چیستی عشق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عشق، محبت.
پرسش: درباره عشق نکاتی بیان کنید؟
پاسخ:
عشق و
محبت بزرگترین عامل
تربیت و
اصلاح است. فلسفه محبت، عشق و ارادت به اولیای الهی در همین است. وقتی شما به یکی از اولیای الهی عشق بورزید، خواهناخواه رفتار و گفتار و
سیره عملی آن ولی خدا در شما اثرگذار خواهد شد. عشق، کیمیای سعادتی است که به دلهای افسرده و ناامید، نشاط و
امید میدهد و سردیها را گرمی و حرارت تبدیل میکند.
عشق از ماده عشقه است، گیاهی به نام پیچک است که به هر چیزی برسد، دور آن میپیچد و بالا میرود.
اوج علاقه و
احساسات که وجود انسان را مسخر میکند و بر
عقل و
اراده و انتخاب او اثر میگذارد. اگر چنین حالتی در
انسان پیش آید، او را از مسیر عادی
زندگی خارج میکند،
خواب و خوراک را از او میگیرد. تعلقات و وابستگیهایِ گوناگون او را که به صدها چیز دلبسته است، از بین میبرد و تمام توجه او را به معشوق منعطف میکند.
اقسام عشق، عبارتاند از:
عشق مجازی خود به دو دسته عشق نفسانی و عشق حیوانی تقسیم میشود:
علاقه و محبت به حسن و شمایل معشوق است. منشأ این علاقه، یک نوع سنخیتی است که بین نفسِ عاشق و معشوق و محبّ و محبوب یافت میشود.
این عشق از
شهوت سرچشمه میگیرد و به شهوت نیز خاتمه مییابد.
عرفا اساساً به عشق
مجازی اعتقادی ندارند. آنها تمام عشقها را حقیقی میدانند و میگویند یک
جمال بیشتر وجود ندارد که همان جمال حق است و همه جمالهای دیگر پرتوی از آن جمال هستند.
فطرت انسان،
کمال و جمال را جستوجو میکند و جمالِ محدود او را اشباع نمیکند.
فطرت دنبال کمال مطلق است؛ ولی در یافتن مصداق آن دچار اشتباه میشود و این باعث سرگردانی و
اضطراب میشود؛ اما اگر به مطلوب حقیقی و واقعی برسد، به
آرامش و
اطمینان میرسد.
عشق حیوانی پایدار نیست. فردی که از دیدن رویی زیبا، به خود میلرزد و از لمس دستی ظریف به خود میپیچد، این جز یک جریان مادی و حیوانی بیش نیست و به سرعت میآید و میرود، قابل
اعتماد و توصیه نیست؛ بلکه خطرناک است. آفات زیادی به دنبال خواهد داشت و
فضایل اخلاقی را از بین میبرد.
منشأ این عشق،
غریزه حیوانی است. هدف در آن دفع شهوت و نیاز جنسی است. در آن، تمام عنایت و اهتمام عاشق به صورت و رنگ و
زیبایی پوست و چشم و خال و ابروست و این غریزه است که او را مجذوب و شیفته، ساخته است. بعد از اینکه این نیاز برطرف شد و غریزه اشباع شد، (یا آن زیبایی طراوتش برطرف شد) آن
آتش عشق فرو مینشیند و با خاموشی به سردی میگراید.
عشقهایی کز پی رنگی بود ••• عشق نبود عاقبت ننگی بود (مولوی)
(در
قرآن از این عشق تعبیر به
مودت و
رحمت شده است).
عشق واقعی و انسانی چهگونه حاصل میشود؟ عشق معنوی و انسانی، فصل ممیز
انسان و حیوان است. این عشق، انسان را از دایره محدود حیوانیت خارج ساخته و وارد دریای
انسانیت میکند.
عشق حقیقی، عشق ورزیدن به فضایل و خوبیها و شیفتگی سجایای انسانی و جمال حقیقت شدن و فانی در معشوق شدن است. این علاقه شدید و ثابت زمانی حاصل میگردد که در بستری از
شناخت و معرفت صادقانه بارور گردد. محبتی که از
معرفت حاصل شود، پایدار و ماندنی است؛ ازهمینروست که نام کششهای نفسانی و غلیان و جوشان هیجانها را نمیتوان عشق واقعی نام نهاد؛ لذا
محبت و عشق و ارادت واقعی، زاییده شناخت عاقلانه است.
