• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

فلسفه عبادات

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عبادت، فلسفه عبادت، جعل عبادت.

پرسش: با توجه به عدم نیاز خدا به عبادت ما، حقیقت و فلسفه عبادات چیست؟

پاسخ: منشأ فلسفه عبادت را می‌توان در عظمت خدا، احساس فقر و وابستگی، توجه به نعمت‌ها و فطرت خلاصه کرد. هم‌چنین احکام و برنامه‌های عبادی اسلام، همه حکمت و فلسفه دارد:
اولاً، به دلیل صدها آیه و حدیث، که مردم را به تعقل و تفکر فرا می‌خواند و هیچ مکتبی به‌ اندازه اسلام به‌ اندیشیدن دعوت نکرده است.
ثانیاً، یکی از انتقادهای شدید قرآن بر مشرکان و بت‌پرستان، تقلید کورکورانه و بی‌دلیل از نیاکان است.
ثالثاً، خود قرآن، بارها در کنار بیان احکام و دستورها، به دلیل آن هم اشاره کرده است. امامان معصوم (علیهم‌السلام) نیز در روایات، به بیان این حکمت‌ها پرداخته‌اند. به علاوه، با پیشرفت دانش بشری، روز‌به‌روز پرده از اسرار احکام الهی و دستورهای دینی برداشته می‌شود و هر چه از عمر اسلام می‌گذرد، بر عظمت و جلوه‌ آن افزوده می‌شود.



تردیدی نیست که خدای متعال نیازی به عبادت و پرستش بندگان ندارد و عبادت را برای آن جعل نکرده است تا از این طریق نیازهای خویش را برآورده سازد، این حقیقت واضح و آشکار است، هم برهان عقلی آن را گواهی می‌دهد و هم ادله نقلی آن را تأیید می‌کند. برهان عقلی این حقیقت را به ما می‌گوید که خداوند غنی مطلق است و در ذات خود واجد جمیع کمالات است و به غیر نیازی ندارد و هر کمالی تصور شود، او واجد آن است و در غیر این صورت نمی‌تواند خدای هستی و جهان و آفریننده آن باشد، آفرینش هستی وابسته به وجود چنین خدایی است، اگر چنین خدایی وجود دارد، آشکار است که او اگر عبادت را جعل کند، برای رفع نیاز خویش جعل نمی‌کند.
رابطه خدا و انسان بسان رابطه کارفرما و گارگر نیست که کارفرما به کارگران فرمان می‌دهد؛ اما در‌عین‌حال به کار آن نیاز دارد؛ چون این رابطه اعتباری است، در واقع هر دو نیازمند به هم‌دیگرند، تقاضا از هر دو طرف است.
[۱] صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌ (صدرالمتالهین)، الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۱۱۰-۱۱۸.
[۲] علامه طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمة، مرحله دوازدهم.


۱.۱ - شواهدی در قرآن

در آیات و روایات این نکته به کثرت آمده است که خداوند غنی مطلق است و نیازمند به اطاعت و عبادت غیر نیست:

۱.۱.۱ - آیه ۹۷ سوره آل‌عمران

ــ «وَ لِلَّهِ عَلَی النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَیْهِ سَبیلاً وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ»؛ «و از وظایف واجب دینی مردم است که در صورت استطاعت [مالی و جسمی‌] به زیارت آن خانه‌ مقدس بروند و هر کس منکر این حکم شود [و با وجود توانایی این وظیفه را انجام ندهد] بداند که خداوند به تحقیق از همه‌ جهانیان و از عبادت آن‌ها بی‌نیاز است. [و آن شخص تنها به خود زیان می‌رساند]».
ــ «وَ مَنْ شَکَرَ فَاِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ کَفَرَ فَاِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَریمٌ»؛ «و هر کس شکر کند، به نفع خود شکر می‌کند و هر کس کفران نماید (به زیان خویش نموده است که) پروردگار من، غنیّ و کریم است!».

۱.۲ - شواهدی در روایات

در روایتی از امام رضا (علیه‌السّلام) است:
«سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَی لَمْ یَزُلْ مَعَ الزَّائِلِینَ وَ لَمْ یَتَغَیَّرْ مَعَ الْمُتَغَیِّرِینَ وَ لَمْ یَتَبَدَّلْ مَعَ الْمُتَبَدِّلِینَ وَ مَنْ دُونَهُ فِی یَدِهِ وَ تَدْبِیرِهِ وَ کُلُّهُمْ اِلَیْهِ مُحْتَاجٌ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَمَّنْ سِوَاهُ خدای متعال این‌گونه نیست که با امور زوال‌پذیر زائل شود و با تغییر امور تغییر‌پذیر تغییر بپذیرد و با تبدل حالات امور تبدل‌پذیر تبدل پذیرد، و ما سوای حق در تحت قدرت و تدبیر حق‌اند، و همه محتاج اوست و او از غیر خود بی‌نیاز است».


