• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خالق

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خالق، مخلوق ، روح ، نفخ، حضرت آدم ، انسان، توحید.
پرسش: آیاتی که در قرآن بر نفی شباهت خدا با مخلوقات دلالت می‌کنند، کدامند؟و آیات مربوط به نفی شباهت چگونه با آیه‌هایی که بیانگر "دمیده شدن روح خدا در انسان " است، قابل جمع است؟
پاسخ: آنچه که از معنای توحید برمی‌آید، این است که هیچ موجودی ـ اعم از انسان و غیر انسان ـ قابلیت تشابه با خداوند متعال را ندارد.
در قرآن آیات زیادی بر عدم شباهت خالق و مخلوق دلالت دارند. برخی از این آیات عبارتند از:
۱. وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ؛ چیزی شبیه او نمی‌باشد.
۲. لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‌ءٌ؛ هیچ چیز مانند او نیست.
۳. فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ؛ پس، برای خدا امثال (و شبیه‌ها) قائل نشوید! خدا می‌داند، و شما نمی‌دانید.
اما این‌که خداوند می‌فرماید: از روحم در آن دمیدم، چنین نیست که خداوند دارای روحی است که قسمتی از آن را در آدم دمیده باشد؛ زیرا لازمه‌اش آن است که انسان شریک خدا باشد و اینکه روح انسان قسمتی از روح خدا باشد؛ در‌حالی‌که در جای خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتی از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد؛بلکه روح موجودی بوده از عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.
ثانیاً:این‌که خداوند، روح حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده «مِنْ رُوحِی» نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود آنجا که درباره آن فرموده است: (بَیتِی) یعنی خانه من و یا همانند آنجایی است که می‌فرماید: پیغمبر من، بنده من، بهشت من، آتش ( دوزخ ) من، آسمان من و زمین من؛ یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است؛ به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، درصدد بیان شرافت روح است.

فهرست مندرجات

۱ - بخش‌های گوناگون پرسش
۲ - بخش اول
       ۲.۱ - معنای توحید
       ۲.۲ - اقسام توحید
       ۲.۳ - مراتب توحید
       ۲.۴ - شباهت نداشتن خالق و مخلوق
       ۲.۵ - آیات نافی شباهت خالق و مخلوق
              ۲.۵.۱ - ۱. آیات اثبات‌کننده توحید ذاتی
              ۲.۵.۲ - ۲. آیات بیان‌کننده توحید در خالقیت‌
              ۲.۵.۳ - ۳. آیات بیان‌کننده توحید در ربوبیت
              ۲.۵.۴ - ۴. آیات بیان‌کننده توحید در عبادت
              ۲.۵.۵ - ۵. آیات بیان‌کننده توحید در حاکمیت
       ۲.۶ - اقسام توحید در سوره‌های قرآن
۳ - بخش دوم
       ۳.۱ - معنای لغوی نفخ
       ۳.۲ - معنای لغوی روح
       ۳.۳ - سنخیت روح
       ۳.۴ - معنای امر
       ۳.۵ - حل تعارض بین آیات نافی شباهت و آیات دمیده شدن
       ۳.۶ - اولاً
       ۳.۷ - ثانیاً
              ۳.۷.۱ - روایتی از امام باقر
              ۳.۷.۲ - روایتی از شیخ صدوق
              ۳.۷.۳ - روایتی از کافی
       ۳.۸ - مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم
۴ - پانویس
۵ - منبع


از آن‌جایی که سؤال از دو بخش تشکیل شده است، ما بحث را در دو محور عرضه خواهیم کرد:


آیات نافی شباهت خالق و مخلوق کدام‌اند؟
برای پاسخ به این سؤال لازم است گفته شود:

۲.۱ - معنای توحید

توحید به معنای یگانه دانستن خداوند دارای اقسام و مراتبی است:

۲.۲ - اقسام توحید

۱. نفی تعدد:که دال بر یکی بودن خداوند است.
۲. نفی ترکیب:که دال بر مرکب نبودن خداوند از اجزاء بالفعل و بالقوه است.
۳. نفی صفات زائد بر ذات:که به معنای اعتقاد به یگانگی صفات ذاتیه با خود ذات الاهی و نفی صفات زاید بر ذات است.
۴. توحید افعالی:که در آن خداوند متعال در انجام کارهای خودش نیازی به کسی ندارد.
۵. تأثیر استقلالی:که دال بر نیازمندی مخلوقات به خالق خویش است.
[۱] ن.ک. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۱۳۵، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۱.


