پیدایش فرق شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فرقه، شیعه، کیسانیٌه، زیدیٌه، اسماعیلیٌه.
پرسش: فرق شیعه چگونه منشعب شدند.
پاسخ: شیعه، یکی از بزرگ ترین
فرق اسلامی است که در عصر
پیامبر (ص)پی ریزی شده است و پیروانی پیدا کرده و پس از رحلت آن حضرت، به تدریج رشد نموده است، وبر این باورند که
خلافت اسلامی که البته
ولایت باطنی و پیشوائی معنوی لازم لاینفک آن است، از آن علی و اولاد علی علیه السّلام است که به موجب
تصریح خود پیغمبر اکرم (ص)وسایر ائمه،
اهل بیت ، دوازده تن می باشند
.
ولی مدتی نگذشت که عواملی باعث شد که گروه های از دل تشیٌع اصیل انشعاب پیدا کنندو امامت را منحصر در اهل بیت دوازده گانه ندانند.
زبیدی،
شیعه را در
لغت به معنای هوادار و طرفدار معنی می کند و آنها را قومی می داند که دوستدار
عترت و
خاندان پیامبر هستند
شیعه
دراصطلاح، به کسانی گفته می شود که به
امامت و
خلافت بلا فصل
علی علیه السلام اعتقاد دارند وبر این عقیده اند که
امامت او از طریق نصٌ جلیٌ یاخفیٌ
ثابت شده است وامامت حق او وفرزندان او است
.
پدید آمدن فرقههای گوناگون در
تشیّع ، بخاطر درک ناصحیح
مفاهیم دینی و منافع و اغراض شخصی. و اختلاف بر سر شمار
امامان و چگونگی تعیین امام بود که این
اختلاف به تدریج در امامت و جانشینی رسول خدا (ص) و چگونگی تعیین، نصب و ویژگیهای شخصی امام و مسائل فکری و اصول عقیدتی و مسائل فرعی فقهی، توسعه پیدا کرد.
شیعه در زمان سه پیشوای اول(حضرت امیرالمؤ منین علی و حسن بن علی و حسین بن علی علیهم السّلام)هیچگونه انشعابی نداشت
اما طولی نکشید که
شیعیان در میان خودشان بعد از
شهادت امام سوم دچار اختلاف و انشعاب داخلی شدند.
ودر این هنگام بود که فرقه های شیعه یکی پس از دیگری به خاطر
اختلاف بر سر
امامت و
رهبری ، و عواملی که ذکر شد، از اصل نخستین تشیٌع جداشدند وگروه وفرقه خاصٌی را به وجود آورده و باعث
گمراهی عده ای از مسیر اصلی تشیٌع شدند امروزه بیشتر این فرق تشیٌع منقرض شده است
وتنها نامی از آنها در لابلای کتابها به چشم می خورد. هرچند شمار فرقه های شیعه را کسانی مانند
شهرستانی بسیار ذکر کرده اند
ولی مشهورترین فرقه های شیعه که فرقه نویسان ذکرکردهاند:
کیسانیّه ،
زیدیّه ،
اسماعیلیّه ،
امامیّه ،
فطحیّه و
غلات هستند.
کیسانیٌه، نام یکی از فرقه های شیعه است که چندسال بعد از
شهادت امام حسین علیه السلام به وجود آمد واین گروه اولین فرقه ای بود که از درون تشیٌع انشعاب پیدا کرد وآنان براین باورند که
امامت بعداز آن حضرت به برادرش
محمد حنفیه رسیداست و محمد حنفیه همان
مهدی موعود است واینکه او نمرده و در
کوه رضوی در اطراف
مکه غائب شده است و به زودی باز می گردد و فرمانروای
زمین می شود .
