• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خوش‌رویی و ترش‌رویی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلید واژه: خوشرویی، گشاده رویی، عبوس، ترشرویی، خوش خویی، حسن بِشر، حسن خلق.
پرسش: ترش‌رویی و خوش‌رویی چیست؟
پاسخ: ترش‌رویی به معنای عبوس بودن است و گشاده‌رویی به معنای باز بودن چهره است.



ترشرویی، حاصل مصدر و تعبیری مجازی به معنای اخمو بودن در چهره و عبوس بودن است.
[۱] انوری حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، ۱۳۸۳، ج ۳، ص ۱۷۰۰.
برخی لغت‌شناسان فارسی، ترشرویی را به معنای بدخویی و تندخویی دانسته‌اند.
[۲] معین محمد؛ فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۳، ج۱، ص ۱۰۶۸.
گشاده‌رویی نیز حاصل مصدر و به معنای باز بودن چهره است.
[۳] معین، پیشین، ج ۳، ص ۳۳۲۵.

از جمله دستورات ائمه هدی(ع) این است که طوری با مردم خوش‌رو و نرم‌گو باشیم که فکر کنند نیازمند آنان هستیم!!
خوش‌رویی به قدری با ارزش است که امام صادق(ع) فرمود: هر کس با داشتن صفت خوش‌رویی به آخرت منتقل شود، خدا او را به بهشت می‌برد.


ترشرویی در بیان قرآن، حدیث و منابع اخلاقی ما با بدخویی تفاوت‌هایی دارد؛ همچنان‌که گشاده‌رویی و خوش‌رویی نیز مرادف با خوش‌خلقی و گشاده‌خویی نیست بلکه تنها یکی از مصادیق آن است؛ همانطور که یکی از اصحاب امام صادق(ع) از ایشان درباره‌ اندازه‌ حسن خلق سوال می‌کند و حضرت(ع) می‌فرمایند: اندازه این است که با رفتاری متواضعانه و ملایم و گفتاری نیکو و دل‌پسند و چهره‌ای گشاده با او برخورد کنی. بنابراین، ایشان گشاده‌رویی را مصداقی برای حُسن خُلق معرفی می‌فرمایند.
بنابراین، می‌توان رابطه‌ گشاده‌رویی و خوش‌رویی با مفاهیمی چون خوش‌خویی و بدخویی را عموم و خصوص من‌وجه دانست. از نظر لغوی نیز خُلق عبارت است از ملکه‌ای راسخ در نفس و در روایات نبوی(ص) صاحب خُلق حَسن را برترین موزون در میزان
[۷] حِمیَری قمی، عبدالله بن جعفر؛ قرب الإسناد، یک جلد، انتشارات کتابخانه نینوی، تهران،‌ بی‌تا، ۱۴۳.
و همتای روزه‌دار شب‌زنده‌دار دانسته‌ شده است و مظاهری چون کلام زیبا
[۹] بخاری، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۳۱ق، ص ۱۲۳۶.
، رفق و مدارا
[۱۰] بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۷.
تعاون با مومنین
[۱۱] بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۶.
، بدزبانی نکردن
[۱۲] بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۸.
، صبر بر اذیت
[۱۳] بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۹.
و... دارد و آن بزرگوار برای سوء خلق وعده‌ قطعی جهنم داده‌اند
[۱۴] طبرسی ابوالفضل علی بن حسن، مشکاة الأنوار، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، ۱۳۸۵ق، ص ۱۲۴.
، اما در مورد گشاده‌رویی و ترشرویی چنین غلظتی وجود ندارد؛ بلکه همانطور که ذکر خواهد شد، آن بزرگوار گشاده‌رویی را کمترین کاری می‌دانست که در مقابل ب رادر دینی می‌توان انجام داد.
به‌علاوه این‌که ترشرویی، خلق ثابت نیست بلکه یک رفتار است که اولاً تنها در صورت تداوم می‌تواند حاکی از خلق باطنی باشد و ثانیاً ای‌بسا از روی وظیفه باشد؛ همچنان‌که مرتبه‌ای از نهی از منکر ، ترشرویی است اما برای بدخلقی هیچ مجوزی وجود ندارد.
همچنین از نظر منابع لغوی، الفاظی که برای ترشرویی در قرآن کریم و روایات وجود دارد - مثل عبس و مشتقات آن- و یا برای گشاده‌رویی وجود دارد -چون حسن‌البشر، بسط‌الوجه و...- نفس انبساط صورت - باز بودن بین دو ابرو و چشم و عضلات پوست چهره که قبل از تبسم در چهره نمایان می‌شود-
[۱۵] مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ش، ج ۱، ص ۲۷۳.
و یا انقباض و گرفتگی آن‌ها
[۱۶] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۶، ص ۱۲۷.
را می‌رسانند نه رفتاری دیگر غیر از این حالت خاص چهره را و منابع اسلامی ما، همان معنا را برای خوش‌رویی و ترشرویی به کار برده‌اند اما برای خوش‌خلقی معنایی جدید در نظر گرفته‌اند و خوش خویی و بدخویی را با نمودهایی دیگر چون خوش‌گویی (طیب‌االکلام)، تبسم، شوخی کردن با مومن و... و بدخویی را با نمودهایی چون فحش و ناسزا و آزار و اذیت و... معرفی نموده‌اند.


