• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سکینه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: امام حسين(ع)، سکینه ، رباب
پرسش: آيا امام حسين(ع) فرزندي به نام سکينه دارد؟ کجا بدنيا آمد سرنوشت اوچه شد؟ شخصيتا و چگونه بوده؟
پاسخ:



دختر بزرگوار امام حسین علیه السلام ، مادرش رباب دختر امریء القیس از زنان نامى اسلام است. نام وى آمنه يا اميمه، امينه، امامه ثبت شده است. سکینه لقب او است که از سوى مادرش رباب به او داده شده و يادآور آرامش و وقار او است. در وجه نامگذارى وى به آمنه، گفته شده که او را آمنه ناميدند تا يادآور جده اش حضرت آمنه مادر رسول خدا باشد.


هر چند از سال تولّد حضرت سکينه گزارشى در تاريخ ذکر نشده است، ولى از قراين و شواهدى مى توان به سال تولد وى پى برد و آن اينکه:

۲.۱ - اولاً

امام حسين عليه السلام در روز عاشورا وى را سيّدة النسوان خواند، اين مى رساند که سکينه در سال (۶۱هـ . ق.) يک بانو و در سن بلوغ بوده است.

۲.۲ - دوم

گفته اند که در هنگام واقعه کربلا، در عقد پسر عموى خود، عبدالله بن حسن بود.

۲.۳ - سوم

او در سال (۱۱۷هـ . ق.) در ۷۰ سالگى از دنيا رفته، از اين رو، وى متولد سال (۴۷هـ . ق.) مى باشد.
سکينه در دورانى پا به عرصه وجود نهاد که خاندان وحى در غربت و انزوا به سر مى بردند. شهادت امام على عليه السلام و سپس در سال (۵۰هـ . ق.)شهادت امام مجتبى عليه السلام غم عظيمى را بر آل على به وجود آورده بود. از اين رو، وجود سکينه خردسال مايه شادى و گرمى خانه بود. امام حسين عليه السلام سخت به او علاقمند بوده است.
سکينه دوران کودکى و نيز نوجوانى را در کنار پدرش سپرى کرد . در اين دوران درس عفت و پاکدامنى، احکام دينى و ساير آموزه هاى اسلامى را آموخت. راه عبادت و معنويت را در پيش گرفت.


مورخان و نسب شنان اسلامى نوشته اند، سکينه عليها السلام از پرده نشينان خاندان رسالت و از زنان نامى اسلامى است که داراى اخلاق فاضله، صفات حميده، علم و دانش، جود و کرم و بخشش ، و بانويى جليل القدر و والا مقام و پاک بوده است. از نظر ويژگى هاى جسمانى و ظاهرى از زيباترين زنان عصر خود به شمار مى آمد . به زينت عفت و پاکدامنى و سلامت نفس، متصف، و صفات جمال و جلال انسانى را در خود جمع داشت.
[۱] أعيان الشيعة ، السيد محسن الأمين ، ج۳ ، ص ۴۹۲ ، دار التعارف للمطبوعات - بيروت
در زير به چند نمونه از ويژگى هاى اين بانوى بزرگ اشاره مى نماييم:

۳.۱ - حاضرجوابى

حضرت سکينه شوخ طبع و مليح و حاضر جواب بود. از وى پرسيدند: تو بسيار شوخى و مزاح مى نمايى ولى خواهرت فاطمه شوخى نمى کند. وى بى درنگ جواب گفت:
«چون او را همنام جده مان فاطمه زهرا علیها السلام و مرا به اسم جده ديگرمان آمنه بنت وهب مادر رسول خدا نام گذارى نموده اند.»
دکتر بنت الشاطىء مى نويسد: اين جواب وى اشاره به اين نکته ظريف است که چون فاطمه زهراعليها السلام پس از رحلت پدرش رسول الله ، زياد گريست ـ و به وى ستم فراوان روا گشت ـ وى هيچ گاه خندان نبوده و شوخى نمى کرده است. مهم تر از آن، اينکه فاطمه زهرا عليها السلام بانوى معصوم و پاکى است که ساحت مقدس وى از رفتارى که انسان هاى معمولى انجام مى دهند ،منزّه است.
علاّمه سيد محسن امين نقل مى کند که حضرت سکينه در مجلس ختمى حضور يافت. در آن مجلس دخترى از عثمان بن عفان نيز حضور داشت. دختر عثمان جهت فخر فروشى گفت: «من دختر شهيدم!» سکينه چيزى نگفت. در همان ميان، صداى مؤذن به گوش رسيد که گفت: «اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ»، سکينه لب به سخن گشود و فرمود:
«اين نام که برده مى شود، پدر من است يا پدر تو؟»
دختر عثمان که جواب دندان شکن سکينه را دريافته بود گفت: «هيچ گاه ديگر بر شما فخر نخواهم فروخت.»
[۲] وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ، ابن خلکان ، ج ۲ ،ص ۳۹۴، دار الثقافة
[۳] اعيان الشيعه، عاملى، ج۳، ص۴۹۲