کیسانیٌه رابه
کیسان نسبت داده اند در این که کیسان چه کسی است چند قول مطرح است:
۱)
آیت الله سبحانی اولین
قول را این چنین بیان می کند که کیسان نام محمد بن حنفیه است
۲). کیسان بنابر قول گروهی از فرقه نویسندگان، آزاد کرده
امام علی علیه السلام بوده است
۳). و به قول گروهی دیگر: کیسان
مختار ثقفی می باشد، و کیسانیه منسوب به او می باشند
در علت نام گذاری مختار به این لقب
نوبختی چنین می گوید: مختار را لقب کیسان داده شده است بخاطر اینکه رئیس
شهربانی او که ابوعمره بود کیسان نام داشت.
۴).
علامه مجلسی روایتی را نقل می کندکه با استناد به آن کیسان لقب خود مختار است؛
روایت این است که روزی مختار بر ران حضرت علی (ع)نشسته بودوحضرت دست بر سر او می کشید و می فرمود: یا کیس یا کیس (ای
باهوش )»
وبه خاطر این، کیسان نامیده شد این روایت را
اشعری از
بحار نقل می کند و یکی از علت های نام گذاری این فرقه به کیسانیه به شمار می آورد.
بعضی از کتابهای
ملل ونحل کیسانیٌه رابه یازده فرقه تقسیم کرده اند
ولی نوبختی آنان را به سه گروه: مختاریٌه (کیسانیه خالص)؛پیروان مختار ثقفی هستند
، حارثیٌه؛پیروان
عبدالله بن حارث را گویند
وعباسیٌه؛ این گروه امامت را در
فرزندان عباس می دانند،
تقسیم کرده است.
این فرقه از جمله فرقه های شیعه است که امام علی (ع)رابه عنوان امام وجانشین
پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می شناسند وپس از ایشان به
امامت امام حسن (ع)
و امام حسین (ع )
عقیده دارند ولی بعد از امام حسین (ع)،
زید فرزند
امام سجاد (ع)را
امام می دانند پس از
شهادت امام حسین (ع)، چون
زید بن علی (۱۲۲-۸۰ﻫ)علیه
امویان شورید، برخی
شیعیان پنداشتند که او
امام است؛ زیرا به گمان آنان امام، کسی است که دو شرط داشته باشد:
۱). از
نسل فاطمه (ع) باشد،
۲). با شمشیر
قیام کند.
این گروه، خود را «
زیدیّه » خواندند. این در حالی است که بعضی از
علمای شیعه بر این باورند که زید بن علی (ع) هیچ گاه ادّعای
امامت نکرده و
حضرت باقر (ع) و
حضرت صادق (ع) را امام میدانسته است
بنا به آنچه گفته اند (زیدیٌه) در
اصول اسلام ، مذاق
معتزله و در
فروع ،
فقه ابی حنیفه رئیس یکی از چهار مذهب
اهل سنت را دارند. اختلافات مختصری نیز در پاره ای از مسائل در میانشان هست.
نویسندگان ملل ونحل در تقسیم فرقه های زیدیٌه باهم یک نظر نیستندولی مشهورترین ومهمترین این فرقه به سه دسته تقسیم می شود:
جارودیٌه ،
صالحیٌه و
سلیمانیٌه .
آنان پیروان ابی الجارود
منذر همدانی (م ۱۵۰ق)وی ابتدا از اصحاب امام باقر (ع) وامام صادق(ع) بود بعدبه فرقه زیدیٌه پیوست وآنهارا گرد خود جمع کرد. امام باقر (ع)اورا «سرحوب» لقب داده بود ومیگفت: این سرحوب، شیطانی کور است که در دریا جای دارد
. بخاطر همین این فرقه به «سرحوبیٌه»، معروف شدند اینان به خلافت بلافصل علی بن ابی طالب (ع)عقیده دارند وکسی که ترک بیعت با علی(ع) کند، اورا کافر می دانند. وپس از امام علی (ع)، دو فرزندش، امام حسن و امام حسین (ع) به امامت رسیدهاند و پس از این دو امام، هر کس از فرزندان آنان قیام کند و شورای مسلمانان او را به امامت برگزیند، امام است.
