عیسی در آخرالزمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت عیسی علیهالسلام، آخرالزمان، شیعه، اهل سنت.
پرسش: جایگاه حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ در آخرالزمان از دیدگاه اهل سنت و شیعه را بیان نمایید؟
پاسخ: نکتهای که میتوان از میان احادیث اهل سنت درباره نزول حضرت عیسی ـ علیهالسلام ـ دریافت، این است که کارکردهای منجی آخرالزمانی تماماً یا عمدتاً به او نسبت داده میشود. در باور شیعه در
آخرالزمان عیسی ـ علیهالسلام ـ نیز در کشتن دجّال و برتری بخشیدن
دین اسلام و در ایجاد جامعۀ آرمانیِ آخرالزمانی، نقش ایفا میکند؛ اما برخلاف اهل سنت که برتری شخصیتی را به عیسی ـ علیهالسلام ـ در مقابل مهدی میدهد، شیعه امامیه برتری را به حضرت مهدی ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ داده است.
جایگاه
حضرت عیسی علیهالسلام در
قرآن و پس از آن در
احادیث نبوی و روایات
معصومان علیهمالسلام جایگاهی یگانه دارد
و موضوع بازگشت عیسی ـ علیهالسلام ـ در آخرالزمان در برخی منابع روایی تحت عنوان «أَشْرَاطِ السَّاعَة» گنجانده شده است؛ یعنی یکی از علائم یا نشانههای فرا رسیدن «ساعة» یا
قیامت، نزول عیسی ـ علیهالسلام ـ از آسمان است که با نشانههای دیگری همچون ظهور مهدی ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ و خروج
دجال همراه است.
عیسی ـ علیهالسلام ـ تنها
چهره قرآنی پس از
آدم است که بهگونهای غیر طبیعی قدم به
طبیعت و
تاریخ میگذارد.
و نیز بهطور خارق العادهای حضور فیزیکیاش از پهنهی طبیعت و عرصهی تاریخ به پایان میرسد تا دوباره در آخرالزمان ظهور کند.
دو عنوان «کلمه» و «مسیح» را که عناوین مسیحی برای عیسی ـ علیهالسلام ـ به شمار میروند، قرآن نیز بر او اطلاق میکند؛ با این حال، قرآن اعتقاد به تثلیث را
کفر دانسته و از آن نهی کرده است.
«
لَقَدْ کَفَرَ الَّذینَ قالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسیحُ ابْنُ مَرْیمَ قُلْ فَمَنْ یمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیئاً إِنْ أَرادَ أَنْ یهْلِکَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَ أُمَّهُ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَینَهُما یخْلُقُ ما یشاءُ وَ اللَّهُ عَلی کُلِّ شَیءٍ قَدیر».
«آنها که گفتند: خدا، همان مسیح بن
مریم است، بهطور مسلّم
کافر شدند بگو: اگر خدا بخواهد مسیح بن مریم و مادرش و همه کسانی را که روی
زمین هستند هلاک کند، چه کسی میتواند جلوگیری کند؟ (آری،) حکومت آسمانها و
زمین، و آنچه میان آن دو قرار دارد، از آن خداست؛ هرچه بخواهد، میآفریند (حتی انسانی بدون پدر، مانند مسیح) و او، بر هر چیزی تواناست».
همچنین
قرآن مجید به صلیب کشیده شدن او را نفی میکند و تصریح میدارد که
خداوند او را به
آسمان بهسوی خویش بالا برده است.
«
إِذْ قالَ اللَّهُ یا عیسی إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَی وَ مُطَهِّرُکَ مِنَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ جاعِلُ الَّذینَ اتَّبَعُوکَ فَوْقَ الَّذینَ کَفَرُوا إِلی یوْمِ الْقِیامَةِ ثُمَّ إِلَی مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَینَکُمْ فیما کُنْتُمْ فیهِ تَخْتَلِفُون».