چهار آیه‌ی شریفه در آغاز سوره‌ مبارکه‌ عبس به سرزنش فردی ترشرو که با ترشرویی از فرد نابینایی رویگردان شده بود می‌پردازد؛
[۱۷] طباطبایی سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیرالقرآن،دفترانتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم،۱۴۱۷ ق،ج ۲۰، ص ۳۲۵،ذیل آیات ۱- ۴ عبس؛ با اینکه فرد ترشرو خبر نداشت آیا مرد نابینا مردی صالح بود، و با اعمال صالح ناشی از ایمان خود را پاکیزه کرده بود یا نه و یا آمده تا با پندپذیری‌اش از مواعظ رسول خدا(ص) بهره‌مند شده، در نتیجه به تطهیر خود موفق گردد.
ترشرویی صفتی است که اهل جهنم در آخرت نیز با خود دارند همانطور که قرآن مجید ، اهل جهنم را ترشرویان می‌خواند.
[۱۹] سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۶.

أنس می‌گوید: من ده ‌سال به پیامبر خدمت کردم اما ایشان هرگز با ترشرویی با من برخورد نکرد.
[۲۰] مقریزی تقی الدین؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج ۱، ص ۲۷۳.
آن بزرگوار هرگز در مواجهه با مؤمنین یا برای امور دنیوی و شخصی ترشرو دیده نشد.
[۲۱] طبری محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ج ۱۱، ص ۵۷۹.
همچنین دعوت خود را نیز با ترشرویی انجام نمی‌داد.
[۲۲] طبرسی فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۸۷۰.
نقل است که آن بزرگوار، همواره خوش‌رو و گشاده‌رو بودند.
[۲۳] لحجی عبد الله بن سعید محمد عبادی؛ منتهی السؤل علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، دار المنهاج، جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶، ج ۲، ص ۴۶۷.
عایشه می‌گوید فردی درخواست ملاقات با پیامبر(ص) را نمود و پیامبر(ص) با این‌که دیدار او را خوش نداشت، اما وقتی به او اذن داد، با چهره‌ای باز و گشاده با او مواجهه نمود.
[۲۴] بخاری پیشین، ص ۱۲۳۸.

ایشان نه فقط در سیره‌ شخصی و تبلیغ رسالت خود ترشرو به معنای اول نبود، بلکه عبوسانِ درهم‌رفته را نیز نکوهش نموده و مکرّر
[۲۵] دلیل برداشت این تکرّر، تعبیر «کان یقول» در لسان روایت است که در کلام عرب، معنی تکرار و اصرار بر یک مضمون را می‌رساند.
می‌فرمودند: «خداوند کسانی را که با ترشرویی با برادران خود روبه‌رو می‌شوند دشمن می‌دارد.»
[۲۶] شهید ثانی؛ کشف الریبة، انتشارات مرتضوی، بی‌جا، ۱۳۹۰ق، ص ۸۲.
و خوشرویانِ شکفته‌رو را به رحمت واسعه‌ الهی مژده داده و می‌فرمود: «هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ملاقات کنند، یکصد رحمت در میان آن‌ها تقسیم می‌شود که نود ونه سهم برای کسی است که خوشروتر از دیگری با او ملاقات کند»
[۲۷] نباطی بیاضی علی بن یونس؛ الصراط المستقیم، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص ۱۵۸.
و می‌فرمود: «شما با اموالتان نمی‌توانید همه‌ مردم را پوشش دهید(تا جذب شما شوند) اما با گشاده‌رویی می‌توانید همه‌ آن‌ها را دربرگیرید.»
[۲۸] ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج ۱، ص ۹۰.
ایشان گشاده‌رویی را کمترین کاری می‌دانست که در مقابل برادر دینی می‌توان انجام داد.
[۲۹] نیشابوری مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق، ص ۱۱۹۵.