درمورد امام آخر دچاراختلاف شده اند عده ای ازجارودیٌه به نام (محمدیٌه ) قائل به امامت محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهماالسلام ) که همان (نفس زکیه ) است می باشد، و می گوید: او امام منتظر و مهدی این امت است و رجعت خواهد نمود. او نمرده است و کشته نشد و خروج می کند، و دنیا را پر از عدل و داد می نماید. دسته دیگر از آنان معروف به (طالقانیه ) که به مرگ (نفس زکیه ) اعتراف دارند و می گویند امامت در محمّد بن قاسم می باشد، و او نمرده است و کشته نشده و خروج خواهد نمود و دسته سوم از آنان به نام (عمریٌه )، می گویند امام منتظر یحیی بن عمر است که معروف است در کوفه کشته شد، ولی کشته نشده است.
پیروان
سلیمان بن جریر را، «
سلیمانیٌه » می گویند.
عقیده وی در مسأله ی
امامت اینگونه است:
الف: راه تعیین امام شوراست (امامت انتخابی است، نه
انتصاب از جانب
خدا و
پیامبر )
ب: با رأی دو نفر نیز امام تعیین می شود.
ج: امامت مفضول با وجود افضل
جایز است.
د: امامت
ابوبکر و
عمر که به انتخاب
امت انجام گرفت صحیح بود، و گاهی می گفت: اگر چه امت با وجود علی در انتخاب آنان مرتکب
خطا گردید، ولی چون خطای اجتهادی بود به درجه ی
فسق نمی رسد.
و
عثمان را به دلیل بدعت هایی که در
دین انجام داد، و
عایشه و
طلحه و
زبیر را به سبب
جنگ با
حضرت علی (ع)
تکفیر می کرد. هم چنین عقیده ی ائمه ی شیعه را در مسأله ی
تقیّه و
بدا به شدّت
ردّ می کرد.
«
صالحیٌه » پیروان
حسن بن صالح بن حی (۱۶۸ق) و
کثیرالنواء ملقّب به ابتر بودند: عقیده ی آنان در مسأله ی امامت این بود:
علی علیه السلام پس از پیامبر(ص) بر دیگران برتر، و به امر
امامت سزاوارتر بود، لیکن خود او از روی
میل و
رغبت امامت را به دیگران
تفویض کرد. و ما به آنچه علی (ع)به آن راضی گردید
رضایت می دهیم.
امامت مفضول در صورتی که فاضل و افضل به آن راضی باشند
جایز است.
درباره ی عثمان باید
توقف کرد و سخن در
مدح و
ذمّ او نگفت، زیرا از یک طرف جزء ده نفری است که به
بهشت بشارت داده شده اند، و از طرف دیگر بدعت هایی را در
دنیای اسلام انجام داد و روشی را برگزید که مورد رضایت
صحابه نبود.
وهر یک از
فرزندان فاطمه علیهاالسلام که
عالم و
زاهد و
شجاع باشد و
قیام کند
امام خواهد بود
پیدایش
فرقه اسماعیلیٌه به نیمه قرن دوم هجری پس از
شهادت امام صادق علیه السلام(۱۴۸ق)باز می گردد که در آن زمان
شیعه به چند
فرقه انشعاب پیدا کرد:
۱-
ناووسیٌه : آنان گروهی بودند که
مرگ امام صادق علیه السلام را
انکار کرده و او را آخرین امام
شیعه و
مهدی موعود دانستند، وچون
رهبر آنان
عبداللّه بن ناووس نام داشت، به ناووسیٌه شهرت یافتند
۲ـ
فطحیٌه : آنان کسانی بودند که
عبدالله افطح را
امام و جانشین
حضرت صادق علیه السلام دانستند. (افطح در
لغت به معنی عریض است، و چون عبدالله دارای سر یا پاهای عریض بود به این
لقب شهرت یافته است. ) عبدالله پس از اسماعیل بزرگ ترین فرزند امام صادق علیه السلام بود
۳-
سمیطیٌه : آنان گروهی اند که پس از
امام صادق علیه السلام به
امامت فرزند دیگر امام (محمد) معتقد شدند. از آنجا که رهبر این
فرقه ،
یحیی بن ابی السمیط نام داشت، به سمیطیٌه معروف شدند.
