افزایش عقل و درک
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ظرفیت وجودی، هدایت معنوی، امامان معصوم (علیهمالسّلام).
پرسش: چگونه میتوان میزان عقل و درک و فهم را افزایش داد؟
پاسخ: برخی عوامل مهم محیطی مؤثر در هوش، عبارتاند از: ۱.
اندیشه زیاد در علم و
حکمت؛ ۲. اشتغال به تحصیل و دانش؛ ۳. اشتغال به تعلیم و تدریس؛ ۴. پرهیز از مسائل بیاهمیت و کماهمیت؛ ۵. مهرورزی نسبت به جاهل.
عوامل دیگری در رشد خرد و
عقل و افزایش هوشمندی در متون اسلامی مطرح شده که به اختصار به آنها اشاره میشود:
وحی،
دانش، ادب،
تجربه، رایزنی،
تقوا،
جهاد با نفس،
یاد خدا،
زهد در
دنیا، پیروی از حق، همنشینی حکیمان، ترحم بر نادان، و کمک خواستن از خداوند متعال.
همچنین در روایات، توصیههایی درصدد برخی غذاها آمده که مغز را قوی میسازد؛ مثلِ کدو، گلابی، کرفس،
گوشت، سرکه، عسل، انار با لایه نازک، باقلا، ترنج، حجامت کردن و روغن مالیدن بر بدن هم از جمله کارهایی برشمرده شده که سبب تقویت مغز و
ذهن میشوند.
عملیاتهایی که روانشناسان به هوش نسبت میدهند، قسمتی از کارکردهای
عقل است که در ادبیات روایی ما مطرح شده است. لذا بیمناسبت نیست که در این نوشتار، عوامل مؤثر در عقل، درک و فهم را از دیدگاه روانشناسان هم بررسی کنیم و به نقل آرای آنان بپردازیم.
درباره عوامل مؤثر در
رشد هوش نظرات مختلفی مطرح شده است و
نزاع دیرینِ
محیط و
وراثت در اینجا هم وجود دارد.
تحقیقات روانشناسان به نتایجی دست یافته که نشان میدهد، ژنهایی که از والدین خود به
ارث میبریم، نقش مهمی در رشد هوش ما دارند، یکی از روشهای بررسی این مسئله، دوقلوهای همسان و ناهمسان هستند.
ویلسون وهاربرینگ از تجزیه و تحلیل نمرات ۲۶۱ دوقلوی همسان و غیر همسان به این نتیجه رسیدند که نیمرخ جهشها و عقبافتادگیهای آنها در رشد هوش به هم شباهت دارد و این نکته درباره دوقلوهای همسان به طور روشن مشهود است.
خلاصه نتایج تحقیق مختلف در چهار قاره و هشت کشور نشان میدهد که وراثت بر رشد هوش تأثیر زیادی دارد. براساس این اطلاعات، همبستگی هوشبهر (IQ) افراد غیر خویشاوند بسیار اندک است و پیشبینی قطعی هوشبهر یک فرد از روی هوشبهر فردی که خویشاوند او نیست، صحیح به نظر نمیآید. بنابراین هر چه پیوند ارثی بیشتر میشود، نمرات هوش به هم نزدیکتر میشود و عکس آن هم نیز صادق است؛ یعنی اگر رابطه خویشاوندی حذف شود، افت محسوسی در همبستگی بین نمرات آزمون هوش افراد پدید میآید. در این تحقیقات همچنین روشن شد که همبستگی نمرات هوش دوقلوهای غیر همسان کمتر از همبستگی نمرات هوش دوقلوهای همسان است.
همانطورکه تأثیر عوامل ژنتیک را نمیتوان در رشد هوش منکر شد، تجارب و تأثیرات زندگی در خانواده یا مؤسسات و سازمانهای پژوهشی، نحوه تعلیم و تربیت و طبقه اجتماعی از جمله عوامل غیر ژنتیکاند که تأثیرات آنها را در رشد هوش نمیتوان نادیده گرفت.
هارولد اسکینر با انجام تحقیقی در مورد
زندگی پرورشگاهی،
کودکان را از یک یتیمخانه ساده و بدون محرک که از نظر توجه و نظارت ما در انتخابی نیز محروم بودند به مؤسسه دیگری انتقال داد که مورد توجه فرد مسئولی قرار میگرفتند، در محیط جدید یک مادر انتخابی برای سرپرستی کودکان معین شده بود؛ یعنی دختری که عقبمانده ذهنی و مسنتر از دیگران بود، این گروه از کودکان، پس از دو سال و نیم، میانگینی از ۳۲ نمره هوش را به دست آوردند. در صورتی که کودکان باقیمانده در مؤسسه سابق که از شرایط پستتری برخوردار بودند تا میانگین ۲۱ نمره هوش افت داشتند.
