علل بیتوجهی به فقرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فقر ، عدم کمک دیگران، پشت کردن به
فقیر .
پرسش: چرا برخی به افراد فقیر پشت می کنند؟
پاسخ: آیا به راستی همیشه مردم به فقیر پشت میکنند یا...؟ با تأمل در حالات فقرا و دقت در جوانب موضوع و بررسی روایات به این نتیجه میرسیم که گاهی هم فقرا از مردم گنارهگیری میکنند در ذیل به بررسی این دو بعد میپردازیم.
در بحث زیر ابتدا نظر اسلام را در مورد
فقر بررسی میکنیم و سپس خواهیم گفت که آیا همیشه به فقیر پشت میکنند یا نه گاهی فقیر از مردم کنارهگیری میکند؟ و در آخر درباره انواع فقر سخن به میان خواهیم آورد.
فقر پدیدهای است نامبارک، که
دین اسلام به شیوههای مختلف سعی بر براندازی آن دارد. دستوراتی نظیر
قناعت ،
احسان ،
قرض دادن ،
انفاق ،
صدقه ،
زکات ،
خمس ،
هدیه ،
اطعام فقیر و
اطعام فقیر در
کفارههایی مثل
قسم دروغ ،
روزهها و... همه و همه اشاره به
فقرستیزی دارد. در
قرآن شریف در آیاتی هم که تمجید از فقرا شده به خاطر صفت فقر آنها نیست به دلیل
ایمان قوی،
تحمل ،
بردباری ،
حقمداری و... آن افراد بوده است.
فقر آن قدر قدرت تخریبی دارد که در روایات متعدد آن را بزرگترین
مرگ و یا عامل محرک به سوی
کفر و.. خواندهاند.
عشق به
دنیا و
خودخواهی و
وسوسه شیطان ، و
هوای نفس باعث میشود که
انسان از
آخرت غافل شود به گونهای که لحظهای وقت تأمل درباره حقیقت زندگی و
هدف آفرینش نباشد این انسان از جمع مال به نفع زندگی مادی خود از هیچ چیز دریغ نمیورزد و پیوسته به این
فکر است که چه کند که بیشتر به خواستهها و
آرزوهایش برسد.
نگاهی به زندگی افراد مستبدی همچون
قارون و
فرعون و همکیشان فعلی آنها ما را به عمق این
تفکر میرساند. افرادی که برای رسیدن به خواستههای خود حاضرند دست به
ظلم ،
غصب اموال و املاک و حتی
قتل بزنند،
دنیاگرایی افراطی خود باعث صفات پستی میشود که در ذیل به آن میپردازیم. صفاتی که هر کدام به تنهایی کافی است که از فقیران غافل شوند.
حرص صفتی است که آدمی را وادار بر جمع نمودن زائد از آنچه که به آن احتیاج داریم که خود یکی از شعبهای مهلک
حبّ دنیا است.
امساک کردن از آنچه باید بذل کرد که از صفات زشت و نتیجه حبّ دنیا است که در اخبار و
احادیث بخیل مورد مذمت قرار گرفته است و تجربه شده که بخیل در نظرها ذلیل و خوار است و نگاه به چهره او دل را میگیرد و تاریک میکند.
ما به خاطر ذهن ما دیگرایی که داریم همیشه دنیایی فکر میکنیم معادلههای ما در چارچوب برد و باخت( سود و زیان) مطرح میشود به همین خاطر همیشه همبستگی مثبت بین( احساس، یا
صدقه ،
خمس ،
زکات و...) و کاهش مال میبینیم یعنی میگوییم در زکات چون پول از جیبمان بیرون میرود پس سرمایه کلی ما کمتر میشود در صورتی که
خداوند که صادقترین، بینیازترین، قادرترین و... است خود فرمودهاند که احسان، باعث زیادی مال،
رزق و
آسایش شما خواهد شد خداوند مثل
انفاق را در قرآن چنین فرمودهاند: مثل دانهای است که بکارید سپس سبز شود و هفت خوشه به بار آورد که هر خوشه صد دانه داشته باشد و خدا به کسانی که قصد و
نیت خالص داشته باشند بیش از این هم مرحمت میکند که او دارا و دانا است.
