امام محمدباقر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام محمدباقر علیهالسلام، باقرالعلوم.
پرسش: زندگینامه امام باقر ـ علیهالسلام ـ را بیان کنید؟
پاسخ: محمد بن علی بن الحسین علیهالسلام، ملقب به باقر و کنیه ابوجعفر فرزند
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ است.
امام باقر ـ علیهالسلام ـ در دوران
امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ
فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. امام با برقراری حوزۀ درس، با کجاندیشیها مبارزه کرد و درصدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی
معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر
قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت.
امام محمدباقر ـ علیهالسلام ـ درحالیکه ۵۷ سال از
عمر مبارکش گذشته بود، بنا بر نظر مشهور مورخان در هفتم ماه ذیالحجه سال ۱۱۴ هجری دیده از
جهان فرو بست و در قبرستان
بقیع در کنار پدرش (امام سجاد) و عمویش (
امام حسن) دفن شد. علت
مرگ آن حضرت،
شهادت به دستور هشام بن عبدالملک بود.
محمد بن علی بن الحسین علیهالسلام، ملقب به باقر و
کنیه ابوجعفر فرزند امام سجاد ـ علیهالسلام ـ است.
برخی روز
تولد آن حضرت را در مدینه اول ماه
رجب مصادف با
روز جمعه میدانند.
اما برخی دیگر سوم صفر
دانستهاند.
پدر ایشان امام سجاد علیهالسلام، پیشوای چهارم
شیعیان و مادرش «ام عبدالله» دختر امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ است؛ لذا هم از جهت پدری و هم از جهت مادری فاطمی و علوی است.
مشهورترین لقب
امام محمد بن علی علیهالسلام، باقرالعلوم است
که
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به آن حضرت داده است؛
چون
امام باقر ـ علیهالسلام ـ شکافنده و
آشکار و ظاهرکنندۀ
علوم است، به «باقرالعلوم» نامگذاری شده است.
همچنین گفتهاند چون پیشانی آن حضرت در اثر سجدۀ زیاد باز بود، به
لقب «باقر» نامگذاری شد.
قیام
عاشورا یکی از اثرگذارترین و مهمترین وقایع
تاریخ اسلام است که در
محرم سال ۶۱ هجری قمری واقع شد. در این قیام، امام محمدباقر ـ علیهالسلام ـ که کودکی چهار ساله بودند، نیز حضور داشتند و مورد قبول مورخان است؛ زیرا روایات بسیاری وجود دارد که
ولادت آن
امام را پیش از سال ۶۱ دانستهاند؛ مانند: «امام باقر ـ علیهالسلام ـ در سال ۵۷ هجری در مدینه متولد شد».
همچنین امام باقر در پاسخ به سؤال فردی که از آن حضرت میپرسد، آیا شما زمان
امام حسین ـ علیهالسلام ـ را درک کردهاید، امام فرمود: بلی.
امام باقر ـ علیهالسلام ـ خود در مورد حضورش در
کربلا میفرماید: «جدم امام حسین ـ علیهالسلام ـ کشته شدند؛ درحالیکه من چهار ساله بودم و کشته شدن او را به یاد میآورم».
براساس این دست از روایات، حضور امام باقر در کربلا هیچگونه منع تاریخی نداشته و از آنجا که
سن آن بزرگوار بسیار کم بوده، بهطور طبیعی با
خانواده خود زندگی میکرده و در سفر همراه آنها بوده و چون سن بسیار کمی داشت، از این باب کمتر، کتابهای تاریخی به حضور آن امام در کربلا پرداختند.
برای
امامت ائمه (از جمله امام باقر علیهالسلام) ادله نقلی بسیاری در منابع
شیعه ذکر شده است.
برای امام باقر ـ علیهالسلام ـ
کرامات و معجزات زیادی نقل شده است که در اینجا به دو مورد اشاره میشود:
ابوبصیر از شاگردان برجسته امام باقر علیهالسلام، از بینایی محروم بوده و بهشدت رنج میبرد. روزی به حضور امام باقر ـ علیهالسلام ـ شتافته و از آن حضرت پرسید: آیا شما
وارث پیامبر هستید؟ آن حضرت فرمود: بله. ابوبصیر عرض کرد: آیا رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ وارث تمام پیامبران و وارث علوم و دانشهای آنان بود؟ امام فرمود: بله؛ ابوبصیر عرض کرد: شما میتوانید مرده را زنده کنید و کور مادرزاد را معالجه نمایید و از آنچه که مردم در خانههایشان میخورند، خبر دهید؟
امام فرمود: بله، ما همۀ اینها را به
اذن خداوند انجام میدهیم.
او میگوید: در این هنگام امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرمود: ای ابابصیر! نزدیک بیا. من نزدیک حضرت رفتم. آن حضرت با دست مبارک خود روی چشمان مرا مسح نمود. در این حال من خورشید و
آسمان و
زمین و خانهها و هرچه در شهر بود، همه را دیدم.
