تفاوتها و شباهتهای دیدگاه شیعه و اهل سنت در مسئله مهدویت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام زمان،
شیعه،
اهل سنت،
ظهور امام زمان.
پرسش: آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت درباره امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) وجود دارد؟
پاسخ اجمالی: باور و عقیده به مهدویت و اندیشه ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بخش مهمی از عقاید اسلامی به حساب میآید که بر اساس بشارتهای
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میان تمام
فرقهها و
مذاهب اسلامی شکل گرفته است.
احادیث مربوط به حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در بسیاری از کتابهای معروف اهل سنت نیز آمده است و با دقت کافی در این احادیث میبینیم که بین دو مذهب تشیع و تسنن مشترکاتی در رابطه با امام زمان وجود دارد که این مشترکات عبارتاند از: حتمی بودن ظهور و
قیام حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)،
نسب حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)،
ویژگیهای جسمانی حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)،
زمینههای ظهور،
نشانههای ظهور، امور مربوط به حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، همنام بودن حضرت با پیامبر، ویژگیهای
حکومت حضرت.
همچنین طبق بررسی روایات و احادیث، در مسئله
مهدویت اختلافاتی بین دیدگاه شیعه و اهل سنت وجود دارد از قبیل: اختلاف در
ولادت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، اختلاف در غیبت امام و اختلاف در
عصمت امام.
مسئله
مهدویت و عقیده به مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) منتظر در بین
مسلمانان اهمیت زیادی دارد و این مطلب اختصاص به شیعه ندارد، بلکه اهل سنت در این موضوع به طور عموم با شیعه موافقت دارند و روایات زیادی که به حد
تواتر معنوی میرسد، درباره حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) نقل میکنند.
احادیثی که در رابطه با حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در نظر اهل سنت به تواتر معنوی رسیده بالغ بر صد حدیث است و در تمامی این احادیث به ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) اشاره شده است. آنان معترفاند بالغ بر بیست نفر از
صحابه، از زبان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در رابطه با حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) روایت نقل کردهاند که همه اینها در بسیاری از منابع معروف اسلامی و متون اصلی حدیثی اعم از: سنن، معاجم، مسانید، مانند:
سنن ابوداوود،
سنن ترمذی،
ابن ماجه،
مسند احمد، صحیح حاکم،
بزاز،
معجم طبرانی، دیده میشود.
از منابع و گفتههای علمای اهل سنت، میتوان برداشت کرد که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از اولاد فاطمه (سلاماللهعلیها) است و ظهور خواهد نمود.
علمای اهل سنت در رابطه با موضوع ظهور این گونه اظهار نظر کردهاند:
راجع به ظهور مصلح آخر الزمان در میان اصحاب و
تابعین از قرن اوّل
هجرت و بعد از آن تا به امروز خلافی نبوده و همه (علمای اهل سنت) بر ظهور آن حضرت اتفاق داشته و دارند و اگر کسی در صحت احادیث آن و صدور این
بشارت از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تردید میکرد، حمل بر عدم
استقامت یا بیاطلاعی او میکردند. به همین جهت تاکنون کسی مدعیان مهدویت را به
انکار اصل ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) رد نکرده است.
در این راستا
سویدی میگوید: آنچه بر آن اتفاق دارند این است که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) آن کسی است که در
آخر الزمان قیام میفرماید و زمین را پر از عدل و داد میکند.
خیرالدین آلوسی یکی دیگر از علمای اهل سنت میگوید: بر اساس صحیحترین گفتهها نزد اکثر اندیشمندان ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از جمله نشانههای
قیامت است و نظر برخی از اهل سنت که آمدن وی را انکار نمودهاند فاقد ارزش و اعتبار است.
کتابهای متعدد و متنوعی درباره ظهور آن حضرت از سوی علمای اهل سنت تالیف شده است، به گونهای که
شیخ محمد ایروانی در کتاب
الامام المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) مینویسد: اهل سنت، کتابهای متعددی در گردآوری روایات مربوط به امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و این که در آخرالزمان شخصی به اسم مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) ظهور خواهد کرد، نوشتهاند. تا حدی که من اطلاع دارم اهل سنت بیش از سی کتاب در اینباره تالیف کردهاند.