بدین ترتیب بدیهی است که
خانواده بر رشد هوش کودکان خود (غیر از جنبه ژنتیکی) از جنبه محیطی تأثیر میگذارد. رشدگرایان هرچند دقیق نمیدانند که رشد هوش تا چه اندازه مربوط به محیط پیشرفتهای است که توسط والدین، ساختار فامیلی و دیگر عوامل محیطی فراهم شده است، وجود اینگونه عوامل را حائز اهمیت میدانند.
عوامل دیگری مثل
جنسیت،
سن،
فرهنگ، عوامل بیولوژیک،
تغذیه، داروها، بیماریها، از جمله عواملی هستند که در رشد مهارتهای شناختی و هوش تأثیر میگذارند.
وضعیت نژادی و اجتماعی یا اقتصادی از جمله فاکتورهایی است که مورد پژوهش روانشناسان بوده و تأثیر آن در میزان رشد سنجیده شده است؛ ولی نمیتوان تأثیر قابل توجهی در این مورد در نظر گرفت.
در
آمریکا و
اروپا کودکان خانوادههای
فقیر یا آنها که به گروههای اقلیت ـ که بسیاری از آنها غیر سفید پوست هستند ـ تعلق دارند، نمره هوشبهرشان از کودکان متوسط در همان کشور پایینتر است؛ مثلاً متوسط هوشبهر کودکان سیاهپوست آمریکایی که غالباً از خانوادههای کمدرآمد هستند، در حدود ۱۰ تا ۱۶ نمره پایینتر از متوسط هوشبهر کودکان سفیدپوست است.
ناگفته نماند که در
تفسیر هوشبهر بین طبقات نژادی و اجتماعی، بحثهای زیادی مطرح شده و نقدهای وارد شده و برخی آزمونهای هوش را غیر استاندارد و سودار دانستهاند؛ یعنی آن آزمونها، برای کودکان طبقه پایین و گروههای اقلیت مناسب نبودهاند.
خلاصه آنکه نزاع دیرین برتری نقش محیط یا وراثت چندی است که فروکش کرده و دیگر از نظریات افراطی روانشناسان خبری نیست و این تأثیرات، بیشتر در جنبه «تعامل محیط و وراثت» بررسی میشود. در هر صورت،
وراثت و مخصوصاً شرایط محیطی در افزایش و بهبود درک و فهم و هوش، مؤثرند. رشتههای آکادمیکی مثل: علوم تربیتی برای همین منظور تلاش مینماید که محیط آموزش را هر چه مؤثرتر فراهم نماید که بررسی تفصیلی تکنیکهای آن از عهده این نوشتار خارج است.
با بررسی روایاتی که به مسائل رشد
هوش و
شناخت و درک و فهم انسان پرداخته، میتوان چنین بیان داشت که رشد عقل و هوشمندی انسان در واقع معلول دو دسته از عوامل است که البته تأثیر این دو عامل در همه موارد یکسان نمیباشد. در برخی موارد عوامل ژنتیکی در رشد هوش نقش تعیینکننده دارند. در شرایط محیطی و سایر عوامل زمینهسازند و در پارهای موارد، عوامل محیطی نقش برتر را بر عهده دارند. هرچند سهم وراثت را نمیتوان نادیده گرفت.
در برخی
روایات، به دو گونه عقل اشاره شده است: یکی
عقل سرشتی (عقل الطبع) که به درجات کاملاً متفاوتی در نهاد بشر به ودیعه نهاده شده است و دیگری
عقل اکتسابی (عقل التجربه) که از طریق تجربه و یادگیری و شرایط محیطی، تحصیل میشود و با پشتوانه عقل طبیعی و سرشتی، راهنمای عمل و راهگشای راه آدمی خواهد بود.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
العَقلُ عَقلانِ : عَقلُ الطَّبعِ و عَقلُ التَّجرِبَةِ ، و كِلاهُما يُؤَدّي المَنفَعَةَ».
در فرمایشی دیگر امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: «
العقل غریزه تزید بالعلم و التّجارب»؛
«عقل غریزهای است که با
علم و
تجربه افزایش مییابد».
در این
روایت نیز به هر دو گونه عقل اشاره شده است. حضرت (علیهالسلام) در عین اینکه اصل عقل را غریزی و سرشتی شناختهاند، یادگیری و استفاده از تجارب زندگی را که همان
عقل تجربی و اکتسابی انسان محسوب میشود، تقویتکننده آن دانستهاند.
برخی عوامل مهم محیطی مؤثر در هوش، عبارتاند از:
اندیشه زیاد در علم و
حکمت، عقل را شکوفا میسازد و دامنه دانستنها و درک حقایق علوم را افزایش میدهد.
ــ «
کثره النظر فی العلم یفتح العقل»؛
ــ «
کثره النظر فی الحکمة تلقح العقل».
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
انک موزون بعقلک فزکّه بالعلم».
در پرتو آموختن و یادگیری است که چه بسا، افرادی که هوش سرشاری هم ندارند،
استعداد خود را شکوفا میکنند و به نتایج پرباری دست مییابند.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
اعون الاشیاء علی تزکیه العقل، التعلیم».