گاهی انسان زمینه انفاق و
کمک به فقیر را دارد اما اطرافیان که جز به تمنیات خود نمیاندیشند مانع از احسان و کمک به آنها میشوند و با وسوسهها و کارشکنیها مانع کمک به فقرا میشوند.
افرادی که از نظر
ایمان ضعیف هستند و در ذهنشان تنها زندگی دنیا جای دارد، حسابهای مادیگرانه ای دارند لباس شیک، ماشین آخرین سیستم، خانه چنان و در کل سرو وضع و پز برایشان آخرین هدف نهایی است. هیچ چیز آنها را مثل سودهای مادی( مال و جاه) خوشحال نمیکند و هیچ امری مثل از دست دادن موقعیت اجتماعی پوشالی(
جاه ،
ریاست ،
ثروت ) آنها را ناراحت نمیکند، تا جایی که حتی در نشستن در مجالس باید در صدر مجلس بنشیند، مردم باید به آنها
احترام بگذارند و...
در قرآن شریف میخوانیم که ثروتمندانی به
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله گفتند ما دوست داریم نزد تو بیائیم اما افرادی که از سطح ما پایینتر هستند و ایمان آنها به خاطر
طمع در مال و درجه استه نزد شما جمع شدهاند آنها را از خود برانید تا ما بیشتر با شما باشیم که خداوند فرمودند: ای پیامبر هرگز چنین کاری را انجام نده که باعث
ظلم خواهی شد.
به تعبیر قرآن شریف پول و ثروت در دست افراد غافل سبب
غرور و سرمستی، انحراف، نشنیدن
موعظه ،
فراموشی خدا و خلق،
فخرفروشی ،
خودنمایی ،
تجملگرایی و... میگردد.
که همه اینها باعث میشود که انسان به اطراف خود( فقرا و نیازمندان و...) بیتوجه باشد.
در روایت داریم پیامبر با عدهای نشسته بودند مرد فقیری وارد مجلس شد شخصی خودش و لباسش را جمع کرد( با اکراه و بیمیلی و بیاحترامی) حضرت او را مورد
عتاب فرمودند و گفتند ترسیدی فقرا و به تو سرایت کند.
اهل بیت علیهمالسّلام که والاترین مردم زمین بودند و ثروت مادی و دنیوی جهان در خدمت آنها بود به هیچ وجه از فقیران کنار نمیکشیدند.
امام رضا علیهالسلام به کسی که خواست سفرهاش را از خدمتکارانش جدا کند
نصیحت فرمودند که آنها نیز بندگان خدا هستند و با کمال میل با خدمتکاران خود هم غذا میشوند. داستانهای انفاق
اهل بیت ،
یتیم نوازی ، سرکشی به فقرا و اطعام آنها زبانزد عام و خاص است. به ویژه شیوه برخورد با فقیر( حفظ حرمت و آبروی آنها و...).
« برو ای گدای مسکین در خانه علی زن••• که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را»
برخی از فقرا به قول معروف صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند ولی برخی از لطف و
محبت مردم سوء استفاده میکنند از مردم توقّع زیاد دارند، وقت و بیوقت مزاحم مردم میشوند،
تملق و
چاپلوسی میکنند خود را ذلیل و خوار میکنند که باعث میشود امر مشتبه شود چون برخی
عادت به
گدامنشی دارند و در واقع زندگی فقیرانه را برای اغفال و
فریب مردم ترجیح میدهند این کلکها و
حقهبازیها باعث می شود که مردم به فقرا
بدبین شوند یعنی احتمال دهند که این افراد واقعاً نیازمند نیستند.