هر چند مسئله ظهور حضرت، مورد اتفاق اهل سنت و شیعه است؛ اما تعداد انگشتشماری از اهل سنت احادیث مربوط به امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) را ضعیف میانگارند. مثلاً
ابن خلدون در
تاریخ خود این احادیث را
ضعیف میشمارد
و یا
رشیدرضا (مؤلف
تفسیر المنار) در ذیل آیه سی و دوم
سوره توبه به ضعیف بودن احادیث مربوط به مهدویت اشاره میکند.
البته، این دو دلیلی بر ادعای خود نیاوردهاند و تنها به مطالبی واهی استناد کردهاند. سخنان آن دو از سوی دیگر علمای اهل سنت به شدت رد شده است.
در تالیفات علمای شیعه نیز به آن دو پاسخ داده شده است. خود ابن خلدون در بیان عقیده مسلمانان در مورد امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) مینویسد: «مشهور بین همه اهل
اسلام این است که حتما در آخر الزمان مردی از
اهل بیت (علیهالسّلام) ظهور میکند که
دین را
حمایت و عدل را آشکار میکند و مسلمانان از او پیروی میکنند و او بر ممالک اسلامی
استیلا مییابد. آن شخص، مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) نامیده میشود.»
بنابراین، ضعیف شمردن احادیث از سوی وی خدشهای بر اتفاق نظر اهل سنت در مورد ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) وارد نمیکند؛ زیرا این اعتقاد ناشی از کثرت احادیثی است که از طرق عامه نقل شده است.
در زیر به ذکر برخی از کسانی که این گونه احادیث را در کتابهای خود آوردهاند میپردازیم. هر چند تقریبا میتوان ادعا کرد که تمام کتابهای معتبر حدیثی اهل سنت حداقل چند مورد از احادیث امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) را ذکر کردهاند:
۱. ابن سعد (متوفی ۲۳۰ هـ)؛
۲. ابن ابیشیبه (متوفی ۲۳۵ هـ)؛
۳. احمد بن حنبل (متوفی ۲۴۱ هـ)؛
۴. بخاری (متوفی ۲۷۳ هـ)؛
۵. مسلم (متوفی ۲۶۱ هـ)؛
۶. ابن ماجه (متوفی ۲۷۳)؛
۷. ابوبکر اسکافی (متوفی ۲۷۳ هـ)؛
۸. ترمذی (متوفی ۲۷۹ هـ)؛
۹. طبری (متوفی ۳۸۰)؛
۱۰. ابن قتیبه دینوری (متوفی ۲۷۶)؛
۱۱. حاکم نیشابوری (متوفی ۴۰۵)؛
۱۲. بیهقی (متوفی ۴۵۸)؛
۱۳. خطیب بغدادی (متوفی ۴۶۳)؛
۱۴. ابن اثیر جزری (متوفی ۶۰۶).
یکی دیگر از علمای اهل سنت مینویسد: روایات فراوانی درباره مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) وارد شده که به حد تواتر میرسد. این امر در میان علمای اهل سنت شیوع دارد، به گونهای که از جمله معتقدات آنان به شمار میآید. نیز یکی دیگر از علمای اهل سنت نوشته است: احادیث مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به طرق گوناگون و متعدد از صحابه نقل و بعد از آنان از تابعان نقل شده است، به گونهای که مجموع آنها مفید علم قطعی است. به همین دلیل
ایمان به ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)
واجب است، همان گونهای که این وجوب در نزد اهل علم ثابت بوده و در عقائد اهل سنت و جماعت مدون شده است.
ابن کثیر نیز در
البدایه و النهایه میگوید: مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در آخر الزمان میآید و زمین را پر از عدل و قسط میکند همان گونه که پر از جور و
ظلم شده است. ما احادیث مربوط به مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) را در جلد جداگانهای گرد آوردیم همان گونه که ابوداوود در سنن خود کتاب جداگانهای را به آن اختصاص داده است.
از این مطالب که از بزرگان اهل سنت نقل شد، معلوم میشود که مسئله مهدویت و اعتقاد به ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) جزو عقاید ثابت اهل سنت و جماعت است و احادیث مربوط به ظهور آن حضرت در میان آنان به حد تواتر رسیده است.
