افسردگی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: افسردگی،
بداخلاقی شوهر.
پرسش: من دارای افسردگی شدید هستم و همیشه میخواهم که گریه کنم شوهرم هم عصبی و فوق العاده بداخلاق است چه باید بکنم تا از این افسردگی که مرا فرا گرفته نجات یابم؟
پاسخ: با افکار منفی مقابله کنید، با
دوستان و
خانواده ارتباط برقرار کنید، هدف تعیین کرده و مسئولیت بیش از حد قبول نکنید، منظم باشید،
ورزش کنید و
توکل بر
خدا را فراموش نکنید.
افسردگی حالتی روانی است که همگان در لحظاتی از زندگی به آن دچار میشوند، ولی افسردگی تا زمانی یک حالت طبیعی تلقی میشود که اولاً کوتاه مدّت باشد، ثانیاً شدت نداشته باشد و ثالثاً علایمی چون
بیخوابی ،
بیاشتهایی شدید، ناتوانی در لذت بردن از فعالیتهای
تفریحی و
احساس گناه شدید، نداشته باشد. در غیر این صورت یک بیماری است و باید به درمان آن همّت کرد.
از آنجا که برای
درمان افسردگی لازم است عوامل و علایم آنرا بدانیم، لذا در اینجا به این موارد اشاره میکنیم. علل بیماری افسردگی را میتوان به علتهای زیست شناختی، اجتماعی و روانشناختی تقسیم کرد.
علل زیست شناختی شامل هرگونه آسیب به مغز در حالات جنینی در
رحم مادر یا در حین
زایمان و پس از
تولد میتواند باشد. آسیب به مغز میتواند به شکل ضربه فیزیکی به آن و یا به شکل هرگونه بیماری مغزی مثلاً تومور یا عفونت مغزی باشد. برخی بیماریهای جسمی مانند: کم کاری غده تیروئید، یا سکته قلبی و مغزی و همچنین داروهایی مانند داروهای ضدفشار خون و کورتون نیز ممکن است حالت افسردگی ایجاد کند.
مهمترین علت اجتماعی افسردگی
خانواده است؛ اگر شخصی در محیطی گرم، با
عشق و علاقه و
محبت بزرگ شود و الگوهای مناسبی در دسترس داشته باشد و اگر اجازه رشد و تکامل بیابد، به احتمال زیاد شخص دچار فشار روحی نخواهد شد. اما اگر در خانوادهای بزرگ شودکه دچار انواع نابسامانیها و اختلافات و کمبودهاست، یا قربانی بدرفتایهای جسمی، روانی و جنسی شود، آنگاه به احتمال قوی در چنگال آسیبهای روحی، از جمله افسردگی گرفتار خواهد آمد. محیطهای دیگر همانند مدرسه، محیط کار و از همه مهمتر جامعه ای که در آن زندگی میکنیم نقش مهمی در سلامت روانی ما دارند.
عواملی چون
شخصیت فرد و قدرت انطباق او با فشارهای محیطی نقش مهمی در ایجاد بیماریهای روحی از جمله افسردگی دارد، اتکاء به
نفس ، خلق و روحیه فرد، طرز رفتار و برخورد او از مهمترین عواملی است که درجه انطباق شخص با فشارهای محیطی را تعیین میکند، افراد کم
تحمل و یا کسانی که
نگرش منفی و
بدبینانه به زندگی دارند، خطر گرفتاری به افسردگی را بیش از افراد
صبور و واقع بین دارند.
هر چند به طور قطع نمیتوان گفت که زنان بیش از مردان به افسردگی مبتلا میشوند، ولی اکثر روانپزشکان بر این عقیدهاند که افسردگی در مورد زنان شیوع بیشتری دارد. در اینجا به برخی از عواملی که در بروز افسردگی در زنان نقش مؤثری دارد اشاره میکنیم، این عوامل افزون بر عواملی است که در بالا بدانها اشاره شد:
الف) در زنان، تعدادی از وقایع مربوط به تولید مثل (
باروری ،
نازایی ، زایمان، استفاده از قرصهای ضد بارداری) با افسردگی در ارتباط است، در این مورد شواهدی مبنی بر تأثیر تغییرات هورمونهای زنانگی و وقایع باروری، بر
خلق و خوی زنان، به دست آمده که نشانگر آن است که این وقایع موجب بروز افسردگیِ اساسی در بسیاری از زنان میگردد.
علاوه بر این موارد، عوامل دیگری که موجب افزایش شیوع افسردگی در میان زنان میگردد عبارت است از:
ازدواج ناموفق، عدم وجود
روابط دوستانه میان زن و شوهر ، عدم حضور شریک زندگی، کنارهگیری از اجتماع و ماندن در خانه به علت وجود کودکان کم سال.
افسردگی همچون اختلالات دیگر، دارای علایمی است که در اینجا به طور اجمال به برخی از آنها اشاره میکنیم:
۱. احساس
غم ،
اضطراب یا تهی بودن به طور دایم یا در بیشتر وقتها. ۲. اشتغال ذهنی درباره
مرگ یا
خودکشی . ۳. احساس
گناه ،
نومیدی یا
بیارزشی . ۴. از دست دادن علاقه یا لذت در مورد فعالیتهایی که قبلاً جالب و لذت بخش بودند از جمله
روابط جنسی . ۵.
کم خوابی یا
پرخوابی . ۶. کم خوری و کاهش وزن، یا پرخوری و افزایش وزن. ۷.
