• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عصمت و لغزش حضرت آدم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: گناه ، نبی ، عصمت
پرسش: آیا حضرت آدم علیه‌السلام دچار گناه و لغزش شد؟ مگر انبیا از خطا و گناه منزه نیستند؟
پاسخ: در پاسخ به سؤال فوق باید سه مطلب بررسی شود، لکن پیش از بیان آن‌ها، توجه به این مطلب ضروری است که:



عصمت مطلقه‌ معصومان علیهم‌السلام ( انبیا و امامان‌ )، ثمره و نتیجه‌ مقام شامخ نورانی و روحانی و تکوینی آنان در عالم هستی است. آنان از انوار غیبیّه الهیه و مظاهر تامّه و آیات باهره‌ جلال و جمال حق‌اند. طینت ابدان و خلقت ارواح آنان با دست قدرت جمال و جلال الهی تخمیر شده و در عالم غیب ، کسب حقایق اسما و صفات نموده‌اند. در تحت ولایت حق تعالی بوده، همیشه خود را در محضر خداوند می‌دانند و این شهود و حضور، مانع صدور گناه می‌گردد. هرچند امکان و قدرت و اختیار گناه از آنان سلب نشده است.
[۱] نبوت از دیدگاه امام خمینی (‌ره)، ص ۱۲۴ - ۱۲۹.



مطلب در خصوص عصمت پیامبران علیهم‌السلام است: در این مسأله، اقوال مختلفی بین فرقه‌های مسلمان وجود دارد که می‌توان مجموعاً پنج قول را بیان کرد:

۲.۱ - عصمت از گناه کبیره

پیامبران‌ علیهم‌السلام معصوم از گناه کبیره هستند، ولی گناه صغیره بر آن‌ها جایز است و از زمان بلوغ معصوم می‌باشند که قول اکثر معتزله می‌باشد.

۲.۲ - عصمت از گناه عمدی

نه گناه کبیره و نه صغیره از انبیا صادر نمی‌شود منتها عمداً، ولی سهواً اشکالی ندارد. صاحب این قول ابو علی جبایی است. وی قایل است انبیا، از زمان نبوت معصوم هستند، ولی قبل از آن صدور معصیت ‌از آنان جایز است.

۲.۳ - عصمت از گناه عمدی و مؤاخذه بر گناه سهوی

گناه از انبیا صادر نمی‌شود، مگر سهواً و از روی خطا و بر این خطا هم مؤاخذه می‌شوند، گرچه افراد عادی به خاطر گناه از روی سهو و نسیان ، عقاب نمی‌شوند و این تفاوت به علت بالا بودن معرفت و علو رتبه پیامبران است که قول نظام و تابعین اوست.

۲.۴ - جواز صدور گناه مطلقاً

صدور گناه از انبیا جایز است مطلقاً، چه کبیره یا صغیره، چه از روی عمد یا خطا و یا سهو. که قول حشویه و بسیاری از اهل حدیث می‌باشد.
[۵] تجرید الاعتقاد، شیخ طوسی، مقصد رابع، بیروت، ص ۳۷۶.


۲.۵ - عصمت از گناه مطلقاً

گناه مطلقاً بر انبیا جایز نیست و از ایشان صادر نمی‌شود، چه کبیره و یا صغیره، چه از روی عمد و یا خطا و یا سهو. که قول امامیه می‌باشد و عصمت انبیا، هم بعد از زمان نبوت و هم قبل از آن می‌باشد. تنها چیزی که بر آن‌ها جایز است ترک مستحب و اولی می‌باشد.


امامیه بر مدعای خود ادله متعددی دارند که جهت اختصار، تنها به سه دلیل اشاره می‌شود:

۳.۱ - معرفت و شهود انبیا

اگر انبیا دچار خطا و گناه شوند، از اقل مردم هم پایین‌تر می‌شوند؛ زیرا معرفتی که نسبت به خالق خود دارند سایرین ندارند، پس اگر با این معرفت و شناخت و آگاهی که از خالق و حقیقت گناه و مخالفت از امر مولا دارند مرتکب گناه شوند، از بقیه گناهکاران هم پایین‌تر می‌باشند.