با توجه به مطالبی که بیان شد به این نتیجه میرسیم که در مسئله مهدویت بین اهل سنت و شیعه مشترکاتی وجود دارد. در اینجا مشترکاتی که در رابطه با امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) بین دو مذهب تشیع و تسنن وجود دارد، اشاره میشود:
ظهور امام زمان و حکومت جهانی حضرت یک مطلب مسلم است؛ اعتقاد به ظهور حضرت مهدی (عجلاللهتعالیفرجهالشریف) اختصاص به شیعه ندارد و همه فرقههای اسلامی در آن مشترک هستند.
نسبت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در دیدگاه شیعه مشخص است؛ اما اهل سنت در موارد معینی به آن اشاره کردهاند.
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از
اهل بیت (علیهمالسّلام) و فرزندان رسول خدا؛ ابن ماجه در سنن خود نقل کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «
المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) منا اهل البیت یصلحه الله عزوجل فی لیلة.»
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از نسل
حضرت علی (علیهالسّلام)؛
سیوطی در
عرف الوردی نقل کرده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست علی (علیهالسّلام) را گرفت و فرمود: «
سیخرج من صلب هذا فتی یملا الارض قسطاً و عدلاً.»
حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از نسل
فاطمه (سلاماللهعلیها)؛ ابن ماجه از
ام سلمه نقل کرده که وی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) چنین شنید: «
المهدی من ولد فاطمه.»
اوصافی که در کتابهای اهل سنت برای امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) ذکر شده، بر گرفته از احادیثی است که آنان از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکنند و در کلیات با اوصاف ذکر شده در کتابهای علمای شیعه فرقی ندارد.
قدرتمند بودن آن حضرت هنگام ظهور؛ در روایات فراوانی تاکید شده است که حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) هنگام ظهور دارای بدنی بسیار قدرتمند است.
چهره نورانی؛ جوینی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده است: «
المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) من ولدی... کانّ وجهه کوکب درّی.»
پیشانی بلند و بینی کشیده؛
صنعانی از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کرده است: «
ان المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) اقنی اجلی.»
بر گونه راست حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)،
خالی مشکی وجود دارد.
البته از نظر شیعه ظهور حضرت در سن پیری، ولی به هیئت و صورت چهل سالگی است.
اهل سنت و شیعه اتفاق نظر دارند که حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) همنام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
فراهم آوردن زمینههای ظهور، از جمله شرایط ظهور به حساب میآید، و تا زمینه ظهور فراهم نشود، حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) ظهور نخواهد کرد. حال باید توجه داشت که برخی از شرایط ظهور، با گذشت تاریخ و ظلم و جور انسانها، پیشرفت
علم و دانش بشری و در نتیجه آگاهی مردم دنیا و ناامید شدن مردم از نحلهها و مذهبهای بشری و حکومتهای مختلف فراهم میشود؛ و بایسته است برخی دیگر از آنها به دست ما انسانها و دوستداران آن حضرت فراهم آید. برای فراهم آوردن زمینههای ظهور حضرت میتوان موارد متعددی را ذکر کرد از جمله:
داوود بن کثیر رقی میگوید: به
حضرت صادق (علیهالسّلام) عرض کردم: این موضوع (ظهور) برای ما طولانی شد، تا بدان جا که سینههای ما تنگ شده است. حضرت فرمود: هنگامی که
ناامیدی از فرج بیش از همه چیز شد، منادی از
آسمان به اسم
قائم ندا خواهد داد.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در اینباره فرموده است: «اگر از دنیا بیش از یک روز باقی نماند،
خداوند آن روز را چنان طولانی خواهد کرد، تا این که مردی از اهل بیتم برانگیخته شود و زمین را آکنده از عدل و قسط کند. آن گونه که پر از ظلم و جور شده باشد.»
- ندای آسمانی: رسول گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «در ماه محرم بانگی از آسمان برآید بدین مضمون که برگزیده خداوند فلان (مهدی) است، پس سخنش را بشنوید و از او پیروی کنید.»
- خروج سفیانی
- خسف در بیداء: واژه خسف به معنای فرو رفتن و پنهان شدن و بیداء نام سرزمینی بین مکه و مدینه است. منظور از این نشانه این است که سفیانی با لشکری عظیم، به قصد جنگ با حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) عازم مکه میشود. آنان در بین مکه و مدینه و در محل معروف بیداء به گونهای معجزهآسا در زمین فرو میروند.