بیقراری یا
تحریکپذیری . ۸. دردهای جسمی مداوم که درمان در مورد آنها مؤثر نیست، مانند سردردهای مزمن، یبوست و دیگر مشکلات گوارشی. ۹. دشواری در ایجاد
تمرکز ، یادآوری مسایل یا
تصمیم گیری . ۱۰. ضعف.
باید توجه داشت، در صورتی این علایم، نشان دهنده افسردگی است که چهار تا پنج مورد یا بیشتر، در مورد یک شخص صادق باشد و بیش از دو هفته هم دوام داشته باشند.
متأسفانه درمان افسردگی منحصر به یک درمان نیست و از آنجا که برخی از روشهای درمانی را شخص به تنهایی نمیتواند انجام دهد، لذا اولین و مهمترین کار در جهت درمانِ افسردگی یا هر نوع بیماری روانی دیگر، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک است. در اینجا تنها آن دسته از روشهای درمانی را ذکر میکنیم که برای انجام آنها به کمک و همکاری و نظارت متخصص نیازی نیست، این روشها عبارتند از:
بسیاری از افسردگیها ناشی از افکار منفیای است که فرد افسرده در ذهن خود دارد، به عنوان مثال فردی که فکر میکند کسی او را دوست ندارد، در نتیجه رفتارش
گوشهگیری از دیگران، حالت عاطفیاش
احساس تنهایی و افسردگی، و حالت فیزیکی و جسمانیاش بیخوابی، بیاشتهایی و... است. بر این اساس برای درمان افسردگی، باید با افکار منفی مبارزه کرد، برای این کار لازم است از خود بپرسید که شواهد و دلایل شما برای اثبات یا ردّ افکار منفیتان چیست؟ و آنها را در یک جدول یادداشت کنید. همچنین سعی کنید برای هر رویداد، بیش از یک توضیح قایل شوید. هرچه شما بیشتر، رویدادهای روزمرهتان را یادداشت کنید و سعی در تجزیه افکار منفی و
جدال با آنها کنید، در این کار مهارت کسب کرده سریعتر از آنها رهایی مییابید.
بهر حال و مقابله جدی با افکار منفی
روح و روان
انسان را آرام میکند.
با دیگران ارتباط برقرار کنید دوستان، اقوام و آشنایان.
با خود
مهربان باشید، قبول کنید که افسردگی انرژی شما را تحلیل میبرد و مانع از انجام دادن همه کارهایی میشود که قبلاً انجام میدادید. سعی کنید برای خود هدفهای دشوار در نظر نگیرید یا مسئولیت بیش از توان خود قبول نکنید.
منظم باشید. یک روش منظم متناسب با خود پیدا کنید و تا آنجا که می توانید به آن پایبند بمانید؛ هر روز سر ساعت معین بیدار شوید و سر ساعت معین غذا بخورید و شب زود بخوابید تا
خواب شبانه خوبی داشته باشید. بسیاری از کسانی که افسردگی دارند وقتی به اندازه کافی نمیخوابند حالشان بدتر میشود. پیروی از یک روش منظم میتواند ساعتِ زیستیِ شما را که اغلب به هنگام افسردگی، مختل میشود، دوباره منظم کند.
ورزش کنید و فعالیت جسمی داشته باشید. بسیاری از درمانگران، انجام تمرینات ورزشی را به عنوان یک روش درمانی، برای معالجه افسردگی توصیه میکنند.
حضرت علی علیهالسلام میفرماید:«
توکل بر
قضا و قدر ، چه خوب
غم و
غصه را دور میکند.» حضرت علی علیهالسلام در مورد نقش
تفریح در
سلامت روان میفرماید:« تفریح و شادی باعث
فرح ، انبساط،
آرامش روح و مایه خرّمی است».
خواهر محترم در عین حالی که خود برای رفع افسردگی تلاش میکنید مراجعه به روانپزشک برای تجویز دارو و مراجعه به روانشناس
مومن و متجهد و دلسوز برای گرفتن دستورهای روان درمانی از ضروریات دستیابی به مبارزه با افسردگی است. از مطالعه منابع مرفی شده نیز
غفلت نکنید.
همانگونه که گفتیم یکی از علتهای افسردگی، محیط خانه
خانواده است، خانوادهای که در آن بین زن و شوهر یا فرزندان،
دعوا و
کشمکش و
ارتباط خصمانه باشد، قطعاً این خانه محیطی مناسب برای ایجاد و پرورش انواع آسیبهای روحی، از جمله افسردگی است، از آنجا که به گفته خود شما، شوهرتان فردی عصبی است و این
عصبانیت زمینه ساز مشکلات و آسیبهای روح متعدد از جمله افسردگی، برای اعضای خانواده است، لذا بهترین کار این است که وی به روانشناس یا روانپزشک متخصص مراجعه کند، علاوه بر این شما هم میتوانید با این مرکز مکاتبه کنید و در مورد مشکل همسرتان اطلاعات بیشتری به ما بدهید تا این مرکز در حد توان، شما و همسرتان را راهنمایی کند.
• درمان افسردگی، دکتر محمد نریمانی، انتشارات شیخ صفی الدین.
• افسردگی (زمینه، پیشگیری، درمان) در مکتب قرآن و عترت، محمدحسین حقجو، نشر مرکز فرهنگی انصارالمهدی.
• پاسخ به سؤالات رایج بیماران مبتلا به افسردگی، دکتر علی عباسعلی زاده، دکتر قربانعلی اسدالهی، نشر چهارباغ، ۱۳۷۹.
• افسردگی، راسل میچل، ترجمه دکتر وحید رواندوست، مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.
سایت اندیشه قم.