«(به یاد آورید) هنگامی را که
خدا به عیسی فرمود: من تو را برمیگیرم و بهسوی خود، بالا میبرم و تو را از کسانی که کافر شدند، پاک میسازم و کسانی را که از تو پیروی کردند، تا
روز رستاخیز، برتر از کسانی که کافر شدند، قرار میدهم؛ سپس بازگشت شما بهسوی من است و در میان شما، در آنچه اختلاف داشتید، داوری میکنم».
قرآن گرچه باور تاریخی یهودی ـ مسیحی مربوط به مصلوب شدن عیسی ـ علیهالسلام ـ را رد میکند، اما اعتقاد مسیحیان به عروج عیسی به آسمان را تأیید مینماید. به باور مسیحیان عیسی ـ علیهالسلام ـ در روز سوم پس از مصلوب شدن از
مرگ برخواست و بهسوی آسمان بالا رفت؛
پس از آن انتظار
جماعت اولیه مسیحی آن بود که او به مثابهی «پسر
انسان» از آسمان بر روی ابرها به زمین باز گردد و پادشاهی موعود خداوند را برقرار سازد.
قرآن کریم بنا بر فهم بسیاری از مفسران، به بازگشت یا «نزول عیسی» در مواردی اشاره دارد. به عقیدۀ بسیاری از مفسران آیهی: «
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِلسَّاعَةِ فَلا تَمْتَرُنَّ بِها»؛ «و او (مسیح) سبب آگاهی بر روز قیامت است. (زیرا نزول عیسی گواه نزدیکی رستاخیز است) هرگز در آن تردید نکنید ...»،
اشاره به همین معنا دارد.
باور به نزول عیسی ـ علیهالسلام ـ در آخرالزمان به ادعای بسیاری از محدثان
مسلمان، باوری غیر اختلافی میان فرقههای مسلمان و مبتنی بر
احادیث و روایات
متواتر است.
جلالالدین سیوطی از قول محمد سجزی مینویسد: «اخبار مربوط به آمدن مهدی ... اینکه عیسی با او خروج میکند و ... به
تواتر رسیده است».
نکتهای که میتوان از میان احادیث مربوط به نزول عیسی ـ علیهالسلام ـ در منابع
اهل سنت دریافت، این است که کارکردهای منجی آخرالزمانی تماماً یا عمدتاً به او نسبت داده میشود. ابوداوود در سنن خود حدیثی نقل میکند که بر همین نکته تأکید دارد.
مطابق این
حدیث، رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: «بین من و او ـ یعنی عیسی علیهالسلام ـ پیامبر دیگری نیست و او نزول میکند. هرگاه او را دیدید بشناسیدش ... او با مردم به جهت
اسلام میجنگد، صلیب را میشکند و جزیه را برمیدارد و خداوند در زمان او همهی امتها را به جز اسلام هلاک میکند و مسیح، دجال را میکشد؛ پس از آن چهل سال در روی زمین میماند و سپس فوت میکند و مسلمانان بر او نماز خواهند خواند».
پیش از آنکه به تصویر شیعی جایگاه عیسی ـ علیهالسلام ـ در
آخرالزمان بپردازیم، لازم است نگاهی به نظریه عرفای مسلمان بیندازیم.
همانگونه که ابن خلدون نیز بیان داشته، افکار متصوفه دربارهی
ولایت و مباحث مربوط به آن تحت تأثیر اعتقاد شیعه به
امام معصوم است.
ابن عربی و نیز به تبع او عرفای غرب
عالم اسلام، اهمیت خاصی به موضوع مهدی میدهند. از عنوان بابی که وی در
فتوحات به این بحث اختصاص میدهد، میتوان فهمید که برای او جایگاه مهدی در آخرالزمان، باوری اسلامی و چیزی بین نظریه اهل سنت و دیدگاه شیعه امامیه است. او بخش مربوطه را که باب ۳۶۶ از کتاب فتوحات است، چنین عنوان میدهد: «
شناخت جایگاه وزرای مهدی که از
اهل بیت است و بنا بر بشارت
پیامبر اسلام در آخرالزمان ظهور میکند»؛
اما برای او وزرای مهدی مظهر
عرفان و آگاهیاند و لذا از اهمیت بیشتری برخوردارند.