۲.۳ - مراتب توحید

به بیانی دقیق‌تر مراتب توحید عبارت‌اند از:توحید ذاتی
[۲] این مرتبه از توحید به دو مرتبه توحید واحدی و توحید احدی تقسیم می‌شود؛ توحید واحدی یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و توحید احدی یعنی نفی هرگونه ترکیب عقلی خارجی و وهمی از خداوند و اثبات بساطت باری تعالی؛ یعنی حق تعالی یک فرد از مفهوم کلی واجب الوجود که رقیب و فرد دیگری نداشته باشد (کلی منحصر به فرد) نیست؛ بلکه تصور فرد دیگر برای آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقه حقیقیه می نامند؛ در برابر وحدت عددی، جنسی، نوعی و مانند اینها.
، صفاتی
[۳] توحید صفاتی نوعی توحید نظری و اعتقادی است که به اعتقاد و ایمان مؤمنان ارتباط دارد و به معنای عینیت صفات ذاتیه و کمالیه با ذات، و با یکدیگر است؛ از جمع برخی از آیات با همدیگر این ادعا به اثبات می‌رسد؛ مثلاً آیاتی که به صفات الاهی مانند علم، قدرت و غیره اشاره دارند، آن صفات را برای خداوند ثابت می‌کنند و اما آیاتی که بر بی‌نیازی خداوند و نفی مِثلیت از او دلالت دارند، عینیت صفات با ذات را ثابت می‌کنند؛ زیرا اگر صفات، زاید بر ذات باشند، نیازمندیِ ذات باری تعالی در کمال خود به آن صفات زایده و هم چنین شباهت حق تعالی با موجوداتِ ممکن لازم می‌آید.
، افعالی
[۴] توحید افعالی که از قرآن استفاده می شود، نه با دیدگاه معتزله سازگار است که مطلقاً تأثیر الاهی را از افعال بشر نفی کردند و به تفویض روی آوردند و نه با دیدگاه اشاعره (نظریه کسب) سازش دارد که به جبر می انجامد؛ در‌حالی‌که اگر بخواهیم بدون گرفتار شدن در تفویض و جبر، توحید افعالی و عدل الاهی را بپذیریم، تنها باید به مکتب اهل بیت؛ یعنی همان روی کرد «الامر بین الامرین» رو بیاوریم و بگوییم: فاعلیت حق تعالی در طول فاعلیت سایر موجودات قرار دارد و رابطه علیت خدا با عوامل دیگر، به‌صورت طولی است نه عرضی؛ یعنی خداوند اراده کرده است که آدمیان، با اراده خود، به افعال یا ترک افعال بپردازند. بر این اساس افعال انسان به اراده الاهی انتساب دارد و توحید افعالی تثبیت می‌شود، بدون این‌که بر عدل الاهی خدشه‌ای وارد شود و از طرفی، جبر نیز لازم نمی‌آید. متکلمان، توحید افعالی را به دو قسم توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت تقسیم کرده‌اند که هر دو از اقسام توحید نظری است و به اعتقاد مؤمنان ارتباط دارد.
(توحید در خالقیت و ربوبیت)، توحید عبادی، توحید در مالکیت و حاکمیت و قانون‌گذاری و توحید در اطاعت .

۲.۴ - شباهت نداشتن خالق و مخلوق

آنچه که از معنای توحید بر‌می‌آید، این است که هیچ موجودی ـ اعم از انسان و غیر انسان ـ قابلیت شباهت داشتن با خداوند متعال را ندارد.

