تفاوت استدلال کلامی با فقهی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: استدلال کلامی، استدلال فقهی، مباحث کلامی، مباحث فقهی، فقه، کلام.
پرسش: استدلال کلامی و فقهی چه تفاوتی با هم دارند؟ (به این معنا که مثلاً اگر بنا باشد از یک روایت در دو بحث کلامی و فقهی استفاده کنیم، سبک و روش استفاده از آن روایت در فقه و کلام چه تفاوتهایی با هم دارند؟)
پاسخ: در کلام، از قواعد عقلی خاصی که در جای خود بیان شده است، استفاده میشود؛ ولی در فقه براساس قواعد اصولی استنتاج میشود.
در مقدمه برای روشن شدن جواب به چند نکته اشاره میشود:
اموری که
هدف از آنها این است که
انسان در خارج، عمل خاصی انجام دهد و یا عملی که انجام میدهد، چگونه باشد، و چگونه نباشد، و یا عملی را باید و یا بهتر است ترک کند، و این امور برگرفته از شرع (
قرآن و
سنت و...) باشد، مسائلی که مربوط به افعال مکلفین (از حیث
وجوب و
حرمت،
استحباب،
کراهت و جواز) میباشد، مسائل فقهی است. (برگرفته از:
)
علومی که مجتهد به آن نیازمند است، عبارتاند از:
۱. آگاهی از
ادبیات عرب (
صرف و نحو)؛
۲. آشنایی با محاورات
عربی (
علم معانی و
بیان)؛
۳.
علم منطق؛
۴. آگاهی از مسائل مهم
علم اصول؛
۵.
علم رجال و
درایه؛
۶. آشنایی با
تفسیر قرآن و
حدیث؛
۷. آزمون و
تجربه و چگونگی دستیابی به فروع از طریق اصول را آزموده باشد؛
۸. جستوجوی کاملی از سخنان
علما در مسئله مورد
اجتهاد؛
۹. آشنایی با کلیات
کلام و عقاید اسلامی. (برگرفته از:
)
هر مسئله مرتبط با عقاید و اعتقادات دینی یا مسائلی که مربوط به «چرایی» حکمی باشد، آن را مسئله کلامی مینامند.
۱. کلام زیربناست و
فقه روبنا؛
۲. کلام مربوط به عقاید و دید انسان نسبت به
خدا و
جهان است؛ ولی فقه مربوط به
عمل و رفتار انسان است؛
۳. عمده مسائل کلامی، مبتنی بر ادله عقلی است؛ ولی غالب مسائل فقهی برگرفته از ادله نقلی
قرآن و
روایات است؛
۴. در کلام،
تقلید و
تعبد راه ندارد؛ ولی در فقه میتوان یا
مجتهد بود یا
مقلد و یا محتاط. (مسئله اول تمام رسالهها:
)
(قابل ذکر است که یک بحث فنی مطرح است، بین علمای اصول و ... که دوئیّت و امتیاز دو
علم به موضوع است یا غایت و یا مسائل آن، که در کتابهای فنی (مانند جلد اول
کفایة آخوند خراسانی و...) بحث شده است، اینجا فقط به نظر آیتالله جوادی اشاره میکنیم که میگوید: «امتیاز دو
علم کلام و
فقه، نه به عقلی بودن یا نبودن مسائل آن، بلکه به موضوع آنهاست که در فقه موضوع «فعل مکلف» و در کلام موضوع آن «فعل الله» است. هر مسئلهای که موضوعش فعل خدا باشد، کلامی خواهد بود و هر مسئلهای که موضوع آن فعل
مکلف باشد، فقهی است»؛
ولی ما در مقام بیان این مسئله نبودیم، فقط خواستیم اجمالاً فَرقهای دو
علم را بیان کنیم).
با توجه به این نکات باید گفت:
در استدلال فقهی ابهام در
مقام نظر، منجر به
ابهام در
عمل نمیشود (با رجوع به
اصول عملیه)؛ ولی در کلام تا ابهام نظری رفع نشود، عقلاً و نقلاً در مقام عمل کاری صورت نمیگیرد.
استدلال کلامی غالباً داعیه اثبات دارد و استدلال فقهی غالباً وظیفه کشف دارد. لذا با
ظن معتبر سازگار است؛ ولی در کلام،
یقین لازم است.
در اغلب استدلالهای کلامی، فقط از قواعد خاصی استفاده میشود؛ ولی در استدلالهای فقهی، با توجه به علومی که فراگیری آنها لازم است، بیشتر از قرآن و
روایات براساس
قواعد اصولی استدلال میشود. به بیان دیگر، کلام از استدلالهای عقلی مبتنی بر قواعد کلامی استفاده میشود، ولی در فقه از منابع چهارگانه براساس قواعد اصولی استدلال میشود که در اینجا به خلاصه قواعد، هر دو علم اشاره میشود.
