• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

پیدایش فرق شیعه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: فرقه، شیعه، کیسانیٌه، زیدیٌه، اسماعیلیٌه.
پرسش: فرق شیعه چگونه منشعب شدند.
پاسخ: شیعه‌، یکی از بزرگ ترین فرق‌ اسلامی است که در عصر پیامبر (ص)پی ریزی شده است و پیروانی پیدا کرده و پس از رحلت آن حضرت، به تدریج رشد نموده است، وبر این باورند که خلافت اسلامی که البته ولایت باطنی و پیشوائی معنوی لازم لاینفک آن است، از آن علی و اولاد علی علیه السّلام است که به موجب تصریح خود پیغمبر اکرم (ص)وسایر ائمه، اهل بیت ، دوازده تن می باشند
[۱] علامه طباطبایی‌، محمد حسین طباطبایی‌، شیعه در اسلام‌، ایران قم‌: دفتر نشر اسلامی‌، ۱۳۷۸ ش‌، چاپ: سیزدهم‌، ص۷۳.
.
ولی مدتی نگذشت که عواملی باعث شد که گروه های از دل تشیٌع اصیل انشعاب پیدا کنندو امامت را منحصر در اهل بیت دوازده گانه ندانند.



زبیدی، شیعه را در لغت به معنای هوادار و طرفدار معنی می کند و آنها را قومی می داند که دوستدار عترت و خاندان پیامبر هستند
[۲] زبیدی، محمّد بن محمّد بن عبد الرزّاق الحسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت- لبنان، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع‌، ‌۱۴۱۴ ه‌ ق، چاپ: اول‌، ج۱۱ص۲۵۷‌.

شیعه دراصطلاح، به کسانی گفته می شود که به امامت و خلافت بلا فصل علی علیه السلام اعتقاد دارند وبر این عقیده اند که امامت او از طریق نصٌ جلیٌ یاخفیٌ
[۳] قائلان به «نص جلّی» یعنی کسانی که به نص و تعیین آشکار قایل شدند، و گویند: پیغمبر به نص جلّی در روز غدیر خم علی (ع) را به خلافت و امامت برگزید، و آنان امامیه هستند. وقائلان به «نص‌ خفی‌» که همان زیدیه باشند و گفتند: نصی را که پیغمبر درباره علی کرده «نص‌ خفی‌» یعنی تعیین پنهان است.
ثابت شده است وامامت حق او وفرزندان او است
[۴] شهرستانی، محمد بن عبد الکریم بن أحمد، وکنیه اش أبو الفتح، الملل و النحل، دو جلدی تحقیق محمد بدران، ایران؛ قم، ‌ الشریف الرضی، ۱۳۶۴ ش‌، چاپ: سوم، ج۱ص۱۶۹.
.


پدید آمدن فرقه‌های گوناگون در تشیّع ، بخاطر درک ناصحیح مفاهیم دینی و منافع و اغراض شخصی. و اختلاف بر سر شمار امامان و چگونگی تعیین امام بود که این اختلاف به تدریج در امامت و جانشینی رسول خدا (ص) و چگونگی تعیین، نصب و ویژگی‌های شخصی امام و مسائل فکری و اصول عقیدتی و مسائل فرعی فقهی، توسعه پیدا کرد.
[۵] آ یت الله سبحانی در «بحوث فی الملل و النحل‌، قم‌، مؤسسة النشر الإسلامی- مؤسسة الإمام الصادق (ع‌)سال وچاپ: گوناگون‌، ج۱ص۵۰ » چند عامل مهم که باعث تفرقه بین امت اسلامی شد را بیان می کند که بعضی از این عوامل را می توان از زمینه های اختلاف در تشیع هم به شمار آورد: ۱. تعصّبات‌ قبیله‌ای و خانوادگی که بزرگترین اختلاف در باره رهبری وامامت بعد از پیامبر (ص)بود؛۲. برداشت‌های نادرست از حقایق و منابع دینی؛۳. ممانعت برخی کسان و گروه‌ها از نشر و نقل و کتابت احادیث پیامبر (ص)؛۴. تأثیر باورهای ادیان دیگر؛ همانند بدعت‌های دینی یهود، آموزه‌های سست مسیحیت و اساطیر مجوس؛۵. آشنایی مسلمانان با فرهنگ و آداب ملل دیگر؛ همچون ایرانیان، رومیان و هندیان؛۶. اجتهاد در برابر نص



