• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علم غیب امام علی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: علم غیب، امام علی (علیه‌السلام)، انسان کامل، خالق زمین، رعد و برق.

پرسش: آیا علی (علیه‌السلام) علم غیب داشت؟ آیا آن حضرت فرمود: من خدای زمینم که در زمین آشتی بدهم و رعد و برق و صاعقه را تولید می‌کنم؟

پاسخ: به اتفاق اکثر علمای شیعه، امامان معصوم (علیهم‌السلام) در مواردی که لازم باشد، از غیب آگاه می‌شوند و آن‌چه را که بخواهند از غیب نسبت به آن آگاهی یابند، علم پیدا می‌کنند.
از آن‌جایی که انسان کامل مظهر و جلوه اسما و صفات الهی است، تمام کارها، فیوضات، رحمت، و نعمات الهی که مقدر شده از طرف خدای متعال در این جهان مادی انجام گیرد، به واسطه این انسان انجام می‌گیرد، حضرت علی و امامان دیگر (علیهم‌السّلام) واسطه بین خدا و مخلوقات در گرفتن فیوضات الهی از مبدأ فیض بوده و تمام آفرینش جهان به وسیله آنان به صورت طولی و تبعی و عرضی واقع می‌شود.



«غیب»، به معنای پوشیده بودن چیزی از حواس و ادراک، و شهادت به معنای آشکار بودن است. یک شیء ممکن است برای کسی غیب و برای کس دیگری مشهود باشد. این امر وابسته به حدود وجودی آن شخص و احاطه او بر عالم وجود است.


طبق آموزه‌های قرآنی، علم به غیب به صورت تام و تمام فقط در اختیار خداوند است؛ زیرا اوست که احاطه همه‌جانبه بر تمام عالم دارد.

۲.۱ - سخن خداوند متعال

قرآن در این باره می‌فرماید: بگو غیب (و معجزات) تنها برای خدا (و به فرمان او) است.
با توجه به محدودیت احاطه غیر خدا و احاطه کامل خداوند بر همه چیز، روشن است که علم غیب، مخصوص خداوند است و جز او کسی عالم به غیب نیست؛ زیرا فقط او احاطه کامل به عالم وجود دارد و از عالم غیب و شهادت آگاه است و در حقیقت، همه چیز نسبت به او، در عالم شهادت قرار می‌گیرد؛ اما دیگران، بسته به ظرفیت وجودی و ادراکی‌شان، برخی امور برایشان مشهود است و برخی دیگر، از دیده و سایر قوای ادراکی آن‌ها، پوشیده است و نسبت به آن‌ها یا اصلاً آگاهی ندارند و یا در سطح بسیار پایینی مطلع‌اند.
بنا بر این تخصیص علم غیب به خداوند مانع از آن نمی‌شود که برخی اشخاص، به تعلیم الهی و براساس شایستگی‌های نفسانی که از خود ابراز می‌دارند، به اسرار و علوم و امور غیبی آگاهی یابند و نادیدنی‌ها را دیده، و ناشنیدنی‌ها را بشنوند. این موهبتی است که خداوند به افراد برگزیده (مانند پیامبران و اولیا) عنایت می‌نماید. لذا می‌بینیم که انبیا از وحی (که امری غیبی است) یا دیگر امور غیبی خبر می‌دهند، حوادث آینده را پیش‌گویی می‌نمایند و دقیقاً مطابق همان گفته‌ها، حوادثی رخ می‌دهد و... .


در این‌که آیا امامان معصوم، علم غیب مطلق و تمام به امور داشته‌اند، یعنی به تمام وقایع و حوادث گذشته و آینده (از جمله زمان و مکان شهادت خود) علم داشتند، محل بحث و اختلاف است. عده‌ای منکر علم ائمه به صورت وسیع و گسترده (مانند علم به زمان و مکان شهادتشان) هستند.
اما اکثر علمای شیعه، با استفاده از برخی آیات قرآن معتقدند که اولیای الهی نیز، در مواردی که لازم باشد، از غیب آگاه می‌شوند.