۲.۵ - آیات نافی شباهت خالق و مخلوق

آیاتی در قرآن وجود دارد که بیان‌کننده عدم شباهت خالق و مخلوق است و در یک جمله می‌توان گفت: همه آیاتی که در قرآن بر یکی از انواع توحید (ذات، صفات و افعال و...)، دلالت دارند، می‌توانند نافی شباهت خالق و مخلوق باشند.
در زیر به برخی از این آیات اشاره می‌شود:

۲.۵.۱ - ۱. آیات اثبات‌کننده توحید ذاتی

آیات اثبات‌کننده توحید ذاتی که در سورهای انبیاء، ۲۲ و ۲۵، مؤمنون، ۹۱،
[۸] مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۱۳۵، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۱.
احقاف، ۴، شوری، ۱۱، فاطر، ۱۵ و ... بیان شده است.
آیات زیر نمونه‌ای است از آنچه که به صراحت بر نفی تشبیه برای خداوند دلالت دارند:
أ. «وَ لَمْ یکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ »؛ چیزی شبیه او نمی‌باشد.
ب. «لَیسَ کَمِثْلِهِ شَی‌ءٌ»؛ هیچ چیز مانند او نیست.

۲.۵.۲ - ۲. آیات بیان‌کننده توحید در خالقیت‌

آیاتی که بیان‌کننده توحید در خالقیت‌اند و دلالت دارند که خداوند مخلوقات را بدون الگو و نمونه‌ای که از غیرش گرفته باشد آفرید و در خلقت آنها از احدی استعانت نجست.

۲.۵.۳ - ۳. آیات بیان‌کننده توحید در ربوبیت

آیاتی که بیان می‌کنند خداوند در تدبیر جهان هستی شریکی ندارد و بر توحید در ربوبیت دلالت دارند.

۲.۵.۴ - ۴. آیات بیان‌کننده توحید در عبادت

وقتی خالقیت و ربوبیت الاهی ثابت گردید، این نتیجه حاصل می‌شود که فقط او شایسته پرستش است و کسی را سزا نیست که خود را در این جایگاه قرار دهد. از این توحید به توحید در عبادت یاد می‌شود.
[۳۸] خسروپناه، عبدالحسین، «قلمرو دین»، ص ۴۵ ـ ۴۶.


۲.۵.۵ - ۵. آیات بیان‌کننده توحید در حاکمیت

آیاتی که توحید در حاکمیت، مالکیت و اطاعت را بیان می کنند. از آنجایی که خالقیت و تدبیر، فقط از آنِ خداست، حق حاکمیت و مالکیت نیز فقط از آن او و کسانی است که از ناحیه او مأذون باشند و باید تنها از او اطاعت کرد.
بر این اساس است که قرآن می‌فرماید: « فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ إِنَّ اللَّهَ یعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ »؛ پس، برای خدا امثال (و شبیه‌ها) قائل نشوید! خدا می‌داند و شما نمی‌دانید.

۲.۶ - اقسام توحید در سوره‌های قرآن

گفتنی است که سورهای فاتحه و اخلاص از جمله مهم‌ترین سوره‌های قرآن هستند که اقسام توحید در آنها ذکر شده است؛ مثلاً در سوره فاتحه برخی از آیات دلالت بر توحید ذات و صفات و برخی دیگر دلالت بر توحید در عبادت دارند.


این آیات چگونه با آیات دمیده شدن روح خدا در انسان قابل جمع است؟
برای حل تعارض میان آیات فوق و آیات دمیده شدن روح خدا در انسان لازم است آیه" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی " به‌طور کامل مورد بحث قرار گیرد تا علاوه بر روشن شدن مراد آیه تعارض ناشی از آن نیز از بین برود.

