فالگیری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فال ،
جادو ،
طالعبینی ،
پیشگویی .
پرسش: فال و جادو و طالعبینی تا چه اندازه درست است. چون پیشگویی آنها در مواردی درست است؟
پاسخ: کهانت حرام است و همچنین
تحصیل کهانت و عمل به آن و رفتن نزد
کاهن برای کهانت نیز حرام است و همچنین یاد گرفتن
سحر و یاد دادن آن به دیگری و عمل کردن به آن و رفتن نزد
ساحر برای عمل سحرش حرام است.
افعال در عالم، همیشه به صورت عادی و به طوری طبیعی انجام نمیگیرد. گاهی ما کارهای خارقالعاده و غیرطبیعی و غیرعادی نیز مشاهده میکنیم.
بسیاری از این کارهای خارقالعاده، دارای اسباب و عوامل طبیعی میباشند. حال چه این اسباب طبیعی، آشکار باشند، مانند وزنهبرداری که خارج از توان
انسان عادی است. و چه اینکه این اسباب طبیعی، پنهان از دیگران باشد، مانند
شعبدههایی (
چشمبندی ) که امروزه رایج میباشد. در اولی سبب که همان تمرین زیاد میباشد، آشکار است. اما در دومی سبب پنهان از چشم افراد میباشد.
برخی دیگر از کارهای خارقالعاده، عوامل غیرطبیعی و غیرعادی دارند، که مستند به هیچ سبب از اسباب طبیعی و عادی نیستند، مانند: خبر دادن از آینده، ایجاد اختلاف بین افراد و یا جا به جایی اشیاء بدون تماس از راه دور. ما یا خود شاهد این قبیل اعمال بودهایم یا به
تواتر از دیگران شنیدهایم. به هر حال اینگونه اعمال قابل انکار نمیباشد. اگر در طریقه انجام
ریاضتهایی که قدرت بر این خوارق را یاد میدهند، دقت کنیم، و نیز تجارب علنی و
اراده اینگونه افراد را در نظر بگیریم. برایمان معلوم میگردد که اینگونه کارها، مستند به قوت اراده، و شدت
ایمان به تأثیر اراده است.
فال و
طالعبینی ، مترادف
کهانت مستند و به معنای «
پیشگویی از آینده» است.
و
جادو مترادف
سحر است به معنایِ «واقعی جلوه دادن امر باطل و غیر واقعی».
کهانت، خبر دادن از امور آینده و پیشگویی کردن است، به گمان اینکه این اخبار، از بعضی طوایف
جن به او رسیده است. یا به گمان اینکه از روی مقدمات و اسبابی که میشناسد از آنها امور آتیه را میدانند. مثل اینکه از کلمات و حالات و رفتار سؤالکننده، پی به بعضی از امور آتیه یا خفیه او میبرد.
پس کاهن کسی است که برای او صاحب رأیی از طایفه جن باشد که امور مخفی را خبر میدهد. مثلاً فلان مال
دزدیده شده کجاست یا دزد آن کیست؟ یا گمشده کجاست؟ یا قاتل فلان شخص کیست؟
عبارت است از نوشتن یا خواندن «أوراد» مخصوص یا سوزانیدن با آتش و دود کردن چیزهای مخصوص، یا نقش کردن صورت یا دمیدن یا گره زدن، یا چند چیز را به وضع خاصی در جاهایی دفن کردن به طوری که در بدن یا قلب یا
عقل شخص سحر شده اثر کند. مثل اینکه اگر غائب باشد او را حاضر کند یا اینکه او را
خواب و
بیهوش کند. یا ایجاد
محبت یا
دشمنی بین او و دیگری کند، مثل بستن مرد از زن و جدایی بین آنها انداختن.
به اتفاق جمیع
فقهاء کهانت حرام است و همچنین تحصیل کهانت و عمل به آن و رفتن نزد کاهن برای کهانت نیز حرام است.
و همچنین یاد گرفتن سحر و یاد دادن آن به دیگری و عمل کردن به آن و رفتن نزد ساحر برای عمل سحرش حرام است.
