گناهکار
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گناه، گناهکار،
نادانی،
علم، حق الناس،
حق الله، دعا، آمرزش،
توبه، احسان،
اعمال نیک،
عذاب،
شفاعت.
پرسش: چگونه انسانی که در طول زندگی خود در انحراف و گناه و ... بوده، بهوسیله احسان و نیکی و دعای دیگران و ...، وضعیت او در
آخرت بدون اینکه خودش نقشی داشته باشد، عوض میشود؟
پاسخ: مطلبی که در پرسش به آن اشاره شد، نه صددرصد قابل قبول، نه صددرصد قابل رد کردن است؛ بلکه بستگی به نوع گناه و شخص
گناهکار دارد؛ زیرا بعضی از گناهان نظیر "
شرک به خدا" اصلاً قابل بخشش نیستند و بعضی از گناهان از قبیل
حق الناس (حق مردم) است که با دعا و درخواست دیگران قابل بخشش نیست؛ بلکه با جبران کردن و فراهم کردن رضایت صاحبان حق زمینه آمرزش آن فراهم میشود.
گناهکار گاهی گناهی را از روی
جهالت انجام میدهد که پس از اظهار ندامت و توبه
امید آمرزش آن وجود دارد و گاهی از روی
عصیان و گردنکشی مرتکب گناه میشود که نیاز به جبران دارد. جبران گناه و آثار آن میتواند بهوسیله خود شخص گناهکار باشد یا بهوسیله فرد یا افراد دیگر.
البته
انسان بیش از سعی و کوشش خود
حق ندارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهایی به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبی است و تفضل مطلبی دیگر.
برای روشن شدن جواب باید نکاتی را بیان کنیم:
هر گناه دو جنبه دارد که یک جنبه آن، عصیان و نافرمانی و حرمتشکنی پروردگار است (
ظلم در حق پروردگار) و جنبه دیگر، مربوط به فرد گناهکار و دیگر افراد
جامعه است (ظلم در حق مردم و شخص گناهکار).
گناهان با توجه به اختلاف شرایط زمان و مکان انجام دادن گناه و تفاوت
گناهان و
شخصیت گناهکار، در یک سطح نیستند و با یکدیگر تفاوت دارند و بالطبع
مجازات آنها نیز تفاوت دارد؛ مثلاً:
قرآن درباره
همسران پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میفرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید، مجازات آن را دو برابر خواهید دید".
همچنین در روایتی از
امام رضا ـ علیهالسلام ـ آمده است: "کسی که آشکارا گناه میکند یا آن را پخش میکند، ذلیل است و کسی که گناهان را بپوشاند و مخفی کند، مورد آمرزش قرار میگیرد".
در یک تقسیم، گناهان به دو قسم ـ حق الله و حق الناس ـ تقسیم میشوند.
در روایات آمده است:"خداوند هرگز گناهانی را که حق الناس (حق مردم) است، نمیبخشد؛ مگر اینکه خود صاحب حق، آن را ببخشد".
بنابراین این قسم از گناهان هرگز با دعا و
استغفار فرد گناهکار یا دیگر افراد چه در زمان
حیات یا در بعد از
مرگ او، قابل بخشش نیست و باید صاحبان حق راضی شوند و یا از حق خود صرف نظر کنند؛ مثلاً اگر کسی مال دیگری را ضایع کرده یا
غصب کرده است تا صاحب مال راضی نشود، خداوند چنین گناهی را نخواهد بخشید.
گناهان به گروه صغیره و کبیره تقسیم میشوند.
گناه کبیره، گناهی است که از نظر اسلام آنچنان اهمیت دارد که در
قرآن مجید علاوه بر اینکه از آن نهی شده است، برای ارتکاب آن وعده عذاب دوزخ داده شده است؛ مثل زنا، قتل انسان بیگناه، رباخواری و .... چنانچه در روایات آمده است («الکبائر التی اوجب الله عزوجل علیه النار؛ گناه کبیره آن است که خداوند
آتش جهنم را بر آن
واجب کرده است».)؛
اما
گناه صغیره آن است که تنها از آن نهی شده است.
قرآن مجید تنها درباره گناهان صغیره وعده آمرزش داده است و فرموده است: «
إِن تَجْتَنِبُواْ كَبَآئِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُم مُّدْخَلاً كَرِيمًا»؛ «اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی میشوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را میپوشانیم و شما را در جایگاه خوبی وارد میسازیم».
طبق این آیه شریفه با اجتناب از گناهان کبیره، گناهان صغیره نیز بخشیده خواهد شد.