شیعه در زمان سه پیشوای اول(حضرت امیرالمؤ منین علی و حسن بن علی و حسین بن علی علیهم السّلام)هیچگونه انشعابی نداشت
[۶] طباطبایی‌، شیعه در اسلام‌ ‌، ص۶۴.
اما طولی نکشید که شیعیان در میان خودشان بعد از شهادت امام سوم دچار اختلاف و انشعاب داخلی شدند.
ودر این هنگام بود که فرقه های شیعه یکی پس از دیگری به خاطر اختلاف بر سر امامت و رهبری ، و عواملی که ذکر شد، از اصل نخستین تشیٌع جداشدند وگروه وفرقه خاصٌی را به وجود آورده و باعث گمراهی عده ای از مسیر اصلی تشیٌع شدند امروزه بیشتر این فرق تشیٌع منقرض شده است
[۷] . چند فرقه مهم شیعه که منقرض شده اند؛۱. کیسانیه، ۲. فطحیه که عبدالله افطح فرزند امام صادق (ع)را امام می دانستند ۳. واقفیه؛در امامت حضرت موس بن جعفر متوقف شدند (این فرقه در دوران امامت حضرت جواد (ع) بر اثر توبه بیشتر آنان و قبول امامت آن حضرت از میان رفتند) علامه طباطبایی در شیعه در اسلام‌ص۶۵-۶۶.

وتنها نامی از آنها در لابلای کتابها به چشم می خورد. هرچند شمار فرقه های شیعه را کسانی مانند شهرستانی بسیار ذکر کرده اند
[۸] شهرستانی، الملل والنحل ج۱ص۱۶۹الی ۲۳۵. «نکته ای که باید به آن اشاره کنیم این است که شهرستانی بخاطر تعصبات سیاسی یا تضعیف شیعه فرقه های زیادی را به شیعه نسبت می دهد که وجود خارجی ندارندودر تعصٌب او همین بس که علامه مطهری در مجموعه آثار ج۱۸ ص۷۴، از او به عنوان دشمن تشیٌع یاد می کند».
ولی مشهورترین فرقه های شیعه که فرقه نویسان ذکرکرده‌اند: کیسانیّه ، زیدیّه ، اسماعیلیّه ، امامیّه ، فطحیّه و غلات
[۹] لازم به یاد آوری است که هرچند فرقه نویسان غلات را از تشیٌع به شمار آورده اند ولی علمای شیعه، آنهارا کافر ونجس دانسته واز فرق شیعه نمی شمارند.
هستند.


کیسانیٌه، نام یکی از فرقه های شیعه است که چندسال بعد از شهادت امام حسین علیه السلام به وجود آمد واین گروه اولین فرقه ای بود که از درون تشیٌع انشعاب پیدا کرد وآنان براین باورند که امامت بعداز آن حضرت به برادرش محمد حنفیه رسیداست و محمد حنفیه همان مهدی موعود است واینکه او نمرده و در کوه رضوی در اطراف مکه غائب شده است و به زودی باز می گردد و فرمانروای زمین می شود .
[۱۰] نوبختی‌، حسن بن موسی نوبختی‌، فرق الشیعة، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۴ ق‌، چاپ: دوم‌، ص۲۶-۲۷.


۴.۱ - اختلاف در نام گذاری این فرقه به کیسان

کیسانیٌه رابه کیسان نسبت داده اند در این که کیسان چه کسی است چند قول مطرح است:
۱) آیت الله سبحانی اولین قول را این چنین بیان می کند که کیسان نام محمد بن حنفیه است
[۱۱] سبحانی، بحوث فی الملل والتحل، ج۷ص۳۱.

۲). کیسان بنابر قول گروهی از فرقه نویسندگان، آزاد کرده امام علی علیه السلام بوده است
[۱۲] شهرستانی، الملل و النحل، ج۱ ص۱۷۰.

۳). و به قول گروهی دیگر: کیسان مختار ثقفی می باشد، و کیسانیه منسوب به او می باشند
[۱۳] بغدادی‌، عبد القاهر بغدادی؛ الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم‌، بیروت‌، دار الجیل- دار الآفاق‌، ۱۴۰۸ ق‌، ص۲۷.
در علت نام گذاری مختار به این لقب نوبختی چنین می گوید: مختار را لقب کیسان داده شده است بخاطر اینکه رئیس شهربانی او که ابوعمره بود کیسان نام داشت.
[۱۴] نوبختی‌، حسن بن موسی نوبختی‌، فرق الشیعة، ص۲۳ نوبختی در شرح حال ابو عمره می نویسد: این مرد در گفتار ورفتار از مختار سخت تر وتند تر بود ومی گفت محمدبن حنفیه امام وجانشین علی بن ابی طالب است ومختار کارگزار او می باشدوهرکه خودرا برعلی علیه السلام مقدٌم داشته است، کافر می دانست ونیزاصحاب صفٌین وجمل راکافر می شمردو می گفت جبرئیل برمختار فرو می آیدواز طرف خدا به اووحی می شودولی مختار اورا نمی بیند. برخی دیگرمی گویند که مختار به نام کیسان نامی که غلام علی بن ابی طالب(ع) بود، کیسان خوانده شده است و او کسی بود که مختار رابه خونخواهی حسین بن علی(ع) واداشت وکشندگان آن حضرت رامعرفی می کردورازدار ورایزن ودست اندر کار وی بود.