۳.۱ - نمونه‌ای از آیات

این آیات عبارت‌اند از: «چنین نبود که خداوند شما را از اسرار غیب، آگاه کند (تا مؤمنان و منافقان را از این راه بشناسید این برخلاف سنت الهی است)؛ ولی خداوند از میان رسولان خود، هر کس را بخواهد برمی‌گزیند «و قسمتی از اسرار نهان را که برای مقام رهبری او لازم است، در اختیار او می‌گذارد» و «دانای غیب اوست و هیچ‌کس را بر اسرار غیبش آگاه نمی‌سازد، مگر رسولانی که آنان را برگزیده و مراقبینی از پیش رو و پشت سر برای آن‌ها قرار می‌دهد».
معنای فوق هم‌چنین از روایات ائمه استفاده می‌شود:

۳.۲ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (علیه‌السّلام) در این باره می‌فرماید: «هنگامی که امام اراده می‌کند، چیزی را بداند، خدا به او تعلیم می‌دهد».

۳.۳ - نتیجه مباحث بالا

بنابراین با توجه به این دسته از آیات و روایات و با توجه به این‌که پیامبران الهی مأمور هدایت انسان‌ها در تمام جنبه‌های مادی و معنوی بودند، باید سهم بسیار بزرگی از علم و دانش داشته باشند، تا بتوانند به خوبی این مأموریت را انجام دهند و امامانی که جانشینان پیامبرند ـ به ویژه علی (علیه‌السّلام) که دروازه شهر دانش پیامبر است ـ نیز همین حکم را دارند و از دانش غیبی نیز بهره‌مند هستند. پس آنان نیز به صورت وسیع و گسترده علم به غیب دارند و این منافاتی با آیات الهی و روایات وارده ندارد.


دو جمله ذکر شده در سؤال به صورت صحیح، در یک روایت وجود دارد؛ البته مضامین دیگری از این باب در روایات دیگری هم داریم. در دو روایت، تعبیر به «خدا»، یعنی «اله» نشده است؛ و تعبیر به خدا و اله، صحیح نبوده و برای این‌که این جملات روشن شوند، قسمت مربوطه از این دو روایت به صورت عربی و ترجمه آن به فارسی ذکر می‌شود:

۴.۱ - روایت اول

«... اَنَا دَحَوْتُ اَرْضَهَا وَ اَنْشَاْتُ جِبَالَهَا وَ فَجَّرْتُ عُیُونَهَا وَ شَقَقْتُ اَنْهَارَهَا ...»؛ من زمین را بسط و گسترش دادم و کوه‌ها را خلق کردم و چشمه‌هایش را جوشاندم و نهرهایش را شکافتم.

۴.۲ - روایت دوم

و در ادامه حضرت فرمود: «... وَ اَنْشَاْتُ سَحَابَهَا وَ اَسْمَعْتُ رَعْدَهَا وَ نَوَّرْتُ بَرْقَهَا...»؛ و من ابرها را خلق کردم و من سبب رعد و نورانی شدن برق ابرها شدم؛ یعنی رعدوبرق و صاعقه را من تولید کردم.
این دو تعبیر ذکر شده در این روایت با تعابیر دیگری مثل «انا الاول و الآخر» و یا «الظاهر و الباطن» آمده است؛ البته در برخی روایات دیگر هم این تعبیر وجود دارد؛ اما سؤال مورد نظر درباره دو عبارت فوق است و آن اگر روشن شود، مقصود از بقیه جملات روشن می‌گردد. برای این‌که این عبارات روشن شود، نخست ضروری است که در مورد انسان کامل که جلوه‌ای از اسما و صفات الهی‌اند و این‌که اکمل و مجسمه حقیقی آن، پیامبر اعظم حضرت محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و ائمه اطهار (علیهم‌السلام) هستند، سخن به میان آورده شود و این‌که قدرت چنین انسان کاملی تا چه حد است:


انسان کامل، آیینه تمام‌نمای اوصاف خداوند و عصاره نظام آفرینش است. امیرالمؤمنین، علی (علیه‌السّلام) از برجسته‌ترین انسان‌های کامل و نیز شخصیت ممتازی است که قبل از خلقت عالم وجود، نور او و نور رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به صورت یک مجموعه خلق شد؛ چنان‌که رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «خلقت انا و علیّ بن ابی‌طالب من نور واحد ».
سپس این نور واحد، عوالمی را پشت سر گذاشت و به این نشاه از عالم وجود رسید تا این که در دنیا، یکی در لباس نبوت جلوه کند و دیگری در جبّه امامت.
[۵] جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، تنظیم: بندعلی، سعید، ص۴۶ و ۴۷، مرکز نشر اسراء، چاپ اسوه، چ۱، ۱۳۸۰ ش.
و انسان کامل، واسطه بین خدا و مخلوقاتش در این عالم مادی است و هر کاری که انجام می‌دهد، در طول اراده و [[|قدرت الهی]] است.

۵.۱ - امام علی در مرتبه ولایت کلیه و ماده

علی (علیه‌السّلام) که کون جامع و دارای همه نشئات وجودی است، در مرتبه نورانیت و ولایت کلیه که حقیقت امامت اوست، به عنایت الهی مسلط بر همه عوالم هستی است و چیزی از احاطه علمی آن حضرت مخفی نمی‌ماند. به عبارت دیگر، تمام حوادث بزرگ و کوچک نظام هستی، حتی پلک زدن انسان‌ها، قیام و قعودشان، افتادن برگی از درخت و... در معرض دید اوست و چیزی به نام گذشته، حال و آینده، برای وی مطرح نیست. لیکن وقتی آن حضرت به مرحله ماده و عالم طبیعت یعنی مرحله ناقص می‌رسد، مانند دیگران است؛
[۶] قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، تحقیق: علامه حسن‌زاده آملی، حسن، ج۱، ص۲۴۷ - ۲۵۱، مؤسسه بوستان کتاب، مرکز طبع و نشر مکتب اعلام اسلامی، چ ۲، ۱۳۸۶ ش.
بدین معنا که شاید چیزی را نخواهد بداند و از سیطره علم کنونی او خارج باشد؛ البته فرق او با دیگران این است که دیگران به آن خزانه بی‌پایان الهی راهی ندارند؛ لذا ممکن است دلشان بخواهد چیزی را بدانند؛ ولی نتوانند؛ اما صاحب ولایت کلیه که کلیددار و خازن آن خزانه علم بی‌پایان است، هرچه را که بخواهد می‌تواند بداند.

۵.۱.۱ - حدیثی از امام صادق

حضرت امام صادق (علیه‌السّلام) فرمودند: «انّ الامام اذا شاء ان یعلم علم».

۵.۲ - عرضی بودن علم امام علی

بدین ترتیب حضرت علی (علیه‌السّلام) مظهر علم بی‌پایان الهی است؛ اما باید توجه داشت که علم آن حضرت استقلالی نبوده؛ بلکه تبعی و عرضی است و به منبع لایزال علم الهی مرتبط است.
[۸] جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، ص۷۳ - ۷۵.


۵.۳ - امام علی مظهر قدرت الهی

البته آنچه گفته شد فقط در مورد علم آن حضرت بود و در مورد قدرت الهی هم علی (علیه‌السّلام) مظهر قدرت الهی است؛
[۹] جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، ص۸۹.
قدرت الهی در آن حضرت ظهور پیدا کرد که توانست درِ خیبر را از جا درآورد.

۵.۳.۱ - کلام امام علی

چنان‌چه آن حضرت (علیه‌السّلام) در این باره فرمود: «ما قلعت باب خیبر بقوة جسمانیة بل بقوة ربانیة »؛ «در خیبر را به قوت جسمانی از جا نکندم؛ بلکه به قوت ربانی بود».