بلکه فلسفه جعل عبادت، رساندن انسان به کمال است؛ یعنی خدای متعال براساس حکمتی که در نزد او نهفته است، مخلوقات خویش از جمله انسان را آفرید، تا انسان به کمال شایسته خویش نایل شود؛ اما وصول به کمال تنها از راه انجام اعمال اختیاری میسور است. در این مرحله خداوند بر بندگان خویش منت عظیم نهاد، این‌که هم مصداق کمال را معین کرد و هم مسیر وصول به کمال را برای آنان معین نمود؛ زیرا اگر مصداق کمال را معین نمی‌کرده، چه‌بسا انسان در تشخیص مصداق کمال اشتباه می‌کردند و اگر مسیر وصول به کمال را معین نمی‌کرد، انسان‌ها دچار حیرت و سرگردانی عظیم می‌شدند.

۲.۱ - مشخص کردن مصداق کمال

در تعیین مصداق ممکن بود یکی مصداق کمال را در رسیدن به قدرت جست‌وجو کند و دیگری رسیدن به کمال را در ثروت بداند، و ... اما خدای متعال مصداق دیگری از کمال را برای انسان‌ها مشخص کرد و وصول به آن کمال را شایسته انسان دانست و آن حیات طیب و جاویدانه در جوار حق است، حیاتی که به لحاظ مدت پایان‌ناپذیر و به لحاظ بهره‌مندی از مواهب الهی بی‌نظیر و به لحاظ لذت وصف‌ناپذیر است؛ یعنی حیاتی است که در آن هم ابدیت است و هم قدرت و هم ثروت و هم لذت، وصول به چنین حیاتی را به عنوان مصداق برای کمال شمرد که انسان برای وصول به آن باید تلاش کند.

۲.۲ - مشخص کردن مسیر وصول

به علاوه این‌که مصداق کمال را برای انسان‌ها مشخص کرد، مسیر وصول به آن کمال را نیز برای انسان معین کرد. وحی و شریعت خویش را برای انسان نازل کرد، و از این طریق دستور‌العمل‌های آموزنده برای انسان جهت نیل به کمال و سعادت بیان نمود و به طور کلی این آموزه‌های را در دو محور قرار داد: الف. آموزه‌های معرفتی؛ ب. آموزه‌های عملی.

۲.۳ - آموزه‌های معرفتی

در محور آموزه‌های معرفتی اعتقاد و التزام به یک‌سری حقایق و واقعیات را جهت نیل به کمال لازم شمرد؛ اما نه از روی اجبار و پذیرش کورکورانه و بدون دلیل، بلکه صرفاً خداوند به این حقایق عقول انسان را راهنمایی کرد و بیان کرد که چنین حقایقی وجود دارد و راه شناخت عادی از طریق عقل را برای انسان هموار کرد؛ به‌گونه که انسان بتواند از طریق عقل به آن حقایق نایل شود و با دلیل به آن حقایق رهنمون شود و اعتقاد قلبی به این حقایق و التزام به پیامدهای آن را جهت نیل به کمال لازم شمرد.

۲.۴ - آموزه‌های عملی

در محور آموزه‌های عملی انجام یک‌سری امور را منافی با وصول به کمال دانسته و آن را تحریم کرد و انجام یک‌سری اعمال دیگر را ضروری شمرده و آن را واجب کرد و انجام یا عدم انجام پاره‌ای از امور نه منافی دانسته و نه لازم آن را جایز قرار داد؛ در نتیجه جعل عبادت نه برای رفع نیاز خداوند، بلکه برای ما ضروری است وصول ما به کمال شایسته منوط به انجام آن در کنار ترک محرمات و اعتقاد به آموزه‌های معرفتی دین حق است.