همچنین آن بزرگوار می‌فرمود: «مؤمن، خوش مشرب و شوخ است و منافق، ترشرو و خشمگین » یعنی شخصیت مؤمن با ترشرویی سنخیتی ندارد بلکه با گشاده‌رویی آشناست؛ همان‌گونه که شخصیت کافر ، با ترشرویی عجین است.


به طور کلی روایات ما دستور داده‌اند با همه کس خوش‌رو باشیم. و این توصیه‌ عمومی به این جهت مورد سفارش قرار گرفته است که اگر مخاطب ما از مومنین باشند، خوب روشن است که به جهت ایمان ایشان باید با آنان خوش‌رو بود. و اگر مومن نباشند، خوش‌رویی باعث حفظ خود و مومنین و دفع ضرر آنان از خود و مومنین می‌شود.
[۳۱] مازندرانی، ملا صالح؛ شرح الکافی، المکتبة الإسلامیة، تهران، اول، ۱۳۸۲ق، ج ۸، ص ۲۹۵.

امام صادق (ع) فرمود: مدارا با مردم نصف ایمان و رفق با آنان نیمی از زندگی است و سپس به عنوان راهکاری برای آسیب ندیدن معنوی از معاشرت با مردم فاسق فرمود:در آشکار با این افراد بدی که مجبورید با آنان باشید معاشرت کنید اما در نهان با نیکان باشید و بر آنان اعتراض نکنید تا به شما ظلم نکنند. موارد منع خوش‌رویی، همان موارد لزوم ترشرویی است که در بحث بعد ذکر خواهد شد.


در تحلیل مفهومی، ترشرویی بر چهار قسم قابل تصور است:
۱. ترشرویی در مواجهه با حق و حقیقت ؛ که ولید در مقابل شنیدن آیات قرآن از خود بروز داد.
۲. ترشرویی در مواجهه با مؤمنین به جهت هوای نفس و امور دنیوی و بدون رجحان عقلی و شرعی که اگر عامدانه و نه از سر اندوه و ملالی خاص باشد، معمولاً از روی خودبزرگ‌بینی است؛ همانطور که در مورد فردی که آیات اول مبارکه‌ سوره عبس او را سرزنش کرده است روایت است که ترشرویی او به خاطر تکبر و تحقیر ابن أمّ مَکْتُوم - موذن و مورد علاقه‌ی پیامبر(ص)- بوده است که نزد پیامبر(ص) می‌آید و آن بزرگوار او را اکرام نموده و نزد خود می‌خواند و در نزد آن جناب مردی از سران بنی امیه بوده است که آن فرد از آمدن ابن ام مکتوم و این رفتار پیامبر (ص) با او چهره درهم کشیده و خود را از تماس با او جمع می‌نماید. زیرا پیامبر(ص)، ابن أمّ مَکْتُوم را در مکانی جلوتر از او جای می‌دهد.
[۳۳] فیض کاشانی ملا محسن، تفسیر الصافی، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق، ج ۵، ص ۲۸۴.

۳. ترشرویی در نهی از منکر مثل زمانی که پیامبر اعظم(ص)، در ایام موسم حج درخواست آب می‌فرماید و به جای آب، شراب نزد ایشان می‌آورند و آن بزرگوار پس از بو کردن آن چهره درهم می‌کشند.
[۳۴] جزری ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج ۴، ص ۸۰.
این ترشرویی، نوعی نهی از منکر
[۳۵] ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنان‌چه در صورت تأثیر منفی، ای‌بسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
و حداقل مرتبه‌ آن است.
[۳۶] طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ‌چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص ۱۷۷.
همچنین به اصحاب خود دستور فرمودند که گناهکاران را با چهره‌هایی ترش ملاقات کنید. بلکه امام علی (ع) این ترشرویی را بغض در راه خدا و برترین عمل دانسته‌اند.
[۳۸] ورام بن أبی فراس، پیشین، ج ۲، ص ۱۲۴.باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آن‌هم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم.