اما باید توجه داشت که گاهی در شرایطی خاص، گناهان صغیره تبدیل به گناه کبیره خواهد شد و از این وعده الاهی خارج میشود؛ یعنی بسیاری از گناهان صغیره تبدیل به کبیره خواهند شد که خداوند نهتنها نسبت به آنها وعده آمرزش نداده است که وعده
عذاب داده است.
((شرایطی که گناهان صغیره را به گناهان کبیره تبدیل میکند، عبارتند از:
۱. در صورتی که گناه صغیره تکرار شود،
امام صادق ـ علیهالسلام ـ فرمود: "لاصغیرة مع الاصرار" یعنی هیچ گناهی با اصرار بر آن (تکرار) صغیره نخواهد بود. (به کبیره تبدیل میشود). کافی، ج ۲، ص ۸۸.
۲. در صورتی که گناهکار،
گناه صغیره را کوچک بشمارد و آن را
تحقیر کند، کبیره میشود.
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ فرمود: "اشد الذنوب ما استهان به صاحبه"
[۱۰] یعنی بزرگترین گناهان، گناهی است که کسی که آن را مرتکب میشود، آن را کوچک بشمارد.
۳. در صورتی که گناهکار از روی طغیان و
تکبر و گردنکشی مرتکب گناه شود، قرآن میفرماید: "فاما من طغی و اثر الحیوة الدنیا فان الجحیم هی الماوی"؛ اما آن کسی که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدم داشته، مسلماً
دوزخ جایگاه اوست.
۴. در صورتی که گناه صغیره از افراد بزرگ و صاحب موقعیت اجتماعی سر بزند،
قرآن درباره همسران
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ می فرماید: "اگر شما کار زشتی انجام دهید،
مجازات آن را دو برابر خواهید دید".
۵. در صورتی که گناهکار از انجام آن مسرور باشد، پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: "هر کس گناهی کند، درحالیکه خندان باشد، در
آتش وارد میشود؛ درحالیکه گریان است".
۶. در صورتی که گناهکار عدم مجازات سریع
خداوند را دلیل بر
رضایت خداوند از خود بداند. قرآن از قول بعضی از گناهکاران
مغرور نقل میکند که آنها در پیش خود میگویند چرا خداوند ما را مجازات نمیکند (شاید خداوند از کار ما راضی است) سپس قرآن اضافه میکند که آتش دوزخ برای آنها کافی است.
))
در یک تقسیمبندی میتوان گناهکاران را به دو دسته تقسیم کرد:
آنان که از روی جهالت و
نادانی مرتکب گناه شدهاند و بعد از آن پشیمان شده و درصدد جبران و
توبه برآمدهاند که
خداوند متعال وعدة
بخشش و آمرزش را منحصر در آنان نموده است. قرآن میفرماید: "انما التوبة علی الذین یعملون السوء بجهالة ثم یتوبون من قریب فاولئک یتوب الله علیهم..."؛ پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام میدهند، سپس زود توبه میکنند، خداوند توبه چنین افرادی را میپذیرد.
آنان که گناهان را با علم به گناه بودن انجام میدهند و بعد از آن پشیمان نمیشوند که قطعاً آمرزش الاهی شامل این دسته نخواهد شد.
از آنچه بیان شد، معلوم میشود که آمرزش و بخشش پروردگار و عوض شدن وضعیت فرد گناهکار تنها در مورد گناهانی امکان دارد که خداوند، با تحصیل علل و
اسباب آمرزش، وعده
عفو و بخشش را داده است.
((مفسران با استفاده از آیات و روایات، اسباب
آمرزش گناهان را اینطور برشمردهاند:
۱. توبه و بازگشت بهسوی خدا توأم با پشیمانی از گناهان گذشته و تصمیم بر اجتناب از آن در آینده.
قرآن در این زمینه میفرماید: "
و الذی یقبل التوبة عن عباده و یعفو عن السیئات... "؛ او کسی است که
توبه را از بندگانش میپذیرد و بدیها را میبخشد و آنچه را انجام میدهید میداند.
۲. انجام دادن کارهای نیک فوقالعاده که سبب آمرزش اعمال زشت میشود: "
ان الحسنان یذهبن السیئات "؛ حسنات، سیئات (و آثار آنها) را از بین میبرند.
۳. شفاعت: حقیقت شفاعت دعای پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یا یکی از ائمه طاهرین ـ علیهمالسلام ـ در حق گناهکار است تا مورد عفو و آمرزش الاهی قرار گیرد.
اگرچه شفاعت را یکی از اصول مسلم اسلام است که در آیات قرآن و احادیث مطرح شده است و موجب
غفران بندگان گناهکار میشود، ولی این شفاعت دارای شرطهایی است و شامل هر کس نمیشود؛ بلکه شامل کسانی میشود که نسبت به انجام دادن واجبات دینی خود و مخصوصاً
نماز سهلانگار نباشند و خداوند نیز اجازه
شفاعت درباره آنها را داده باشد و همینطور شامل همه گناهان نمیشود. (شرایط شفاعت و جزئیات آن در جای خود آمده است).
