عوامل دنیاگرایی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دنیاگرایی، ارزشها، اخلاق منفی.
پرسش: از ارزشها دور گشتهام و موفق نشدهام خویشتن را بیابم و به اخلاق منفی و دنیاگرایی نیندیشم. با اینکه بسیار راهها رفتهام، دچار انفعال و اضمحلال شدهام.لطفا مرا راهنمایی کنید؟
پاسخ: برخی عوامل دنیاگرایی عبارتاند از: نشناختن خود، گناه کردن، محیط ناسالم و دوستان ناباب، و دین تقلیدی که در ذیل توضیح هر یک میآید.
رو کردن به
دنیا و پشتسر انداختن ارزشها و میل به خلقیات منفی محصول عواملی است که
شناخت آنها به ما کمک میرساند تا در میدان مبارزه بین
عقل و
جهل بر قدرت عقلمان بیفزاییم و لشکر جهل را مستأصل و نابود سازیم. از مهمترین آنها میتوان به عوامل زیر اشاره کرد.
نبود یا کمبود شناخت
انسان نسبت به خود و
مقام و موقعش در نظام هستی مهمترین عامل
دنیاگرایی به شمار میآید. انسان اگر چیستی خود را بداند و بفهمد کجا بوده، کجاست و به کجا میرود، به جایگاه با عظمت خود پی میبرد،
شخصیت مییابد و احساس
کرامت میکند. آنگاه برایش تحملناپذیر خواهد بود که گوهر وجود خود را به آلودگیها و پستیها بیالاید؛ ازاینرو معرفت نفس را سودمندترین
دانش دانستهاند.
امام علی (علیهالسّلام) به ما آموخته:
«
مَن لَم یَعرِفْ نَفسَهُ بَعُدَ عَن سَبیلِ النَّجاةِ، و خَبَطَ فی الضَّلالِ و الجَهالاتِ؛ هر که خود را نشناخت، از راه نجات دور افتاد و در وادی گمراهی و نادانیها قدم نهاد».
خویشتن نشناخت مسکین آدمی ••• از فزونی آمد و شد در کمی
خویشتن را آدمی ارزان فروخت ••• بود اطلس خویش را بر دلق دوخت
گناه عاملی دیگر است. هر چه ما به
گناه روی آوریم، قلبمان از خدا برمیگردد و روشنایی خود را از کف مینهد؛ در نتیجه ذائقه روحمان تغییر میکند و از
اعتدال خارج میشود. آنگاه
نور به ما نمیسازد و طبعمان از آن فراری میشود و کمکم به گناه خو میگیرد و از ارزشها میرمد.
«
ما جَفَّتِ الدُّموعُ الاّ لِقَسوَةِ القُلوبِ، و ما قَسَتِ القُلوبُ الاّ لکَثرَةِ الذُّنوبِ اشکها نخشکید، مگر به سبب سختدلی و دلها سخت نشد، مگر به سبب
گناهان بسیا».
از جمله عواملی که میتواند روی
اخلاق و نگرش انسان اثر بگذارد، محیط و همنشینان است.
در
قرآن میخوانیم: «و روزی است که ستمگر دستان خود را میگزد و میگوید: ای کاش با
پیامبر همراهی میکردم. وای بر من! کاش فلان شخص را به دوستی نمیگزیدم. او (بود که) مرا به
گمراهی کشانید؛ پس از آنکه قرآن به من رسیده بود و شیطان همواره فروگذارنده انسان است».
ای بسا
ابلیس آدم روی هست ••• پس به هر دستی نشاید داد دست
دین تقلیدی، عامل بعدی است.
تقلید در
اصول دین یعنی خانه ساختن روی
آب.
اسلام نیز چنین اجازهای به پیروانش نداده و خواسته دین را از روی تحقیق بیابند تا به
ایمان، اعتقاد و
اخلاق و
عمل خود افتخار کنند و در رویارویی با
گناهکاران و
کافران احساس بزرگی و سرافرازی وجودشان را فرا گیرد، نه شرمندگی و حقارت. ایمانی که بر پایه
تقلید بنا شود، به همین ترتیب هم بهراحتی از بین میرود.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: هر کس به واسطه
مردان وارد در
دین شد، همانها او را از دین بیرون برند؛ ولی آنکه با
قرآن و
سنت پیامبر وارد دین شود، کوهها از جای کنده شود؛ اما در ایمان او خللی وارد نشود. اگر با تحقیق دیندار شدیم، برای
عمل به دستورات الهی سروجان میبازیم و سستی و کسالت به خود راه نمیدهیم و همواره در پرتو
جهانبینی توحیدی حتی در سختترین شرایط نشاط داریم؛ به همین خاطر این امر نیاز به تلاش جدی دارد.
اکنون چند برنامه عملی برای تقویت معنویت بیان میشود:
برنامه اول، عبادت است؛ به ویژه
نمازهای واجب را به وقت، با
حضور قلب و
اخلاص به پا داریم: «
قَدْ اَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ • الَّذِینَ هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ»؛
«به راستی که
مؤمنان رستگار شدند، آنان که در نمازشان ترسان و فروتناند».