۴). علامه مجلسی روایتی را نقل می کندکه با استناد به آن کیسان لقب خود مختار است؛ روایت این است که روزی مختار بر ران حضرت علی (ع)نشسته بودوحضرت دست بر سر او می کشید و می فرمود: یا کیس یا کیس (ای باهوش
[۱۵] مجلسی، محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، ‌ مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق‌، ج۴۵ص۳۵۱.
وبه خاطر این، کیسان نامیده شد این روایت را اشعری از بحار نقل می کند و یکی از علت های نام گذاری این فرقه به کیسانیه به شمار می آورد.
[۱۶] اشعری قمی، سعد بن عبد الله اشعری قمی‌، المقالات و الفرق‌، (بی جا) مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ‌۱۳۶۰ ش‌، چاپ: دومص۱۶۴.


۴.۲ - انشعاب های داخلی کیسانیٌه

بعضی از کتابهای ملل ونحل کیسانیٌه رابه یازده فرقه تقسیم کرده اند
[۱۷] اشعری، : ابو الحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ‌ آلمان- ویسبادن، فرانس شتاینر ‌، ۱۴۰۰، چاپ: سوم‌، ص۱۸-۲۳.
ولی نوبختی آنان را به سه گروه: مختاریٌه (کیسانیه خالص)؛پیروان مختار ثقفی هستند
[۱۸] . شهرستانی، الملل و النحل ج۱ ص۱۷۱.
، حارثیٌه؛پیروان عبدالله بن حارث را گویند
[۱۹] نوبختی، فرق الشیعه ص۳۲.
وعباسیٌه؛ این گروه امامت را در فرزندان عباس می دانند،
[۲۰] نوبختی، فرق الشیعه ص۳۶
تقسیم کرده است.
[۲۱] نوبختی، فرق الشیعه ص ۳۱-۳۶



این فرقه از جمله فرقه های شیعه است که امام علی (ع)رابه عنوان امام وجانشین پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله می شناسند وپس از ایشان به امامت امام حسن (ع) و امام حسین (ع ) عقیده دارند ولی بعد از امام حسین (ع)، زید فرزند امام سجاد (ع)را امام می دانند پس از شهادت امام حسین (ع)، چون زید‌ بن‌ علی (۱۲۲-۸۰ﻫ)علیه‌ امویان شورید، برخی شیعیان پنداشتند که او امام است؛ زیرا به گمان آنان امام، کسی است که دو شرط داشته باشد:
۱). از نسل فاطمه (ع) باشد،
۲). با شمشیر قیام کند.
این گروه، خود را « زیدیّه » خواندند. این در حالی است که بعضی از علمای شیعه بر این باورند که زید بن علی (ع) هیچ گاه ادّعای امامت نکرده و حضرت باقر (ع) و حضرت صادق (ع) را امام می‌دانسته است
[۲۲] مجلسی، محمدباقر مجلسی، مرآة العقول‌، تحقیق سید هاشم رسولی‌، تهران‌، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۴ ق‌، چاپ: دوم‌، ج۴ص۱۱۸.

بنا به آنچه گفته اند (زیدیٌه) در اصول اسلام ، مذاق معتزله و در فروع ، فقه ابی حنیفه رئیس یکی از چهار مذهب اهل سنت را دارند. اختلافات مختصری نیز در پاره ای از مسائل در میانشان هست‌.
[۲۳] طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۶۷به نقل از ملل ونحل شهرستانی وکامل ابن اثیر.


۵.۱ - انشعابات زیدیٌه

نویسندگان ملل ونحل در تقسیم فرقه های زیدیٌه باهم یک نظر نیستندولی مشهورترین ومهمترین این فرقه به سه دسته تقسیم می شود: جارودیٌه ، صالحیٌه و سلیمانیٌه .