- قتل نفس زکیه: کشته شدن انسانی پاک و بیگناه در آستانه قیام حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بین رکن و مقام.
- اصلاح امر ظهور مهدی: اصلاح امر ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در یک شب.
- محل ظهور: وجه اشتراک روایات این است که ظهور آن حضرت از مکه و از کنار کعبه آغاز خواهد شد.
- بیعت با حضرت مهدی: یکی از موضوعاتی که در منابع شیعی و سنی مورد توجه قرار گرفته، بیعت یاران حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) با ایشان، در طلیعه ظهور است.
- نزول فرشتگان برای یاری حضرت: مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)
- نزول عیسی و اقتدا به حضرت مهدی: رسول اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) میبیند که عیسی فرود آمده و گویا آب از موهایش میچکد. پس به او میگوید: جلو برو به نماز بایست. عیسی پاسخ میدهد: نماز برای تو بپا شده و آنگاه پشت سر مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به نماز میایستد.»
- عدالتگستری؛
- رفاه و آسایش عمومی: رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در امت من خواهد بود... مردم در زمان او چنان زندگی خواهند کرد که هرگز قبل از آن زندگی نکردهاند.»
- رضایت همگانی از حکومت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)؛
- امنیت همه جانبه؛
- احساس بینیازی در مردم؛ پیامبر فرمود: «شما را به مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بشارت میدهم به هنگام ظهور او خداوند دلهای امت محمد را سرشار از بینیازی میکند.»
- غلبه اسلام بر سایر ادیان؛
- جهانی بودن حکومت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)؛ امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند: «نگامی که قائم قیام نماید، هیچ زمینی نخواهد ماند، مگر آن که در آن ندای شهادتین سر داده شود.»
در احادیث میبینیم که بین دو مذهب تشیع و تسنن اختلافاتی در رابطه با امام زمان وجود دارد که این اختلافات عبارتاند از:
شیعه دوازده امامی معتقد است، امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) فرزند
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) است و هم اکنون نیز زنده و
غایب است، ولی اهل سنت هر چند بالاتفاق به مهدویت معتقد هستند و به دلیل وجود روایتهای متواتر ظهور حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) در آخر الزمان را جزو اعتقادات قطعی خود میدانند؛ اما در مورد نسب و ولادت ایشان به چند گروه تقسیم میشوند:
عدهای از اهل سنت مدعیاند که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) همان
عیسی بن مریم (علیهالسّلام) است و در این مورد به خبری واحد که از
انس بن مالک نقل شده است، استناد میکنند.
تعداد اندکی نیز مدعی هستند که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از اولاد
عباس بن عبدالمطلب است. آنان به خبر واحدی استناد میکنند که در
کنز العمال ذکر شده است.
عدهای نیز معتقدند مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از اولاد
امام حسن مجتبی (علیهالسّلام) است و نه
امام حسین (علیهالسّلام).
گروهی میگویند: پدر امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) همنام پدر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است و چون نام پدر حضرت محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
عبدالله بود، پس مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بن حسن عسکری (علیهالسّلام) نمیتواند مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) موعود باشد. مستند این احتمال هم باز خبری است که در کنز العمال ذکر شده است.
جمعی از آنان همانند شیعه دوازده امامی معتقدند که امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از اولاد پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و فاطمه (سلاماللهعلیها) است و حضرت عیسی نیز به هنگام ظهور امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به یاری او خواهد شتافت و در نماز به آن حضرت اقتدا خواهد کرد.
المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (علیهالسّلام)چنان که در روایتهای متعدد آمده است. از ام سلمه نقل شده که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «
المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) من عترتی من ولد فاطمه (سلاماللهعلیها)؛
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از
عترت من و از فرزندان فاطمه است.»
جابر بن عبدالله از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که حضرت عیسی به هنگام ظهور مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) نزول خواهد کرد.
عبدالله بن عمر میگوید: «
المهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) الذی ینزل علیه عیسی بن مریم و یصلی خلفه عیسی (علیهالسّلام)؛
مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) کسی است که عیسی بن مریم بر او نزول میکند و پشت سر او نماز میخواند.»
این گروه حدیثی را که میگوید: «مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از اولاد عباس بن عبدالمطلب است.» قبول نمیکند.