۳.۱ - معنای لغوی نفخ

خداوند متعال بعد از پرداختن به بدن انسان، به روح انسان پرداخته و جمله " وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی "را بیان می‌کند. نفخ در لغت به معنای دمیدن هوا در داخل جسمی است به وسیله دهان یا وسیله‌ای دیگر؛ ولی این لفظ را به‌طور کنایه در تأثیر گذاشتن در چیزی یا القای امر غیر محسوسی در آن چیز استعمال می‌کنند و در آیه شریفه مقصود از آن ایجاد روح در انسان است؛ زیرا خداوند منزه از تنفس و جسمیت است.

۳.۲ - معنای لغوی روح

اما روح در لغت به چیزی گفته می‌شود که مبدأ حیات است و با آن هر جانداری توان احساس و حرکت ارادی پیدا می‌کند. روح انسانی همان چیزی است که آدمی از آن به "من‌" تعبیر می‌کند و انسانیت انسان به آن است و ادراک‌، اراده و افعال انسانی را به واسطه بدن انجام می‌دهد.

۳.۳ - سنخیت روح

طبق آیه مبارکه « وَ یسْئلُونَکَ عَن‌ِ الرُّوح‌ِ قُل‌ِ الرُّوح‌ُ مِن‌ْ أَمْرِ رَبِّی‌ »؛ (و درباره روح از تو می‌پرسند. بگو: روح از سنخ فرمان پروردگار من است)‌. روح از سنخ "امر" و از " عالم امر" است‌.

۳.۴ - معنای امر

اما این‌ که "امر" چیست‌؟ قرآن کریم می‌فرماید:« إِنَّمَآ أَمْرُه‌ُ إِذَآ أَرَادَ شَیئًا أَن یقُول‌َ لَه‌ُ کُن فَیکُون‌ُ»؛
چون به چیزی اراده فرماید، کارش این بس که می‌گوید:باش‌؛ پس بی‌درنگ موجود می‌شود.

۳.۵ - حل تعارض بین آیات نافی شباهت و آیات دمیده شدن

با این توضیح به اصل بحث و حل تعارض ادعایی می‌پردازیم:

۳.۶ - اولاً

این‌که خداوند می‌فرماید: از روحم در او دمیدم چنین نیست که خداوند دارای روحی باشد که قسمتی از آن را در آدم دمیده بود؛ زیرا لازمه‌اش آن است که انسان شریک خدا باشند و اینکه روح انسان قسمتی از روح خدا باشد؛ در‌حالی‌که در جای خود ثابت شده که ذات مقدس باری تعالی قابل تجزیه و تفکیک نیست تا قسمتی از آن به بدن حضرت آدم دمیده شده باشد؛
[۵۸] نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج ‌۹، ص،۵۶ چاپ اول، ‌نشر اسلامیه‌، هران، ‌۱۳۹۸ ق‌.
بلکه روح موجودی بوده عالم امر که همانند سایر مخلوقات الاهی خلق شده و در کالبد انسان دمیده شده بود.

۳.۷ - ثانیاً

اینکه خداوند، روح [[حضرت آدم را به خود نسبت داده و فرموده « مِنْ رُوحِی » نظیر نسبت دادن کعبه معظمه است به خود، آنجا که درباره آن فرموده است:" بَیتِی " یعنی خانه من و یا همانند آنج]] ایی است که می‌فرماید: پیغمبر من، بنده من، بهشت من، آتش (دوزخ) من، آسمان من و زمین من؛
[۶۰] شیخ صدوق (ره)، ‌ اعتقادات، حسنی‌، سیدمحمدعلی، ترجمه حسنی، ص ۹، چاپ اول، ‌نشر اسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ ش‌.
یعنی اضافه روح به خدا از باب اضافه تشریفی است؛ به این معنا که خداوند در این نوع از اضافه، درصدد بیان شرافت روح است.