۵.۱.۱ - جارودیٌه

آنان پیروان ابی الجارود
[۲۴] ابو الحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین‌، ص۶۶.
منذر همدانی (م ۱۵۰ق)وی ابتدا از اصحاب امام باقر (ع) وامام صادق(ع) بود بعدبه فرقه زیدیٌه پیوست وآنهارا گرد خود جمع کرد. امام باقر (ع)اورا «سرحوب» لقب داده بود ومی‌گفت: این سرحوب، ‌ شیطانی کور است که در دریا جای دارد
[۲۵] شهرستانی، الملل والنحل، ج‌۱، ص: ۱۸۵.
. بخاطر همین این فرقه به «سرحوبیٌه»، معروف شدند اینان به خلافت بلافصل علی بن ابی طالب (ع)عقیده دارند وکسی که ترک بیعت با علی(ع) کند، اورا کافر می دانند. وپس از امام علی (ع)، دو فرزندش، امام حسن و امام حسین (ع) به امامت رسیده‌اند و پس از این دو امام، هر کس از فرزندان آنان قیام کند و شورای مسلمانان او را به امامت برگزیند، امام است.
[۲۶] نوبختی، فرق الشیعه، ص۲۱.
درمورد امام آخر دچاراختلاف شده اند عده ای ازجارودیٌه به نام (محمدیٌه ) قائل به امامت محمّد بن عبداللّه بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیهماالسلام ) که همان (نفس زکیه ) است می باشد، و می گوید: او امام منتظر و مهدی این امت است و رجعت خواهد نمود. او نمرده است و کشته نشد و خروج می کند، و دنیا را پر از عدل و داد می نماید. دسته دیگر از آنان معروف به (طالقانیه ) که به مرگ (نفس زکیه ) اعتراف دارند و می گویند امامت در محمّد بن قاسم می باشد، و او نمرده است و کشته نشده و خروج خواهد نمود و دسته سوم از آنان به نام (عمریٌه )، می گویند امام منتظر یحیی بن عمر است که معروف است در کوفه کشته شد، ولی کشته نشده است.
[۲۷] اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین النص ۶۷.


۵.۱.۲ - سلیمانیٌه (جریریٌه)

پیروان سلیمان بن جریر را، « سلیمانیٌه » می گویند. عقیده وی در مسأله ی امامت اینگونه است:
الف: راه تعیین امام شوراست (امامت انتخابی است، نه انتصاب از جانب خدا و پیامبر )
ب: با رأی دو نفر نیز امام تعیین می شود.
ج: امامت مفضول با وجود افضل جایز است.
د: امامت ابوبکر و عمر که به انتخاب امت انجام گرفت صحیح بود، و گاهی می گفت: اگر چه امت با وجود علی در انتخاب آنان مرتکب خطا گردید، ولی چون خطای اجتهادی بود به درجه ی فسق نمی رسد.
و عثمان را به دلیل بدعت هایی که در دین انجام داد، و عایشه و طلحه و زبیر را به سبب جنگ با حضرت علی (ع) تکفیر می کرد. هم چنین عقیده ی ائمه ی شیعه را در مسأله ی تقیّه و بدا به شدّت ردّ می کرد.
[۲۸] شهرستانی، الملل والنحل، ج۱ص۱۸۶.


۵.۱.۳ - صالحیٌه (بتریٌه)

« صالحیٌه » پیروان حسن بن صالح بن حی (۱۶۸ق) و کثیرالنواء ملقّب به ابتر بودند: عقیده ی آنان در مسأله ی امامت این بود:
علی علیه السلام پس از پیامبر(ص) بر دیگران برتر، و به امر امامت سزاوارتر بود، لیکن خود او از روی میل و رغبت امامت را به دیگران تفویض کرد. و ما به آنچه علی (ع)به آن راضی گردید رضایت می دهیم.
امامت مفضول در صورتی که فاضل و افضل به آن راضی باشند جایز است.
درباره ی عثمان باید توقف کرد و سخن در مدح و ذمّ او نگفت، زیرا از یک طرف جزء ده نفری است که به بهشت بشارت داده شده اند، و از طرف دیگر بدعت هایی را در دنیای اسلام انجام داد و روشی را برگزید که مورد رضایت صحابه نبود.
وهر یک از فرزندان فاطمه علیهاالسلام که عالم و زاهد و شجاع باشد و قیام کند امام خواهد بود
[۲۹] همان ج۱ص۱۸۷-۱۸۸.



پیدایش فرقه اسماعیلیٌه به نیمه قرن دوم هجری پس از شهادت امام صادق علیه السلام(۱۴۸ق)باز می گردد که در آن زمان شیعه به چند فرقه انشعاب پیدا کرد:
۱- ناووسیٌه : آنان گروهی بودند که مرگ امام صادق علیه السلام را انکار کرده و او را آخرین امام شیعه و مهدی موعود دانستند، وچون رهبر آنان عبداللّه بن ناووس نام داشت، به ناووسیٌه شهرت یافتند
[۳۰] نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۷.