۴. ترشرویی حاکی از تأسف به حال گناهکاران، چون زمانی که پیامبر اکرم (ص) در پایان خطبه‌ی شعبانیه‌ی ماه شعبانی، ناگهان در عالم ملکوت، درآویختگان به درخت زقوم از امت خود را مشاهده‌ می‌فرمایند که برخی به یک و چند شاخه و برخی به بسیاری از شاخه‌های آن چنگ زده بودند و به خاطر تاسف بر حال آن افراد، چهره‌ پیامبر رحمت و پدر رئوف امّت درهم رفته می‌شود.
[۳۹] امام حسن عسکری علیه‌السلام، تفسیر امام عسکری علیه‌السلام، انتشارات مدرسه امام مهدی‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، قم، ۱۴۰۹ هجری قمری، ص ۶۴۸.
و یا ترشرویی در اثر خوف باطنی و اعظام جلال و هیبت الهی و انکسار نفس و انقهار در برابر ذات مقدس کبریایی؛ چون لحظه‌ای که پیامبر اعظم(ص)‌ چهره‌ی جبرییل (ع) را درهم‌رفته دیدند و علت آن مشاهده برپایی جهنم و درکات سوزان آن توسط ایشان بوده است.
دو مورد اول ترشرویی جزء رذایل و دو مورد آخر جزء فضایل هستند.


برای ترشرویی، ریشه‌هایی وجود دارد:
۱. حب دنیا و شعبه‌های آن؛ مانند برتری جویی و جاه طلبی که در روایتی به عنوان ریشه هر خطا معرفی شده است.
۲. کبر و تحقیر مردم
[۴۲] صالح بن عبدالله بن حمید؛ موسوعة النضرة النعیم فی مکارم أخلاق الرسول الکریم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، دار الوسیلة، جده، چاپ چهارم، ۱۴۲۶ ق، ج ۱۰، ص ۴۹۲۷.

۳. تنگی سینه
[۴۳] راغب اصفهانی حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم‌‘ الدار الشامیة - دمشق‌‘بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ص ۵۴۵.
که تحمل مدارا و صبر در برابر مشکلات و ناملایمات را از فرد سلب می‌کند و فرد را به ترشرویی می‌دارد.
۴. استکبار در برابر حق :
[۴۴] طباطبایی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۴۳.
مرحوم علامه‌ی طباطبایی در تفسیر ترشرویی ولید‌ بن ‌مغیره که در سوره مبارکه عبس که ذکر شد مورد سرزنش قرار گرفته است می‌گوید: ادبار و استکبار از احوالات روحی و درونی است و ترشرو شدن ولید در اثر شنیدن آیات الهی از این جهت است که اثر ادبار و استکبار ولید در ظاهر حالش هم اثر گذاشته است.
[۴۵] طباطبایی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۴۳.

۵. غلظت قلبی و بی‌بهره‌گی از صفات رحمانی الهی: این حالت را می توان ریشه‌ی اصلی ترشرویی دانست که در واقع چهره‌ای دیگر از حب دنیا است. زیرا اساساً بهره‌مند نبودن از کمالات الهی ، ریشه‌ هر صفت رذیله‌ای است و خدای متعال در قرآن کریم خطاب به پیامبر بزرگوار اسلام(ص) می‌فرمایند: به (برکت مظهریت برای صفات ) رحمت الهی ، در برابر آنان (مردم) نرممهربان ) شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده می‌شدند.
حافظ می‌گوید:
سرم خوش است و به بانگ بلند می‌گویم
که من نسیم حیات از پیاله می‌جویم

عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم

تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواست که هرجا که هست با اویم
[۴۷] حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد؛ دیوان، انتشارات غزالی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص ۲۵۴.

خوش‌رویی دارای ریشه‌هایی ضد موارد فوق یعنی عدم حب دنیا و... است.


