علل ترس از مرگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ترس، مرگ.
پرسش: علل ترس از مرگ را بیان کنید و چه کار کنیم که از آن نترسیم؟
پاسخ: علت اصلی
ترس از مرگ، نداشتن
شناخت درست از آن است. اگر ما بپذیریم که مرگ پایان راه نیست و سعی کنیم اعمال شایسته بیشتر هم انجام بدهیم تا بیم و هراسی از
عذاب الهی نداشته باشیم، در آن صورت از مرگ نخواهیم ترسید.
قبل از پرداختن به پاسخ ذکر این نکته ضروری است که ترس از مرگ تا حدودی در بسیاری از افراد دیده میشود؛ اما اگر روند عادی زندگی را مختل کند، غیر طبیعی است که نیاز به مراجعه حضوری به روانشناس بالینی میباشد.
مهمترین عوامل روانشناختی ترس از مرگ، عبارتاند از:
احتمال اینکه با
مرگ، حقیقت انسان و حیات او خاتمه مییابد.
مرگ امری ناشناخته است و ما از مرگ خود تجربهای نداریم؛ ازاینرو نمیدانیم که پس از مرگ چه خواهد شد و بر ما چه خواهد گذشت.
هر انسانی باید بهتنهایی با مرگ مواجه شود، چهبسا اگر میتوانستیم با یکدیگر آن را
تجربه کنیم، چنین هراسناک نبود.
مرگ میان
انسان و جاه، مقام، اموال، دوستان و خویشانش جدایی میافکند.
با رسیدن مرگ همه امیدها و آرزوهای آدمی از دست رفته و پایانیافته خواهد بود.
انسان حمایت فرد متوفی و پایگاه امن قبلی را از دست داده، به حساب میآورد.
همه این عوامل یا برخی از آنها ممکن است باعث ترس از مرگ شود. در برخی موارد، آگاهی از
گناهان خودمان و نداشتن توشهای برای
آخرت، دلبستگی شدید به
دنیا و امور آن، ترس از
جهنم و عذاب الهی باعث میشود که ما از مردن بترسیم.
روانشناسان تحقیقات زیادی در این باره انجام داده و معتقدند ترس از مرگ تا حدودی کاملاً طبیعی است؛ زیرا میتواند در تنظیم رفتار انسان نقش مثبت داشته باشد؛ یعنی باعث میشود که بر
اعمال و رفتار خود نظارت و کنترل داشته باشیم. فقط موقعی
ترس از مرگ غیر طبیعی و ناهنجار است که به صورت سدی در راه زندگی درآید و مانع
رشد و تکامل انسان شود.
بنابراین ترس از مرگ باید در ما وجود داشته باشد، هیچ بشری نمیتواند دلواپسی از مردنِ خود نداشته باشد. نهایت کاری که ما میتوانیم این است که این ترس را در حد معقول و مطلوب آن نگه داریم و اجازه ندهیم که به یک ترس نابهنجار تبدیل شود و مانع تلاش و
امید در ما شود.
فکر مردن سخت است مگر آنکه یاد بگیریم مرگ بخش مهمی از
زندگی است و پس از مرگ شیرینترین زندگی از آنِ
مؤمنین است و او را غریبهای هولناک نپنداریم. فقط با درک کامل از معنای مرگ با
جهانبینی الهی است که میتوانیم از پیآمدهای منفی ترس از آن جلوگیری کنیم.
از نظر
اسلام نیز انسان ضمن آنکه به فناپذیر بودن خود کاملاً آگاه است و همیشه به
یاد مرگ است، باید آنچنان با
عشق و امید زندگی کند که گویا هرگز نمیمیرد.
امام علی (علیهالسّلام) میفرماید: «
أَكْثِرْ مِنْ ذِكْرِ الْمَوْتِ وذِكْرِ مَا تَهْجُمُ عَلَيْه ـ وتُفْضِي بَعْدَ الْمَوْتِ إِلَيْه؛
فراوان به یاد مرگ باش و درباره پیشآمدهای پس از مرگ بیندیش». (وصیت امیرالمؤمنین (علیهالسلام) به امام حسن (علیهالسلام))
در
روایات دیگر نیز توصیه شده که باید به یاد مرگ بود و هیچگاه نباید از مرگ
غفلت کرد؛ اما یاد مرگ باید بهگونهای باشد که انسان خود را برای آن آماده کند، نه اینکه از آن بترسد و سعی کند از آن فرار نماید.
علی (علیهالسّلام) با این کلمات گهربارش نگرش تازهای در ما به وجود میآورد و مرگ و مردن را به گونهای تفسیر و تحلیل میکند که اگر معنای واقعی آن را درک کنیم، هیچگاه از مرگ نخواهیم ترسید.