۲ـ فطحیٌه : آنان کسانی بودند که عبدالله افطح را امام و جانشین حضرت صادق علیه السلام دانستند. (افطح در لغت به معنی عریض است، و چون عبدالله دارای سر یا پاهای عریض بود به این لقب شهرت یافته است. ) عبدالله پس از اسماعیل بزرگ ترین فرزند امام صادق علیه السلام بود
[۳۱] شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله، العکبری، البغدادی، الفصول المختارة، : قم‌، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق‌، چاپ: اول‌، ص۳۰۶.

۳- سمیطیٌه : آنان گروهی اند که پس از امام صادق علیه السلام به امامت فرزند دیگر امام (محمد) معتقد شدند. از آنجا که رهبر این فرقه ، یحیی بن ابی السمیط نام داشت، به سمیطیٌه معروف شدند.
[۳۲] نوبختی، فرق الشیعه ص۷۷.

۴ـ موسویّه : آنان کسانی اند که به امامت موسی بن جعفر الکاظم علیه السلام معتقدهستند و او را مهدی منتظر می دانند
[۳۳] بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۴۶.

۵ـ اسماعیلیٌه : آنان کسانی بودند که اسماعیل (۱۰۱ ـ ۱۳۸ ق) بزرگ ترین فرزند امام صادق علیه السلام را که در زمان حیات پدر درگذشت، امام دانستند
[۳۴] نوبختی، فرق الشیعه ص۶۷.
، و به فرقه هایی تقسیم شدند که برخی منقرض گردیده و برخی همچنان باقی هستند.
[۳۵] لقب های دیگری هم برای اسماعیلیه مانند باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، حشیشیه، ملاحده و قرامطه ذکر شده است.


۶.۱ - فرقه های اسماعیلیٌه

الف) اسماعیلیٌه ی خالص: آنان گروهی بودند که به امامت اسماعیل گرویده و مرگ او را انکار کرده، گفتند او زنده و غایب است و روزی ظهور خواهد کرد.
[۳۶] نوبختی، فرق الشیعه، ۶۷-۶۸.

ب) مبارکیٌه : آنان کسانی اند که به مرگ اسماعیل اعتراف کردند، ولی در مسأله ی امامت بر این عقیده شدند که منصب امامت از اسماعیل به فرزندش محمد منتقل گردیده است
[۳۷] نوبختی، فرق الشیعه، ۶۸-۶۹. (

ج) قرمطیٌه (قرامطه): پس از گذشت زمانی از مبارکیٌه شاخه ای به وجود آمد که به قرامطه شهرت یافت، گفتند: محمد بن اسماعیل زنده و هفتمین و آخرین امام است
[۳۸] نوبختی، فرق الشیعه، ۷۱-۷۲.



شیعه امامیٌه ، فرقه ای است که به اثنی عشریه ( دوازده امامی )معروف شده است و معتقد به دوازده امام از بنی هاشم هستند که پیامبر آنها را از جانب خدا به امامت و رهبری منصوب کرده است وآنها
۱- امام علی بن ابی طالب (ع) ۲ -امام حسن بن علی (ع)۳- امام حسین بن علی (ع)۴-امام علی بن حسین (ع)۵-امام محمد بن علی (ع)۶-امام جعفر بن محمد (ع)۷-امام موسی بن جعفر (ع)۸- امام علی بن موسی (ع)۹-امام محمدبن علی ۱۰-امام علی بن محمد ۱۱-امام حسن بن علی (ع)۱۲-امام محمدبن حسن المهدی، می باشند.
[۳۹] علامه حلی، ابن طهر حسن بن یوسف‌ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، : قم‌، مؤسسه امام صادق (ع)، ‌۱۳۸۲ ش‌، چاپ: دوم‌.

واصول مذهب شیعه اثنا عشریه توحید ، نبوت ، معاد ، عدل وامامت است


غلات
[۴۰] علامه مجلسی مظاهر غلو را در اعتقاد به این امور، برشمرده است: ۱). الوهیت پیامبر و ائمه ی طاهرین علیهم السلام۲)در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدایند. ۳)حلول خداوند در آن ها یا اتحاد خداوند با آنان. ۴)آنان بدون وحی و الهام الهی، از غیب آگاهند. ۵)ـ نبوت درباره ی ائمّه ی طاهرین علیهم السلام. ۶ )ـ تناسخ ارواح ائمه در بدن های یکدیگر. ۷)با معرفت آنان، اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست. مجلسی بحارج۲۵ص۳۴۶.
گروهی از متظاهرین به اسلامند که امیرالمؤمنین و امامان و فرزندان او را به مقام الوهیّت و نبوت توصیف کردند، و در حق آنان از حدّ اعتدال تجاوز کردند. . . . و آنها گمراه و کافر هستند
[۴۱] شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله، العکبری، البغدادی، تصحیح اعتقادات الإمامیة، قم، ‌المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق‌، چلپ اول، ص۱۳۱.