این بخش از نوشتار، از زاویه‌ی تحلیل علمی به مطالعه‌ی آثار قرآنی – روایی ترشرویی و گشاده‌رویی می‌پردازد؛ بنابراین دارای رویکردی سه وجهی خواهد بود. به عنوان مقدمه باید متوجه بود که ترشرویی و گشاده‌رویی از مصادیق بارز ارتباط غیرکلامی هستند. ارتباط غیرکلامی( که گاهی « زبان بدنی »
[۴۸] language body
نامیده می‌شود)، مبادله‌ اطلاعات و معنی از طریق حالت‌های چهره، اشارات یا حرکات بدن است.
[۴۹] گیدنز آنتونی، جامعه‌شناسی؛ ترجمه صبوری منوچهر، تهران، انتشارات نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱.
«در گذشته، روش‌های تحقیق در زمینه ارتباطات غیرکلامی، مبتنی بر اندازه‌گیری حرکات چهره‌ای ناشی از هیجان بود و بر همین اساس طراحی می‌شد اما اکنون یک سیستم پیچیده‌تر و جامع‌تر به نام سیستم رمزگذاری‌های اعمال چهره‌ای
[۵۰] Facial Action Coding System
جایگزین روش تحقیق قبلی شده است.
در این روش از همه‌ حرکات چهره که قابل تشخیص باشد یادداشت برداری می‌شود.»
[۵۱] محسنیان راد مهدی؛ ارتباط‌شناسی، انتشارات سروش، تهران، چاپ هفتم، ۱۳۸۵، ص ۲۵۱.
و از حالات مهم چهره ، همین ترشرویی است که با انقباض عضلات صورت انجام می‌گیرد؛ چنان‌چه گفته شد که «عبس» و دیگر مترادف‌های آن در قرآن و روایات به معنای «جمع شدن ابروها و بین دو چشم» است و درست نقطه‌ی مقابل آن در حرکات چهره، گشاده‌رویی است که باز بودن عضلات صورت و چشم و و گونه‌ها است که مصداق دقیق «حسن‌البشر»، «حسن‌البسط» که از مهم ترین کلیدواژه‌های خوش‌رویی در روایات هستند و نیز مفهوم دیگر مترادف‌های آن‌ها در موضوع خوش‌رویی در روایات نیز همین است.
از نظریات مهم در عوامل جاذبه‌ میان‌فردی، الگوی عاطفه -مرکزی
[۵۲] . The Affect – Centered Model
است که در آن، «جاذبه بر پاسخ‌های عاطفی مبتنی است»
[۵۳] آذربایجانی مسعود(... و دیگران)؛ روانشناسی اجتماعی(با نگرش به منابع اسلامی)، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت، قم، چاپ سوم، ۱۳۸۷، ص ۲۴۳.
و حرکات روان‌تنی و حالات بدنی، از عوامل اساسی در جاذبه‌ میان‌فردی هستند که صورت و چهره از نقاط بسیار پرظرفیت در انعکاس احساسات و عواطف انسانی است.
از حکمای گذشته نقل شده است: «خوشرویی، مرحله‌ی اول و آغاز دوستی و مهرورزی مرحله‌ دوم و برآوردن نیاز مردم مرحله‌ی سوم است.»
[۵۴] صالح بن عبدالله، پیشین، ج ۷، ص ۲۷۰۱.
بنابراین، گشاده‌رویی، رفتاری عاطفی است که موجب جاذبه‌ی میان‌فردی شده و از بهترین نقطه‌های آغاز ارتباطات دوستانه و اجتماعی است که در دنیای ارتباطات انسانی مورد توجه جدی است؛ زیرا «حرکات غیرکلامی چهره به‌ویژه صورت شاد همراه با لبخند در هنگام ملاقات با دوستان ، تاثیری عمیق‌تر از زبان دارد.»
[۵۵] آذربایجانی پیشین، ص ۲۴۴.
و از آن‌چه گفته شد، به خوبی می‌توان جایگاه مهم اجتماعی و انسان‌سازی این ارزش رفتاری در منظومه تربیتی اخلاق اسلامی را رصد نمود.
گویاترین تعبیر در این زمینه، بیان زیبای امام صادق (ع) است که فرمود: خوش‌رویی، محبت اجتماعی ( یا محبت الهی
[۵۶] مازندرانی، پیشین، ج ۸، ص ۲۹۵.
و یا هردو) را به دنبال دارد.
[۵۷] دیلمی، حسن بن محمد؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ص ۱۲۰.