آنگاه به من فرمود: آیا میخواهی که این چنین باشی و در
روز قیامت حساب تو مانند بقیه مردم باشد و خداوند هرچه را اراده فرمود، همان شود یا میخواهی به حال اول برگردی و بدون حساب به بهشت بروی؟! ابوبصیر گفت: میخواهم به حال اول برگردم. امام باقر ـ علیهالسلام ـ بار دیگر دست بر چشمان ابوبصیر کشید و چشمان او به حال اول برگشت.
ابوبصیر در یکی از سالها در مراسم
حج همراه
امام باقر ـ علیهالسلام ـ طواف میکرد. او میگوید: از زیادی صداها و تکبیرهای حجاج به شگفت آمدم و به امام عرضه داشتم: «ما اکثر الحجیج و أَعْظَم الضَجیج»؛ چقدر حاجی زیاد شده و سر و صداها چقدر بیشتر شده است؟
در این موقع امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «یا ابا بصیر! ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، ای ابابصیر! چقدر حاجی کم است؛ اما سر و صدا زیاد است». آیا میخواهید درستی سخنم را اثبات کنم و با چشم خود حقیقت گفتار مرا ببینی؟
عرض کردم: چطور ممکن است ای مولای من؟!
فرمود: «جلوتر بیا!» من به امام باقر ـ علیهالسلام ـ نزدیک شدم. دست مبارک را بر چشمهایم کشید و چند جمله
دعا کرد. در این حال من بینایی خود را باز یافتم. امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرمود: ای ابا بصیر! حالا به حاجیان طوافکننده بنگر. هنگامیکه به جمعیت نگاه کردم، بسیاری از مردم را بهصورت میمون و خوکهایی دیدم که در گرد
کعبه در حال حرکت بودند و افراد باایمان و حاجیان حقیقی در میان آنان مانند نوری در تاریکی میدرخشیدند. عرض کردم: ای مولای من! درست فرمودی و حقیقت گفتار شما بر من ثابت شد، «ما اقل الحجیج و اکثر الضجیج»، «چقدر حاجی کم و سر و صدا زیاد است». آنگاه حضرت لبهای مبارک را به حرکت درآورد و با خواندن دعایی، چشمهای من به حالت اول برگشت.
امام باقر ـ علیهالسلام ـ در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی که بر عرصۀ
فرهنگ اسلامی سایه افکنده بود، با تلاشی جدی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علوم و معارف اسلامی طراحی کرد. تا جایی که این جنبش دامنهدار به بنیانگذاری و تأسیس یک
دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید که پویایی و عظمت آن در دوران
امام صادق علیهالسلام، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزۀ درس، با کجاندیشیها مبارزه کرد و درصدد زدودن چالشهای علمی، تحکیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تکیه بر آیات رهنمونگر
قرآن برآمد و ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی کرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی پرداخت؛ بهگونهای که دانشمندی چون «جابر بن یزید جُعفی» هرگاه میخواست سخنی در باب
علم به میان آورد، با آن توشهای که از
دانش داشت، میگفت: «جانشین خدا و میراثدار دانش پیامبران محمد بن علی ـ علیهالسلام ـ برایم اینگونه گفت»
و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام علیهالسلام، از خود نظری به میان نمیآورد.
ابواسحاق سبیعی از دیگر فرهیختگان این دوره، آنقدر نظرات علمی امام را درست میپندارد که وقتی از او در مورد مسئلهای میپرسند، پاسخ را از
زبان امام میگوید و میافزاید: «او دانشمندی است که هرگز کسی بسان او (در علم) ندیدهام».
در
مکتب امام باقر ـ علیهالسلام ـ شاگردانی نمونه و ممتاز پرورش یافتند که تعدادی از آنان این شخصیتها هستند:
ابان از شخصیتهای علمی عصر خود، در
تفسیر،
حدیث،
فقه،
قرائت و لغت تسلط بسیاری داشت. والایی دانش ابان چنان بود که امام باقر ـ علیهالسلام ـ به او فرمود: «در
مسجد مدینه بنشین و برای مردمان
فتوا بده، چون دوست دارم مردم چون تویی را در میان شیعیان ما ببینند».
زرارة بن اعین شیبانی یکی از بزرگ ترین اصحاب امام باقر ـ علیهالسلام ـ و امام صادق ـ علیهالسلام ـ است که از این دو امام
روایت نقل کرده است. زراره نزد ایشان شأن و مقامی بزرگ داشته است. وی جزو اصحاب
اجماع شمرده شده است که در وثاقت و راستگویی او بین اصحاب امام باقر ـ علیهالسلام ـ و امام صادق ـ علیهالسلام ـ
اجماع و اتفاق است. اگرچه روایاتی در مذمت او وارد شده است، ولی در جمع بین روایات و نتیجهگیری نهایی، میتوان بهدرستی به این نتیجه رسید که وی یکی از بزرگترین اصحاب امام باقر ـ علیهالسلام ـ و امام صادق ـ علیهالسلام ـ بوده است.
محمد بن مسلم، یکی از برجستهترین و پرآوازهترین پرورشیافتگان و دانشآموختگان حضرت
امام محمدباقر ـ علیهالسلام ـ و حضرت امام صادق ـ علیهالسلام ـ بود که بیتردید در گسترش
فرهنگ اسلام ناب و حقایق تابناک آموزههای
اهل بیت عصمت ـ علیهمالسلام ـ نقش ممتاز و تأثیرگذاری داشت.
