آرامش انسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آرامش انسان،
یاد خدا،
حضور قلب، خشوع، خضوع، تمرکز،
اضطراب، استرس، نگرانی.
پرسش: نشانی آیههایی از قرآن که موجب
آرامش قلب و
روح انسان میشود را بیان نموده، آیا در قرآن آیهای وجود دارد که هنگام
خواندن نماز یا قرآن باعث
تمرکز حواس انسان شود؟
پاسخ: ذکر خداوند علاوه بر اینکه از بزرگترین عبادات و بهترین نیکیهاست،
وسوسههای شیطانی نفس و
اضطراب و
افسردگی و کسالتهای روحی را برطرف میکند و سرزمین
روح و قلب آدمی را برای شکوفایی فضیلتها آماده میسازد. دل در پرتو
یاد خدا به آرامش میرسد و نگرانی او از آینده مبهم و تاریک به
امید و
اطمینان تبدیل میشود؛ ازاینرو گفته شد خشوع یکی از ارکان اصلی توجه انسان به
نماز است و این در پرتو معرفت انسان است که چهقدر این
شناخت نسبت به کسی که در برابر او کرنش میکند، اهمیتی ویژه دارد.
اضطراب استرس، و نگرانی یکی از بزرگترین بلاهای زندگی انسانها بوده و هست. عوارض و پیآمد ناشی از آن در زندگی فردی و اجتماعی کاملاً محسوس است.
در عوض، آرامش یکی از گمشدههای مهم بشر بوده و جهت دستیابی به آن، همیشه در تلاش بوده است. در عصر تکنولوژی و
زندگی ماشینی نیز بشر یک لحظه آرام ننشسته و در تکاپوی یافتن یک محیط امن و آرام است.
درباره مسئله آرامش انسان،
آیات و
روایات فراوان سفارش شده است:
از جمله مهمترین آیهای که به عنوان آرامبخش روح و جان آدمی از آن
سخن به میان میآورند،
آیه «تطمئن قلوب» است. میفرماید:
«
الَّذِینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»؛
«همان کسانی که
ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که دلها فقط به
یاد خدا آرام میگیرد».
«
هُوَ الَّذِی اَنْزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدادُوا اِیماناً مَعَ اِیمانِهِمْ»؛
«خداوند
سکینه و آرامش را بر دلهای
مؤمنین نازل کرد، تا بر مراتب ایمان خود بیفزایند».
«
اِنَّنِی اَنَا اللَّهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنَا فَاعْبُدْنِی وَ اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی»؛
در خطاب به
حضرت موسی (علیهالسلام) فرمود: «من
پروردگار توام جز من کسی نیست؛ پس مرا
عبادت کن و
نماز را به خاطر من برپا دار».
برخی عوامل آرامش و رفع
استرس از دیدگاه قرآن، عبارت است از:
انسان مؤمن که بنیانهای اعتقادی خویش را مستحکم و خللناپذیر بنا نهاده و در
مقام عمل تنها به انجام تکالیف الهی نظر دارد، هیچگاه هراس واندوهی به قلبش راه نمییابد؛ زیرا نه خود را مالک
ثروت ونه صاحب
اختیار در تصمیمگیریها میبیند؛ بلکه او تنها امانتدار در برابر خداوند بر
زمین بوده و موظف به
شناخت خیر و شر بر اساس دستورات خداوند است؛ اما انسان بیایمان از این پشتوانه مستحکم روحی و روانی محروم است و تنها و سرگردان در زمین رها میماند:
«
ذلِکَ بِاَنَّ اللَّهَ مَوْلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ اَنَّ الْکافِرِینَ لا مَوْلی لَهُم»؛
«چراکه خدا سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند، ولی
کافران را سرپرست
یاوری نیست...».
درباره یاد خدا، به آیهای از
قرآن توجه کنید:
«
اَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئـِنُّ الْقُلُوبُ»
در این باره به آیهای از
سوره طلاق اشاره میشود:
«
... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا• وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لاَ یَحْتَسِبُ وَ مَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ اِنَّ اللَّهَ بَــلِغُ اَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْء قَدْرًا»؛
«و هر کس از خداوند پروا کند،
[۸] برای او راه بیرونشدنی قرار میدهد و از جایی که حسابش را نمیکند، به او
روزی میرساند و هر کس بر خدا
اعتماد کند، او برای وی بس است. خدا فرمانش را به انجام رساننده است. بهراستی خدا برای هر چیزی اندازهای مقرر کرده است».
بازگشت مستمر انسان به سوی خداوند موجب تخلیه روانی از فشار احساس
گناه شده و حالت پاکی و
طهارت نخستین را به او باز میگرداند.
اعتقاد انسان با ایمان به
فضل و
رحمت بیکران خداوند و امکان محو شدن تمام و
کمال همه
گناهان در نهاد او آرامش بیکران میآفریند:
«
قُلْ یَـعِبَادِیَ الَّذِینَ اَسْرَفُوا عَلَی اَنفُسِهِمْ لاَ تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ»؛
«بگو: ای بندگان من که بر سر خویشتن زیادهروی داشتهاید، از
رحمت خدا نومید نشوید. در حقیقت
خدا همه گناهان را میآمرزد که او خود آمرزنده مهربان است».