۴. پرهیز از گناهان کبیره باعث آمرزش گناهان صغیره میشود.
۵.
عفو الاهی که شامل کسانی است که شایستگی آن را داشته باشند. عفو الاهی مشروط به مشیت الاهی است و دارای شرایط و قیودی است و به کسانی تعلق میگیرد که شایستگی خود را عملاً به نوعی به اثبات رسانیده باشند.
از اینجا معلوم میشود که چرا خداوند متعال فرموده است "شرک" بخشیده نمیشود؛ زیرا
مشرک ارتباط خود را با خداوند بهطورکلی قطع کرده است و مرتکب کاری شده است که برخلاف تمام اساس ادیان و نوامیس
آفرینش است.
در میان
اسباب آمرزش
گناهان که برشمردیم، شاید قویترین سبب،
توبه باشد که در آیات زیادی "خداوند بندگانش را به توبه دعوت کرده است".
و فرموده است که "توبهکنندگان را دوست دارد".
و "کسانی را که توبه کنند گناهانشان را به
حسنه تبدیل خواهد کرد".
اما همین توبه باید با شرایط خاص خود و در وقت مناسب انجام پذیرد تا مؤثر واقع شود. از جمله این که گناهکار باید: ۱. از
عمل خود واقعاً نادم و
پشیمان باشد؛ ۲. عمل ناشایست خود را جبران نماید (اگر
حق مردم را ضایع نموده آن را جبران کند و یا رضایت آنان را جلب نماید)؛ ۳. تصمیم داشته باشد که دیگر به آن گناه باز نگردد؛ ۴. در فرصت کافی توبه کرده باشد نه به هنگامی که
مرگ خود را حتمی میداند.))
اما اینکه شخصی که در طول زندگی خود در گناه و انحراف بوده است، چگونه بهوسیله
احسان و نیکی و دعای دیگران، مورد عفو و بخشش قرار میگیرد و
سرنوشت او در آخرت عوض میشود؟
باید بگوییم که همه افراد غرق در گناه و انحراف اینطوری نیستند و امکان ندارد که با
اعمال و دعای دیگران وضعیت آنان عوض شود. بله در مورد گناهکارانی که مرتکب گناهانی شدهاند که خداوند به آنها وعده
مغفرت و عفو داده است، این امید است که حتی با دعا و اعمال نیک دیگران مورد عفو قرار گیرند؛ زیرا قرآن میفرماید: «ان الحسنات یذهبن السیئات»؛ «حسنات،
سیئات (و آثار آنها) را از بین میبرند».
همانطوری که شخص گناهکار اگر در زندگی کارهای نیکی انجام دهد، بهواسطه انجام دادن کارهای نیک او، طبق
آیه قرآن خداوند گناهان و آثار گناهان او را محو مینماید، حال اگر دیگران کارهای نیک انجام دادند و ثوابش را به فرد گناهکار
هدیه کردند، این اعمال نیز باعث محو گناهان و آثار گناهان او خواهد شد.
ما روایات زیادی داریم که میفرماید:وقتی شخصی از دنیا میرود، اگر دیگران (فرزندان یا افراد دیگر) کارهای نیکی (نظیر
نماز،
روزه،
حج،
صدقه، آزادسازی بندگان و...) انجام دهند و
ثواب این کارها را به این فردی که از دنیا رفته است هدیه کنند، ثواب و
پاداش این اعمال به او خواهد رسید.
مسلماً وقتی که ثواب اعمال خیر دیگران که به فردی گناهکار هدیه میشود، به او برسد، اگر در حد جبران آثار سوء گناهان فرد گناهکار باشد، گناهانش را نیز جبران خواهد کرد و اصولاً این
عدالت خداوند است که با اعمال نیک دیگران در حق گناهکار، گناهانی که در حد آن کارهای نیک هستند، آمرزیده شوند؛ زیرا خداوند تعالی بر
لسان نبیاش این راه را باز و مفتوح گذاشته است.
همانطوری که در این
جهان نیز اگر کسی مرتکب خلافی شد و خسارتی به دیگری وارد کرد، اگر شخص ثالثی این خسارت را از طرف او جبران نماید، قطعاً شخص خسارت دیده راضی خواهد شد و اگر راضی نشود، مورد ملامت قرار میگیرد. بنابراین هیچ جای تعجب و سؤال نیست که چطور گناه فرد گناهکار که از
دنیا رفته است با اعمال و کارهای افراد دیگر جبران می شود.