کسب خوشرویی و درمان ترشرویی تنها در مفهوم از هم جدا هستند اما در مصداق یکی هستند چون در اصطلاح ، تقابل ملکه و عدم ملکه دارند مانند بینا نبودن قد یک فرد و نابینا بودن او که در واقع یک چیز هستند. چند توصیه در این زمینه قابل ارائه است گرچه علمای اخلاق بحث مستقلی در این زمینه جز همان مباحث حسن خلق ندارند:
۱. توجه به شرافت و ستودگی خوش‌رویی نزد عقل و شرع : که نیرومندترین انگیزه برای کسب آن و مواظبت بر آن است.
[۵۸] نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)، ترجمه‌ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۳۷۵.

۲. توجه به عواقب فراوان اخروی و دنیوی و ترشرویی: که در این نوشتار نیز ارائه شدند.
۳. بیرون کردن حب دنیا از قلب : که ریشه‌ هر خطا و عداوت از جمله ترشرویی است همانطور که گفته شد.
۴. دفع انکار و استکبار در برابر حق از خود.
۵. کسب صفت تواضع در برابر مردم.
۶. تلاش برای رسیدن به رحمت الهی و اتصاف به صفات او: همانطور که در روایات به ما دستور داده شده است که متصف به اخلاق الهی شویم
[۵۹] صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم؛ شرح أصول الکافی(صدرا)، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ج‌۱ ۲۲۷.
و گفته شد که پیامبر(ص) در اثر جوشش رحمت الهی از کانون قلب شریفش بود که با همه خوش‌رو بود.
توصیه‌های مذکور در بحث حسن خلق و درمان سوء خلق نیز در این قسمت قابل توجه است.




۹.۱ - عدم منافات بین گشاده‌رویی و حزن مدام

بشاشت و گشاده‌رویی و نفی ترشرویی مربوط به ظاهر وجود مومن است اما حزن دائم نسبت به از دست دادن کمالات و بدعاقبتی و خوف از عظمت الهی در قلب ایشان همواره وجود دارد همانطور که در روایات وارد است که مؤمن کسی است که حزن او در قلبش و گشاده‌رویی او در چهره‌اش است
[۶۰] دیلمی، پیشین، ص ۱۱۵.
و اگر لابلای چهره‌ او جستجو شود، حزنی لطیف و نورانی مورد مشاهده است که حاکی از حالات درونی اوست.
همانطور که درباره‌ پیامبر بزرگوار اسلام نقل شده است که ایشان هماره و پیوسته دارای حزن و در خود رفته بودند.
[۶۱] طبرسی حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی، چاپ چهارم، قم، ۱۴۱۲ هجری،‌ ص ۱۲.
البته باید دقت کرد که حزن با غم و اندوه بسیار تفاوت دارد؛ اندوه و غم، ظلمانی است و سنگین و حزن، نورانی و سبک و سبک کننده است و تعالی‌بخش.

۹.۲ - رعایت اعتدال در خوشرویی

همواره باید در نظر داشت که بنابر روایات و قواعد مسلم اخلاق اسلامی، بهترین حالت در هر کار میانه‌روی است بنابراین در خوشرویی نیز باید اعتدال را از دست نداد همانطور که در روایت از امام علی (ع) است که فرمود: روترش بودن سبب کسب دشمنی مردم است اما گشاده‌رویی (زیاد و با همه کس) نیز همنشینان بد را به سوی فرد جلب می‌کند؛ بنابراین بین این دو حالت باش. زیرا بهترین در همه‌ صفات و کارها، حد وسط است.
[۶۲] ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله؛ شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج ۲۰، ص ۲۸۶.