ذهبی میگوید: این خبر را فقط
محمد بن ولید نقل کرده و از کسانی است که احادیث را جعل میکرد.
البته این گروه نیز تولد حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و غیبت او را قبول ندارند.
ابن حجر ادعا میکند: همه مسلمانان غیر از امامیه معتقدند که مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) غیر از حجت (عجّلاللهفرجهالشریف) است؛ چون غیبت یک شخص آن هم با این مدت طولانی از
خوارق عادات است...
در پاسخ گروه اخیر باید گفت:
اوّلا: روایات نبوی متعددی وجود دارد که امامان دوازده گانه را با نامهای آنان به طور روشن معرفی کردهاند پس سخن او
باطل است. از
ابن عباس روایت شده که شخصی یهودی به نام
نعثل نزد رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمد و سوالهای بسیاری را مطرح کرد. او از اوصیا نیز پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: «نخستین
وصی من
علی (علیهالسّلام)، پس از او حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام) و امامان نه گانه از فرزندان اویند.» نعثل پرسید: نام آنان چیست؟ حضرت، نام تک تک امامان را تا امام دوازدهم (عجّلاللهفرجهالشریف) شمردند. رسول خدا، در پاسخ جابر بن عبدالله انصاری که از ائمه بعد از علی (علیهالسّلام) سوال کرده بود، فرمود: «بعد از علی(علیهالسّلام)، حسن (علیهالسّلام)، حسین (علیهالسّلام) امام هستند. سپس
سید العابدین (علیهالسّلام)، سپس [امام باقر|محمد بن علی باقر (علیهالسّلام)]]، تو او را خواهی دید. وقتی او را دیدی
سلام مرا برسان. سپس
جعفر بن محمد صادق (علیهالسّلام)، سپس
موسی بن جعفر کاظم (علیهالسّلام)، سپس
علی بن موسی الرضا (علیهالسّلام)، سپس
محمد بن علی جواد (علیهالسّلام)، سپس
علی بن محمد نقی (علیهالسّلام)، سپس حسن بن علی زکی (علیهالسّلام)، و پس از او قائم بالحق مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) امت من (محمد بن حسن) صاحب زمان امام است. او زمین را پر از قسط و عدل میکند، همان گونه که پر از ظلم و جور شده است.»
ثانیا: شواهد تاریخی و گزارشهای بسیاری وجود دارد که ولادت آن حضرت و ایام کودکی او را نقل کردهاند. برای نمونه چند مورد از اقوال اهل سنت نقل میشود:
حافظ سلیمان حنفی میگوید: خبر معلوم نزد محققان و موثقان این است که ولادت قائم (عجّلاللهفرجهالشریف) در شب پانزدهم
شعبان (۲۵۵ ق) در شهر
سامرا واقع شده است.
خواجه محمد پارسا در کتاب
فصل الخطاب گفته است: یکی از اهل بیت ابومحمد بن عسکری است که فرزندی جز ابوالقاسم که قائم و حجت و مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و صاحب الزمان نامیده میشود، باقی نگذاشت. او در
نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری متولد شد. مادرش
نرجس نام دارد. او هنگام
شهادت پدرش پنج سال داشت.
ابن خلکان در وفیات الاعیان مینویسد: ابوالقاسم محمد فرزند حسن عسکری فرزند علی هادی فرزند محمد جواد.... دوازدهمین امام از ائمه دوازده گانه
شیعه است که به "حجت" معروف است... ولادت او
روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هـ. ق است.
ذهبی نیز در سه کتاب از کتابهایش به ولادت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) اشاره کرده و در کتاب العبر و در حوادث سال ۲۵۶ هـ. ق مینویسد: در این سال محمدبن حسن بن علی الهادی فرزند محمد جواد فرزند علی الرضا فرزند موسی الکاظم فرزند جعفر الصادق علوی حسینی به دنیا آمد. کنیه اش ابوالقاسم است و رافضیان او را الخلف الحجة مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) منتظر و صاحب الزمان مینامند. او آخرین امام از ائمه دوازده گانه است.
خیر الدین زرکلی (متوفی ۱۳۹۶ هـ.ق) از علمای معاصر اهل سنت نیز در کتاب
اعلام مینویسد: او در سامرا به دنیا آمد و هنگام
وفات پدرش پنج سال داشت و گفته شده که در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به دنیا آمده و در سال ۲۶۵ هـ. ق، غایب شده است.
