بر پایههای محکمی بنا نهاده نشده است. اینان تحت تأثیر عوامل مختلف، دچار غفلت و گمراهی میشوند.
در مقابل آفتهایی که مربوط به شناخت، عقیده و
فکر است، باید بکوشیم عقاید خود را با دلایل روشن و منطقی اثبات کنیم.
دسته دیگر مربوط به خواستهها، تمایلات،
عواطف و
احساسات انسان است. انسان در مقابل
عمل، به خاطر پیروی از خواستههای نفسانی و تمایلات شیطانی، برخلاف اعتقادات و باورهای خود اقدام میکند، که منجر به گمراهی و غفلت میشود.
دیگر از عوامل غفلت و
انحراف در اثر تنبلی و راحتطلبی افرادی است که زحمت تحقیق و بررسی به خود راه نمیدهند و به اعتقادات تقلیدی خود اکتفا میکنند.
گروه دیگر فکر میکنند، با پذیرش دین و لوازم آن، زندگی فردی و اجتماعی آنان دچار محدودیت شده و از کارهای دلخواهشان باز میمانند، به همین دلیل خود را در
جهل و غفلت از
دین و آموزههای دینی نگه میدارند و از بیداری و آگاهی همهجانبه دینی ترس و واهمه دارند.
علاقه به
دنیا و
هواپرستی و
ارتکاب به گناه و تعلق به لذتهای دنیوی بهتدریج در جان آنها رسوخ میکند و آنان را تا مرز کفر پیش میبرد.
هویت انسانی خود را فراموش کردن. (
خودفراموشی)
چگونه میتوان اینگونه افراد غافل را بیدار کرد؟
قدم اول: برای تقویت شناخت و
معرفت بنیادی افراد، باید با دلایل منطقی و استدلالات عقلی، عقاید را اثبات کرد و به عقاید تقلیدی که از
والدین یا از محیط فرا گرفته شده، اکتفا نکرد. به شبهات روز که در زمینههای مختلف مطرح میشود، پاسخ داد.
از یاد نبریم که غفلتها و
انحرافات جوامع یکشبه حاصل نمیشود؛ بلکه به صورت تدریجی، در بین تکتک افراد به وجود میآید و در نهایت منجر به
ضلالت و گمراهی از
صراط مستقیم میشود.
قدم دوم: باید ارکان
سعادت واقعی بشر را به آنها آموخت.
ارکان سعادت، عبارتاند از:
ایمان، البته نه ایمان مطلق، بلکه ایمان و اعتقاد به امور مقدسی که در رأس آنها
ایمان به خداوند حکیم است.
عمل، نه عمل مطلق، بلکه اعمال صالح که با معیارهای شرعی، عقلی و عرفی میتوان آنها را شناخت.
ملازمت و پیوستگی ایمان و
عمل صالح در صحنههای
زندگی. (هرکدام بدون دیگری اثر تکاملی و هدایتگری ندارد).
دعوت به
صبر و
استقامت در برابر سختیها و مشکلات.
برای اصلاح افرادی که از سر
تنبلی و خودسری، دچار غفلت و بیتفاوتی هستند، باید عاقبت وخیم این عمل آنان را گوشزد کرد و سرانجام تلخی را که در
انتظار آنهاست یادآوری کرد. کسانی که برای
اعمال و رفتار خود هیچگونه حسابی باز نمیکنند و خود را مسئول و پاسخگوی کارهایشان نمیدانند، از
یومالحساب و
قیامت غافلاند، باید گردنههای سخت قیامت را به آنان تذکر داد.
مهمترین قدم در راه بیدار و هدایت کردن انسانهای غافل:
تأثیر «عمل» در هدایت بشر بسان معجزهای میباشد که جانها را بیدار میکند. علاوه بر اینکه در دعوت و هدایت انسانها از دعوت زبانی (مستقیم یا غیر مستقیم) استفاده میشود. باید با
عمل و رفتارهای عینی، افراد را به سمت
هدف مطلوب هدایت کرد؛
چراکه:
به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست ••• دو صد گفته چون نیمکردار نیست
هدایت بشر در دو راه خلاصه میشود:
۱. گفتن و نوشتن؛
۲. پیشقدم شدن و نشان دادن عمل و رفتار.
علت اینکه تعالیم
انبیا تا اعماق
روح انسانها نفوذ میکند، در همین نکته نهفته است که آنان قبل از دعوت دیگران به عمل، خود عامل آن هستند. عمل است که در
روح تشنه افراد، موج ایجاد میکند و آنها را به سمت خود جذب میکند. اغلب به سخنان بدون پشتوانه عمل، اهمیت چندانی داده نمیشود. به قول شاعر:
دو صد گفته چون نیمکردار نیست.
حضرت امیر (علیهالسلام) فرمود: میدان
حق برای سخن گفتن وسیعترین میدانهاست؛ اما برای عمل کردن، تنگترین میدانهاست.
در جای دیگر میفرمایند: ممکن نیست که شما را به کار نیکی امر کنم، مگر آنکه قبلاً آن عمل را انجام داده باشم و ممکن نیست که شما را از کار زشتی نهیکنم، مگر آنکه خودم در ترک آن کار، پیشقدم شده باشم.
مراحل هدایت، عبارتاند از:
۱. جذب؛
۲. تصحیح باورها؛
۳.
اصلاح رفتار؛
۴. نهادینه کردن رفتارهای مثبت.
با سخنان نیکو و زیبا میتوان افراد را جذب کرد و با ایجاد مقبولیت خود در نزد آنان، زمینه را برای پذیرش سخن آماده کرد.
هدایت و بیداربخشی با برخورد منطقی، حکیمانه، همراه با دلسوزی و صمیمیت میتواند اثر مفید و مؤثری داشته باشد.
خداوند حکیم در کتاب کریمش میفرماید: «
ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ»؛
یعنی با
حکمت و اندرز نیکو، به راه خداوند دعوت نما و با آنها به روشی که نیکوتر است، استدلال کن.
امام جواد (علیهالسلام) فرمود: با سه چیز میتوانی دیگران را جذب کنی:
۱. انصاف داشتن در برخوردها؛
۲. همدردی با دیگران در سختیها و راحتیها؛
۳. داشتن
قلب سلیم.
۱. صدگفتار، شهید مطهری، ناشر: دانشگاه امام صادق (علیهالسلام)، چاپ هفتم.
۲. شبههها عاملی در گمراهی انسان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «هدایت غافلان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۲۴.