۳.۲ - راوى حديث

نقل حدیث از پیامبر يا امامان معصوم علیهم السلام ، ويژگى مهم شخصيتى براى راوى حديث به شمار مى آيد; چرا که ديدار معصوم و شنيدن سخن وى فضيلت بزرگى است که ارزانى راوى مى گردد. با اينکه حضرت سکينه به ديدار چند معصوم نايل آمده و از فيض وجودى امام حسين، امام سجاد و امام محمد باقرعلیهم السلام بهره مند گشت، ولى احاديث اندکى از وى به يادگار مانده است.
از جمله روایات به يادگار مانده از حضرت سکينه ، حديثى است در فضايل شیعه که محمدبن جعفر قمی در کتاب «مسلسلات» آن را چنين آورده است:
«فاطمه دختر امام علی بن موسی الرضاعلیهما السلام از فاطمه و زینب و امّ کلثوم دختران موسی بن جعفرعلیهما السلام از فاطمه دختر امام صادق عليه السلام از فاطمه دختر امام محمد باقر عليه السلام از فاطمه دختر امام سجاد عليه السلام از فاطمه و سکينه دختران امام حسين عليه السلام از امّ کلثوم دختر امیرمؤمنان علیه السلام روايت کرده است که رسول خداصلى الله عليه و آله فرمودند:
چون به آسمان رفتم و وارد بهشت شدم، در مقابل خود قصرى ديدم که بر آن نوشته شده بود: لا إلهَ إلاَّ الله و مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله وَ عَلِىّ وَلِىّ الله. نيز اين جمله به چشم مى خورد: خوشا به حال شیعیان على...»
در ادامه اين حديث، بخشى از ماجراى معراج بيان شده است.

۳.۳ - مدافع ولايت

حضرت سيکنه پس از حادثه کربلا و در عصر امامت برادرش، امام على بن الحسين عليهما السلام نيز از مدافعان امامت و ولايت بود. بارها براى تقويت بنيه مالى امامت، اموالى را تقديم امام سجادعلیه السلام مى کرد. نيز هنگامى که شنيد ابن مطير، خالدبن عبدالملک، حاکم مدينه در روزهاى جمعه به هنگام خطبه هاى جمعه بر فراز منبر، امیرالمؤمنین علی علیه السلام را سبّ مى کند، به همراه کنيزان خود به مسجد مى آمد . مقابل ابن مطير موضع مى گرفت . هرگاه آن خطيب، حضرت را سب و دشنام مى داد، حضرت سکينه به همراه کنيزان و همراهان خود، ابن مطير را سب و لعن مى کردند و جواب وى را مى دادند. حاکم مدينه در مقابل شجاعت فرزند علی علیه السلام ناتوان گشته بود . به جهت موقعيت و پايگاه اجتماعى او، قدرت رويا رويى با وى را نداشت، دستور مى داد تا کنيزان حضرت را بزنند!

۳.۴ - فنا در بحر عظمت الهى

از ديگر مشخصه هاى روحى حضرت سکينه ، عبادت و معنويت بود که از وى چهره اى ممتاز ساخت. او جز به خدا نمى انديشيد; چنان که روايت شده است که حسن بن مثنى فرزند امام مجتبي عليه السلام براى خواستگارى دختر عمويش، خدمت حضرت حسين بن على عليهما السلام رسيد. امام فرمود: هر يک از دخترانم فاطمه و سکینه را خواستى انتخاب کن، حسن از شرم سرش را به زير انداخت و چيزى نگفت. امام حسين عليه السلام فرمود:
«أَخْتارُ لَکَ فاطِمَةَ فَهِيَ أَکْثرها شَبَهاً بِأُمّيّ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ الله صلى الله عليه وآله ..... وَ أَمّا سُکَيْنَةُ فَغالَبَتْ عَلَيْها الاسْتِغْراق مَعَ اللهِ تَعالى، فَلا تَصْلَحُ لِرَجُل؛
فاطمه را برايت بر مى گزينم که بيش از خواهرش به مادرم فاطمه دختر رسول خدا صلى الله عليه وآله شبيه است. در ديندارى چنان است که شب را سراسر به عبادت مى پردازد. روز را به روزه و در جمال انسانى حورالعین را مانند است. اما سکينه غالب بر او چنان است که با تمام وجود به آستان کبريايى حق تعالى پر کشيده و سزاوار ازدواج با کسى نمى باشد.»