پستی طبع و قصور
همت از طلب کارهای بزرگ و
قناعت ( به معنی غیر واقعی) نمودن
نفس به شغلهای پست و اعمال جزئی نتیجه کم دلی و ضعف نفس است که این خود باعث فقر و پایینتر بودن از سطح
عرف جامعه میگردد مسلّم است که مردم از چنین افراد
تنبلی روی خوش ندارند و میلی ندارند که به او کمک کنند چون او توانایی و قدرت بهتر بودن را دارد ولی سستی و تنبلی میکند.
( فقر از
ازدواجِ سستی و
کسالت متولد گردد)
گاهی برخی به خاطر
اسراف دچار فقر میشوند که این افراد نزد مردم بدجلوه میکنند.
« آن وقت که جیک جیک مستونت بود فکر زمستونت نبود؟ »
فقر یک عامل نحس و شوم است که بر
فرهنگ ، بهداشت، طرز فکر افراد اثر میگذارد عاملی است که تنها با اتحاد و کمک اجتماعی و انصاف قابل حل است از سویی هم انسانها دوست دارند که روز به روز پیشرفت کنند و از سقوط و در جا زدن ترسان هستند، به همین خاطر مردم دوست دارند با افرادی
معاشرت کنند که بر فرهنگ، سلامت،
مهارت و... آنها بیفزایند بنابراین ترجیح میدهند بیشتر با افرادی که در آمد خوبی دارند رفت و آمد کنند در ذیل به برخی دیگر از
تبعات بد فقر اشاره میکنم که هر کدام به گونهای مردم را از معاشرت با آنها باز دارد.
الف)
بدبینی به خدا : گاهی افراد فقیر به خاطر نداشتن قدرت تحلیل و ایمانی قوی سبب آن را از
خدا میدانند و او را باعث
بدبختی خود میشمارند و پیوسته بد و بیراه میگویند.
ب)
انزوا ج) بینشاطی و
حزن د) سستی
اراده ه )
غضب و
خشم ن)
منفیبافی و نگاه به بعد منفی مسایل
و)
ناامید کردن خود و دیگران.
در موارد بالا دیدیم که فقر میتواند سازمان روانی و بهداشت جسمانی فرد را با مشکل روبرو کند و او را از زندگی طبیعی( اجتماعی بودن،
نشاط ، ارتباطات و.... ) محروم سازد و از آنجایی که فرد فقیر چون عضوی از شبکه اجتماعی است در حد خود میتواند اثرگذار باشد.
گاهی افراد با فقرا همنشین نمیشوند و معاشرت نمیکنند به این دلیل که آنها زندگی و وضع خوب ما را میبیند و از موقعیت خود
خجالت میکشند.
گاهی ما از رفت و آمد با فقرا ابا داریم چون میترسیم که آنها گمان کنند که ما از روی
ترحم با آنها رفت و آمد داریم و باعث رنج آنها شود( البته این دلیل خوبی نیست باید دید راه بهتر کدام است نه اینکه کناره بگیریم).
گاهی افراد وقتی با انسانهای فقیر و یا کم درآمد، رفت و آمد میکنند چون زندگی خودشان خوب است به هر چیزی که بخواهند دسترسی دارند گمان میکنند که فرد فقیر
بخیل است. به عنوان مثال وقتی در خانه خودمان
مهمان بودند غذای خوبی به آنها دادیم و پذیرایی خوبی کردیم اما وقتی به خانه آنها رفتیم پذیرایی خوبی ندیدیم گمان میکنیم که او قصد
بیاحترامی دارد و یا به خاطر
خساست پول خرج نمیکند و این درک واقعاً برای کسی که طعم تلخ فقر را نچشیده مشکل است. پس با دقت در زندگی روزانه آنها، توجه به درآمد و خرج آنها و... میتواند ما را نسبت به آنها
خوشبین کند.
