سوره توبه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سوره توبه،
بسم الله .
پرسش: چرا سوره توبه با
بسم الله شروع نشده است ؟ آیا آیاتی از این سوره حذف شده است؟ اگر امروزه آن را با
بسم الله بخوانیم، اشکال دارد؟
پاسخ: در اینکه سورۀ توبه با
بسم الله الرّحمن الرّحیم شروع نشده،
مفسران علتهایی را ذکر کردهاند؛ مانند اینکه «
بسم اللَّه » برای بیان امان و مهر و
رحمت است؛ ولی
سورۀ برائت برای برداشتن و رفع امان است؛ ازاینرو
بسم اللَّه در آغاز این سوره نازل نشد.
در علت
بسم الله نداشتن این سوره، دو پاسخ ارائه شده است:
این سوره، یک روش محکم و سخت را در مقابل
دشمنان پیمانشکن و اظهار
برائت و بیزاری از آنان و اعلام
جنگ با آنان، در پیش گرفته است، و نمایانگر خشم خداوند نسبت به این گروه است؛ لذا با «
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » که نشانه
صلح و
دوستی و محبت و بیانکننده صفت رحمانیت و رحیمیت خداست، تناسب ندارد.
به همین جهت با «
بسم الله الرحمن الرحیم » شروع نشده است.
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ در اینباره میفرماید:«علت نیامدن
بسم اللَّه آن است که
بسم اللَّه برای امان و رحمت است، ولی سورۀ برائت برای برداشته شدن امان، نازل شده است».
گروهی نیز معتقدند
این سوره در حقیقت دنبالۀ سورۀ انفال است؛ زیرا در سورۀ انفال پیرامون پیمانها سخن گفته شده و در این سوره پیرامون الغای پیمانهای پیمانشکنان بحث شده است، لذا «بسم اللَّه» در میان این دو ذکر نشده است.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ نیز در روایتی میفرماید:«سورههای
انفال و
توبه یکی هستند».
بنابراین امروزه نیز باید این سوره را بدون
بسم الله خواند و اگر این سوره را با
بسم الله بهعنوان جزئی از
سوره توبه بیاوریم،
بدعت انجام دادهایم و اشکال دارد؛ اما اگر بسم الله را بهصورتی بگوییم که جزئی از این سوره محسوب نشود، اشکالی در گفتن آن نیست.
در پاسخ قسمت سوم سؤال (حذف شدن بعضی از آیات سورۀ توبه) باید گفت:اگر چنین چیزی صحیح باشد، به معنای
تحریف قرآن است (تحریف به نقصان)؛ درحالیکه مشهور بین مسلمانان آن است که هیچ تحریفی در قرآن صورت نگرفته است و قرآنی که امروز در دست ماست، همان کتاب آسمانی است که بر
پیامبر گرامی
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شده است. دانشمندان ادله زیادی بر رد نظریه تحریف بیان کردهاند که به بعضی از آنها اشاره میکنیم:
قرآن در آیاتی، تحریفناپذیری خود را بیان فرموده:«ما
قرآن را نازل کردیم و ما بهطور قطع نگهدار آنیم! »،
این آیه شریفه به صراحت دلالت دارد، قرآن از تحریف مصون است و تا ابد نیز مصون خواهد ماند و ستمگران و جباران نخواهند توانست دست
خیانت بهسوی آن دراز کنند و از آن بکاهند و یا برآن چیزی بیفزایند.
ممکن است کسی بگوید از کجا معلوم که همین آیات، خود
تحریف نشده باشد؟
پاسخ این است که، اگر این آیه تحریف شده باشد، از نوع تحریف به زیاده است که هیچیک از اندیشمندان اسلامی آن را نپذیرفته است. حتی تحریفگرایان هم هرگز این آیات را در زمرۀ آیات تحریف شده محسوب نکردهاند. علاوه بر این، تحریف آیات مورد بحث، خلاف مقصود تحریفکنندگان را اثبات میکند؛ چه اینکه مقایسۀ ساختار و محتوای این آیات با
آیات قبل و بعد آنها نیز نشان میدهد که آنها مجموعهای منسجم و به هم پیوستهاند و تمام اوصاف اعجازی قرآن را دارند، بهگونهای که هیچ تردیدی در قرآن بودن آنها نیست.
