تملق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تملق، چاپلوسی،
تمجید،
تعریف.
پرسش: آیا برای اینکه کارما راه بیفتد و مدیر با درخواستها و یا پاداشهای ما موافقت کند، اگر از او تملق و چاپلوسی کنیم، آیا مرتکب
گناه میشویم؟
پاسخ: الف) روشن است که برخورد
اسلام با مسئله تملق و تعریفهای نابجا برای جلوگیری از این رذیله اخلاقی در سطح جامعه است که اگر این اتفاق ناگوار در جامعهای رواج پیدا کند، شخصیت و کرامت انسانی که در تعالیم و آموزههای دینی ما بسیار به آن ارج نهاده شد، به فرو مایگی و بیهویتی تبدیل میشود.
ب) اگر انسان از جهت مراتب ایمانی در این حد نباشد که تمام کارهایش را به خدا بسپارد، بلکه در عین
ایمان و اعتقاد به خداوند، برای برآوردن خواستههایش نیاز به تمجید و تعریف از دیگران هم دارد، در مورد چنین انسانهایی باید گفت؛ اگر این گونه رفتارها برای گرفتن حقوق قانونی باشد، اشکال شرعی ندارد.
اگر انسان ارتباط خود را با خالق و پروردگارش مستحکم و صمیمی کند؛ در برآوردن نیازها و حوائج خویش بر او
توکل کند، و به این یقین برسد که خداوند قادر مطلق است؛ او است که گره تمام کارها به دست او گشوده میشود، هرگز در زندگی نیازی به این گونه تملقها و چاپلوسیها پیدا نخواهد کرد. گاه اتفاق میافتد انسان مؤمنی اگر از روی اشتباه، امید به غیر خدا داشت، خداوند امیدش را ناامید میکند تا وی به خود آمده و از کم رنگ شدن ارتباط خود با خدا جلوگیری کند. در این زمینه روایات فراوانی از
ائمه (علیهالسّلام) به ما رسیده که به عنوان نمونه به ذکر یک روایت اکتفا میکنیم.
راوی از
امام صادق (علیهالسّلام) نقل میکند؛ «الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّی بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ اَبِی عَلِیٍّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عُلْوَانَ قَالَ:...اِنَّ اَبَا عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) حَدَّثَنِی اَنَّهُ قَرَاَ فِی بَعْضِ الْکُتُبِ اَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی یَقُولُ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی وَ مَجْدِی وَ ارْتِفَاعِی عَلَی عَرْشِی لَاَقْطَعَنَ اَمَلَ کُلِّ مُؤَمِّلٍ
[
مِنَ النَّاسِ
]
غَیْرِی بِالْیَاْسِ وَ لَاَکْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ عِنْدَ النَّاسِ وَ لَاُنَحِّیَنَّهُ مِنْ قُرْبِی وَ لَاُبَعِّدَنَّهُ مِنْ فَضْلِی اَ یُؤَمِّلُ غَیْرِی فِی الشَّدَائِدِ وَ الشَّدَائِدُ بِیَدِی وَ یَرْجُو غَیْرِی وَ یَقْرَعُ بِالْفِکْرِ بَابَ غَیْرِی وَ بِیَدِی مَفَاتِیحُ الْاَبْوَابِ وَ هِیَ مُغْلَقَةٌ وَ بَابِی مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِی فَمَنْ ذَا الَّذِی اَمَّلَنِی لِنَوَائِبِهِ فَقَطَعْتُهُ دُونَهَا وَ مَنْ ذَا الَّذِی رَجَانِی لِعَظِیمَةٍ فَقَطَعْتُ رَجَاءَهُ مِنِّی جَعَلْتُ آمَالَ عِبَادِی عِنْدِی مَحْفُوظَةً فَلَمْ یَرْضَوْا بِحِفْظِی وَ مَلَاْتُ سَمَاوَاتِی مِمَّنْ لَا یَمَلُّ مِنْ تَسْبِیحِی وَ اَمَرْتُهُمْ اَنْ لَا یُغْلِقُوا الْاَبْوَابَ بَیْنِی وَ بَیْنَ عِبَادِی فَلَمْ یَثِقُوا بِقَوْلِی اَ لَمْ یَعْلَمْ
[
اَنَ
]