گاهی انسان( که نوعاً مردم از این گونهاند) به اصل قضیه و نیازمندان آگاه است اما در عصر جدید (عصر تکنولوژی و استرس و...) هر کسی هزاران گرفتاری دارد( بچه، غذا، پوشاک، مسکن و...) بگونهای که غرق در نیازهای خود که گاهی اوقات نیاز ضروری و درجه اول نیست میشود و به دنبال چیزهای بهتری برای رفاه و زندگی خوب خود است( سفر بهتر، خانه شیکتر، لباس مرغوبتر و...) اینها باعث میشود که انسان به نیازمندان دقت نکند( و مسئولیت انسانی و الهی خود در قبال آنها) به همین خاطر است که گاهی صحبت از وضع اسفبار فقرا و گرفتاریهای( روحی و جسمانی) آنها میشود این افراد سریع تحت تأثیر واقع میشوند و به دنبال رفع نیاز آنها میآیند. ( پس این امر نیاز به موعظه،
امر به معروف ، تشویق به احسان، بیان مسائل و مشکلات فقرا،
فرهنگ فقرستیزی ، آگاهی مردم با دستورات اجتماعی( معاشرت، احسان،
صله ، هدیه، و... ) در توجه به مسائل فقر را بیشتر نشان میدهد.
گاهی انسان قصد بیاحترامی به فقیر ندارد اما چون نمیداند در منطقه یا محل زندگی خود افراد نیازمندی هم( به خاطر مناعت طبع و
عزت نفسی که این فقرا دارند) زندگی میکنند پس بر ما لازم است که این افراد را شناسایی کنیم.
برخی میگویند( از روی
هوا و هوس و
فراموشی خدا ) که مالم حاصل زحمات خودم است چرا به دیگری بدهم( مثل
قارون در
سوره قصص ) و به افراد خیر معرفی کنیم.
به یمن
انقلاب اسلامی و با
تدبیر حضرت
امام خمینی (ره) و مهر افرد خیّر،
کمیته امداد و سازمانهای شبیه آن توانستهاند گامهای خوبی در این زمینه بردارند اما برای فقرستیزی نیاز به
تعاون و همکاری همه جانبه مردم و مسئولین است چرا که نیازهای مادی تنها یک قسمت از نیازهای این افراد است چه بسا بسیاری از
نیازهای معنوی و روحی این افراد ارضاء نشود که همین میتواند مانع ارتباطات انسانی صحیح بین افراد جامعه گردد.
فقیری که
بینش الهی و دینی خوبی ندارد و معیار
محبوبیت و مقبولیت را تنها در پول و جاه میداند همیشه در آرزوهایش دنبال پولی است که بین مردم سربلند باشد و به دیگران
فخرفروشی کند نمیتواند تحمل کند که سر و لباسش از دیگران پایینتر است، این احساس پستی همیشه از درون او را اذیت میکند و باعث میشود که از اجتماع گریزان باشد، اما برخی از فقرا که از عقیده محکمی برخوردارند میدانند که فقر بر دو نوع است.
« فقر تقدیری» (به خاطر
مصلحت خدا و حکمت او) و «فقر اکتسابی» ( به خاطر سستی،
تنبلی ،
اسراف و...) آنها با خود میگویند حالا که مصلحت خدا بر این قرار گرفته که من با فقر امتحان شوم چه خوب است که با شکیبایی از این
امتحان الهی سربلند بیرون آیم او نه تنها از وضع خود خجالت نمیکشد بلکه مایه
امید و
نشاط افراد بیبضاعت دیگر نیز میشود و همیشه در متن جامعه است مثال اینها مثل پابرهنگانی بود که از رهبری امام خمینی حمایت کردند و تا پیروزی انقلاب اسلامی مقاومت کردند( و این یعنی اجتماعی بودن یعنی سیاسی و متدین بودن).
برخی از فقرا از حضور در اجتماع خودداری میکنند آنها زیاد دوست ندارند با افرادی که وضع بهتری دارند معاشرت کنند تا مبادا مورد ترحم کسی قرار بگیرند آنها از آنچه دارند راضی هستند و قانع. هرگز شکایتی پیش این و آن نمیکنند.
یکی از کارهایی که باعث ضایع شدن اجر احسان و کمک مالی می شود
منّت است،
قرآن شریف به مؤمنان سفارش میکند که مبادا با منّت اجر خودتان را از بین ببرید.