برای افرادی که اهل معصیت هستند، مرگ میتواند ترسناک باشد؛ زیرا بعد از مرگ به
عذاب الهی دچار خواهند شد؛ اما برای افراد نیکوکار و
مؤمن، مرگ و مردن لذتبخش و گواراست؛ زیرا به ملاقات
پروردگار خود میرود و از
نعمتهای الهی در
جهان پس از مرگ استفاده میکند.
شاید هیچیک از ما بدون
گناه نباشیم؛ اما هنوز که نمردهایم و فرصت
توبه و انجام کارهای خوب و اعمال شایسته را داریم، چه خوب است که با انجام
عبادات و اعمال نیک، توشهای برای آخرت خود فراهم کنیم. در این صورت است که ترس از مرگ نیز از بین میرود.
یگانه عامل ترس از مرگ،
جهل و نادانی ماست. فکر میکنیم با مردن،
زندگی ما پایان مییابد. در
ادیان الهی ـ و به ویژه
دین مقدس اسلام ـ مرگ به معنای
فنا و نابودی نیست؛ بلکه مرگ
حیات دوباره و انتقال از یک جهان به جهان دیگر است.
شخصی از
امام جواد (علیهالسّلام) پرسید: چرا عدهای از
مسلمانان از مرگ هراساناند و از آن میترسند؟ امام جواد (علیهالسّلام) فرمود: زیرا آنها مرگ را نمیشناسند؛ ازاینرو از آن خوششان نمیآید، اگر آن را میشناختند و از
دوستان خدا بودند، آن را دوست داشتند و میدانستند که آخرت برای آنها بهتر از دنیاست. سپس امام جواد برای روشن شدن مطلب، این مثال را زد و فرمود: چرا کودک دارویی را که برایش مفید است، نمیخورد؟ او گفت: به خاطر اینکه به فایده دارو آگاه نیست. امام جواد فرمود:
سوگند به آن کسی که
محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) را به
حق مبعوث کرد، کسی که خود را برای مرگ، آماده کند، فایده آن مرگ برای او از فایده این دارو برای بیمار بیشتر است. سپس فرمود: اگر افراد معنای مرگ را میدانستند و خود را برای مرگ آماده میکردند، با
علاقه از مرگ
استقبال میکردند.
روزی امام جواد (علیهالسّلام) به بالین
بیماری رفت و دید
گریه میکند و از مرگ میترسد. امام جواد (علیهالسّلام) به او فرمود: «ای بنده خدا! ازاینرو از مرگ میترسی که آن را نمیشناسی، هرگاه بدنت پر از چرک گردد و زخمها و بیماریهای پوستی بردارد و تو بدانی که اگر به حمام بروی و بدن خود را شستوشو بدهی، همه آن چرکها و زخمها برطرف میگردد، آیا با علاقه به حمام برای شستوشو میروی؟ و یا رفتن بر حمام را دوست نداری؟ او عرض کرد: ای فرزند
رسول خدا! دوست دارم که به حمام بروم، امام جواد (علیهالسّلام) فرمود:
فذلک الموت هو ذلک الحمّام؛ آن مرگ همان حمام است و آخرین مرحله برای پاک شدن انسان از چرکها و معصیتهای
دنیا. پس هرگاه بر مرگ وارد شدی و از آن گذشتی، از هرگونه
غم و اندوه و رنج نجات مییابی و به سرور و شادی میرسی، در این هنگام آن فرد
آرامش یافت.
این
روایات نشان میدهد که علت اصلی ترس از مرگ، نداشتن شناخت درست از آن است. اگر ما بپذیریم که مرگ پایان راه نیست و سعی کنیم اعمال شایسته بیشتر هم انجام بدهیم تا بیم و هراسی از عذاب الهی نداشته باشیم، در آن صورت از مرگ نخواهیم ترسید.
خداوند میفرماید: «
وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ؛
از
رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا جزء گروه
کافران کسی از رحمت خدا مأیوس نمیگردد».
و در آخر اینکه در توجه به آیات عذاب و
رحمت الهی باید
اعتدال داشته باشیم نه آنقدر بیجهت و بدون
عمل امیدوار شویم که از اعمال صالح بازمانیم و نه آنقدر مأیوس که افسرده و نگران باشیم. باید در حالت امید و ترس باشیم تا از حرکت به سوی
رشد باز نمانیم.
نظام اعتقادی و باورها را دستکم نگیریم، با
تفکر و
مطالعه و
مشورت با
علما به این باورها عمق ببخشیم تا با همه وجودمان به آنها باور داشته باشیم. آنگاه است که در پرتو آن نیازهای فطری ما برطرف میشود. در این نظام با تمام وجود باور میکنیم که مرگ پایان زندگی نیست و آن ورود به یک دوره تکاملی برای انسانهاست. کسی که این باور را داشته باشد، مسلماً با مرگ عزیزش بیمار و افسرده نمیشود.