بنابراین با توجه به توضیحات ذکر شده، در مورد عباراتی که در روایات به کار برده شده است، دو معنا می‌توان گفت:

۶.۱ - معنای اول

۱. امام معصوم (علیه‌السّلام)، واسطه برای افاضه فیض الهی از مبدأ اصلی به موجودات و مقدم بر همه انسان‌ها در گرفتن فیض الهی است؛ به‌طوری‌که اگر امام معصوم نباشد، فیض و نعمت‌ها و رحمت‌های الهی به بندگان نمی‌رسد که این عظمت، به خاطر علوّ مقام و شأن و قرب معنوی امام به مبدا هستی است؛ پس علی (علیه‌السّلام) هم که این سخنان را در روایات فرمودند، واسطه الهی در گسترش زمین و به وجود آوردن چشمه، کوه و... در عالم مادی‌اند که همه این‌ها از فیوضات الهی برای نیل و رسیدن انسان به کمال و قرب الهی در این دنیا هستند؛ مثلاً وقتی باران می‌بارد، اول بر کوه‌ها باریده و بعد بر زمین جاری می‌شود؛ و آن به خاطر ارتفاع بلندی است، که کوه‌ها دارند.
[۱۱] نقوی قینی خراسانی، سید محمدتقی، مفتاح السعادة فی شرح نهج‌البلاغة، ج۳، ص۴ - ۸، مکتبة المصطفوی.
[۱۲] حائری تهرانی میر سیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص۶۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۷ ش.


۶.۲ - معنای دوم

۲. نباید به معنای ظاهری این سخنان گهربار نگاه کرد؛ زیرا مثلاً منظور از «انا الاول و الآخر» که در ادامه این حدیث آمده است و در روایت دیگر سخنانی که از خود حضرت نقل شده، در واقع تفسیر و معنای این عبارات است که اول کسی که ایمان به رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، در عالم غیب و شهادت و جمیع عوالم هستی (عالم انوار، مثال، ارواح، نفوس و ذر) آورد،
[۱۴] حائری تهرانی میر سیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص۶۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۷ ش.
حضرت امیرالمؤمنین علی (علیه‌السّلام) بود؛ پس مراد معنای ظاهری نیست.

۶.۳ - معنای سوم

۳. این سخنان در روایات، منافاتی با اعتقادات اسلامی ندارد؛ زیرا تمام کارهایی که امام معصوم (علیه‌السّلام) انجام می‌دهند و مظهر اتم و اکمل و جامع اسما و صفات الهی هستند، همه به صورت استقلالی نبوده؛ بلکه تبعی و عرضی و در طول اراده الهی است.


نتیجه این‌که از آن‌جا که انسان کامل مظهر و جلوه اسما و صفات الهی است، تمام کارها، فیوضات، رحمت، و نعمات الهی که مقدر شده، از طرف خدای متعال در این جهان مادی انجام می‌گیرد، به واسطه این انسان انجام می‌گیرد، علی و امامان دیگر (علیهم‌السّلام) واسطه بین خدا و مخلوقات در دریافت و گرفتن فیوضات الهی از مبدأ فیض بوده و تمام آفرینش جهان به وسیله آنان به صورت طولی و تبعی و عرضی واقع می‌شود.


۱. یونس/سوره۱۰، آیه۲۰.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۴۸، مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان.    
۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۴۸، مؤسسة الوفاء، بیروت لبنان.    
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۱۵، ص۱۱.    
۵. جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، تنظیم: بندعلی، سعید، ص۴۶ و ۴۷، مرکز نشر اسراء، چاپ اسوه، چ۱، ۱۳۸۰ ش.
۶. قیصری، داوود، شرح فصوص الحکم، تحقیق: علامه حسن‌زاده آملی، حسن، ج۱، ص۲۴۷ - ۲۵۱، مؤسسه بوستان کتاب، مرکز طبع و نشر مکتب اعلام اسلامی، چ ۲، ۱۳۸۶ ش.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۲۵۸، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۶۵ ش.    
۸. جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، ص۷۳ - ۷۵.
۹. جوادی آملی، عبدالله، علی (علیه‌السّلام) مظهر اسمای حسنای الهی، ص۸۹.
۱۰. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۸۷، ص۳۲.    
۱۱. نقوی قینی خراسانی، سید محمدتقی، مفتاح السعادة فی شرح نهج‌البلاغة، ج۳، ص۴ - ۸، مکتبة المصطفوی.
۱۲. حائری تهرانی میر سیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص۶۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۷ ش.
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۳۹، ص۳۴۷.    
۱۴. حائری تهرانی میر سیدعلی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج۱، ص۶۲، دارالکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۷ ش.




سایت اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «علم غیب امام علی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱۱/۱۹.    



جعبه ابزار