آشنایی ناگهانی و خیابانی، معرفت واقعی نیست تا از آن عشق واقعی حاصل شود. پس با یک نگاه خریدارانه، شنیدن یک کلام پرجاذبه و وسوسهانگیز، خواندن یک نامه عاشقانه، یک گفتوگوی تلفنی، دیدن یک تصویر زیبا و... نمیتواند عشق واقعی را به دنبال داشته باشد.
نیاز ازدواج به کدام عشق است؟اگر پایههای نخستینِ زوجیت بر عشق حیوانی بنا شود، خانهای سست و لرزان خواهد بود. علاقه و محبتِ حاصل از چنین رابطه و پیوندی روزبهروز سطحیتر خواهد شد و بهراحتی ازهمگسسته خواهد شد. اگر ازدواج بر اثر غلبه امواج
احساسات و هیجانِ دلباختگی صوری باشد، بستر
اندیشه و
تعقل و
آرامش را در ارزیابی معیارهای ازدواج اصیل و ماندگار را متلاطم میکند. عشق جنسی و حیوانی در گرایش به
انتخاب همسر و آغاز زندگی مشترک، اگرچه لازم است، اما کافی نیست و باید در کنار آن، عشق به ارزشها و فضایل انسانی و اخلاقی نیز وجود داشته باشد؛ اما ازدواجی که بر پایه
معرفت و شناخت عاقلانه و منطقی بنا شود و اصول همشأنی و همکفوی در نظر گرفته شود و تناسب در اکثر امور لازم (در
ایمان،
فرهنگ،
زیبایی،
سن، روحیات، اقتصادی و...) رعایت شود، ازدواجی موفق و سعادتبخش خواهد بود.
در اینجا انواع علاقه را بررسی میکنیم:
اگر فردی که انسان به ایشان علاقه و محبت دارد، همجنس او میباشد، مثلاً یک استاد وارسته یا یک دوست با فضیلت و یا ... میتواند با بیان صادقانه، این محبت خود را به او اعلام کند. در
روایات نیز به این مطلب اشاره شده است که دوستی و محبت قلبی خود را به دوستان بگویید.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودند: کسی که
مسلمانی را دوست بدارد و او را از علاقه خود آگاه نکند، به او
خیانت کرده است.
اگر این علاقه مربوط به جنس مخالف باشد، در این صورت اگر در حد یک ارتباط دوستانه متعارف باشد، مثل دو نفر دانشجوی همکلاسی یا دو نفر همکار اداری، که با حفظ حدود شرعی و عرفی میتوانند از باب «
انّما المؤمنون اُخوةٌ» و با حفظ احترام و ادب شرعی و اجتماعی در حد ضرورت اشکال ندارد؛ ولی نباید این ارتباط از حد تعادل و
شرع بگذرد که
شیطان در کمین است.
در صورت سوم که علاقه و محبت بیش از حد متعارف است، باید منشأ این عشق روشن باشد و
هدف از آن مشخص باشد.
اگر به قصد ازدواج باشد و او را به عنوان فردی شایسته برای همسری خود میداند، میتواند با انتخاب یک واسطه خیرخواه و آگاه به صورت غیر مستقیم، از فرد مقابل دعوت کند به
خواستگاری او بیاید. با این روش که نشان از
اخلاق،
صداقت، نجابت و
عفت و
حیا برای او میباشد، میتواند آن واسطه را از بستگانی که مورد اعتمادند یا افراد آشنا و دلسوزی که وارسته و آگاه به مسائل است، استفاده کند.
برای جنس مؤنث در امر خواستگاری مناسب نیست به طور مستقیم خود شروعکننده باشد؛ چون این امر با احساسات و عواطف و طبیعت دختر سازگاری ندارد؛ زیرا ممکن است با جواب رد فرد مواجه شود و باعث ضربه روحی و ناراحتی و
اضطراب شود (طبیعت زن ناز است و طبیعت مرد نیاز) و اگر قصد ازدواج ندارد، به سرعت این رابطه را قطع کند و با عفت و
پاکدامنی و رعایت
تقوای الهی، دامن پاک و صاف خود را آلوده نکند.
۱. عشق در کلام شهید مطهری، محمدصالح اندیمشکی، ناشر: نبوغ، چاپ اول، ۱۳۸۱ ش.
۲. مبانی روانشناختی ازدواج، دکتر غلامعلی افروز، دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۱ ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «چیستی عشق»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۱/۱۷.