۳.۲ - اجتماع وجوب و حرمت بر عمل واحد

اگر انبیا مرتکب گناه شوند از طرفی چون نبی هستند متابعت و پیروی از آن‌ها لازم است و از طرف دیگر چون مرتکب خطا و گناه می‌شوند در خصوص گناه، متابعت آنان حرام است، لذا نسبت به یک عمل، هم وجوب و هم حرمت است و اجتماع ضدّین می‌شود و لذا باعث تحیّر و سرگردانی امت می‌شود.

۳.۳ - لزوم نقض غرض از سوی خالق

هدف از بعثت انبیا تبعیّت مردم از ایشان و تربیت جامعه و دوری کردن از گناه می‌باشد، پس اگر گناه بر انبیا جایز باشد، مردم، اعتماد و اطمینانی به آن‌ها پیدا نمی‌کنند و در نتیجه نقض غرض می‌شود و نقض غرض هم بر مولای حکیم ، قبیح و غیر جایز است.
[۱۳] جوامع الجامع، طبرسی، ج ۱، ص ۳۹.
[۱۴] جوامع الجامع، طبرسی، ج ۲، ص ۴۴۰.



البته عصمت پیامبران و امامان معصوم ‌علیهم‌السلام، ناشی از علم و شهود تام آنان است که متعلق به عقل نظری است و آنان را از گناه باز می‌دارد و این پرهیز از گناه، راجع به عقل عملی است. از این رو شناخت حلال و حرام، پاک و ناپاک، زشت و زیبا، منشأ عصمت عملی آنان (که امری اختیاری است) گردیده است.
[۱۵] تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، عبداللَّه، ج ۹، ص ۱۵.



اما مطلب بعدی در مورد محل زندگی آدم قبل از آمدن به زمین است که آیا بهشت موعود و آخرت بوده و یا بهشت دنیایی بوده است؟

۵.۱ - بهشت موعود

عده‌ای قایل‌اند که بهشت موعود بوده و بهشت موعود محل تکلیف نمی‌باشد و خروج آدم علیه‌السلام از آن اشکالی ندارد؛ زیرا عدم خروج - از بهشت موعود و همیشگی - زمانی است که برای ثواب در آن مستقر شده باشد.
اما اشکالاتی که بر این نظر است؛
اوّلاً: اگر محل تکلیف نبوده پس چرا قرآن می‌فرماید: آدم علیه‌السلام عصیان و مخالفت نموده است؟ و شیطان هم نباید مرتکب خلاف شده باشد.
ثانیاً: اگر بهشت موعود بوده، راهی برای شیطان به آن جا نبود.
ثالثاً: در بهشت موعود، خوردن تمام نعمت‌هایش جایز است و خداوند از هیچ نعمتی انسان را منع نمی‌کند، در حالی که آدم علیه‌السلام از خوردن شجره نهی شد.

۵.۲ - بهشت دنیوی

بنابراین، قول به این که بهشت دنیوی بوده، صحیح به نظر می‌رسد. افزون بر این که روایات صریحاً این مطلب را بیان می‌کنند که باغی از باغ‌های دنیا بوده که خورشید و ماه در آن طلوع می‌کردند. البته بعضی روایات، محل آن بهشت را در آسمان بیان کردند و کلمه هبوط که به معنای پایین آمدن از آسمان به زمین است، هم دلیل بر این مطلب آورده شده است.


در مورد عمل حضرت آدم و حوا علیه‌السلام که آیا مرتکب گناه شدند یا خیر؟ در این جا چند قول وجود دارد که اهم آن‌ها دو قول است:

۶.۱ - ارتکاب معصیت

مرتکب گناه شده ولی؛
اولاً: گناه صغیره بود.
ثانیاً: قبل از نبوت حضرت آدم علیه‌السلام می‌باشد و این با مقام نبوت منافاتی ندارد، برای این نظر به چند دلیل استدلال شده از جمله این که: این آیه و امثال آن، ظهور در عصیان دارند؛ دوم این که عصیان در قرآن تنها به معنای گناه به کار رفته است؛ سوم این که دلیلی در ارشادی بودن نهی "لاتقربا" نداریم؛ چهارمین دلیل این است که توبه از کاری که نهی ارشادی به آن تعلق گرفته، معنا ندارد.
[۲۱] تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۷، ص ۴۰۳.