روایات فراوانی با سند صحیح وجود دارند که درصدد بیان بلندای مرتبه قرآن در زندگی انسانهاست و قرآن را معیار درستی و نادرستی اندیشهها و روایات میشناسد و هر آنچه که با قرآن هماهنگی نداشته باشد را مردود میشمرد. با این حال، اگر قرآن
تحریف شده باشد، نمیتواند هدایتگر باشد و نیز نمیتواند معیار درستی و نادرستی اندیشهها قرار گیرد و آثار فقهی نیز برای آن مترتب نمیشود.
روایت «
ثقلین » که نزد شیعه و سنی به
تواتر نقل شده است،
تمسک به قرآن و
عترت را
واجب میداند. در این روایت
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به امت خود فرمان دادهاند که به قرآن و عترت تمسک کرده و پیوسته از آن دو پیروی کنند!
لازمه این فرمان پیامبر گرامی
اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ این است که همان قرآن نازل شده بر
قلب مبارک ایشان بدون تحریف در بین مردم وجود داشته باشد؛ زیرا در صورت تحریف از اعتبار ساقط شده و دیگر هدایتگر نخواهد بود و وجوب
تمسک به آن معنا ندارد، حال آنکه وجوب تمسک و پیروی از قرآن سخن صریح
حدیث ثقلین است.
شواهد تاریخی بر سلامت قرآن از تحریف وجود دارد؛ زیرا قائلان به تحریف یا آن را از ناحیه شیخین میدانند، یا آن را به
عثمان نسبت میدهند و یا افراد دیگری در دورانهای پس از
خلافت را عامل تحریف میدانند، تمام این ادعاهای سهگانه بیاساس و
باطل است.
زیرا در احتمال اول که تحریف بهوسیله شیخین باشد بسیار بعید است؛ زیرا اهتمام و عنایت خاصی که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به قرآن داشتند و به
قرائت و تلاوت آن تأکید میورزیدند و همچنین اهتمام فوقالعاده
اصحاب و یاران آن حضرت به حفظ و
تلاوت قرآن ، دلالت دارد که تمام قرآن نزد مسلمانان محفوظ بوده و با حفظ کردن آن در سینهها و یا بهصورتهای دیگر بهطور دقیق از آن مواظبت و نگهداری به عمل میآمد. با این همه اهتمام و دقت، امکان نداشت که کلمهای از آن فراموش، یا جابهجا، یا تغییر داده شود. وقتی مردم آن عصر در حفظ و ضبط
اشعار و خطبههای
دوران جاهلیت اهتمام میورزیدند، پس چگونه ممکن است به قرآنی که در راه آن از تمام زندگی و جان خود میگذشتند بیتوجه باشند تا در نتیجه قسمتی از آن از بین برود؟!
احتمال دوم؛ یعنی اینکه تحریف در زمان عثمان صورت گرفته باشد نیز مردود است؛ زیرا در زمان عثمان
اسلام بهقدری توسعه یافته بود که امکان نداشت کسی بتواند چیزی از قرآن کم کند. علاوه بر اینکه، اگر عثمان قرآن را تحریف نموده بود این عمل بهترین بهانه در دست
قاتلان وی بهشمار میآمد و آنان دیگر نیازی نداشتند برای قتل علنی وی مخالفت با سیره شیخین و حیف و میل
بیتالمال را دستاویز خود قرار دهند.
اما احتمال سوم؛ یعنی وقوع
تحریف در دورانهای بعد از خلفا، این احتمال را کسی مطرح نکرد. پس، شواهد تاریخی نیز
تحریف قرآن را نمیپذیرد.
بنابراین چنین روایتی بر فرض وجود، غیر قابل اعتماد است و نمیتوان آن را پذیرفت.
پایگاه اسلام کوئیست.