سختی یا راحتی مرگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مردن، جان دادن، مرگ.
پرسش: آیا مردن و جان دادن راحت است یا سخت؟
پاسخ: راحتی و
سختی مرگ از یکسو با عقاید و باورهای انسانی ارتباط دارد و از سوی دیگر با کردار و
اعمال و منش و ملکات نفسانی هماهنگی کامل دارد. باید دید هر کسی چه عقیده و باوری نسبت به حقایق عالم دارد و در بُعد
اندیشه متوجه چه نقطهای است و چه کسی را محل اتکای خود میداند و در بُعد رفتار و
عمل تابع دستور چه
دین و آیینی است.
عامل دیگری که نقش اساسی در این امر دارد، مسئله
دنیا و تعلق به اوست. هر کسی به هر اندازه که گرفتار دنیا و آنچه مربوط به دنیاست شود، در هنگام ارتحال به همان اندازه از شکنجه و زجر و
عذاب برخوردار خواهد بود.
پس
انسان موظف است با استفاده از آموزههای دینی نسبت به
حقیقت مرگ، با دقت و تأمل در
آیات الهی و
معصومین (علیهمالسلام) آشنایی پیدا کند و همچنین نسبت به
گناهان حال
توبه پیدا کرده، نسبت به گذشته و درصدد جبران گذشتهها باشد و برای اینکه گرفتار دنیا نشود، از اموری چون
یاد مرگ و آخرت مدد بگیرد. انسانهایی که با تلاش و کوشش به مقامات بلند انسانی رسیدهاند، دیگر
خوف و وحشتی از مرگ ندارند.
از جمله مسائلی که گاه و بیگاه فکر انسان را به خود جلب میکند، مسئله
مرگ و جان دادن است. هر کسی دغدغه این را دارد که آن لحظات آخرین از
حیات دنیوی را چگونه سپری میکند و با چه وضعیتی پا به
حیات برزخ میگذارد. هر کسی که آشنایی اجمالی با کتاب آسمانی
قرآن و
روایات معصومین (علیهمالسلام) داشته باشد، به این مسئله پی میبرد که لحظات آخرین
عمر انسان، لحظاتی است که به آسانی طی نمیشود و برای به دست آوردن
امنیت و آسایش آن باید سعی و تلاش بسیاری کرد.
راحتی و
سختی مرگ از یک طرف با عقاید و باورهای انسانی ارتباط دارد و از طرف دیگر با کردار و
اعمال و منش و هماهنگی کامل دارد. باید دید انسان از این گوهر گرانبهای
انسانیت خویش چه بهرهای گرفته است و کدام جنبه از جهات وجودی خود را در طول
حیات دنیا، به فعلیت رسانده است، آیا جنبه انسانی و ملکوتی خود را
رشد و تعالی داده و الان که هنگام مرگ او فرا رسیده، بسان یک
میوه مثمرالثمری که باغبان عالم او را از درخت حیات دنیا چیده، و منتقل به
حیات برزخی شده یا نه با
غفلت و بیتوجهی نسبت به جهات روحانی و انسانی خود در طی سالیان دراز از خود،
حیوان فربهی ساخته و حال با همین صورت و سیرت به حیات ابدی خود ادامه میدهد؟ باید دید هر کسی چه عقیده و باوری نسبت به حقایق عالم دارد و در بُعد
اندیشه متوجه چه نقطهای است و چه کسی را محل اتکای خود میداند و در بُعد رفتار و
عمل تابع دستور چه
دین و آیینی است.
قرآن پیرامون سختی جان دادن
اهل کفر و تبهکاری، آیاتی دارد و در ضمن از رفتار
فرشتگان در هنگام
قبض روح آنها این چنین خبر میدهد:
«اگر بینی سختی حال کافران را هنگامی که فرشتگان جان آنان را میگیرند و بر روی و پشت آنان میزنند و به آنان میگویند بچشید طعم
عذاب سوزنده را».
در
روایت است که خدمت
امام صادق (علیهالسلام) عرض کردند:
... گروهی میگویند که آن (جان دادن برای کافر) سختتر از بریدن به ارّه، پاره کردن با قیچی و شکستن با سنگ و گردش محور آسیاب در حدقه چشم است. حضرت فرمود: برای بعضی بدکاران و کافران به همینگونه است ... .
در مقابل کسانی که در دنیا
اهل ایمان بودهاند و عمری را با عمل به دستورات الهی و دوری از
محرمات الهی سپری کردهاند، هنگام جان دادن فرشتگان را ملاقات میکنند که با آنها برخوردی از روی شرافت و بزرگواری دارند.
«
پرهیزکاران کسانی هستند که فرشتگان جان آنان را در حالی که پاک و پاکیزهاند میگیرند و به آنان میگویند درود بر شما باد».