در
حدیثی رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرماید: کسی که نزد ساحر یا کاهن یا
دروغگویی برود، در حالی که آنچه را که میگویند، تصدیقکننده باشد، به تمام
کتابهای آسمانی که
خدا فرستاده،
کافر شده است».
صلاح مردم در ندانستن آتیه است.
باید دانست که در تحریم کهانت و نظایر آن، حکمتها و
مصلحتها است. از آن جمله
خداوند حکیم نخواسته است که
بشر از غائبات و حوادث آینده باخبر شود. و صلاحش در ندانستن آنها است. زیرا اگر خوب و موافق میل باشد، با دانستن آن، زودتر به او نمیرسد. و نیز ممکن است که آن حادثه نیک، مشروط به، به جا آوردن کار خیری از قبیل
دعا ، و
صدقه باشد و شخص در اثر به جا نیاوردن، محروم گردد و آن امر خیر واقع نگردد. اگر آن حادثه، بد و خلاف میل باشد از دانستن آن سخت ناراحت میشود. با اینکه محتمل است که از حوادث حتمی نباشد، و چه بسیار حوادث مترقبهای که به
برکت دعاو صدقه و امور خیر برطرف گردیده. مانند برطرف شدن بلا از قوم
یونس پس از نزدیک شدن آن، به سبب
توبه و دعا، چنانچه در
قرآن مجید خداوند متعال بیان فرموده است.
شکی نیست که اشخاصی یافت میشوند که کارهای خارقالعادهای انجام میدهند و پس از دقت معلوم میشود که غالب آنها اسباب طبیعی دارد.
به این ترتیب که یک قسمت از این نوع کارها به وسیله
عادت و تمرین زیاد صورت میگیرد. مثل اینکه، دیده میشود بعضی از افراد سموم کشندهای را میخورند و در آنها اثر نمیکند یا اشیای فوقالعاده سنگینی را از زمین بر میدارند یا روی طناب در هوا راه میروند.
قسمت دیگر، معلول یک سلسله علل طبیعی مرموزات که مردم از آن بیخبرند. مثل آنکه افرادی در وسط آتش میروند و نمیسوزند و علتش این است که ماده نسوز مخصوصی روی بدن خود قبلاً مالیدهاند.
قسمت دیگری از آنها در اثر
تردستی و سرعت و مهارت زیاد در عمل است که از نظر پنهان میماند. یعنی عملی را چنان به سرعت انجام میدهند که
انسان خیال میکند با یک علت غیر طبیعی ایجاب شده و اسباب و علل عادی آنرا نمیبینند. مانند شبعدهبازیها و چشمبندیهایی که بعضی انجام میدهند.
ولی بعضی کارهای خارقالعاده را نمیتوان معلول اسباب عادی دانست مانند خبرهای غیبی مخصوصاً پیشگوییهایی که نسبت به آینده میشود یا ایجاد
محبت و
عداوت میان دو نفر، بستن و باز کردن،
احضار ارواح ، حرکت دادن بعضی اشیاء به نیروی اراده و امثال آنها که
مرتاضان انجام میدهند. پس از دقت معلوم میشود که تمام آنها از نیروی اراده و اعتقاد به تأثیر سرچشمه میگیرد. هنگامی که علم قطعی به چیزی پیدا شد، در حواس انسان تأثیر کرده و به آنچه قطع پیدا کرده، در مقابلش مجسم میشود.
برای حصول چنین تأثیراتی لازم است که شخص، علم قطعی به وجود آنچه مورد نظر اوست داشته باشد. اما مطابق بودن این علم با واقع لزومی ندارد. مثلاً افرادی که
تسخیر کواکب میکنند، معتقدند
ارواح مخصوصی به کواکب آسمانی مربوطند که به وسیله آنها میتوان کارهایی انجام داد. اگرچه ممکن است در چنین تشخیص به خطا رفته باشند، لیکن چون علم قطعی دارند، مؤثر میگردد.