متأسفانه بسیاری از انسانها به خاطر کم ظرفیتی علاقه به مطرح شدن و مشهور شدن و مقبولیت اجتماعی به گونهای کار نیک خودشان را مطرح میکنند و این باعث اذیت شدن فردی است که مورد کمک واقع شده است و گاهی هم انسان کم ظرفیتی میکند و در کوچکترین نزاع و بحث با یک فرد فقیر کمکهای خودش را به رخ او میکشد به همین خاطر برخی از افراد نیازمند برای حفظ
آبرو و موقعیت اجتماعی از همان اول جلوی انفاق و احسان را میگیرند و یا در جمع آنها حاضر نمیشوند که اگر کمکی به آنها شده معین گردد و انگشتنما شوند.
متأسفانه مُد شده که اگر انسان چیزی را میبیند که در منزل باعث تنگی جا شده و یا بیمصرف باقی مانده را تصمیم میگیرد که به نیازمندان بدهد و از آن بدتر که قیافه فرد خیّر را هم به خود میگیرد این کار برخلاف فرمایش قرآن کریم است که میفرماید: از آنچه که مورد علاقه و پسند خودتان است
انفاق کنید (نه اشیاء بیارزش یا کم ارزش)
برخی از افراد نیازمند به خاطر سختیای که متحمل میشوند قضاوتهای نادرستی هم میکنند و این به خاطر این است که نیازهای جسمی و روحی ما به هم پیوند و ارتباط دارند، اگر یکی از نیازها ارضاء نشود تعادل بقیه سازمانهای جسمی و روانی را به هم میزند؛ تنها
ایمان قوی میتواند مانع قضاوتهای عجولانه و غیر منصفانه را بگیرد.
برخی از نیازمندان پیوسته( به خاطر عدم تحلیل درست) نق میزنند از این و آن بد میگویند به اطرافیان خود که پول و مالی دارند نسبت نادرست
دزد ،
رشوهگیر ، باجگیر و... میزنند که این عوامل( نق زدنها، مارک زدنها، منفیبافیها) باعث تنش و
کدورت میشود که گاهی روابط بین آنها را به هم میزند( چه زیباست که افراد متمکن با تحمل این حرف به آن نیازمندان بینش صحیح و کمک مناسب نمایند).
فقر سبب
انزوا میشود؛
حضرت علی علیهالسلام میفرمایند:آدم نیازمند در شهر خودش نیز غریب است. همچنین فرمودند: فقر در
دین کاستی آورد و خرد را سرگردان کند و سختگیری مردم را برانگیزد.
فقر سبب قطع ارتباط کلامی میشود؛ روشن است که انسانها با قدرت بیان با همدیگر ارتباط برقرار میکنند و تا جایی که قدرت بیان یکی از نعمتها و حرفهها محسوب میشود فردی که نتواند ارتباط کلامی خوبی ایجاد کند، در برخی مواقع نمیتواند از حق خود
دفاع کند و چه بسا مورد
ظلم واقع شود حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: الفقرُ یَحرسُ الفَطِنَ عَن حجتهِ؛ فقر شخص زیرک را از بیان دلیلش گنگ میسازد.
(
شخصیت اجتماعی او آسیب میبیند).
فقر باعث
خشم و
غضب میشود.
فقر
حزن و
غم را در پی دارد؛ اِنَّ الفقرَ جالبٌ للهُمومِ.
فقیر ناامید و سست
اراده است؛ کسی که نیازمند است و قدرت
توکل و
صبر خوبی ندارد زود از پا در میآید ناامید میشود و از ادامه کار باز میماند. حضرت علی علیهالسلام میفرمایند: ان اِفْتَقَر قَنَطَ وَ وَهَن؛ اگر فقیر شود نومید و سست میگردد.
فقر شخصیت آدمی را پست میکند؛ امام علی علیهالسلام خطاب به
امام حسن علیهالسلام میفرمایند:یا بنی الفقیر حقیرٌ.