در روایتی است که از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) سؤال کردند فرشته مرگ چگونه جان آدمی را میگیرد؟
حضرت فرمودند:
فرشته مرگ هنگام مردن مؤمن نزد وی آنگونه میایستد که بردهای ذلیل نزد مولی، او و یارانش نزد
مؤمن میایستند و نزدیک نمیشوند تا اینکه نخست فرشته مرگ سلام کند و به او بشارت به بهشت دهد.
پس آنچه که باعث سختی یا راحتی جان دادن انسان میشود، هم عقاید و اندیشههای اوست و هم کردار و رفتار اوست که اگر در مسیر
حق و
صراط مستقیم گام برمی دارد. آن لحظات حساس زندگانی از آسایش و
امنیت خاصی برخوردار خواهد بود و در غیر این صورت با سختی و اندوه و عذاب، دنیا را ترک خواهد کرد.
عامل دیگری که نقش اساسی در این امر دارد، مسئله
دنیا و تعلق به اوست. هر کسی به هر اندازه که گرفتار دنیا و آنچه مربوط به دنیاست شود، در هنگام ارتحال به همان اندازه از شکنجه و زجر و عذاب برخوردار خواهد بود.
انسانی که از امور واقعی و حقایق عالم غافل شود و گرفتار امور اعتباری و قراردادی دنیا شود، به گونهای که سرمست ریاستی شود که به امضایی اعتبار شده و دلخوش پُست و مقامی شود که باعث
تکبر و
غرور او نسبت به دیگران شده، اینچنین آدمی در هنگام مرگ وضع نامطلوبی خواهد داشت. انسانی که با عزل او از
مقام و پستش خود را در بنبست میبیند و از گرفتن ریاست از او در رنج و عذاب است، چگونه حالتی خواهد داشت آن هنگام که از تمام نعمتها و لذایذ و اعتبارات دنیا جدا میشود.
حال این چنین انسان گرفتاری، بسان انسان معتادی است که عمری گرفتار
مواد مخدر بوده و تعلقش به این ماده سمی بسیار شده، حال مواد مخدر را از او بگیرند، تعلق و وابستگی او به مواد باقی است؛ ولی مواد را از او میگیرند. اینچنین انسانی چه وضعی خواهد داشت. درست شبیه همین، انسانی گرفتار دنیا شود و به من و ما دل خوش کند، با تعلق شدیدی که به این امور دارد، حال میخواهد از این
دنیا منتقل به عالم دیگری شود، علاقه موجود است؛ ولکن دیگر خبری از من و ما و ریاست و مال و مقام نیست. همه و همه رخت برمیبندند و او با آن تعلق شدید باید زنجیرهای
علاقه خود را با شکنجه و عذاب پاره کند و به حیات برزخ منتقل شود. (به این منبع رجوع شود:
)
پس هر چه
انسان در این زندگانی دنیا کمتر به دنیا دل ببندد و خود را دلبسته او نکند که گویا به تعبیر قرآن به
زمین چسبیدهاند، در هنگام ارتحال از آسایش خاطر بیشتری برخوردار خواهد بود.
و اما عوامل
ترس از مرگ، عبارتاند از:
۱.
جهل و نادانی نسبت به حقیقت مرگ.
۲. سنگینی بار گناه.
۳. تعلق به دنیا (علاقه شدید به دنیا هم باعث سختی جان دادن است و هم باعث
ترس و واهمه انسان از مرگ است؛ چون انسان دنیاگرا خوش ندارد لحظه جدا شدنش از این دنیا را به خاطر بیاورد و همیشه از آن لحظه بد در
خوف و
وحشت است).
انسان موظف است با استفاده از به گونهای خود را تربیت کند که این عوامل سهگانه از بین روند؛ یعنی نسبت به حقیقت مرگ با دقت و تأمل در [[|آیات الهی]] و روایات معصومین (علیهمالسلام) آشنایی پیدا کند و همچنین نسبت به
گناهان حال
توبه پیدا کرده، نسبت به گذشته و درصدد جبران گذشتهها باشد و برای اینکه گرفتار دنیا نشود، از اموری چون یاد مرگ و آخرت مدد بگیرد.
انسانهایی که با تلاش و کوشش به مقامات بلند انسانی رسیدهاند، دیگر خوف و وحشتی از
مرگ ندارند.
حضرت امیرالمؤمنین پیرامون
متقین میفرماید:
«اگر نبود اجلی که برای آنها (
متقین) مقدر شده، از شوق به
ثواب و بیم از عقاب لحظهای جانهایشان در بدنهای آنها نمیماند».
۱. منازل الاخرة، محدث قمی.
۲. معادشناسی، علامه طهرانی.
۳. معاد، آیتالله دستغیب.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سختی یا راحتی مرگ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۰۷.