۱. انوری حسن؛ فرهنگ سخن، تهران، انتشارات سخن، چاپ اول، ۱۳۸۳، ج ۳، ص ۱۷۰۰.
۲. معین محمد؛ فرهنگ معین، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۳، ج۱، ص ۱۰۶۸.
۳. معین، پیشین، ج ۳، ص ۳۳۲۵.
۴. کلینی، ابو جعفر محمد بن یعقوب؛ الکافی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ‌چهارم، ۱۴۰۷ ه‌ق، ج‌۲، ص ۱۴۹.    
۵. کلینی، پیشین، ج‌۲، ص ۱۰۳.    
۶. کلینی، ج‌۲، ص ۱۰۳.    
۷. حِمیَری قمی، عبدالله بن جعفر؛ قرب الإسناد، یک جلد، انتشارات کتابخانه نینوی، تهران،‌ بی‌تا، ۱۴۳.
۸. حرانی، حسن بن شعبه؛تحف العقول،یک جلد،انتشارات جامعه مدرسین قم،۱۴۰۴ ه.ق، ص ۴۵.    
۹. بخاری، ابی عبدالله محمد بن اسماعیل؛ صحیح بخاری، دار الکتاب العربی، بیروت، ۱۴۳۱ق، ص ۱۲۳۶.
۱۰. بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۷.
۱۱. بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۶.
۱۲. بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۸.
۱۳. بخاری، پیشین، ص ۱۲۳۹.
۱۴. طبرسی ابوالفضل علی بن حسن، مشکاة الأنوار، کتابخانه حیدریه نجف اشرف، ۱۳۸۵ق، ص ۱۲۴.
۱۵. مصطفوی حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، ۱۳۶۰ش، ج ۱، ص ۲۷۳.
۱۶. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، دار صادر، بیروت، نوبت چاپ‌سوم، ۱۴۱۴ ق، ج ۶، ص ۱۲۷.
۱۷. طباطبایی سید محمد حسین؛المیزان فی تفسیرالقرآن،دفترانتشارات اسلامی جامعه‌ مدرسین حوزه علمیه قم، قم،چاپ پنجم،۱۴۱۷ ق،ج ۲۰، ص ۳۲۵،ذیل آیات ۱- ۴ عبس؛ با اینکه فرد ترشرو خبر نداشت آیا مرد نابینا مردی صالح بود، و با اعمال صالح ناشی از ایمان خود را پاکیزه کرده بود یا نه و یا آمده تا با پندپذیری‌اش از مواعظ رسول خدا(ص) بهره‌مند شده، در نتیجه به تطهیر خود موفق گردد.
۱۸. مؤمنون/سوره۲۳، آیه۱۰۴.    
۱۹. سیوطی، جلال الدین؛ الدر المنثور فی تفسیر المأثور، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، قم، ۱۴۰۴ق، ج ۵، ص ۱۶.
۲۰. مقریزی تقی الدین؛ إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۰، ج ۱، ص ۲۷۳.
۲۱. طبری محمد بن جریر؛ تاریخ الأمم و الملوک، دار التراث، بیروت، چاپ دوم، ۱۳۸۷، ج ۱۱، ص ۵۷۹.
۲۲. طبرسی فضل بن حسن؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش، ج ۲، ص ۸۷۰.
۲۳. لحجی عبد الله بن سعید محمد عبادی؛ منتهی السؤل علی وسائل الوصول إلی شمائل الرسول(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، دار المنهاج، جده، چاپ سوم، ۱۴۲۶، ج ۲، ص ۴۶۷.
۲۴. بخاری پیشین، ص ۱۲۳۸.
۲۵. دلیل برداشت این تکرّر، تعبیر «کان یقول» در لسان روایت است که در کلام عرب، معنی تکرار و اصرار بر یک مضمون را می‌رساند.
۲۶. شهید ثانی؛ کشف الریبة، انتشارات مرتضوی، بی‌جا، ۱۳۹۰ق، ص ۸۲.
۲۷. نباطی بیاضی علی بن یونس؛ الصراط المستقیم، چاپ کتابخانه حیدریه، نجف، ۱۳۸۴ق، ج ۲، ص ۱۵۸.
۲۸. ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی؛ تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، مکتبه فقیه، قم، چاپ اول، ۱۴۱۰ق، ج ۱، ص ۹۰.
۲۹. نیشابوری مسلم بن حجاج؛ صحیح مسلم، دار المعرفه، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۲۸ق، ص ۱۱۹۵.
۳۰. حرانی، پیشین، ص۴۹.    
۳۱. مازندرانی، ملا صالح؛ شرح الکافی، المکتبة الإسلامیة، تهران، اول، ۱۳۸۲ق، ج ۸، ص ۲۹۵.
۳۲. کلینی، پیشین، ج‌۲، ص ۱۱۷.    
۳۳. فیض کاشانی ملا محسن، تفسیر الصافی، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق، ج ۵، ص ۲۸۴.