اگر فرد آنقدر گناه و
معصیت کرده که اگر تمام افراد نیکوکار هم کارهای نیک خود را به او بدهند، باز جبران گناهان بزرگ و بیشمار او را نکند، در این صورت هرگز با اعمال دیگران گناهان او آمرزیده نخواهد شد؛ بلکه از بار گناهان او کاسته خواهد شد و خداوند متعال در عذاب او تخفیف خواهد داد.
لازم به تذکر است، از آنجایی که خداوند متعال عادل و حکیم است و به هیچ یک از بندگانش ذرهای ظلم نمیکند، اعمال هیچ بندهای را نادیده نمیگیرد و
اجر و پاداش هیچ نیکوکاری را ضایع نمیکند، ممکن است کسانی را ببخشد که از نظر ما
گناهکار و مستحق عذابند (چون ما به تمام اعمال و رفتار آنان آگاهی نداریم)، لکن خداوند چون از همه چیز خبر دارد و از چیزهایی آگاهی دارد که ما آگاه نیستیم، باید مغفرت و
عفو او را به حساب آن اعمال نیکی بگذاریم که
خداوند میداند و ما نمیدانیم.
البته نباید از این نکته هم غفلت ورزید که معمولاً دعای خالصانه و طلب آمرزش از خدا برای دیگران به خاطر جهات مثبت و کارهای خیری است که دیگری در زندگی خود انجام داده است؛ و الا اگر فردی هیچ نقطه مثبتی در زندگی خود نداشته باشد و سراسر زندگیاش آکنده از
گناه باشد، کسی درباره او
دعا ی خالصانه واقعی نخواهد کرد؛ حتی فرزندان و نزدیکان او! و نزدیکان او، اگر خودشان افراد ناصالحی باشند که دعایشان مستجاب نمیشود و اگر افراد صالحی باشند که دل خوشی از او ندارند تا با الحاح و پافشاری دربارهاش دعا نمایند.
تفسیر نمونه در پاسخ به این پرسش که چگونه آیاتی که
شفاعت را مطرح میکنند، یا
آیه ۲۱
سوره طور که میفرماید:"فرزندان
بهشتیان را نیز به آنها ملحق میسازیم؛ درحالیکه
ذریه تلاشی در این راه نکردهاند"، یا آنچه که در روایات اسلامی آمده که هر گاه کسی اعمال خیری انجام دهد، نتیجه او به فرزندان او میرسد، با این آیه قابل جمع است که بهره هر کس در
قیامت تنها حاصل سعی او است.
قرآن میفرماید:انسان بیش از سعی و کوشش خود حق ندارد، ولی این مانع از آن نخواهد بود که از طریق لطف و تفضل پروردگار، نعمتهایی به افراد لایق داده شود. استحقاق مطلبی است و تفضل مطلبی دیگر. همانگونه که حسنات را ده برابر و گاه صدها یا هزاران برابر پاداش میدهد.
از این گذشته شفاعت بیحساب نیست، آن هم نیاز به نوعی سعی و تلاش و ایجاد رابطهای معنوی با شفاعتکننده دارد.
همچنین در مورد الحاق فرزندان بهشتیان به آنها نیز قرآن در همان آیه میگوید: "و اتبعتهم ذریتهم بایمان". این در صورتی است که فرزندان آنها در ایمان از آنها پیروی کنند.
علامه طباطبایی (ره) در کتاب المیزان در بحث شفاعت میگوید: اگر شخصی بخواهد به ثوابی برسد که اسباب آن را تهیه ندیده و از عقاب مخالفت تکلیفی خلاص گردد، بدون اینکه
تکلیف را انجام دهد، در اینجا متوسل به شفاعت میگردد و مورد تأثیر شفاعت هم همین جاست، اما نه بهطور مطلق؛ برای اینکه بعضی افراد هستند که اصلاً لیاقتی برای رسیدن به کمالی که میخواهند ندارند؛ مانند یک فرد عامی که می خواهد با شفاعت اعلم علما شود، با اینکه نه سواد دارد و نه استعداد، یا رابطهای که میان او و دیگری واسطه و
شفیع شود ندارند؛ مانند بردهای که به هیچ وجه نمیخواهد از مولایش
اطاعت کند و میخواهد در عین یاغیگری و تمردش بهوسیله شفاعت مورد
عفو مولا قرار گیرد که در این دو فرض، شفاعت سودی ندارد؛ چون شفاعت وسیلهای است برای تتمیم سبب، نه اینکه خودش مستقلاً سبب باشد. اولی را اعلم
علما کند و دومی را در عین یاغی گریش مقرب درگاه مولا سازد.
پایگاه اسلام کوئست.