فقر موجب
بیآبرویی میشود؛ کسی که به فقر مبتلا گشت به کمی
حیاء و آبرو نیز مبتلا میشود. فقیر بسیار دست نیاز دراز میکند و زیاد از حد
عاریه میگیرد و عاریه یعنی چیزی که انسان با عار و
شرم از دیگری میگیرد.
یکی از عواملی که سبب رونق بازار ارتباط میشود لباس شیک، موی منظم، عطر و... روشن است که فقیر به خاطر عدم قدرت مالی نمیتواند از این امکانات برخوردار باشند، به همین خاطر گاهی اوقات خودشان از افرادی که سر و وضع خوبی دارند فاصله میگیرند تا از مقایسه دیگران در امان بماند( برای اطلاع بیشتر به کتب روانشناسی اجتماعی بحث جاذبه بین فردی رجوع کنید ).
انسانها نوعاً با هر کسی مثل خودش برخورد میکنند، شخصی که نیازمند است کمتر میتواند دل خوشی داشته باشد و بیشتر محزون است و این غم از دل به چهره و حتی ژست و وضعیت بدنی( زبان بدنی) ظاهر میشود برخی افراد که فرد نیازمند را با این حالت
افسردگی و... میبینند از او فاصله میگیرند همین امر باعث میشود که خود فرد نیازمند نسبت به آنها بدبین شوند و بخواهد کمتر در جمع آنها حاضر شوند آری فقر سبب حزن و غم میشود این مورد در روایات ما نیز آمده که نداری غمها و اندوهها را با خود به ارمغان میآورد.
در
اسلام فقر چیز ناپسندی شمرده شده از
مؤمنین خواسته شده که با رعایت مسائل دینی( احسان، صدقه، زکات، قرض، رفع نیاز و...) با فقر مبارزه کنند( فقر برادر
کفر است) از نکات بسیار مورد توجه این است که ما باید در راستای دستورات اسلام، به بهترین وجه به فقرا کمک کنیم، به گونهای که اندکی به حرمت،
عزت و... آنها آسیبی نرسد و موانع حضورشان در اجتماع را برطرف میکنیم.
از سوی دیگر همه ما باید متوجه باشیم که این وضعیت ممکن است برای هر کسی پیش آید، که گفتهاند به مالت نناز که به شبی بند است و به زیباییات نناز که به تبی بند است. باید بینش الهی خودمان را قوی کنیم با فقری که تقدیری است(
قضا و قدر الهی) از روی
عشق کنار آئیم چون که پشت آن حکمت و
امتحان الهی است.
چه بسا مال و
جاه باعث نابودی گردد و با فقر اکتسابی که حاصل
تنبلی ، بیحالی،
عجز و نداشتن برخورد انسانی، بیامانتی،
خیانت ، اسراف و... میباشد مبارزه کنیم و در آخر با غنای خودمان لحظهای از خدا غافل نباشیم و دست نیازمندان را بگیریم و پیوسته این آیه را مدّ نظر داشته باشیم؛ « یا ایها الناسُ انتم الفقراء الی الله»
ما همگی نسبت به خدا که
کمال و جمال مطلق است و هر صفت خوبی را در حد تمامش دارد فقیر هستیم. ما فقر وجودی نسبت به خدا داریم یعنی هر لحظه برای وجودمان مدیون خدا هستیم و این معنی کلام
رسول الله صلی الله علیه و آله که میفرمودند:« الفقرُ فخری؛ فقر مایه مباهاتم است» ( نه فقر مالی). فقر در تقسیم دیگر به فقر وجودی (همه در اصل وجود و نعمت هستی نیاز به
خداوند داریم) و مالی تقسیم می شود.
از عدم دِرهم دَرهم مباش و
دین را به
دنیا مده که
روز جزا گویند دین آر نه دینار
(۱) فقر و غنا در قرآن و حدیث، دکتر محمدکاظم شاکر، ناشر رایزن.
(۲) تفسیر نمونه، آیه۵۲، سوره بقره و ۲۶ ۳۰، سوره هود و ۸۳ ۷۶ سوره قصص.
سایت اندیشه قم.