روزمرگی و
عادت عواملی بسیار مؤثر به شمار میروند تا آنجا که چهبسا با انس گرفتن به لذتی فروتر از لذات فراتر چشم میبندیم. همانگونه که خو گرفتن به لذتهای مادی میتواند زیان به بار آورد،
انس با عبادت و چشیدن شیرینی
مناجات با خدا میتواند نجاتبخش باشد؛ چنانکه کسی به خواندن
نماز شب انس بگیرد، اگر شبی آن را از دست بدهد، روحش آزرده میشود و احساس خسارت فراوان میکند. برترین لذات انس با خداست و چشیدن شیرینی مناجاتش که در استمرار و تکرار توجه قلبی و عبادت حاصل میشود. تداوم ذکر هم لذت انس را قوت میبخشد و هم از توجه به
دنیا میکاهد. علاوه بر این نباید از پرداختن به اموری که انسان را به
یاد خدا میاندازد
غفلت ورزید. مثل
حج رفتن و
زیارت مکانهای مقدس و دیدار با عالمان ربانی و دوستان صالح.
بخشش آنچه محبوب و مورد نیاز انسان است، وسیلهای میشود برای دل بریدن از لذایذ مادی و
تطهیر و صفا گرفتن دل و محفوظ بودن از آلودگی به دنیا: «
وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَاُولَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛
«کسانی که از
بخل و آز نگاه داشته شوند. ایشان رستگاراناند».
نیز در
سوره مبارکه آلعمران آمده است: «
لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»؛
هرگز به خوبی دست نخواهید یافت تا از آنچه دوست دارید
انفاق کنید».
همهروزه بخشی از وقت را وقف
تفکر کنیم. در این موضوعات بیندیشیم صفات و
آیات الهی،
هدف آفرینش، نعمتها، احسانهای بیپایان خداوند و
عبرت از سرگذشت پیشینیان، همچنین در مورد راه درست و طولانی بودن مسیر، کمی وقت و نیرو، فراوانی موانع، بیارزشی اهداف دنیایی، آلوده بودن لذات آن و همراه بودن آنها به رنجها و مصیبتها.
استحضار مفاهیم و اندوختههای ذهنی تاثیر به سزا در رفتار انسان دارد. برای بهینهسازی و سالم نمودن کردار و نگرشها. برنامهای روزانه طراحی کنیم، برای
قرائت همراه با توجه
قرآن کریم همچنین مطالعه
روایات و
مواعظ و کلمات حکمتآمیز و احکام
فقه و دستورات اخلاقی. «
وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ»؛
«هر آیینه
قرآن را برای پند گرفتن آسان ساختیم؛ پس آیا پندگیرندهای هست»؟
نکته بسیار مهم که باید در عرض همه مطالب بالا بدان توجه کرد این است که باید به شکل معقول و منطقی و به دور از
افراط و تفریط، با نفس خود برخورد نمود. باید به اندازه توان از نفس بار کشید. در
عبادات و دعاها و اذکار نباید در ابتدای راه
زیادهروی کرد؛ چراکه در روایات است که نفس ملول و خسته میشود و در
اسلام نیز به استراحت،
ورزش، مسافرت،
تفریح سالم، شادی، خنده،
تبسم، و دیگر عوامل نشاطآفرین و شادیبخش به عنوان عوامل تقویتی و کمک، تکیه شده است.
اکنون چند توصیه مهم را یادآوری میکنیم:
اگر انسان به
دنیا انس بیابد، زایل ساختن آن دلبستگی، سهل نیست و تنها افراد اندکی، آن هم با
ریاضت طاقتسوز به این کار موفق میشوند.
در استفاده از لذات دنیا زیادهخواه نباشیم. بیارادگی در لذات حیوانی به عنوان عادتی مذموم به دیگر کارها و برنامههای
زندگی سرایت میکند. سیر نخوردن، کم خوابیدن و کم گفتن با رعایت
اعتدال (دوری از افراط و تفریط) و حفظ
سلامت برای توفیق در سیر الیالله و کاستن از انس به لذات حیوانی نقشی مهم دارند.
قوای حسی و خیالی که با تداعی میتوانند منشأ انگیزش امیال دنیایی شوند، باید به کنترل درآیند؛ به ویژه چشم و گوش را از دیدن و شنیدن مناظر شهوتانگیز و سخنان
باطل و سرگرمساز، باید حفظ کنیم. «
اِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ اُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا».
اندیشه را از لغزشگاهها باز باید بداریم (مواظب گناهِ فکری باشیم). اگر احیاناً با شبههای بیپاسخ روبهرو شدیم، سریع در پیپاسخی قانعکننده برآییم.
ارتباط با راهبری حکیم که همواره آدمی را پند دهد و راه را از چاه بنمایاند، لازمه یک
زندگی هدفدار است. در
حدیث آمده است:
«
هَلَکَ مَنْ لَیْسَ لَهُ حَکِیمٌ یُرْشِدُهُ؛ هلاک شد آنکه حکیمی همواره او را ارشاد نکند».
۱. مهریزی، مهدی، دو راهیهای زندگی، دفتر تبلیغات اسلامی.
۲. مظلومی، رجبعلی، تربیت معنایی، دفتر تبلیغات اسلامی.
۳. مصباح یزدی، محمدتقی، به سوی خودسازی، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی.
۴. شبر، سیدعبدالله، اخلاق، هجرت.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل دنیاگرایی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۶.