تاریخچه غلوٌبه به دوره حکومت حضرت علی (ع)می رسد که روایاتی در مورد غلوٌ در باره آن حضرت رسیده است وحدود ۱۰۰روایت را مجلسی در بحار جلد۲۵ در ردٌ غلو ذکر کرده است که نیاز به بررسی بیشتری دارد.
غلو در زمان امام باقر(ع)و امام صادق(ع) به اوج خود رسید که این دو بزرگوار با شدت تمام با غالیان مبارزه کرده وآنها را مورد تکذیب قرار دادند
[۴۲] علامه مجلسی‌، بحا رالانوار، ج۲۵ ص۲۶۵.

این فرقه به گروهای زیادی بشاریٌه
[۴۳] پیروان بشارشعیری کوفی: که گویند علی (ع) خداست ومحمد بنده علی (ع)است. اشعری در المقالات والفرق ص۵۶.
، بیانیٌه
[۴۴] از غلات وپیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی از معاصرین امام سجاد(ع) وامام باقر (ع) بود که علی (ع) را خداشمرد وقائل به تناسخ ورجعت شد. ادعای نبوت کرد. نوبختی، فرق الشیعه ص۳۴.
نصیریٌه
[۴۵] منسوب به محمدبن نمیر وبه الوهیت علی (ع) اعتقاد دارند. شهرستانی الملل والنحل ج۱ ۲۲۰.
، اهل حق
[۴۶] اهل حق به معنی مردان خدا در اصطلاح نا م گروهی است که علی الهی نیز گویند و قائل به حلول و تناسخند و علی (ع) را مظهر خدا شمارند.
، بکتاشیٌه
[۴۷] پیرو شخصی به نام حاج بکتاش که پیشوای طریقه ی مذهبی وتصوفی بود هرچند خود را از اهل سنت می دانند ولی بیشتر به غلات شیعه شباهت دارند وبه چهارده معصوم قائل هستند.
و غیره انشعاب پیدا کرده است.
اینها مهمترین فرقه هایی تشیٌع بودکه به طور چکیده بیان شد، ویکی از علٌت های به وجود آمدن سه فرقه مهمٌ، کیسانیٌه، زیدیٌه، اسماعیلیهٌ در درون شیعه ، بیشتر بخاطر اختلاف درمسئله امامت و رهبری بوده است و فرقه غالیان را بسیاری از دانشمندان شیعه جزء تشیٌع نمی شمارند
[۴۸] شیخ صدوق در(‌۳۸۶ ق)‌، الاعتقادات، چاپ: قم‌المؤتمر العالمی للشیخ المفید۱۴۱۴ ق‌، چاپ: دوم‌ ص۹۷گوید: « اعتقاد ما در باره غالیان و تفویضیان آن است که آنها کافر بخدایند و بدترند از یهود و نصاری و مجوس و قدریه‌ و حروریه‌ (نوعی خوارج). . . . . ».