۲.۴.۱ - روایتی از امام عسکری

روایتی بسیار آموزنده در این زمینه از امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) وارد شده است که این حقیقت را بیان می‌کند:

«اَنَّ اللَّهَ لَمَّا فَرَضَ عَلَیْکُمُ الْفَرَائِضَ لَمْ یَفْرِضْ [۴]     عَلَیْکُمْ بِحَاجَةٍ مِنْهُ اِلَیْهِ بَلْ رَحْمَةً مِنْهُ اِلَیْکُمْ لَا اِلَهَ اِلَّا هُوَ لِیَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ اِلَی اَنْ قَالَ فَفَرَضَ عَلَیْکُمُ الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ وَ اِقَامَ الصَّلَاةِ وَ اِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمَ وَ الْوَلَایَةَ خدای متعال واجبات را بر شما به جهت نیاز خویش به آن بر شما قرار نداد، بلکه از روی رحمت خویش آن را جعل کرد تا از این طریق انسان طیب و پاک را از انسان خبیث تمییز دهد، و لذا بر شما حج و عمره و نماز و زکات و صوم و ولایت اهل را واجب کرد».

۲.۴.۲ - توضیح روایت

این‌که در این روایت فلسفه جعل واجبات و عبادات را تمییز انسان خبیث از انسان طیب می‌داند، دلالت می‌کند که این عبادات در جوهر انسان تاثیرگذار است و عبادت باعث می‌شود جوهر انسان پاک و مطهر شود و تا شایسته حیات طیب شود که خداوند برای مؤمنان وعده داده است.

۲.۴.۳ - سخن خداوند متعال

«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ اَوْ اُنْثی‌ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ اَجْرَهُمْ بِاَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُونَ»؛ «هر کس کار شایسته‌ای انجام دهد، خواه مرد باشد یا زن؛ درحالی‌که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می‌داریم و پاداش آن‌ها را به بهترین اعمالی که انجام می‌دادند، خواهیم داد».

۲.۴.۴ - دیدگاه علامه طباطبایی

لذا علامه طباطبایی (رحمة‌الله‌علیه) در تفسیر آیه «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْاِنْسَ اِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» می‌فرماید: «خدای تعالی انسان را آفرید تا پاداش دهد و معلوم است که ثواب و پاداش عاید انسان می‌شود و این انسان است که از آن پاداش منتفع و بهره‌مند می‌گردد، نه خود خدا؛ زیرا خدای عزوجل بی‌نیاز از آن است؛ اما غرضش از ثواب دادن خود ذات متعالی‌اش است، انسان را بدین جهت خلق کرد تا پاداش دهد و بدین جهت پاداش دهد که اللَّه است. پس پاداش، کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست؛ پس عبادت غرض از خلقت انسان است و کمالی است که عاید انسان می‌شود، هم عبادت غرض است و هم توابع آن، که رحمت و مغفرت و غیره باشد».


ممکن است کسی بگوید ما نه طالب کمال هستیم و نه طالب سقوط؛ لذا نه عبادت خدا را انجام می‌دهیم و نه معصیت خدا می‌کنیم، به تعبیری ما رعیت سلطان هستیم، نه طالب سلطنت، قدرت و ثروت.

۳.۱ - پاسخ به توهم

پاسخ این توهم واضح است این‌که خدای متعال راه وسط را برای انسان مسدود کرده است، راه سه‌طرفه نیست؛ بلکه دوطرفه است یا سقوط است و یا صعود، بله راه وسط برای کسانی است که نتوانند علی‌رغم تلاشی که کرده‌اند به آیین حق دست یابند؛ اما کسی که به آیین حق که اسلام است رسید، دیگر مسیر برای او از دو حال خارج نیست، یا باید مسیر سقوط را انتخاب کند و یا راه صعود را، و انسانی پیدا نمی‌شود که راه سقوط را بر راه صعود ترجیح دهد.


۱. صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم‌ (صدرالمتالهین)، الحکمة المتعالیة، ج۶، ص۱۱۰-۱۱۸.
۲. علامه طباطبایی، محمدحسین، نهایة الحکمة، مرحله دوازدهم.
۳. آل‌عمران/سوره۳، آیه۹۷.    
۴. نمل/سوره۲۷، آیه۴۰.    
۵. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۳۲.    
۶. حر عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، ج۱، ص۲۱.    
۷. نحل/سوره۱۶، آیه۹۷.    
۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۵۶.    
۹. طباطبایی، سیدمحمدحسین، ترجمه تفسیر المیزان، ح۱۸، ص۵۷۹-۵۸۰، ترجمه سیدمحمدباقر همدانی، قم، انتشارات اسلامی، پنجم، ۱۳۷۴ه.ش.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «فلسفه عبادات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۱۰.    



رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | فلسفه عبادات




جعبه ابزار