۴ـ
موسویّه : آنان کسانی اند که به امامت
موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام معتقدهستند و او را
مهدی منتظر می دانند
۵ـ
اسماعیلیٌه : آنان کسانی بودند که اسماعیل (۱۰۱ ـ ۱۳۸ ق) بزرگ ترین فرزند امام صادق علیه السلام را که در زمان حیات
پدر درگذشت، امام دانستند
، و به فرقه هایی تقسیم شدند که برخی منقرض گردیده و برخی همچنان باقی هستند.
الف) اسماعیلیٌه ی خالص: آنان گروهی بودند که به امامت اسماعیل گرویده و
مرگ او را انکار کرده، گفتند او
زنده و غایب است و روزی
ظهور خواهد کرد.
ب)
مبارکیٌه : آنان کسانی اند که به مرگ اسماعیل
اعتراف کردند، ولی در مسأله ی امامت بر این عقیده شدند که منصب امامت از اسماعیل به فرزندش محمد منتقل گردیده است
ج)
قرمطیٌه (قرامطه): پس از گذشت زمانی از مبارکیٌه شاخه ای به وجود آمد که به قرامطه شهرت یافت، گفتند: محمد بن اسماعیل زنده و هفتمین و آخرین امام است
شیعه امامیٌه ، فرقه ای است که به
اثنی عشریه (
دوازده امامی )معروف شده است و معتقد به دوازده امام از
بنی هاشم هستند که
پیامبر آنها را از جانب
خدا به
امامت و
رهبری منصوب کرده است وآنها
۱-
امام علی بن ابی طالب (ع) ۲
-امام حسن بن علی (ع)۳-
امام حسین بن علی (ع)۴-امام
علی بن حسین (ع)۵-امام
محمد بن علی (ع)۶-امام
جعفر بن محمد (ع)۷-امام
موسی بن جعفر (ع)۸- امام
علی بن موسی (ع)۹-امام محمدبن علی ۱۰-امام علی بن محمد ۱۱-امام حسن بن علی (ع)۱۲-امام محمدبن حسن المهدی، می باشند.
واصول مذهب شیعه اثنا عشریه
توحید ،
نبوت ،
معاد ،
عدل وامامت است
غلات گروهی از متظاهرین به اسلامند که امیرالمؤمنین و امامان و فرزندان او را به مقام
الوهیّت و
نبوت توصیف کردند، و در حق آنان از حدّ
اعتدال تجاوز کردند. . . . و آنها
گمراه و
کافر هستند
تاریخچه غلوٌبه به دوره
حکومت حضرت علی (ع)می رسد که روایاتی در مورد غلوٌ در باره آن حضرت رسیده است وحدود ۱۰۰روایت را
مجلسی در
بحار جلد۲۵ در ردٌ غلو ذکر کرده است که نیاز به بررسی بیشتری دارد.
غلو در زمان امام باقر(ع)و امام صادق(ع) به اوج خود رسید که این دو بزرگوار با شدت تمام با غالیان مبارزه کرده وآنها را مورد تکذیب قرار دادند
این فرقه به گروهای زیادی
بشاریٌه ،
بیانیٌه نصیریٌه ،
اهل حق ،
بکتاشیٌه و غیره انشعاب پیدا کرده است.
اینها مهمترین فرقه هایی تشیٌع بودکه به طور چکیده بیان شد، ویکی از علٌت های به وجود آمدن سه فرقه مهمٌ، کیسانیٌه، زیدیٌه، اسماعیلیهٌ در درون
شیعه ، بیشتر بخاطر
اختلاف درمسئله
امامت و
رهبری بوده است و فرقه غالیان را بسیاری از
دانشمندان شیعه جزء
تشیٌع نمی شمارند
سایت پژوهه.