۱. علامه طباطبایی‌، محمد حسین طباطبایی‌، شیعه در اسلام‌، ایران قم‌: دفتر نشر اسلامی‌، ۱۳۷۸ ش‌، چاپ: سیزدهم‌، ص۷۳.
۲. زبیدی، محمّد بن محمّد بن عبد الرزّاق الحسینی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، بیروت- لبنان، دار الفکر للطباعة و النشر و التوزیع‌، ‌۱۴۱۴ ه‌ ق، چاپ: اول‌، ج۱۱ص۲۵۷‌.
۳. قائلان به «نص جلّی» یعنی کسانی که به نص و تعیین آشکار قایل شدند، و گویند: پیغمبر به نص جلّی در روز غدیر خم علی (ع) را به خلافت و امامت برگزید، و آنان امامیه هستند. وقائلان به «نص‌ خفی‌» که همان زیدیه باشند و گفتند: نصی را که پیغمبر درباره علی کرده «نص‌ خفی‌» یعنی تعیین پنهان است.
۴. شهرستانی، محمد بن عبد الکریم بن أحمد، وکنیه اش أبو الفتح، الملل و النحل، دو جلدی تحقیق محمد بدران، ایران؛ قم، ‌ الشریف الرضی، ۱۳۶۴ ش‌، چاپ: سوم، ج۱ص۱۶۹.
۵. آ یت الله سبحانی در «بحوث فی الملل و النحل‌، قم‌، مؤسسة النشر الإسلامی- مؤسسة الإمام الصادق (ع‌)سال وچاپ: گوناگون‌، ج۱ص۵۰ » چند عامل مهم که باعث تفرقه بین امت اسلامی شد را بیان می کند که بعضی از این عوامل را می توان از زمینه های اختلاف در تشیع هم به شمار آورد: ۱. تعصّبات‌ قبیله‌ای و خانوادگی که بزرگترین اختلاف در باره رهبری وامامت بعد از پیامبر (ص)بود؛۲. برداشت‌های نادرست از حقایق و منابع دینی؛۳. ممانعت برخی کسان و گروه‌ها از نشر و نقل و کتابت احادیث پیامبر (ص)؛۴. تأثیر باورهای ادیان دیگر؛ همانند بدعت‌های دینی یهود، آموزه‌های سست مسیحیت و اساطیر مجوس؛۵. آشنایی مسلمانان با فرهنگ و آداب ملل دیگر؛ همچون ایرانیان، رومیان و هندیان؛۶. اجتهاد در برابر نص
۶. طباطبایی‌، شیعه در اسلام‌ ‌، ص۶۴.
۷. . چند فرقه مهم شیعه که منقرض شده اند؛۱. کیسانیه، ۲. فطحیه که عبدالله افطح فرزند امام صادق (ع)را امام می دانستند ۳. واقفیه؛در امامت حضرت موس بن جعفر متوقف شدند (این فرقه در دوران امامت حضرت جواد (ع) بر اثر توبه بیشتر آنان و قبول امامت آن حضرت از میان رفتند) علامه طباطبایی در شیعه در اسلام‌ص۶۵-۶۶.
۸. شهرستانی، الملل والنحل ج۱ص۱۶۹الی ۲۳۵. «نکته ای که باید به آن اشاره کنیم این است که شهرستانی بخاطر تعصبات سیاسی یا تضعیف شیعه فرقه های زیادی را به شیعه نسبت می دهد که وجود خارجی ندارندودر تعصٌب او همین بس که علامه مطهری در مجموعه آثار ج۱۸ ص۷۴، از او به عنوان دشمن تشیٌع یاد می کند».
۹. لازم به یاد آوری است که هرچند فرقه نویسان غلات را از تشیٌع به شمار آورده اند ولی علمای شیعه، آنهارا کافر ونجس دانسته واز فرق شیعه نمی شمارند.
۱۰. نوبختی‌، حسن بن موسی نوبختی‌، فرق الشیعة، بیروت، دار الأضواء، ۱۴۰۴ ق‌، چاپ: دوم‌، ص۲۶-۲۷.
۱۱. سبحانی، بحوث فی الملل والتحل، ج۷ص۳۱.
۱۲. شهرستانی، الملل و النحل، ج۱ ص۱۷۰.
۱۳. بغدادی‌، عبد القاهر بغدادی؛ الفرق بین الفرق و بیان الفرقة الناجیة منهم‌، بیروت‌، دار الجیل- دار الآفاق‌، ۱۴۰۸ ق‌، ص۲۷.
۱۴. نوبختی‌، حسن بن موسی نوبختی‌، فرق الشیعة، ص۲۳ نوبختی در شرح حال ابو عمره می نویسد: این مرد در گفتار ورفتار از مختار سخت تر وتند تر بود ومی گفت محمدبن حنفیه امام وجانشین علی بن ابی طالب است ومختار کارگزار او می باشدوهرکه خودرا برعلی علیه السلام مقدٌم داشته است، کافر می دانست ونیزاصحاب صفٌین وجمل راکافر می شمردو می گفت جبرئیل برمختار فرو می آیدواز طرف خدا به اووحی می شودولی مختار اورا نمی بیند. برخی دیگرمی گویند که مختار به نام کیسان نامی که غلام علی بن ابی طالب(ع) بود، کیسان خوانده شده است و او کسی بود که مختار رابه خونخواهی حسین بن علی(ع) واداشت وکشندگان آن حضرت رامعرفی می کردورازدار ورایزن ودست اندر کار وی بود.
۱۵. مجلسی، محمد باقر مجلسی، بحار الأنوار، بیروت، ‌ مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۴ ق‌، ج۴۵ص۳۵۱.