۳.۵ - محبوب امام معصوم

علاقمندى و محبوبيت امام معصوم علیه السلام نسبت به اشخاص، تنها در راه خدا است و به جهت ويژگى هاى معنوى او است.
حضرت به دخترش حضرت سکينه بسيار علاقه مند بود و درباره او و مادرش فرمود:
لعمرک إنَّني لأحبّ داراً ••• تکون بها سکينة و الرباب
أحبّهما و أبذل جلّ مالي ••• و ليس لعاتب عندي عتاب
همچنين در روز عاشورا هنگامى که ديد سکينه در فراق او مى گريد، وى را آرام ساخت و فرمود:
سيطول بعدي يا سکينة فاعلمي ••• منک البکاء إذا الحمام دهاني
لا تحرقي قلبي بدمعک حسرة ••• ما دام منّي الروح في جثماني
و إذا قتلت فأنت أولى بالذي ••• تأتينه يا خيرة النسوان


امام حسين عليه السلام وقتى رشد، بلوغ و نبوغ دخترش سکينه را ديد، وى را به عقد برادر زاده اش عبدالله اکبر فرزند امام حسن مجتبی علیه السلام درآورد. از محدثان و محقّقان شيعى، جمعى به اين پيوند تصريح نموده اند. از قدماى علماى شيعه محدث شهير قاضى نعمان بن محمد بن منصور، صاحب کتاب «الدعائم» به اين ازدواج اشاره کرده و نوشته است: حسين بن على عليهما السلام دخترش سکينه را به عقد عبدالله بن حسن درآورد. عبدالله در روز عاشورا به شهادت رسيد. اين در حالى بود که وى هنوز با همسرش همبستر نشده بود۰ و سکينه از وى باردار نشد.
اين سخن قاضى نعمان مى رساند که آن دو زوج، آن روزها، دوره نامزدى خود را سپرى مى کردند. البته نبايد حاشا کرد; چرا که اين سنت ميان اعراب آن عصر مرسوم بوده است; چنان که ميان عقد رسول خدا با عایشه ، تا مراسم عروسى و کابين بستن، سال ها فاصله بوده است.
پس از قاضى نعمان، علاّمه امين الاسلام طبرسى در اعلام الورى، همانند روايت قاضی نعمان را آورده است.
از محقّقان معاصر نيز استاد محمد على دخيل، به ازدواج سکينه با عبدالله بن حسن تصريح کرده، مى نويسد:
«او پس از شهادت عبدالله با هيچ کس پيمان زناشويى نبست و اين عقيده شيعه در اين زمينه است.»


همان گونه که آورده ايم، مورّخان و دانشمندان علم رجال شيعى بر اين باورند که حضرت سکينه تنها با پسر عمويش عبدالله بن حسن ازدواج کرد. پس از شهادت وى در کربلا تا آخر عمر همسرى برنگزيد. با اين حال برخى از مورّخان و محدّثان اهل سنت مى گويند که سکينه پس از شهادت عبدالله بن حسن، همسران زيادى را برگزيد.
رک :ره توشه عتبات عاليات ، رفيعي پور سيدعباس ، ناشر مشعر


۱. أعيان الشيعة ، السيد محسن الأمين ، ج۳ ، ص ۴۹۲ ، دار التعارف للمطبوعات - بيروت
۲. وفيات الأعيان وأنباء أبناء الزمان ، ابن خلکان ، ج ۲ ،ص ۳۹۴، دار الثقافة
۳. اعيان الشيعه، عاملى، ج۳، ص۴۹۲
۴. الإرشاد،الشیخ المفید، ج ۲، ص ۲۵، ۱۴۱۴ - ۱۹۹۳ م، دار المفید للطباعة و النشر و التوزیع - بیروت    



سایت مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی    



جعبه ابزار