هوش
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: هوش، استعداد.
پرسش: آیا در مورد هوش و چگونگی شناسایی استعداد آیات و روایاتی وجود دارد؟
پاسخ: «هوش» در فارسی، واژهای پهلوی است و به معنای عقل، خرد، فهم و شعور، زیرکی و زرنگی و جان و روان آمده است.
«هوش» در فارسی، واژهای پهلوی است و به معنای
عقل، خرد،
فهم و شعور،
زیرکی و زرنگی و جان و
روان آمده است.
روانشناسانی که بحث از هوش و آزمونهای هوش و غیره را بر عهده دارند، در ارائه تعریف واحد از این مفهوم، عاجز ماندهاند
و هرکس از زاویهای خاص به تعریف آن پرداخته است که به برخی از آنها اشاره میشود؛
۱. هوش، توانایی تفکر انتزاعی است (ترمن)؛
۲. هوش، توانایی شناختی فطری و عمومی را گویند (برت)؛
۳. هوش، استعداد متراکم یا کلی فرد است که موجب میشود با
هدف عمل کند، منطقی بیندیشد و با محیط به طور مؤثر ارتباط برقرار کند (وکسلر) و ... .
از آنجایی که واژه هوش، واژهای
عربی نمیباشد، باید به دنبال واژهای هممعنا با آن در ادبیات عرب باشیم تا به بررسی این موضوع در
آیات و
روایات بپردازیم.
به نظر میرسد عملیاتی که روانشناسان به هوش نسبت میدهند و معانی لغوی و عرفیای که فارسیزبانان از هوش میفهمند، در
روایات به نیرویی به نام «عقل» نسبت داده شده است؛ اما عقل علاوه بر داشتن توانایی
یادگیری، توانایی ارتباط با دیگران، سازگاری با محیط و نظایر آن، همچنین توانایی دریافت مسائل مهم دیگر (مثل مسائل علمی مربوط به
جهانبینی و
ایدئولوژی و ارتباط با ماورای ماده) را نیز دربر دارد؛ لذا آثار وجودی عقل فراتر از هوش میباشد؛ به عبارت دیگر، معنای عقل در منابع اسلامی گستردهتر از معنای هوش است.
استاد
شهید مطهری در یکی از آثار خود در بحثی اشاره مینمایند که برخی افراد در مسائل علمی و ذهنی زیرک و باهوشاند؛ ولی در زندگی و تشخیص مصالح
زندگی خود گیج و متحیرند و برعکس برخی هم که در عملیاتهای ذهنی، کمهوشتر از آنان هستند، مصالح زندگی خود را بهتر تشخیص میدهند و زندگی خود را بهتر میچرخانند. ایشان در ادامه بیان میدارند که چنین نیست که دو قوه به نام عقل و هوش داشته باشیم؛ بلکه آنان که در مسائل عملی زندگی خود خوب
عمل نمیکنند، به خاطر این است که دشمنان عقل، اثر عقلش را خنثی کردهاند و او فرمان عقلش را نمیشنود.
بنابراین با کمی
تسامح در تعبیر میتوان «عقل» را معادل «هوش» دانست؛ هرچند که گستردگی معنایی «عقل» را به یاد خواهیم داشت. در ادامه دیدگاهِ
ائمه (علیهمالسلام) را در این موضوع از لابهلای روایات به نظاره مینشینیم.
درباره عقل و هوش به
روایات زیر اشاره میکنیم:
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «عقل شالوده
حیات انسانی است و خوشذهن، فهم، توانایی بر
حفظ و یادگیری از آن نشئت میگیرد».
امام موسی کاظم (علیهالسلام) فرمودند: «عقل راهنمای درونی است».
ــ
امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «چیزی ارزشمندتر از عقل وجود ندارد که بتوان با آن
خدا را
عبادت کرد».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «بدبخت کسی است که از منافع و دادههای عقل و
تجربه، بهرهبرداری سالم و لازم را نکند».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «عقل مرکب را سوار علم است».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «عقل زیور انسان است».
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودند: «عقل عاملِ حفظِ تجارب زندگی است».
از افراد هوشمند هم در روایات ما با تعابیر مختلف یادشده که به برخی اشاره میکنیم:
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «پرودگارش را شناخته باشد و او را
اطاعت کند»؛
ــ دشمن واقعی خود (
شیطان و
نفس اماره) را بشناسد و به نافرمانی او برخیزد؛
ــ نسبت به اقامت دائم خود در
آخرت آگاه باشد و برای
اصلاح آن بکوشد؛
ــ سرعت حرکت کاروان
مرگ را بنگرد و برای آن توشه لازم را فراهم سازد».
امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «در دوری از هر نوع پلیدی بر دیگران سبقت گیرد».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «به
خداوند نزدیکتر باشد».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «نسبت به انجام امور از همه دوراندیشتر باشد».
ــ پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «در
مدارا کردن با مردم جدیترین فرد باشد».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «برنامهریزیاش در امر «معاش» در زندگی جالبتر و نیکوتر و توجهش به امر «
معاد» جدیتر از همه باشد».
برخی روایات نیز افراد کمهوش را به تعابیری یاد کردهاند:
امام صادق (علیهالسلام) فرمودند: «به زیر دست خود
ستم روا بدارد»؛
ــ و کسی را که از وی عذرخواهی کند، نبخشد».
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: «به جای
ترس از خدا از حاکمان ستم بترسد و از آنان بیشتر فرمانبرداری کند».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «با جاهلان و نابخردان همنشین است».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «در
اندیشه آرزوهای طولانی به سر میبرد».