به واسطه آموزش و تدریسِ آموختهها واندوختههای ذهنی است که زمینه پرورش و شکوفایی بیشتر هوش و فهم انسان افزایش مییابد؛ زیرا چهبسا در هر نوبت تدریس به نکاتِ جدیدی دست مییابد که قبلاً بدان توجه نداشته است.
از جمله فوایدش آن است که
ذهن و فعالیتهای ذهنی را متمرکز میسازد و در نتیجه زودتر به نتایج ذهنی خواهد رسید.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
بترک ما لا یعینک یتمّ لک العقل».
مهرورزی نسبت به جاهل و تلاش برای آموزش او.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
من أوكد أسباب العقل رحمة الجهال».
زیرا تعلیم جاهل با فکر و
تعقل و بررسی راههای آموزش و انتخاب بهترین شیوه همراه است. آموزش نادان غیر از فواید عاطفی و اخلاقی که برای شخص به همراه دارد، موجب تکاپو و فعالیتهای فکری و خردورزی خود اوست که سهم بسزایی در
رشد و شکوفایی هوش و استعدادهای او و بروز خلاقیتهای فکری دارد.
فاکتورها و عوامل دیگری در رشد خرد و
عقل و افزایش هوشمندی در متون اسلامی مطرح شده که به اختصار به آنها اشاره میشود:
وحی،
دانش، ادب،
تجربه، رایزنی،
تقوا،
جهاد با نفس،
یاد خدا،
زهد در دنیا، پیروی از
حق، همنشینی حکیمان، ترحم بر نادان، و کمک خواستن از
خداوند متعال.
همچنین روایات، توصیههایی درصدد برخی غذاها کرده که مغز را قوی میسازد مثلِ کدو، گلابی، کرفس،
گوشت، سرکه،
عسل، انار با لایه نازک، باقلا، ترنج، حجامت کردن و روغن مالیدن بر بدن هم از جمله کارهایی برشمرده شده که موجب تقویت مغز و
ذهن میشوند.
با سیری در روایات به گروهی از عوامل منفی مؤثر در هوش برخورد میکنیم که میتوان آنها را به عنوان موانع و یا آفات هوش برشمرد:
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
من لم يهذّب نفسه لم ينتفع بالعقل».
هر چه انسان بیشتر در کام
شهوات گرفتار شود، لذات مادی بیشتری را تجربه میکند و در نتیجه عقل و هوش بیشتر در معرض تباهی و نابودی قرار میگیرد و به تدریج فرد به جایی میرسد که به هیچ وجه به هشدارهای عقل توجه نمیکند؛ بلکه تلاش و همت خود را در برآوردن خواهشهای نفسانی قرار به کار میبندد.
بر این اساس است که امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
قَاتِلْ هَوَاكَ بِعَقْلِكَ ...»؛
«
هوای نفس خود را با
شمشیر عقل بکش».
انسان خودپسندی که عقل و هوش و
علم و
اندیشه خود ببالد و تصور کند که آنچه او میداند درست و خطاناپذیر و حقیقت است، به دنبالِ سؤال و پژوهش و
مشورت و
یادگیری نیست و هرگز درصدد تکمیل و تعالی بخشیدن به دامنه استعداد و هوشمندی خود نیست و موجب رکود و خمودی عقل و هوش خود میشود.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
عُجْبُ الْمَرْءِ بِنَفْسِهِ أَحَدُ حُسَّادِ عَقْلِهِ»؛
«
خودپسندی یکی از حسودان عقل است».
و نیز فرمودند: «
من اعجب بفعله اصیب بعقله»؛
«هر کس به خود
مغرور شود، حقیقت عقل خود را ضایع کرده است».
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
شرّ آفات العقل الکبر»؛
تفاوت
تکبر با خودپسندی آن است که تکبر در مقابله با دیگران، مفهوم پیدا میکند و شخص خود را در بین دیگران برتر میبیند؛ اما خودپسندی چهبسا در میان دیگران نباشد.
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ»؛
« بیشتر
زمین خوردنهای عقل آنجاست که برق
طمع جستن کند».
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «
غير منتفع بالحكمة عقل مغلول بالغضب و الشّهوة'''».
همچنین عواملی که در روایات مانع شناخت، و دانش بشر هستند را نیز میتوان به این فهرست اضافه نمود؛ مثل حبّ به دنیا، گناه، امراض قلب، ظلم، کفر، فسق، اسراف، غفلت، آرزوی دراز، استبداد، تعصب، شراب، پرخوری و...
۱. روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، نشر سمت.
۲. خردگرایی در قرآن و سنت، محمد محمدی ریشهری، دارالحدیث.
۳. آیین عقلورزی، حسین مهریزداده، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
۴. تربیت عقلانی، سعید بهشتی، پژوهشگاه فرهنگ واندیشه معاصر.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «افزایش عقل و درک»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۱/۰۷.