علم رجال
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: علم رجال،
علم درایه،
قرآن،
اعتبار روایات.
پرسش: با توجه به حدیث پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فلسفه به وجود آمدن علم رجال و درایه چیست؟
پاسخ:
سؤال فوق از سه قسمت تشکیل میشود: ۱. علم
رجال؛ ۲. علم
درایه؛ ۳. نقش قرآن در اعتبار روایات. قبل از پاسخ، مقدمهای بیان میشود.
مصادر و منابع
تشریع احکام اسلامی در نزد
شیعه چهار چیز است که به ادله اربعه معروف است:
کتاب خدا (قرآن)،
سنت،
عقل و
اجماع.
پس از قرآن، مهمترین منبع شناخت
معارف و احکام اسلامی سنت است و نقل و حکایت
سنت را روایت،
حدیث و
خبر گویند.
دانشمندان علم
اصول فقه، سنت را چنین تعریف کردهاند: سنت عبارت است از قول یا فعل یا تقریر
معصوم علیهالسلام. منظور از قول و فعل، گفتار و کردار، و منظور از
تقریر،
سکوت و رفتار تأییدآمیز معصوم است. سنت به فعل یا عقیدهای که در حضور ایشان انجام یا مطرح شده و آن را رد نکرده باشند.
پیشوایان
معصوم ـ علیهالسلام ـ مسلمانان را به فراگیری و
فهم حدیث و مذاکره و نشر آن، ترغیب بسیار کردهاند. و همین امر سبب پدید آمدن
جوامع روایی و حدیثی گردید.
عمدهترین این جوامع حدیثی که به
کتب اربعه معروفند (اصول، فروع و روضه
کافی، از
شیخ کلینی (ره)،
من لا یحضره الفقیه،
شیخ صدوق،
تهذیب الاحکام و
استبصار،
شیخ طوسی) میباشد.
احادیثی که در
کتب جوامع حدیثی آمده است، بهصورت مواد خامی است که جهت استفاده درست و
استنباط و
استخراج احکام و معارف اسلامی از محتوای آنها چند علم جنبی مورد احتیاج است که به آنها
علوم حدیث میگویند که از اساسیترین آنها دو علم درایه و رجال است که به اختصار توضیح میدهیم:
درباره علم درایه به موارد زیر اشاره میکنیم:
درایه در لغت به معنای
معرفت و دانستن است.
راغب میگوید: درایه معرفتی است که با نوعی از
تدبیر به دست آید.
در اصطلاح، درایه علمی است که از
سند حدیث و متن آن و چگونگی فرا گرفتن و
آداب نقل حدیث گفتوگو میکند.
موضوع درایه عبارت است از سند و متن حدیث.
فایده و غرض از این علم عبارت است از معرفت و شناسایی
احادیث مقبول و مردود.
پس علم درایه در یک نگاه کلی این است که در این
علم از اقسام حدیث، کیفیت تحمل، نقل حدیث، چگونگی ثبوت
عدالت و ضبط
راویان حدیث و الفاظی که در جرح و تعدیل راویان استعمال میشود و همچنین درباره طبقات رواة و مشایخ و مطالبی از این قبیل بحث میشود.
پس حوزه فعالیت علم درایه در رابطه با
حدیث از جهت متن و سند آنکه آیا این سند صحیح است یا نادرست است، میباشد.
یکی از علوم دیگری که در خدمت
سنت (حدیث) است،
علم رجال میباشد.
در تعریف آن گفتهاند: «الرجال: علم یبحث فیه عن احوال الرواة من حیث اتصافهم بشرایط قبول اخبارهم و عدمه»
در علم رجال از احوال
راویان حدیث از جهت اینکه آیا اینها متصف هستند به شرایط قبول شدن خبرشان یا خیر؟ و مراد از احوال، یعنی ضابط بودن، امامی بودن، عادل بودن و... یعنی اگر دارای این صفات باشند، خبرشان صحیح است و به آن اخذ میشود و
عمل میگردد. به عبارت روشنتر،
علم رجال علمی است بس گسترده و دامنهدار و در آن احوال
راویان حدیث جرح و تعدیل و نقد و بررسی میشود، روشن میگردد که چه کسی در نقل حدیث
موثق و مورد
اعتماد است و چه کسی موثق نیست.