۱۶. اشعری قمی، سعد بن عبد الله اشعری قمی‌، المقالات و الفرق‌، (بی جا) مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، ‌۱۳۶۰ ش‌، چاپ: دومص۱۶۴.
۱۷. اشعری، : ابو الحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین، ‌ آلمان- ویسبادن، فرانس شتاینر ‌، ۱۴۰۰، چاپ: سوم‌، ص۱۸-۲۳.
۱۸. . شهرستانی، الملل و النحل ج۱ ص۱۷۱.
۱۹. نوبختی، فرق الشیعه ص۳۲.
۲۰. نوبختی، فرق الشیعه ص۳۶
۲۱. نوبختی، فرق الشیعه ص ۳۱-۳۶
۲۲. مجلسی، محمدباقر مجلسی، مرآة العقول‌، تحقیق سید هاشم رسولی‌، تهران‌، دار الکتب الإسلامیة، ۱۴۰۴ ق‌، چاپ: دوم‌، ج۴ص۱۱۸.
۲۳. طباطبایی، شیعه در اسلام، ص۶۷به نقل از ملل ونحل شهرستانی وکامل ابن اثیر.
۲۴. ابو الحسن اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین‌، ص۶۶.
۲۵. شهرستانی، الملل والنحل، ج‌۱، ص: ۱۸۵.
۲۶. نوبختی، فرق الشیعه، ص۲۱.
۲۷. اشعری، مقالات الإسلامیین و اختلاف المصلین النص ۶۷.
۲۸. شهرستانی، الملل والنحل، ج۱ص۱۸۶.
۲۹. همان ج۱ص۱۸۷-۱۸۸.
۳۰. نوبختی، فرق الشیعه، ص۶۷.
۳۱. شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله، العکبری، البغدادی، الفصول المختارة، : قم‌، المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق‌، چاپ: اول‌، ص۳۰۶.
۳۲. نوبختی، فرق الشیعه ص۷۷.
۳۳. بغدادی، الفرق بین الفرق، ص۴۶.
۳۴. نوبختی، فرق الشیعه ص۶۷.
۳۵. لقب های دیگری هم برای اسماعیلیه مانند باطنیه، تعلیمیه، سبعیه، حشیشیه، ملاحده و قرامطه ذکر شده است.
۳۶. نوبختی، فرق الشیعه، ۶۷-۶۸.
۳۷. نوبختی، فرق الشیعه، ۶۸-۶۹. (
۳۸. نوبختی، فرق الشیعه، ۷۱-۷۲.
۳۹. علامه حلی، ابن طهر حسن بن یوسف‌ حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، : قم‌، مؤسسه امام صادق (ع)، ‌۱۳۸۲ ش‌، چاپ: دوم‌.
۴۰. علامه مجلسی مظاهر غلو را در اعتقاد به این امور، برشمرده است: ۱). الوهیت پیامبر و ائمه ی طاهرین علیهم السلام۲)در معبودیت یا خالقیت و رازقیت شریک خدایند. ۳)حلول خداوند در آن ها یا اتحاد خداوند با آنان. ۴)آنان بدون وحی و الهام الهی، از غیب آگاهند. ۵)ـ نبوت درباره ی ائمّه ی طاهرین علیهم السلام. ۶ )ـ تناسخ ارواح ائمه در بدن های یکدیگر. ۷)با معرفت آنان، اطاعت خداوند و ترک معصیت الهی لازم نیست. مجلسی بحارج۲۵ص۳۴۶.
۴۱. شیخ مفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله، العکبری، البغدادی، تصحیح اعتقادات الإمامیة، قم، ‌المؤتمر العالمی للشیخ المفید، ۱۴۱۳ ق‌، چلپ اول، ص۱۳۱.
۴۲. علامه مجلسی‌، بحا رالانوار، ج۲۵ ص۲۶۵.
۴۳. پیروان بشارشعیری کوفی: که گویند علی (ع) خداست ومحمد بنده علی (ع)است. اشعری در المقالات والفرق ص۵۶.
۴۴. از غلات وپیروان بیان بن سمعان تمیمی نهدی از معاصرین امام سجاد(ع) وامام باقر (ع) بود که علی (ع) را خداشمرد وقائل به تناسخ ورجعت شد. ادعای نبوت کرد. نوبختی، فرق الشیعه ص۳۴.
۴۵. منسوب به محمدبن نمیر وبه الوهیت علی (ع) اعتقاد دارند. شهرستانی الملل والنحل ج۱ ۲۲۰.
۴۶. اهل حق به معنی مردان خدا در اصطلاح نا م گروهی است که علی الهی نیز گویند و قائل به حلول و تناسخند و علی (ع) را مظهر خدا شمارند.
۴۷. پیرو شخصی به نام حاج بکتاش که پیشوای طریقه ی مذهبی وتصوفی بود هرچند خود را از اهل سنت می دانند ولی بیشتر به غلات شیعه شباهت دارند وبه چهارده معصوم قائل هستند.
۴۸. شیخ صدوق در(‌۳۸۶ ق)‌، الاعتقادات، چاپ: قم‌المؤتمر العالمی للشیخ المفید۱۴۱۴ ق‌، چاپ: دوم‌ ص۹۷گوید: « اعتقاد ما در باره غالیان و تفویضیان آن است که آنها کافر بخدایند و بدترند از یهود و نصاری و مجوس و قدریه‌ و حروریه‌ (نوعی خوارج). . . . . ».

سایت پژوهه.    



رده‌های این صفحه : فرق شیعی | کلام




جعبه ابزار