بردباری به تقویت
شخصیت و افزایش توانایی انسان در برابر سختیها و بارهای سنگین
زندگی انجامیده و
اعتدال روانی انسان را حفظ میکند؛ ازاینرو خداوند به یاری جستن از
صبر و
نماز در مشکلات زندگی دعوت کرده است:
«
یَـاَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلَوةِ اِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّـبِرِینَ»؛
«ای کسانی که ایمان آوردهاید! از شکیبایی و نماز یاری جویید؛ زیرا خدا با شکیبایان است».
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به هنگام سختیها برای کسب آرامش به نماز پناه میبرد. اساساً
دعا و نیایش به درگاه خدا، آرامشگر نگرانی
مؤمنان است: «و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند،
[۱۱] من نزدیکم و دعای دعاکننده را ـ به هنگامی که مرا بخواند ـ
اجابت میکند؛ پس
[۱۲] باید فرمان مرا گردن نهند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند».
بنابراین وقتی انسان رو به درگاه خدا میکند، به
باطل پشت کرده و به
حق میپیوندد، دل او زنده شده و به «
حیات طیبه» و زندگانی واقعی نائل میشود.
در
حدیث قدسی خداوند فرمود: «هر که مرا در میان مردمان یاد کند، من او را در میان
فرشتگان یاد میکنم».
با این بیان معلوم میشود که ذکر به معنای یاد کردن است و اختصاصی به نام خاص ندارد و حوزه وسیعی را شامل میشود.
از
امام محمدباقر (علیهالسلام) روایت شده که: موسی کلیم از پروردگارش پرسید: آیا تو نزدیکی تا با تو
نجوا کنم یا دوری تا تو را ندا کنم؟ خداوند فرمود: «
انا جلیسُ من ذکرَی...؛ من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند».
و آیات و
روایات فراوانی در این زمینه وارد شده است که به علت اختصار از ذکر تمام آنها صرف نظر میشود.
قسمت دوم سؤال: تا حدودی در قسمت اول به این بخش از پرسش پاسخ داده شد، شاید مهمترین
آیه در این باره که تاکید بر خشوع و خضوع در دارد، آیه ۲ از سوره مبارکه مؤمنون است.آنجا که میفرماید: «
الّذین هُم فی صلاتهم خاشعون؛
آنان که در نمازشان خاشع هستند».
در یک بحث کلی، تمرکز با حضور قلب یک فرق اساسی دارد. در تمرکز، انسان به یک نقطهای مینگرد، فقط حواسش به آن نقطه است؛ مثلاً در تماشای تلویزیون، ممکن است تمام حواسش به تلویزیون باشد، منتها در حین تماشا حرکاتی از خود نشان دهد؛ ولی در حضور قلب، انسان تمام وجودش یعنی تمام اعضا و جوارح به سوی
معبود است.
پس آیهای که به صراحت دال بر تمرکز انسان در نماز و قرآن باشد، نیامده است؛ بلکه در قرآن و در روایات اسلامی از حضور قلب است.
خشوع و خضوع در نماز،
سیره عملی همه
معصومان است.
روایت شده که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) هر گاه به نماز میایستاد، همچون لباسی میشد که گوشهای بیحرکت افتاده باشد.
حضرت
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به هنگام نماز رنگ رخسارش دگرگون میشد.
حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) از
ترس خدا به نفس نفس میافتاد.
امام مجتبی (علیهالسلام) هنگام
وضو رنگ مبارکش میپرید و میفرمود: «کسی که میخواهد به حضور
خداوند برسد، باید رنگش را ببازد».
خلاصه خشوع، اثر حضور قلب و حضور قلب است؛ یعنی دل بداند که
زبان چه میگوید.
آنچه به عنوان نتیجه بحث قابل بیان است، این است که: ذکر خداوند علاوه بر اینکه از بزرگترین عبادات و بهترین نیکیهاست،
وسوسههای شیطانی نفس و
اضطراب و
افسردگی و کسالتهای روحی را برطرف میکند و سرزمین
روح و
قلب آدمی را برای شکوفایی فضیلتها آماده میسازد. دل در پرتو یاد خدا به آرامش میرسد و نگرانی او از آینده مبهم و تاریک به
امید و
اطمینان تبدیل میشود؛ ازاینرو گفته شد خشوع یکی از ارکان اصلی توجه انسان به نماز است و این در پرتو معرفت انسان است که چهقدر این
شناخت نسبت به کسی که در برابر او کرنش میکند، اهمیتی ویژه دارد.
۱. حسین اسکندری، آیههای زندگی، ناشر انتشارات سروش، تهران، ۱۳۸۱.
۲. ره توشه راهیان نور، ناشر انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزة علمیه قم، ویژة ماه مبارک رمضان، ۱۳۸۰ و ۱۳۸۱.
۳. آیتالله ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ناشر انتشارات دارالکتب الاسلامیه تهران، ۱۳۷۱ ش، جلد دهم، ذیل آیة ۲۸ سورة رعد.
۴. مجموعه سخنان قصار مولا امیرالمؤمنین (علیهالسلام)، غررالحکم و دررالکلم، ترجمه محمدعلی انصاری، ناشر: انتشارات دارالکتب قم، ج۲.
۵. عباس عزیزی، جامع آیات و احادیث موضوعی نماز، ناشر انتشارات نبوغ تهران، جاول.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آرامش انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۱۶.