آیتالله العظمی صافی در کتاب مهَدویت بیش از هفتاد و هفت نفر از علمای اهل سنت را نام میبرد که هر یک، به نحوی، ولادت آن حضرت را بیان کردهاند.
بنابراین، اگر برخی از اهل سنت میگویند: حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به دنیا نیامده است، ادعایی بی اساس است که حتی با گفتهها و نوشتههای بزرگان خودشان نیز سازگار نیست. شاید برخی از اهل سنت همانند ابن حجر هیتمی طولانی بودن عمر را دلیل بر عدم ولادت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بدانند، ولی باید گفت: خدایی که قادر است عیسی بن مریم را زنده نگه دارد تا به مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) اقتدا کند و
یونس (علیهالسّلام) را در شکم ماهی محافظت کند و یا به
نوح پیامبر (علیهالسّلام) نه صد و پنجاه سال عمر بدهد آیا
قدرت ندارد به مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) عمر طولانی عنایت کند؟
خود اهل سنت نیز به زنده بودن عیسی (علیهالسّلام)،
خضر (علیهالسّلام)،
صالح (علیهالسّلام) و... معتقدند. نتیجه این که ولادت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) امری است مسلم و قطعی و خود اهل سنت هم به آن واقفاند.
محمد بن علی حمزه میگوید: از حضرت عسکری (علیهالسّلام) شنیدم که فرمود: «ولی خدا و حجت او بر بندگان و
خلیفه من در شب نیمه شعبان سال ۲۵۵ به هنگام سپیده دم به دنیا آمد.»
بیشتر علمای اهل سنت به
عصمت حضرت عقیده ندارند و آن حضرت را یک انسان عادی به حساب میآورند که احتمال ارتکاب برخی
گناهان و اشتباهات مثل هر انسان دیگری از او میرود. این عقیده را ابن کثیر و بسیاری از علمای اهل تسنن بدان اهتمام ورزیدهاند.
اهل سنت در این باور به حدیثی منقول از نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) استناد میکنند که فرمود: »مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از ما اهل بیت است و خداوند وی را در یک شب اصلاح میکند»؛
اما از دیدگاه شیعه همه امامان معصوماند و درباره آنان احتمال اشتباه و خطا داده نمیشود.
یکی دیگر از اختلافات انکار غیبت است. علمای شیعه اتفاق نظر دارند که سال غیبت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، سال ۳۲۹ هـ ق است. آنان بر این باورند که ایشان همچنان
زنده است تا زمانی که
خداوند متعال اجازه ظهور به ایشان دهد. چنین باوری بر اساس احادیث و روایات نقل شده از نبی اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
اهل بیت (علیهالسّلام) است. روایاتی که پیش از رخ دادن غیبت و یا برخی از آنها صد سال و یا دویست سال قبل از ولادت حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) صادر شده است؛ اما بیشتر دانشمندان اهل سنت اعتقاد به غیبت امام زمان (عجّلاللهفرجهالشریف) ندارند. در اینجا از بیان ادله و رد آنها به جهت اختصار صرف نظر کردیم. این مختصر، مطالبی بود در رابطه با دیدگاه اهل سنت نسبت به امام زمان.
در پایان مهمترین مطلبی که درباره امام زمان از زبان اهل سنت میتوان بیان کرد، مسئله
فتاوای چهارگانه صادره در حق فرد منکر اعتقاد به ظهور امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) است. این اشخاص عبارتاند از:
۱. ابن حجر هیثمی شافعی ۲. شیخ احمد ابوسرور بن صباحنفی ۳. شیخ محمد بن محمد خطابی مالکی ۴. شیخ یحیی بن محمد حنبلی.
همه این افراد قائل به این هستند که شخص منکر اعتقاد به ظهور باید
مجازات شود و تصریح کردهاند که
واجب است که چنین شخصی را بزنند و او را
تحقیر کنند، تا
ادب شود و به حق روی آورد و در غیر این صورت
واجب القتل و
مهدور الدم است.
سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله "آیا تفاوتهایی بین نگاه شیعه و اهل سنت درباره امام زمان(عج) وجود دارد؟"، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۰۱/۰۶.