۳.۷.۱ - روایتی از امام باقر

از حضرت باقر ـ علیه‌السلام ـ روایت شده: این‌که خداوند آن (روح) را به خود نسبت داده و فرموده «من روحی» از آن جهت است که برگزیده خداوند بوده است.
[۶۱] طبرسی، احتجاج، جعفری‌، بهراد، ج ‌۲، ص ۱۶۰، چاپ اول‌، نشر اسلامیه‌، تهران، ۱۳۸۱ ش‌.


۳.۷.۲ - روایتی از شیخ صدوق

شیخ صدوق (ره) در کتاب توحید و معانی الاخبار، از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: من از حضرت باقر ـ علیه‌السلام ـ پرسیدم معنای این کلام خدای ـ عزوجل ـ که می‌فرماید:" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی " چیست؟ فرمود: روحی است که خدا آن را اختیار نمود و خلقش کرد و به خود نسبتش داد و بر تمام ارواح برتریش بخشید و به همین جهت دستور داد تا آن را بر آدم بدمند.

۳.۷.۳ - روایتی از کافی

و در کافی به سند خود از محمد بن مسلم روایت کرده که گفت: از امام باقر پرسیدم این‌که روایت می‌کنند که خدای تعالی آدم را به‌صورت خود خلق کرده درست است؟ فرمود: صورت آدم صورت مخلوقی است حادث که خدای تعالی آن را بر سایر صورت‌ها انتخاب نمود و چون از سایر صورت‌ها بهتر بود، به خودش نسبت داد؛ هم‌چنان‌که کعبه را به خود نسبت داده و فرموده:" بیتی: خانه من"، روح را به خود نسبت داده و فرمود:" وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی ". پس منظور از « مِنْ رُوحِی‌ » بیانِ منشأ و ریشه روح انسان است که از عالم بالاست، نه عالم خاکی.
[۶۷] قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ‌۱۰، ص ۱۲۶ ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، مکان چاپ: تهران‌، سال چاپ: ۱۳۸۳ ش‌.


۳.۸ - مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم

نتیجه این‌که مراد از دمیده شدن روح خدا در آدم این است که روح با عظمتی در انسان دمیده شده که از طرف خداوند است، نه جزئی از ذات خدا؛ از‌این‌رو بین آیه " نَفَخَ فِیهِ مِنْ رُوحِی " و آیات سابقی که دال بر عدم شباهت خالق و مخلوق بود، تعارضی وجود ندارد.