(بد نیست بدانید که فرق است بین «قواعد کلامی و فقهی» با «مسئله کلامی و فقهی». قاعده کلامی و فقهی آن است که در تمام ابواب هر دو علم به کار میرود؛ ولی مسئله آن است که اختصاص به یک باب از ابواب دو علم دارد؛ مثلاً در فقه وقتی میگویند نماز بدون
سوره فاتحه نمیشود و
رکوع از
ارکان نماز است و ... مسئله فقهی است؛ ولی اینکه در
اسلام ضرر زدنی نیست یا حرجی نیست ... قاعده فقهی است و در کلام بحث از
توحید و مراتب آن، مسئله کلامی است؛ ولی بحث از
حکمت و
عدالت خدا،
حسن و قبح ... قاعده کلامی است).
البته توجه داشته باشید که ممکن است بعضی از قواعد، مشترک بین کلام و فقه باشد:
۱. قاعده حسن و قبح که از وسیعترین قاعده کلامی است که بحثهای زیر بر آن مبتنی است: وجوب
شناخت خدا، اثبات
عدالت و
حکمت خدا،
قاعده لطف، بحث از مشکل شرور، لزوم
تکلیف و وجوب آن، لزوم
بعثت،
عصمت انبیا، و
ائمه (علیهمالسلام) و ضمناً این قاعده در
اخلاق و
علم اصول کاربرد دارد.
۲. قاعده لطف و اصلح؛
۳. حکیم و عادل بودن خدا؛
۴. قاعده فطری بودن دین.
علم اصول، یک علم دستوری است که راه و روش استنباط صحیح احکام را از منابع اصلی به ما میآموزد، دو قسمت میشود:
۱. دستور
استنباط صحیح احکام شرعی واقعی از منابع مربوطه؛
۲. دستور صحیح استفاده از یک سلسله قواعد علمی و در صورت عدم دسترسی به منابع اصلی که بخش اول را به
اصول استنباطیه و دوم را
اصول عملیه میگویند.
و اما اصول استنباطیه، عناوین اهم بحثهای آن عبارت است از:
۱.
حجیت ظواهر
کتاب و
روایات؛
۲. حجیت
خبر واحد؛
۳. بحث
تعادل و تراجیح؛
۴. بحث وجوب امر و حرمت نهی؛
۵. عام و خاص؛
۶. مطلق و مقیّد؛
۷. بحث مفاهیم؛
۸.
مجمل و
مبین؛
۹.
ناسخ و منسوخ.
و اما اصول عملیه کلیه که در همه ابواب
فقه مورد استفاده قرار میگیرند، چهار چیز میباشد:
۱.
اصل برائت؛
۲.
اصل احتیاط؛
۳.
اصل تخییر؛
۴.
اصل استصحاب. (به این منابع رجوع شود:
)
اکنون به چند نمونه اشاره میکنیم:
مثلاً در قرآن و روایات آمده: «
اَقِیمُوا الصَّلَاةَ»؛
فقیه میگوید: اَقِیمُوا امر است و امر دلالت بر وجوب دارد (چنانکه در اصول بیان شده است)؛ ولی متکلم میگوید:
نماز تکلیف است و این
تکلیف باعث
تقرب به خداوند میشود؛ لذا به عنوان مصداق «لطف» تعیین
تکالیف از جمله نماز بر
خداوند لازم است.
در قرآن میخوانیم: «
اَطِیعُوا اللَّهَ وَاَطِیعُوا الرَّسُولَ وَاُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ» فقیه میگوید: اَطِیعُوا، امر است و در
اصول گفته شده است که امر دلالت بر وجوب دارد؛ پس از اَطِیعُوا استفاده میشود که
اطاعت خداوند و
پیامبر و صاحبان امر، به طور مطلق
واجب است (ولو وجوب ارشادی)؛ ولی
متکلم میگوید: اطاعت از رسول، مصداق قاعده لطف است و باعث تقرب انسان به خداوند میشود.
در روایات آمده: «
اِیَّاکَ وَ اَلظُّلْمَ فَاِنَّهُ اَکْبَرُ اَلْمَعَاصِی ...».
استفاده میکند،
ظلم،
حرام است و از
گناهان کبیره شمره میشود و متکلم براساس قاعده حسن و قبح میگوید، ظلم قبیح است؛ چون
عقل نسبت به قباحت آن
استقلال دارد؛ البته باید توجه داشت که هر روایتی این قابلیت را ندارد، باید
روایت به گونهای باشد که بتواند موضوع برای
حکم فقهی و کلامی قرار گیرد، تا بتوان طبق قواعد لازمه هر دو تا علم، از آن روایت بهرهبرداری و استنتاج کرد.
نتیجه این شد که در کلام، از قواعد عقلی خاصی که در جای خود بیان شده است، استفاده میشود؛ ولی در فقه براساس قواعد اصولی استنتاج میشود.
۱. آشنایی با علوم اسلامی، کلام، فلسفه، استاد مطهری (انتشارات صدرا).
۲. آشنایی با علوم اسلامی، اصول فقه، فقه، استاد مطهری (انتشارات صدرا).
۳. معتزله بررسی و تحقیق و حوال و آرا و افکار معتزله، دکتر محمود فاضل، بخش اول.
۴. مبانی کلامی اجتهاد،هادوی تهرانی، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام).
۵. در آمدی بر علم کلام، ربانی گلپایگانی، مؤسسه امام صادق (علیهالسلام).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تفاوت استدلال کلامی با فقهی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۱۸.