کسی که دارای چنین اراده مؤثری است، اگر متکی به قدرت روح و
شخصیت خود باشد ( مانند اغلب مرتاضان)، طبعاً نیروی اراده و تأثیرش محدود و مقید است. اما اگر صاحب آن اراده، به خدا متکی باشد، مانند
انبیاء و اولیاء، چنین اراده مقدسی هیچگونه
استقلالی از خود ندارد، طبعاً یک اراده نامحدود و ربانی است و تأثیرش حدود و قیودی ندارد. ارادهای که متکی به خود است نه به خدا، اگر توأم با استمداد از روح یا
جن و مانند آن باشد، کهانت نام دارد. و اگر با دعا و «
أوراد » و مانند آن همراه باشد، سحر نامیده میشود.
بنابراین اینگونه کارها معلول تأثیر اراده است. و با تفاوت اراده از نظر قوت و ضعف، آثار آنها هم متفاوت است. لذا ممکن است یکی اثر دیگری را از کار بیندازد، چنانچه
معجزه ، سحر را باطل میسازد.
پس از آنکه پذیرفتیم، سحر تأثیر دارد و اثر آن در خارج نیز میتواند باشد، حال سؤال این است که آیا وقوع و تأثر، خلاف قوانین و سنن جاری در نظام هستی نیست؟ آیا در صنع خدا و قوانین و مقدرات خدا خللی ایجاد نمیکند؟ آیا با ربوبیت و
توحید افعالی منافاتی ندارد؟
جواب این است که سحر تکویناً مؤثر است، لکن تأثیرگذاری آن مستقل از
سنت الهی و بیرون از قانون سبب و مسبب نیست. بلکه مشمول قانون عام علیّت است و تأثیر آن با اراده ربوبی خدای سبحان و
توحید افعالی منافاتی ندارد. زیرا سحر جزو مقدرات الهی است و بدون اذن خدا، هیچ ساحری نمیتواند به کسی آسیبی برساند. بنابراین، تأثیر سحر، به سبب حائل نشدن اراده خداوند بین سبب و مسبب است. پس مشخص شد که سحر و مانند آن، به اذن خداوند تحقق پیدا میکند و بدون اذن او بیاثر است.
حال سؤال این است، اگر خداوند از سحر راضی نیست و آن را حرام نموده است، پس چرا اذن به این کار میدهد؟
جواب این است که، اذن در این مسأله
اذن تکوینی است نه
اذن تشریعی .
همانگونه که
غیبت و
شرابخوری از لحاظ شرعی ممنوع است ولی از لحاظ تکوینی مأذون میباشد. بله اگر خداوند کارهایی مثل شرابخواری را از لحاظ تکوین ممنوع کند به این معنا که هیچ کس نتواند
شراب بخورد، زمینه امتحان برچیده میشود. و همه به صورت اجباری این اعمال را ترک میکنند، در نتیجه زمینهای برای تکامل اختیاری انسان فراهم نخواهد شد. بنابراین، خداوند اذن تکوینی در سحر و مانند آن داده است تا انسانها را به وسیله آن امتحان نماید. و این عین حکمت خداوند است. و خداوند با اینکه زمینه امتحان را برای ما فراهم نموده است، اما ما را از این
معصیت بر حذر نموده است.
حضرت
آیت الله مکارم شیرازی در مورد
فال و فالگیری و
جادوگری و شعبدهبازی چنین می گوید:
۱. فال و جادو: رجوع به فالگیرها و جادوگران حرام است و پول گرفتن آنها در برابر این کارها جایز نیست.
۲. شعبده بازی: بازیهایی که به عنوان نمایش و
سرگرمی و
تفریح در بعضی مجالس مشاهده میشود که
تردستی و
زرنگی شخص را نشان میدهد و غرضی جز آن در کار نیست اشکالی ندارد، اما اگر برای اغفال مردم باشد نوعی از سحر است که کسب آن حرام و حضور در آن مجلس هم حرام است.
سایت اندیشه قم.