ــ امام علی (علیهالسلام) فرمودند: «علاقهمند به گفتار زشت است و از
فحاشی شادمان میشود».
در برخی روایات به مسئله تفاوتهای هوش و عوامل آن اشاره شده، از جمله آنکه:
از حضرت امام صادق (علیهالسلام) سؤال میشود که چرا برخی از افراد اینگونهاند که تا لب به سخن میگشایند و هنوز
سخن پایان نپذیرفته به تمام مقصود راه مییابند و برخی با پایان یافتن گفتار، متوجه منظور میشوند و قادرند سخن را به همانگونه که گفته شد بازگو کنند و برعکس گروهی حتی بعد از پایان
کلام نیز پی به مقصود نمیبرند، خواستار تکرار کلاماند. حضرت (علیهالسّلام) در پاسخ دلیل این امر را تفاوتهای فردی در هوش میدانند که خود معلولِ شرایط و زمینههای مختلف ارثی و محیطی است.
همچنین روایاتی که تأکید میورزند که باید به اندازه ظرفیت هوش مردم و متناسب با فهم و درک آنان باید سخن گفت، به این مطلب اشاره دارد.
البته لازم به ذکر است که این تفاوتها نباید شخصی را از تلاش و کوشش در شکوفایی استعدادهای خود ناامید کند و موجب سرخوردگی او شود؛ چراکه «هر که بامش بیش، برفش بیشتر» و هرکس که از نعمتِ هوش و خرد بیشتر بهرهمند است، در تقویت نزد
خداوند و میزان
عمل باید پاسخگوتر باشد. («
انّما یداق الله العباد فی الحساب یوم القیامة علی قدر ما آتاهم من العقول فی الدنیا»).
عوامل وراثتی و محیطی مؤثر در تقویت هوش در روایات:
در روایتی («
العقل عقلان، عقل الطبع و عقل التجربه وکلاهما یودی الی المنفعة»)
به دوگونه
عقل و هوش ـ
عقل سرشتی و
عقل اکتسابی ـ اشاره شده که مؤید تأثیر
وراثت و محیط بر
رشد عقل و هوش انسان است. به عبارت دیگر، علاوه بر اطلاعات ژنتیکی که از
والدین به
فرزند منتقل میشود که زمینهای برای عقل و هوشِ او خواهند بود، شرایطِ محیطی هم در رشد و تکامل هوش انسان مؤثرند که به چند مورد از دیدگاه روایات اشاره میشود:
۱.
اندیشه زیاد در
علم و
حکمت،
عقل را شکوفا میکند: «
کثرة النظر فی العلم یفتح العقل».
۲. اشتغال به تحصیل داشتن.
۳. اشتغال به تعلیم و تدریس.
۴. پرهیز از مسائل کماهمیت و بیاهمیت.
۵. مهرورزی نسبت به جاهل و تلاش برای آموزش او.
در روایات، شیوههایی برای شناسایی عقل و هوش افراد، معرفی شده است که مختصراً به چند مورد اشاره مینماییم:
۱.
روایات زیادی
اعمال و رفتار آدمی را آیینه عقلنمای او برمیشمارند و به بیان ویژگیهای رفتار انسان هوشمند پرداختهاند؛ مثلاً: از تجارب درس بیاموزد، گفتارش رفتارش را تأیید کند و ... .
۲. اگر شنونده در مقابلِ سخنان محال (گزاف) عکسالعمل نشان داد و آن را
انکار کرد، مردی عاقل و هوشمند است.
۳. گفتار بالبداهه و فوری.
۴. نوشته انسان.
۵. سرعتِ انتقال
ذهن برای فهم یک مطلب
و ... .
شناخت استعدادها، اولین گام و مهمترین در تصمیمگیریها و انتخابهای
زندگی میباشد. انتخاب یک رشته تحصیلی خوب و موفقیتآمیز، انتخاب شغلیِ مورد
رضایت و دیگر فعالیتهای زندگی، مرهون این است که فرد از استعدادهای خدادادی خود، اطلاع بیشتری داشته و براساس همان توانها و قابلیتها،
برنامهریزی نماید. این مسئله را میتوان از روایاتِ متعددی که ما را
تشویق به «
معرفتالنفس» مینماید، برداشت نمود. یکی از این مضامینِ معرفت نفس میتواند این چند سؤالِ اساسی زندگی بشر باشد: «از کجا آمدهام، آمدنم بهر چه بود، به کجا میروم آخر ننمایی وطنم»؟
اما جدای از این مسائل، میتوان لزوم شناسایی استعدادها در زندگی و کسب موفقیتها را نیز، از این دسته روایات برداشت نمود؛ که به چند مورد اشاره میشود:
ــ امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: با فضیلتترین عقل، شناخت خویش است، هرکس خود را بشناسد، تصمیمات عاقلانه میگیرد و هرکس خود را نشناسد، (به واسطه تصمیمات و انتخابهای نادرست) گمراه میشود.
ــ امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: هرکس خود را نشناسد، از راه نجات و
موفقیت دور میشود و به
گمراهی میافتد.
ــ امام علی (علیهالسّلام) فرمودند: «هرکس خود را بشناسد، تلاش مینماید و هرکس خود را نشناسد، اهمالکاری میکند.
و برخی روایاتی که ما را به رجوع به
مشاوره، عبرتگیری، استفاده از تجارب بزرگترها،
تفکر، اجتناب از بیکاری و ... تشویق نمودهاند.
۱. روانشناسی رشد با نگرش به منابع اسلامی، انتشارات سمت، ج۲.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «هوش»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۲/۲۰.