اکنون به چند نکته کاربردی اشاره میکنیم:
درباره
حقیقت مرگ، مطالعه کنید، تا باور نمایید که مرگ پایان راه نیست. درباره زندگی
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) تفکر کنید که چه چیز باعث شد او هنگام مرگ بگوید با دلی آرام و قلبی مطمئن به جوار
حق میروم یا چهگونه در
کربلا فرزند
امام حسن (علیهالسّلام) به عمویشان
امام حسین (علیهالسّلام) میگوید: مرگ برایم شیرین تر از
عسل است.
اعمال شایسته انجام دهید و به فضل و رحمت الهی امیدوار باشید.
به
آیات رحمت الهی (پاداشهای بهشتی، رحمت وسیع و باغهای باصفای بهشتی و جویبارها) تمرکز داشته باشید و سعی کنید به ابعاد مثبت زندگی آخرت تمرکز کنید؛ مثل
نعمتهای بهشتی، همجواری با
انبیا، لذتهای جاوید، نبود بیماری و رنج، زندگی جاوید، از طرفی نیز به قول خداوند و
ائمه (علیهمالسّلام) اعتماد کنید؛ همانهایی که هرگز خلف وعده نمیکنند.
بیتردید روایتی از
امام رضا (علیهالسّلام) را شنیدهاید که ایشان فرمودند: هنگام مرگ به بالین کسی میآیم که مرا
زیارت کرده یا روایتهایی که میگویند مرگ
مؤمن مثل بوییدن گل است؛ یعنی فرد مؤمن به خواست خدا به راحتترین و شادترین وجه به ملاقات خدا میرود تا جایی که ائمه (علیهمالسّلام) گفتهاند مثل گذشتن از پل یا کندن لباسهای کثیف و پوشیدن لباسهای تمیز است. پس باید با امید به این امر مطیع دستورات خدا باشیم.
توصیه میکنیم با افرادی که نشاط معنوی دارد و دیدشان به
دین و زندگی باز است، همنشینی و رفتوآمد بیشتری کنید. گاهی مادرانی هستند که چند فرزندشان
شهید شدهاند وقتی انسان پای صحبتهای آنها مینشیند به حال آنها و بینش خوبشان غبطه میخورد. مسلماً همنشینی با این افراد دید انسان را به زندگی حقیقی روشنتر میکنند؛ همانگونه که زمان
جنگ تحمیلی فضای معنوی کشور کاری کرده بود که
زن و مرد، پیر و جوان شهادتطلب بودند و از مرگ واهمهای نداشتند.
در صورتی که این افکار خیلی زیاد و آزاردهنده است، از
مشاوره با روانشناس بالینی کمک بگیرید تا با شیوههای روانشناختی به شما
آرامش دهد و زندگی را برایتان نشاطبخش کنند.
خداوند در
سوره زمر آیه ۵۴ با لحنی مهربانآمیز و سرشار از
محبت به ما گفته: «ای بندگانم که با
گناه بر خود
اسراف کردهاید، از
رحمت وسیع و بیکران من ناامید نباشید. من با
توبه شما گناهانتان را میبخشم».
پس چه خوب است به ندای این مهربان خدای گوش دل بدهیم. گاهی ناراحتیهای ما به خاطر احساس گناه و گناهان گذشته است، چه خوب است که با شستوشوی خود در دریاچه تمیز توبه دل خود را پاکپاک و لایق دیدار
حق کنیم، آنگاه است که خود خدا دلمان را سرشار از
امنیت و آرامش میکند و این امر وعده خداست که کسانی که
ایمان آوردهاند و به خود و دیگری ظلم نکردند و نسبت به گذشته گناه آلودند و توبه کردند دلشان را سرشار از امنیت و آرامش میکنم.
سعی کنید با شنیدن سخنرانیهای مذهبی و خواندن کتابهای دینی بینش خود را نسبت به
زندگی، جایگاه ما در هستی، خداوند تقویت کنید.
برای
اوقات فراغت خود حتماً برنامهریزی کنید. سعی کنید ذهنتان بیکار نماند و موقع انجام کارهای منزل به تلویزیون و برنامههای آن گوش کنید. در برنامه خود برنامه
قرآن و زندگی و برنامههای رادیو معارف را بگنجانید. توجه داشته باشید که اگر ذهن را با برنامههای کاری، دینی و ... مشغول نکنید منشأ افکار بد و منفی میگردد.
به
امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) که ناظر
اعمال و افکار ماست،
توسل کنید.
۱. اسلام در کنار داغدیدگان (شهید ثانی)، ترجمه سید محمدباقر حجتی، نشر جوانه رشد.
۲. اصول عقاید، آیتالله ناصر مکارم شیرازی، مطبوعاتی هدف، (بحث معاد).
۳. معادشناسی، حسینی طهرانی.
۴. معاد و جهان پس از مرگ، آیتالله مکارم، انتشارات هدف.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علل ترس از مرگ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۰۸.