دوران پرفروغ
امامت امام باقر ـ علیهالسلام ـ مصادف بود با
خلافت ولید بن عبدالملک، سلیمان بن عبدالملک، عمر بن عبدالعزیز،
یزید بن عبدالملک و هشام بن عبدالملک.
امام باقر ـ علیهالسلام ـ برای احیای ارزشهای دینی و انجام وظیفه پاسداری از ارزشها، و به تناسب موقعیت، از راهها و شیوههای زیر استفاده میکرد:
امام باقر ـ علیهالسلام ـ میکوشید با تبیین وظایف حاکمان، نوک تیز انتقاد خود را متوجه حاکمان وقت سازد و عدم مشروعیت اقدامات آنان را گوشزد کند؛ همانطور که میفرمود: «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَی خَمْسَةِ أَشْیَاءَ عَلَی الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِّ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَة»؛ اسلام بر پنج چیز بنا نهاده شده است:
نماز،
زکات،
حج،
روزه،
ولایت». زراره پرسید: کدام افضل است؟
امام ـ علیهالسلام ـ فرمود: «الْوَلَایَةُ أَفْضَلُ لِأَنَّهَا مِفْتَاحُهُنَّ وَ الْوَالِی هُوَ الدَّلِیلُ عَلَیْهِن»؛ ولایت برتر است؛ چون کلید آنها است و والی (امام) راهنمایی کننده بر آنها است».
امام همواره مؤمنان را از همکاری با
حکومت طاغوت نهی میکرد و به هر طریق ممکن، این پیام خود را به گوش
امت میرساند.
شخصی از امام باقر ـ علیهالسلام ـ سؤال کرد: من از زمان حجّاج پیوسته تاکنون فرماندار بودهام، برای من
توبه میسر است؟ امام جوابی نداد و من دوباره پرسیدم، آن حضرت در پاسخ فرمود: نه، تا به هر صاحب حقی،
حق او را بپردازی.
یکی از شیعیان به نام عبدالغفار بن قاسم میگوید: به امام باقر ـ علیهالسلام ـ گفتم: نظرتان در نزدیک شدن من به
سلطان و رفت و آمد به دربار چیست؟ فرمود: این کار را برای تو صلاح نمیدانم. گفتم: گاهی به شام میروم و بر ابراهیم بن ولید وارد میشوم. فرمود: «ای عبدالغفار! رفت و آمد تو نزد سلطان سه پیامد منفی دارد:
محبت دنیا در دلت راه مییابد،
مرگ را فراموش میکنی و نسبت به آنچه خدا قسمت تو کرده ناراضی میشوی».
عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! من عیال وارم و هدفم از رفتن به آنجا، انجام
تجارت است. فرمود: «ای بندۀ خدا! من نمیخواهم تو را به ترک دنیا دعوت کنم؛ بلکه میخواهم
گناهان را ترک کنی، ترک دنیا فضیلت است، اما ترک
گناه فریضه و
واجب است و تو در شرایطی هستی که به انجام دادن واجبات نیازمندتری تا کسب فضایل».
امام باقر ـ علیهالسلام ـ از یکسو قیامهای ضد حکومتی مانند قیام زید و... را تأیید میکرد و از سوی دیگر، در موقعیتهای مناسب، خود با
خلفا به رویارویی جدی میپرداخت.
آن حضرت میفرمود: «هر کس بهسوی سلطان ستمگری برود، او را به
تقوا ی الاهی فرمان دهد و او را بترساند و موعظه کند؛ مانند
پاداش جن و
انس و
اعمال آنان را خواهد داشت».
همچنین آن حضرت مشروعیت حاکمان جور را زیر سؤال میبرد و راه را بر قیام علیه آنان هموار میساخت و میفرمود: «
ائمه حق و پیروان آنها بر دین خدایند و پیشوایان ستمگر، از
دین خدا و
حق منحرفاند، خود گمراهند و دیگران را نیز گمراه کردهاند، اعمالی که انجام میدهند، مانند خاکستری است که در مسیر تندبادی سخت در یک روز طوفانی قرار گیرد، نتیجهای از کار خود نمیبرند، این یک گمراهی بسیار سختی است».
میزان اهتمام حضرت باقر ـ علیهالسلام ـ به تقیه چنان بود که میفرمود: «
تقیه دین من و
دین پدران من است، کسی که تقیه ندارد،
ایمان ندارد».
امام محمدباقر ـ علیهالسلام ـ ۵۷ سال از
عمر مبارکش گذشته بود، بنا بر مشهور در هفتم
ماه ذیحجه سال ۱۱۴ هجری
دیده از
جهان فرو بست و در قبرستان بقیع در کنار پدرش (
امام سجاد) و عمویش (
امام حسن) دفن شد.
شهادت آن حضرت در عصر
خلافت هشام بن عبدالملک رخ داد
و به امر هشام بود.
پایگاه اسلام کوئست.