پس علم رجال و درایه دو ستاره در
آسمان حدیث هستند و در هدف و غایت متحد میباشند و آن خدمت به
حدیث از جهت سند و متن حدیث است.
موضوع علم رجال عبارتاند از: سند حدیث (یا محدث) و
علم درایه، حدیث و اقسام آن و عوارضی که بر آن حدیث عارض میشود.
اکنون مطالبی را درباره نقش قرآن در اعتبار روایات بیان میکنیم:
در روایات فراوانی معیار سنجش حدیث درست از نادرست را عرضه بر قرآن دانسته است که به
روایات عَرَض معروف است و برای قرآن نسبت به سنت نقشی هدایتگر و کنترل کننده معرفی نموده است، روایاتی که میگوید سخن مخالف با
قرآن کریم از آنِ ما نیست یا در مقام
تعارض روایات، ترجیح و برتری را به روایت موافق با قرآن میدهد.
حضرت
رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در روایتی میفرماید: «... فما وافق کتابَ الله فخذوه و ما خالف کتاب الله فدعوه»
(پس آنچه موافق قرآن است، اخذ کنید و آنچه مخالف قرآن است، ترک نمایید).
و باز رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میفرماید: «ای مردم آنچه از جانب من به شما رسید و موافق قرآن بود، آن را من گفتهام و آنچه به شما رسید و مخالف قرآن بود، من نگفتهام».
حاصل آنکه قرآن کریم چون سند قطعی برای
حجیت و اعتبار روایت نقش تعیینکننده دارد و موافقت حدیث با قرآن، معیار
حجیت آن حدیث است، و انگیزه عرضه روایات بر قرآن جهت صحت آن، دروغپردازی و نیرنگ و تزویر و تحریفهایی است که در
احادیث موجود بوده یا احتمال آن میرفته است و این مسئله از زمان
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مطرح بوده است و حضرت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یکی از معیارهای سنجش درستی سخنهای منسوب به خود را موافقت با قرآن قرار دادهاند.
منظور از موافقت حدیث با قرآن که معیار حجیت آن شود، در مقام تعارض دو خبر است که به موافق قرآن اخذ میشود؛ ولی در سایر احکام الهی (مسائل فقهی) که اکثر آنها از قرآن کریم استنباط میشود، همینکه با روح قرآن سازگار باشد، کافی است.
برای شناخت حدیث صحیح از غیر صحیح میبایست به علم رجال و درایه متمسک شویم و با وجود اینکه خبر
متواتر اندک است و بیشتر احادیث ما خبر واحد هستند، همینکه مخالف آن نباشد و
راویان آن موفق باشند، به آن اخذ میشود؛ پس علم
رجال و
درایه کارآمدی خود را از دست نمیدهد و برای اصول به
احکام الهی از آنها باید استفاده کرد و تنها یکی از راههای
شناخت حدیث، در رفع تعارض، موافقت قرآن کریم است.
آنچه را که ما در پاسخ به این سه سؤال دادیم، قطرهای از دریای
علوم حدیث بود، و بهخاطر آشنایی مختصری از رجال و درایه و معیار صحت حدیث بود و پرسشگر محترم حتماً به این نکته توجه دارند که این علوم مطرح شده در پاسخ تخصصی بوده و برای دستیابی به آن سالها باید روی آن کارکرد و نزد اساتید زانو زد و فراگرفت و بخشهایی از آن مربوط به دانش
اصول فقه است که خود علمی مفصل و گسترده است و لذا اگر کسی در حیطه این علوم فعالیت چشمگیری نکرده است، باید برای دانستن اصطلاحات و مسائل و مفاهیم این علوم از کارشناسان فن سؤال کند و حتماً خودش پیشزمینهای از این علوم را در وجود خود فراهم آورده باشد.
به هر
تقدیر ميزان در شناخت محتوا و
دلالت روايات، قرآن شريف است و اين منافات با علم
راویشناسی (رجال) و
حدیثشناسی (درايه) ندارد و هر کدام در جاي خود کاربرد دارند. در بن بستها و در مرحله تعارض داوری نهايی با
قرآن است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «علم رجال»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۲/۲۲. پایگاه حدیث نت.