مَنْ طَرَقَتْهُ نَائِبَةٌ مِنْ نَوَائِبِی اَنَّهُ لَا یَمْلِکُ کَشْفَهَا اَحَدٌ غَیْرِی اِلَّا مِنْ بَعْدِ اِذْنِی- فَمَا لِی اَرَاهُ لَاهِیاً عَنِّی اَعْطَیْتُهُ بِجُودِی مَا لَمْ یَسْاَلْنِی ثُمَّ انْتَزَعْتُهُ عَنْهُ فَلَمْ یَسْاَلْنِی رَدَّهُ وَ سَاَلَ غَیْرِی اَ فَیَرَانِی اَبْدَاُ بِالْعَطَاءِ قَبْلَ الْمَسْاَلَةِ ثُمَّ اُسْاَلُ فَلَا اُجِیبُ سَائِلِی اَ بَخِیلٌ اَنَا فَیُبَخِّلُنِی عَبْدِی اَ وَ لَیْسَ الْجُودُ وَ الْکَرَمُ لِی اَ وَ لَیْسَ الْعَفْوُ وَ الرَّحْمَةُ بِیَدِی اَ وَ لَیْسَ اَنَا مَحَلَّ الْآمَالِ فَمَنْ یَقْطَعُهَا دُونِی اَ فَلَا یَخْشَی الْمُؤَمِّلُونَ اَنْ یُؤَمِّلُوا غَیْرِی فَلَوْ اَنَّ اَهْلَ سَمَاوَاتِی وَ اَهْلَ اَرْضِی اَمَّلُوا جَمِیعاً ثُمَّ اَعْطَیْتُ کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمْ مِثْلَ مَا اَمَّلَ الْجَمِیعُ مَا انْتَقَصَ مِن...؛
امام به من فرمود: در یکی از کتابها خواندم که خدای تبارک و تعالی میفرماید: به
عزت،
جلال، بزرگواری و رفعتم بر عرشم،
سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من
امید بندد، به ناامیدی قطع میکنم و نزد مردم بر او جامه خواری میپوشم؛ او را از
تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم، او در گرفتاریها به غیر من آرزو میبندد، در صورتی که رفع گرفتاریها به دست من است؟ به غیر من امیدوار میشود و در فکر خود درِ خانه جز مرا میکوبد؟ با آنکه کلیدهای همه درهای بسته نزد من است و درِ خانهی من برای کسی که مرا بخواند باز است. کیست که در گرفتاریهایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم، من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نشدند و آسمانهایم را از کسانی که از تسبیحم خسته نشوند (فرشتگان) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند. ولی آنها به قول من اعتماد نکردند. مگر آن بنده نمیداند که چون حادثهای از حوادث برای او رخ دهد، کسی جز به اذن من آنرا از او برندارد، پس چرا از من رویگردان است، من با جود و بخشش خود آنچه را از من نخواسته به او میدهم، سپس آنرا از او میگیرم، و او برگشتش را از من نمیخواهد و از غیر من میخواهد...»
روشن است که برخورد
اسلام با مسئله تملق و تعریفهای نابجا برای جلوگیری از این رذیله اخلاقی در سطح جامعه است که اگر این اتفاق ناگوار در جامعهای رواج پیدا کند، شخصیت و کرامت انسانی که در تعالیم و آموزههای دینی ما بسیار به آن ارج نهاده شد، به فرو مایگی و بیهویتی تبدیل شده و
انسان را از جایگاه حقیقی خود به پایین خواهد کشید!. ازاین رو است که در روایات و آموزههای
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان شیعه (علیهالسّلام) با این مسئله به شدت برخورد شده است.
اگر انسان از جهت مراتب ایمانی در این حد نباشد که تمام کارهایش را به خدا بسپارد، بلکه در عین
ایمان و اعتقاد به خداوند، برای برآوردن خواستههایش نیاز به تمجید و تعریف از دیگران هم دارد، در مورد چنین انسانهایی باید گفت؛ اگر این گونه رفتارها برای گرفتن حقوق قانونی باشد، اشکال شرعی ندارد. به عبارت روشنتر، اگر حق قانونی و شرعی فردی در گرو تعریف و تمجید از مسئول آن کار است، در چنین مواردی این گونه تعریفها ایرادی ندارد. اما اگر تملق و چاپلوسی برای دریافت امتیازات و مزایای فرا قانونی باشد،
حرام است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تملق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۲.