مرتاض
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مرتاض، معنویت، رهبانیت، اعتماد به نفس.
پرسش: نظر
قرآن کریم، در مورد مرتاض و اعتماد به نفسی که به خودشان دارند چیست؟ آیا میشود از راه صحیح مرتاض شد یا نه؟
پاسخ: سؤال در دو عرصه قابل بررسی و جواب است: ۱. مرتاض شدن؛ ۲. اعتماد به نفس داشتن.
مرتاض کسی است که برای
تهذیب نفس ریاضت کشد. مرتاض شدن یعنی ریاضت کشیدن و خلوتگزینی.
قرآن کریم، از آن به «رُهبان» یاد میکند.
«رَهْب» یعنی
ترس و یا ترس همراه با
اضطراب.
«رهبانیه» در عرف آن است که انسان از مردم بریده و در اثر
خوف از خدا مشغول عبادت خدا شود. راغب گوید: آن
افراط در تعبد است از فرط خوف و ترس.
آنچه در این راستا قابل بیان است این است که:
عرفان و
معنویت در
اسلام، با پشمینهپوشی و گوشهنشینی توأم با بیتفاوتی و بیمسئولیتی، به طور کلی متفاوت است. معنویت اسلام، رُهبانیت از نوع
بودایی و
مسیحی نیست؛ بلکه ریاضت در صحنه
جهاد در عین متن
زندگی است.
قرآن کریم، مشتمل بر همه چیز است؛ یعنی یک
کتاب آدمسازی است؛ همینطور که آدم همه چیز است،
معنویت دارد، مادیت دارد، ظاهر دارد،
باطن دارد. قرآن کریم هم که آمده است این انسان را بسازد، همه ابعاد انسان را میسازد؛ یعنی کلیه احتیاجاتی که انسان دارد. روابط بین شخص و
خالق تبارک و تعالی و مسائل
توحید، مسائل صفات حق تعالی، مسائل
قیامت، مسائل سیاسی و اجتماعی و قضیه
جنگ با کفار و اینها. ر قرآن کریم، پر از این آیات است.
استاد
جوادی آملی میفرماید: اگر میخواهید بهرههای بزرگ نصیب شما گردد، بروید در اجتماعات بزرگ و شلوغیها. در اجتماعات بزرگ معنوی، اگر انسان اهل دل باشد، بهره میدهد و اگر اهل دل نباشد، بهرهها میگیرد. هنگامی که
حرم حضرت معصومه (علیهاالسلام) و
امام هشتم (علیهالسلام) شلوغ است، به
زیارت بروید.
قرآن کریم میفرماید: «آنگاه از پی آنها رسولان دیگر خود را فرستادیم و بعد از آنان
عیسی پسر مریم را آوردیم و
انجیل را به او عطا کردیم و در دل کسانی که از او پیروی کردند، رأفت و
رحمت نهادیم؛ ولی «رهبانیتی» که به
بدعت آوردند، ما بر آنها مقرر نداشته بودیم، گر چه هدفشان جلب خوشنودی خدا بود، ولی
حق آن را رعایت نکردند، لذا ما به آنان که
ایمان آوردند،
پاداش دادیم؛ ولی بسیاری از آنها فاسقاند».
این
آیه جان مطلب را پیرامون رهبانیت و سؤال مورد نظر بیان میکند.
علامه طباطبایی میفرمایند: رهبانیت از «رهبه» است که به معنای
خشیت و ترس میباشد و در عرف به انقطاع و گوشهگیری انسان از مردم و اجتماع اطلاق میشود که به خاطر
عبادت و
ترس از خدا صورت میگیرد.
بدعت بودن رهبانیت از آن جهت بوده است که عدهای خودسرانه به چنین کاری دست زدهاند؛ در حالی که چنین کاری منشأ دینی و شرعی نداشته است.
در
روایت آمده، بنیاسرائیل «اَحْدثوا رُهْبانیه»؛ یعنی
بنیاسرائیل رهبانیت را بدون آنکه پشتوانه دینی و شرعی داشته باشد، به وجود آوردند و آن را بدعتگذاری کردهاند.
خودشناسی از منظر قرآن کریم، این است که انسان مقام واقعی خویش را در
عالم وجود درک کند؛ بداند خاکی محض نیست، پرتوی از
روح الهی در او هست؛ بداند که در
معرفت میتواند بر
فرشتگان پیشی بگیرد؛ بداند که او آزاد و مختار و مسئول افراد دیگر و مسؤول آباد کردن
جهان و بهتر کردن جهان است؛ بداند که او امانتدار الهی است؛ بداند که برحسب تصادف، برتری نیافته است.
فردی به نام علاء از برادر خویش
عاصم بن زیاد، پیش حضرت امیر (علیهالسلام) شکایت برده، حضرت فرمود چرا؟ گفت: «جامهای پشمین به تن کرده و از
دنیا روی برگردانده.» امام فرمود: او را نزد من آرید. چون نزد وی آمد بدو گفت: ای دشمنک خویش!
شیطان سرگشتهات کرده و از راهت بدر برده. به زن و فرزندانت
رحمت نمیآوری و چنین میپنداری که خدا آنچه را پاکیزه است، بر تو روا فرموده.
چهطور
امام علی (علیهالسلام) بر پشمینهپوشی و پشمینهپوشان توأم با گوشهگیری و بیمسئولیتی و بیتفاوتی که نتیجه آن «سربار جامعه شدن است میتازد؟! فاصله گرفتن از جامعه و
جماعت،
و در عین حال مزاحمت ایجاد کردن برای جامعه و کَل بر جامعه شدن از نظر
قرآن مجید منفور و منفی است.