۳۴. جزری ابن اثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش، ج ۴، ص ۸۰.
۳۵. ترشرویی با گناهکاران، از مراتب نهی از منکر در صورت عدم امکان تذکر زبانی است. البته دستور به انجام این مرحله، این مرتبه، در صورت احتمال عقلایی تأثیر چنین کاری در ترک منکر است؛ چنان‌چه در صورت تأثیر منفی، ای‌بسا حرام خواهد بود. در هر حال تفصیل را باید در کتب فقهی جست.
۳۶. طوسی، ابو جعفر محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ ‌چهارم، ۱۴۰۷ق، ج ۶، ص ۱۷۷.
۳۷. کلینی، پیشین، ج‌۵، ص ۵۹.    
۳۸. ورام بن أبی فراس، پیشین، ج ۲، ص ۱۲۴.باید توجه داشت که اولاً، این ترشرویی را غضب برای خدا باشد. ثانیاً، باید تنها رفتار او را دشمن بداریم آن‌هم در صورت اصرار او نه لغزشی موقتی و در هر حال، خود او را نباید مورد نفرت و کینه قرار داد بلکه بر او ترحم داشته و دعایش کنیم.
۳۹. امام حسن عسکری علیه‌السلام، تفسیر امام عسکری علیه‌السلام، انتشارات مدرسه امام مهدی‌ عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، قم، ۱۴۰۹ هجری قمری، ص ۶۴۸.
۴۰. مجلسی محمدباقر، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بیروت، ۱۴۰۴ هجری قمری، ج ۸، ص ۲۸۰.    
۴۱. کلینی، پیشین، ج‌۲، ص ۳۱۷.    
۴۲. صالح بن عبدالله بن حمید؛ موسوعة النضرة النعیم فی مکارم أخلاق الرسول الکریم(صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم)، دار الوسیلة، جده، چاپ چهارم، ۱۴۲۶ ق، ج ۱۰، ص ۴۹۲۷.
۴۳. راغب اصفهانی حسین بن محمد؛ المفردات فی غریب القرآن، دارالعلم‌‘ الدار الشامیة - دمشق‌‘بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ ق، ص ۵۴۵.
۴۴. طباطبایی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۴۳.
۴۵. طباطبایی، پیشین، ج ۲۰، ص ۱۴۳.
۴۶. آل‌عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۴۷. حافظ، خواجه شمس‌الدین محمد؛ دیوان، انتشارات غزالی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ص ۲۵۴.
۴۸. language body
۴۹. گیدنز آنتونی، جامعه‌شناسی؛ ترجمه صبوری منوچهر، تهران، انتشارات نی، چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ص ۱۰۱.
۵۰. Facial Action Coding System
۵۱. محسنیان راد مهدی؛ ارتباط‌شناسی، انتشارات سروش، تهران، چاپ هفتم، ۱۳۸۵، ص ۲۵۱.
۵۲. . The Affect – Centered Model
۵۳. آذربایجانی مسعود(... و دیگران)؛ روانشناسی اجتماعی(با نگرش به منابع اسلامی)، نشر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت، قم، چاپ سوم، ۱۳۸۷، ص ۲۴۳.
۵۴. صالح بن عبدالله، پیشین، ج ۷، ص ۲۷۰۱.
۵۵. آذربایجانی پیشین، ص ۲۴۴.
۵۶. مازندرانی، پیشین، ج ۸، ص ۲۹۵.
۵۷. دیلمی، حسن بن محمد؛ أعلام الدین فی صفات المؤمنین، مؤسسة آل البیت علیهم السلام، قم، چاپ اول، ۱۴۰۸ق، ص ۱۲۰.
۵۸. نراقی، ملامحمدمهدی؛ علم اخلاق اسلامی(ترجمه جامع السعادات)، ترجمه‌ی سیدجلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت،چاپ چهارم، ۱۳۷۷، ج ۱، ص ۳۷۵.
۵۹. صدر الدین شیرازی، محمد بن ابراهیم؛ شرح أصول الکافی(صدرا)، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش، ج‌۱ ۲۲۷.
۶۰. دیلمی، پیشین، ص ۱۱۵.
۶۱. طبرسی حسن بن فضل؛ مکارم الأخلاق، انتشارات شریف رضی، چاپ چهارم، قم، ۱۴۱۲ هجری،‌ ص ۱۲.
۶۲. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله؛ شرح نهج البلاغة، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، ۱۴۰۴ق، ج ۲۰، ص ۲۸۶.



سایت پژوهه.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | حسن خلق | فضائل اخلاقی




جعبه ابزار