۱. ن.ک. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۱۳۵، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۱.
۲. این مرتبه از توحید به دو مرتبه توحید واحدی و توحید احدی تقسیم می‌شود؛ توحید واحدی یعنی توحید در وجوب وجود و ضروری دانستن یک وجود و نفی هرگونه شرک و شبیه و نظیر؛ و توحید احدی یعنی نفی هرگونه ترکیب عقلی خارجی و وهمی از خداوند و اثبات بساطت باری تعالی؛ یعنی حق تعالی یک فرد از مفهوم کلی واجب الوجود که رقیب و فرد دیگری نداشته باشد (کلی منحصر به فرد) نیست؛ بلکه تصور فرد دیگر برای آن محال است. در فلسفه، این نوع از وحدت را وحدت حقه حقیقیه می نامند؛ در برابر وحدت عددی، جنسی، نوعی و مانند اینها.
۳. توحید صفاتی نوعی توحید نظری و اعتقادی است که به اعتقاد و ایمان مؤمنان ارتباط دارد و به معنای عینیت صفات ذاتیه و کمالیه با ذات، و با یکدیگر است؛ از جمع برخی از آیات با همدیگر این ادعا به اثبات می‌رسد؛ مثلاً آیاتی که به صفات الاهی مانند علم، قدرت و غیره اشاره دارند، آن صفات را برای خداوند ثابت می‌کنند و اما آیاتی که بر بی‌نیازی خداوند و نفی مِثلیت از او دلالت دارند، عینیت صفات با ذات را ثابت می‌کنند؛ زیرا اگر صفات، زاید بر ذات باشند، نیازمندیِ ذات باری تعالی در کمال خود به آن صفات زایده و هم چنین شباهت حق تعالی با موجوداتِ ممکن لازم می‌آید.
۴. توحید افعالی که از قرآن استفاده می شود، نه با دیدگاه معتزله سازگار است که مطلقاً تأثیر الاهی را از افعال بشر نفی کردند و به تفویض روی آوردند و نه با دیدگاه اشاعره (نظریه کسب) سازش دارد که به جبر می انجامد؛ در‌حالی‌که اگر بخواهیم بدون گرفتار شدن در تفویض و جبر، توحید افعالی و عدل الاهی را بپذیریم، تنها باید به مکتب اهل بیت؛ یعنی همان روی کرد «الامر بین الامرین» رو بیاوریم و بگوییم: فاعلیت حق تعالی در طول فاعلیت سایر موجودات قرار دارد و رابطه علیت خدا با عوامل دیگر، به‌صورت طولی است نه عرضی؛ یعنی خداوند اراده کرده است که آدمیان، با اراده خود، به افعال یا ترک افعال بپردازند. بر این اساس افعال انسان به اراده الاهی انتساب دارد و توحید افعالی تثبیت می‌شود، بدون این‌که بر عدل الاهی خدشه‌ای وارد شود و از طرفی، جبر نیز لازم نمی‌آید. متکلمان، توحید افعالی را به دو قسم توحید در خالقیت و توحید در ربوبیت تقسیم کرده‌اند که هر دو از اقسام توحید نظری است و به اعتقاد مؤمنان ارتباط دارد.
۵. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۲.    
۶. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۵.    
۷. مؤمنون (۲۳)، آیه ۹۱.    
۸. مصباح یزدی، محمدتقی، آموزش عقاید، ص ۱۳۵، چاپ هفتم، نشر بین الملل، تهران، ۱۳۸۱.
۹. احقاف (۴۶)، آیه ۴    
۱۰. شوری (۴۲)، آیه ۱۱.    
۱۱. فاطر (۲۱)، آیه ۱۵.    
۱۲. توحید (۱۱۲)، آیه ۴.    
۱۳. شوری (۴۲)، آیه ۱۱.    
۱۴. صافات (۳۷)، آیه ۹۶.    
۱۵. انعام (۶)، آیه ۱۰۱.    
۱۶. انعام (۶)، آیه ۱۰۲.    
۱۷. فاطر (۲۱)، آیه ۳.    
۱۸. زمر (۳۹)، آیه ۶۲.    
۱۹. غافر (۴۰)، آیه ۶۲.    
۲۰. حشر (۵۹)، آیه ۲۴.    
۲۱. اعراف (۷)، آیه ۵۴.    
۲۲. فرقان (۲۱)، آیه ۲.    
۲۳. طه (۲۰)، آیه ۵۰.    
۲۴. یونس (۱۰)، آیه ۳.    
۲۵. یونس (۱۰)، آیه ۳۱.    
۲۶. انعام (۶)، آیه ۱۶۴.    
۲۷. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۲.    
۲۸. انبیاء (۲۱)، آیه ۵۶.    
۲۹. انبیاء (۲۱)، آیه ۲۵.    
۳۰. آل‌عمران (۳)، آیه ۶۴.    
۳۱. یس (۳۶)، آیه ۶۱ و ۶۲.    
۳۲. حجر (۱۵)، آیه ۹۹.    
۳۳. عنکبوت (۲۹)، آیه ۵۶.    
۳۴. نحل (۱۶)، آیه ۳۶.    