البته مسئله
زُهد،
خودشناسی،
خودسازی،
تزکیه و
طهارت نفس با پشمینهپوشی، صوفیگری و درویشیگری و مرتاض شدن، به طور کاملً متفاوت است.
امام علی (علیهالسلام) در تعریف زُهد میفرماید: «
اَلزُّهدُ کُلُّه بین کَلِمتینِ مِنَ الْقرآنِ»؛
زهد در دو جمله قرآن بیان شد؛ یعنی زهد، این خشکه مقدس بازیها و تحجر نیست، زهد به روح انسان مربوط است. آنجا که در
سوره حدید میفرماید: «به خاطر چیزی که از دستتان رفته است، افسوس نخورید و برای آنچه به شما داده است، شادی زده نشوید.
به عبارت دیگر اگر تمام
دنیا در دست شماست، چنانچه آن را از شما بگیرند تو همان آدم باشی که هیچ چیز نداشته باشی، و همه دنیا را هم به تو بدهند تو همان آدم باشی.
زهد واقعی یعنی این. نه تحجر، پشمینهپوشی، درویشگری و بیتفاوتی و بیمسئولیتی...
خود
اعتماد به نفس یکی از شاخههای بحث اخلاقی و خودشناسی است که در ابعاد مختلف زندگی، بروز و ظهور میکند. اعتماد به نفس یعنی اعتماد به
خدا و ارزشها. انسان با تکیه بر خدا و خدامحوری کردن
زندگی، میتواند خودش، راه
سعادت و
هدایت را در پیش گیرد و یک زندگی سرافرازانه و عزتمندانه داشته باشد.
حضرت علی (علیهالسلام) در این راستا بسیار نیکو میفرمایند: «
ایمان بنده راست نباشد، جز آنگاه که اعتماد او بدانچه در دست خداست بیش از اعتماد وی بدانچه در دست خود اوست بُوَد.
با دیده دقیق و عمیق، اعتماد به نفس یعنی نوعی خودگردانیِ زندگی است، با تکیه بر
توحید و این درست مقابل مرتاض شدن و درویشگری است که نوعی «کَلّ» بر جامعه شدن است. اعتماد به خدا و ارزشها،
امید به وعدههای خدا، اعتماد به راه
پیامبران و رهبران، حفظ اعتماد دیگران، همان اعتماد به نفس است که سر از خودشناسی و خودسازی درمیآورد: «مَن عَرَفَ نفسه فقد عَرف رَبّه». اعتماد به نفس در روابط خانوادگی، اعتماد به نفس در مسائل اجتماعی، و سیاسی، اعتماد به نفس هنگام مشکلات و مسائل اقتصادی و... به دست نمیآید، مگر از راه خودشناسی و خودسازی به معنای درست.
قرآن کریم، کتاب انسانساز و اخلاقمحور است. خداوند از
رسول خدا در قرآن به «
اِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ»
یاد میکند.
قرآن کریم، زمینهها و عوامل خودسازی را عبارت از:
۱. پرستش خدا؛
۲. نماز و روزه؛
۳. معادباوری؛
۴.
علم الهی؛
۵.
تهجد؛
۶.
تسبیح،
توسل و
توکل؛
۷. خشیت
پروردگار و... میداند.
۸. اعتماد به نفس هم که یکی از شاخههای بحث اخلاقی است که مورد تأیید و مورد تأکید قرآن کریم است.
اما مرتاض شدن و اعتماد به نفسی که مرتاضها به خودشان دارند، مورد تأیید
قرآن کریم نیست و از نظر آن منفی و منفور است. البته ممکن است
انسان در اثر پشتکاری که دارد، عملی را تمرین بکند و با تمرین مداوم و ورزش روحی به مراتبی دست یابد و دست به کارهای خاصی هم بزند؛ ولی دلیل بر تأیید قرآن و یا اسلام نیست. همانطوری که یک ورزشکار با تمرین و اعتماد به نفسی که دارد، بر حرکات مهمی تسلط پیدا میکند، یک مرتاض هم ممکن است با پشتکار و تمرین مداومی که دارد، دست به حرکات و کارهای غیر مترقبه بزند ولی این نمیتواند دلیل تأیید قرآن باشد. صرف اینکه یک
صوفی کارهای عجیب و غریب میکند و ادا و اطوار درمیآورد نمیتواند یک چیز مثبتی باشد. بلی خلقت وجودی و ساختار
انسان طوری است که با تمرینِ مداوم و پشتکار میتواند به مراحل و مراتب خاصی دست یابد. حال آن مراحل و مراتب کار چه است و به چه درجهای از درجات انسانی دست یافته است و از چه راهی به آن مراحل دسترسی پیدا کرده است، در جای خودش باید بررسی شود، ممکن است مثبت و مورد تأیید قرآن کریم، باشد و ممکن است منفی و منفور باشد. به هر حال رهبانیت، پشمینهپوشی، درویشگری، و بریدن از جامعه و
جماعت همراه با بیتفاوتی و بیمسئولیتی در اسلام راه ندارد و مرتاض شدن، مرتاض شدن است. راه صحیح برای مرتاض شدن تصور چندانی ندارد. راه صحیح خودسازی همان است که اشاره شد؛ یعنی حرکت در مسیر حق، سرعت در حرکت، سبقت در کار خیر و، سپس راهبری و خدمت به
خلق راه صحیح و درست خودسازی است.
۱. چهل حدیث حضرت امام.
۲. تفاسیر ذیل آیه ۲۷ از سوره حدید.
۳. نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، نوشته خسرو باقری.
۴. اسلام ناب در کلام و پیام امام خمینی (رحمةاللهعلیه).
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «مرتاض»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۷.