وی دربارۀ ایشان مینویسد: «و خداوند گروهی را که از مکنون غیبش آگاه ساخته، وزرای او (مهدی) قرار میدهد. خداوند ایشان را به طریق کشف و شهود بر حقایق و احکام الاهی آگاه گردانیده، و به مشورت ایشان است که امور فیصله مییابد. آنان عارفانی هستند که بر همه چیز آگاهی دارند؛ اما خود او (مهدی) صاحب شمشیر
حق و اهل سیاست مدنی است و از جانب خداوند به آنچه شأن و مقامش اقتضا دارد، آگاه است».
همچنین مینویسد: «و ایشان (وزرای مهدی) از عجمهایند و بین ایشان
عرب وجود ندارد؛ ولی به
عربی سخن میگویند. در میان ایشان، الحافظ وجود دارد که از جنس ایشان نیست و اصلاً
معصیت را مرتکب نشده است. او خاصترین وزیر و برترین
امین است».
البزنجی معتقد است که این «الحافظ» همان عیسی ـ علیهالسلام ـ است؛ زیرا تنها
انبیا هستند که معصومند.
در باور
شیعه در آخرالزمان عیسی ـ علیهالسلام ـ نیز در کشتن دجّال و برتری بخشیدن
دین اسلام و در ایجاد جامعۀ آرمانیِ آخرالزمانی، نقش ایفا میکند؛ اما برخلاف اهل سنت که برتری شخصیتی را به عیسی ـ علیهالسلام ـ در مقابل مهدی میدهد، شیعۀ امامیه، مهدی را از
ائمه معصوم و در واقع، دوازدهمین و آخرین امام معصوم میداند.
علامه مجلسی (ره)، پس از نقل احادیث مربوط به اقتدای عیسی ـ علیهالسلام ـ به مهدی ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ در
نماز، و پس از پیش کشیدن مسئلهی برتری امام یا نبی مینویسد: «عیسی و مهدی هر دو، دو پیشوا هستند. یکی پیغمبر و دیگری امام. اگر آنها در محلی اجتماع کنند و امام سمت پیشوایی پیدا کند، قهراً نسبت به دیگری که پیغمبر است مقتدا و پیشواست...».
مهدی در باور امامیه، فرزند
امام حسن عسکری علیهالسلام است که به
دنیا آمده و اکنون به دلایلی در پردۀ
غیبت به سر میبرد و هرگاه
خدا بخواهد ظهور خواهد کرد.
در باور شیعه، هم مادر
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نرجس و هم خود ایشان و نحوۀ تولدشان بهگونهای با عیسی ـ علیهالسلام ـ پیوند خورده است.
بنا بر منابع اولیه امامی، نرجس دختر یا نوۀ قیصر روم بود که در خواب جریان خواستگاریاش توسط پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از عیسی ـ علیهالسلام ـ برای امام عسکری ـ علیهالسلام ـ را میبیند و به او گفته میشود که برای این منظور باید خود را به اسارت جنگاوران مسلمان درآورد تا در نهایت، به کنیزی امام عسکری ـ علیهالسلام ـ درآید. از طرف دیگر، همچنین باور شیعه بر آن است که به
امامت رسیدن امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ همانند به نبوت رسیدن عیسی ـ علیهالسلام ـ در طفولیت صورت پذیرفت و خداوند از همان ابتدا به ایشان
حکمت و
عصمت بخشید.
ایمان شیعه بر آن است که
زمین هرگز از
حجت خداوند خالی نمیماند و لذا محال است که امامی معصوم، هرچند در پشت پردهی غیبت وجود نداشته باشد. هم ایمان مسیحی بر عروج عیسی ـ علیهالسلام ـ و هم ایمان شیعی به تولد حضرت حجت ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ مبتنی بر شهادت مؤمنانی بود که چنین انتظاری از پیش در آنان شکل گرفته بود.
پایگاه اسلام کوئست.