۶.۲ - ارتکاب ترک اولی

قول دیگر آن است که حضرت آدم علیه‌السلام هنگام ارتکاب این عمل پیامبر بوده است. بر این قول استدلال شده که جبرئیل علیه‌السلام بر او نازل می‌شده و نزول جبرئیل مساوی با نبوت است؛ زیرا جبرئیل بر غیر نبی نازل نمی‌شود. علاوه بر این که خداوند همه‌ اسما را تعلیم آدم داد و تنها او بود که از آن‌ها اطلاع داشت و حتی ملایکه چنین علمی نداشتند. حضرت آدم علیه‌السلام بود که معلم فرشتگان شد و اسما را به آن‌ها تعلیم داد و این اتفاقات تماماً قبل از خوردن از درخت نهی شده بود.
پس نتیجه گرفته می‌شود که آدم علیه‌السلام هنگام خوردن از درخت، نبی بوده است و طبق نظر شیعه ، نبی مطلقا مرتکب گناه نمی‌شود حتی صغیره. از این رو، نهی را حتماً باید بر نهی ارشادی حمل کنیم و آن‌چه حضرت آدم مرتکب شد ترک اولی بوده که در پیامبران جایز است. منتها به دلیل تقرب آن‌ها به خداوند و مرتبه‌ معرفتی که به خالق خود دارند، اگر مرتکب ترک اولی شوند دچار مؤاخذه الهی می‌شوند.
[۲۴] مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۱، ص ۱۸۸.
[۲۵] تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۷.
چنان که در مورد بعضی از پیامبران مانند حضرت یونس علیه‌السلام که از قوم خود خسته و از هدایت آن‌ها ناامید شد و آن‌ها را بدون اذن پروردگار رها کرد و خداوند هم او را در شکم ماهی حبس نمود و فرمود: "اگر استغفار و توبه نمی‌کرد تا روز قیامت در شکم ماهی حبس می‌شد." و یا ترک اولای حضرت یوسف علیه‌السلام که برای نجات از حبس به غیر خداوند متوسل شد و موارد دیگر. در حالی که همین ترک اولی در مورد افراد عادی عقاب و مؤاخذه‌ای ندارد و به اصطلاح "حسنات الابرار سیئات المقربیّن" که در مورد پیامبر اسلام صلوات‌الله‌علیه هم نظیر این مورد وجود دارد مانند نماز شب که بر آن حضرت واجب شد اما برای بقیّه، مستحب و یا عبادت انسان‌های عادی که همراه با غفلت و مشغول شدن ذهن به غیر عبادت است، برای انبیا نقص و خطا محسوب می‌شود.
[۲۹] تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۸.



اما "عصیان" به معنای "مخالفت امر مولاست" و امر خالق، هم واجب است و هم مستحب و از این رو، اوّلاً: قول به مجاز بودن عصیان در مخالفت با مستحب، صحیح نمی‌باشد. ثانیاً: اگر در مخالفت، امر مستحبی، مجاز باشد به دلیل معارضه کردن ادله قطعیه ، باید حمل بر آن نمود
[۳۱] مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۶، ص ۱۵۱.
و کلمه "غوی" هم در آیه شریفه، به معنای ضرر و زیان است چون اگر آدم علیه‌السلام مرتکب این عمل نمی‌شد، مستحق ثواب عظیم بود. و "توبه" هم به خاطر ارتکاب معصیت نبوده، بلکه چون ترک اولی مناسب شأن پیامبر نیست، اقدام به توبه نمود. به علاوه گاهی توبه برای رسیدن به مقام انقطاع و رسیدن به ثواب پسندیده است، گرچه مرتکب گناه نشده باشد.