۳۵. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲۷، ص ۴۴۷، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش‌؛ لازم است دانسته شود که پرستش به معنای انجام عملی است در مقابل یک موجود، که الله، رب یا مستقل در تأثیر دانسته شود؛ یعنی عملی که از اعتقاد به الوهیت فرد سرچشمه می‌گیرد و به تعبیر دیگر« عبودیت» اظهار آخرین درجه خضوع در برابر معبود است پس صرف خضوع و خشوع و متوسل شدن به غیر، عبادت محسوب نمی‌شود و الا تأکیدات قرآن نسبت به خضوع در برابر مؤمنان و پدر و مادر، باید ترغیب به شرک و بت‌پرستی تلقی شود.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱، ص ۲۴۵، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش‌.    
۳۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲۲، ص ۳۸۷، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش‌.    
۳۸. خسروپناه، عبدالحسین، «قلمرو دین»، ص ۴۵ ـ ۴۶.
۳۹. یوسف (۱۲)، آیه ۴۰؛ (حکومت تشریعی).    
۴۰. آل‌عمران (۳)، آیه ۲۶؛ (حکومت تکوینی).    
۴۱. بقره (۲)، آیه ۲۴۷.    
۴۲. فاطر (۳۵)، آیه ۱۳.    
۴۳. مائده (۳)، آیه ۴۴.    
۴۴. مائده (۳)، آیه ۴۵.    
۴۵. مائده (۳)، آیه ۴۷.    
۴۶. انعام (۶)، آیه ۱۱۴.    
۴۷. شوری (۴۲)، آیه ۱۰.    
۴۸. نساء (۴)، آیه ۶۴.    
۴۹. نساء (۴)، آیه ۸۰.    
۵۰. نساء (۴)، آیه ۵۹.    
۵۱. آل‌عمران (۴)، آیه ۳۳.    
۵۲. نحل (۱۶)، آیه ۷۴.    
۵۳. فاتحه (۱)، آیه ۱ ۳؛ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ؛ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ؛ مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ.    
۵۴. فاتحه (۱)، آیه ۵ و ۶؛ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعینُ؛ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ.    
۵۵. اسراء (۱۷)، آیه ۸۵.    
۵۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۱۲، ص ۲۵۳، دار الکتب الإسلامیة، چاپ تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ ش‌.    
۵۷. یس (۳۶)، آیه ۸۲.    
۵۸. نجفی خمینی، محمدجواد، تفسیر آسان، ج ‌۹، ص،۵۶ چاپ اول، ‌نشر اسلامیه‌، هران، ‌۱۳۹۸ ق‌.
۵۹. کلینی، الکافی، ج۱، ص ۱۳۳؛ از امام صادق (ع) راجع به روحی که خدا در کالبد حضرت آدم دمید جویا شدند، حضرت فرمود:هذه روح مخلوقة. و الروح التی فی عیسی مخلوقة. یعنی این روح حضرت آدم، روحی است که آفریده شده است و نیز روح حضرت عیسی روحی بود که آفریده شده است.    
۶۰. شیخ صدوق (ره)، ‌ اعتقادات، حسنی‌، سیدمحمدعلی، ترجمه حسنی، ص ۹، چاپ اول، ‌نشر اسلامیه، تهران، ۱۳۷۱ ش‌.
۶۱. طبرسی، احتجاج، جعفری‌، بهراد، ج ‌۲، ص ۱۶۰، چاپ اول‌، نشر اسلامیه‌، تهران، ۱۳۸۱ ش‌.
۶۲. شیخ صدوق، التوحید، ص ۱۷۰، باب ۲۷، ح ۱، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۳۹۸ هجری قمری (۱۳۵۷ شمسی).    
۶۳. شیخ صدوق، معانی‌الأخبار، ص ۱۷ و ۱۶.    
۶۴. کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۳۴.    
۶۵. شیخ صدوق، التوحید، ص ۱۰۳، ح ۱۸، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۳۹۸ هجری قمری (۱۳۵۷ شمسی).    
۶۶. طباطبایی، محمدحسین، تفسیر المیزان، موسوی همدانی، سیدمحمدباقر، ج ‌۱۲، ص ۲۵۷، ناشر:دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ:پنجم‌، ۱۳۷۴ ش‌.    
۶۷. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج ‌۱۰، ص ۱۲۶ ناشر: مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن‌، مکان چاپ: تهران‌، سال چاپ: ۱۳۸۳ ش‌.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی




جعبه ابزار