اما این که چرا آدم علیه‌السلام بعد از هبوط ، از شجره نهی نشد و منع از آن مخصوص جایگاه اولی بوده یا نه؟ در جواب سؤال فوق ابتدا باید دید منظور از شجره چیست؟ از دو حال خارج نیست:
الف) درخت ظاهری و یک نوع گیاه بوده ( گندم، انجیر، درخت کافور و مانند آن)،
ب) منظور جنبه معنوی بوده که خود، یا شجره‌ علم بوده (اما این منافات با آیات قرآنی دارد؛ زیرا آدم نه تنها علم داشته، بلکه اسما را به ملایکه تعلیم داده است) یا منظور درخت حسد است که معنایش غبطه می‌باشد، نه معنایی که متبادر به ذهن و متعارف بین مردم است؛ زیرا با مقام نبوت منافات دارد و حسد آدم علیه‌السلام هم به خاطر دیدن مقام پیامبر و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم‌السلام و پایین‌تر بودن مقام و منزلت خود از آن‌ها بود، از این رو به آن‌ها غبطه خورد و اگر مراد از شجره، درخت حسد باشد، الآن هم حسد یک حالت نفسانی مذموم است و خداوند نهی از آن فرموده؛ چنان که در روایات است که حسد، ایمان را از بین می‌برد آن چنان که آتش پنبه را.
حال اگر مراد، درخت ظاهری باشد باید گفت:
اولاً: هیچ اشکالی ندارد که حکم یک موضوع در یک زمان و یا یک مکان چیزی باشد و در زمان و مکان دیگر چیز دیگر. مانند صدر اسلام که مسلمانان ابتدا به سوی مسجد الاقصی نماز می‌خواندند و سپس حکم عوض شد و به سوی کعبه نماز خواندند و یا حکم اکل میته در حالت عادی حرمت است، ولی در بیابان و زمان اضطرار، مباح ، بلکه واجب می‌شود تا شخص مضطر از مرگ نجات پیدا کند. در مورد داستان آدم علیه‌السلام هم چنین است که در آن زمان و مکان خاص خوردن از درخت ممنوعه حرام، ولی در زمان و مکان دیگر جایز بود.
ثانیاً: اگر آدم به زمین هبوط کرد به خاطر اثر وضعی همان درخت بوده، لذا معنا ندارد که در این مکان هم ممنوع باشد؛ چون استفاده‌ از آن درخت با آن عالم منافات داشت و نه این زندگی دنیایی.



۱. نبوت از دیدگاه امام خمینی (‌ره)، ص ۱۲۴ - ۱۲۹.
۲. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۸۹.    
۳. تنزیه الانبیا، سید مرتضی، ص ۱۵ – ۱۷.    
۴. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۱، ص ۱۶۹.    
۵. تجرید الاعتقاد، شیخ طوسی، مقصد رابع، بیروت، ص ۳۷۶.
۶. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۹۰ – ۹۹.    
۷. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۵۵-۲۰۳.    
۸. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۱، ص ۱۸۸.    
۹. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۶، ص ۳۳.    
۱۰. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۸، ص ۱۵۱.    
۱۱. تنزیه الانبیاء، سید مرتضی، ص ۱۷.    
۱۲. تنزیه الانبیاء، سید مرتضی، ص ۷۶.    
۱۳. جوامع الجامع، طبرسی، ج ۱، ص ۳۹.
۱۴. جوامع الجامع، طبرسی، ج ۲، ص ۴۴۰.
۱۵. تفسیر موضوعی قرآن کریم، جوادی آملی، عبداللَّه، ج ۹، ص ۱۵.
۱۶. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۴۳.    
۱۷. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۶.    
۱۸. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۴۴ - ۱۴۳.    
۱۹. تنزیه الانبیا، سید مرتضی، ص ۲۴.    
۲۰. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۹۸.    
۲۱. تفسیر نور، محسن قرائتی، ج۷، ص ۴۰۳.
۲۲. بقره/سوره۲، آیه۳۱-۳۳.    
۲۳. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۹۸.    
۲۴. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۱، ص ۱۸۸.
۲۵. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۷.
۲۶. انبیاء/سوره۲۱، آیه۸۷.    
۲۷. تنزیه الانبیا، سید مرتضی، ص ۱۴۱.    
۲۸. تنزیه الانبیا، سید مرتضی، ص ۸۷.    
۲۹. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۱۸۸.
۳۰. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۹۸.    
۳۱. مجمع البیان، طبرسی، بیروت، ج ۶، ص ۱۵۱.
۳۲. طه/سوره۲۰، آیه۱۲۱.    
۳۳. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۹۹.    
۳۴.بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص۱۹۹.    
۳۵. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۲۰۱.    
۳۶. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۲۰۱.    
۳۷. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۶۵.    
۳۸. بحارالانوار، مجلسی، ج ۱۱، ص ۱۷۳.    



سایت اسلام کوئست    






جعبه ابزار