• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عشق پسر و دختر به هم‌دیگر

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: عشق، پسر، دختر، گناه.

پرسش: آیا عشق به یک پسر از طرف دختر گناه است. اگر به خاطر جهات معنوی او باشد چه‌طور؟ اگر عشق از جانب یک پسر باشد، گناه است؟ اگر جواب خلاف این است پس چرا در رسانه جمعی (مثل تلویزیون) این امر کاملاً معکوس است. اگر پسری به دختری بگوید که آیا دوست داشتن گناه است، چه جوابی به او می‌توان داد. در این زمینه ذهنم آشفته است. یاریم کنید.

پاسخ:




درصورتی‌که چنین احساسی یعنی دوست داشتن جنس مخالف (چه پسر و چه دختر) ناشی از بعضی مقدمات اختیاری و خارج از چارچوب شرع مثل نگاه‌هایِ غیر مجاز به ‌اندام و چهره فرد موردنظر باشد، باید ضمن خودداری از این افعال و نگاه‌ها، از ادامه یافتن چنین احساسی جلوگیری کنید؛ زیرا وقتی به ویژگی‌های ظاهری و جسمانی دیگری توجه زیادی صورت گیرد، خواه‌ناخواه محبت و علاقه وی در قلب انسان جای می‌گیرد؛ اما اگر چنین احساسی صرفاً در قلب بوده و پایه‌های شهوانی و جنسی ندارد و ناشی از ویژگی‌های اخلاقی و منش اجتماعی و نظایر آن است و در حد انسان‌دوستی و احترام به دیگران می‌باشد، اشکالی ندارد؛ ولی باید مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود.


نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی، آدمی را به‌سوی «دوست داشتن و عشق ‌ورزیدن» سوق می‌دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کم‌تر می‌توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد؛ یعنی هم می‌خواهد کسی را دوست داشته باشد و هم می‌خواهد محبوب کسی دیگر باشد؛ ولی آن‌چه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری‌های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. «دوست داشتن و عشق ‌ورزیدن» حق شماست. ولی اگر این حق از مسیر معین، مشخص و صحیح استیفا نشود، ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند که آشفتگی ذهنی فقط یکی از آن چیزهاست که شما به آن دچار شدید.


در پاسخ به موضوع و سؤالات موردنظر، توجه شما را به نکات زیر جلب می‌کنیم:

۳.۱ - علاقه و غریزه جنسی

طبق نظر کارشناسان معمولاً این نوع علاقه‌ها برآیند غریزه جنسی است و تأثیر این غریزه چه آگاهانه باشد چه ناآگاهانه، باید به شکلی معقول به کنترل درآید و با راهکارهای شرعی و معقول تأمین شده و به سمت‌و‌سویی صحیح هدایت گردد تا به مفاسد و انحرافات زیان‌بار منجر نشود؛ اما این تمایلات گرچه در ابتدا به‌صورت یک گرایش پاک و به‌صورت رفتارهای عاطفی انسانی و معقول جلوه می‌نماید، ولی ‌اندک‌اندک تمام ذهن و فضای اندیشه فرد را به خود مشغول می‌سازند و آن‌گاه که دست عقل و اندیشه بسته شد، ثمره و فواید صحیح و معقول این گرایش‌ها کم‌کم کاهش پیدا می‌کند تا آن‌جا که موجب رکود فعالیت‌های مثبت همانند تحصیل، کار، تولید و... می‌شود و از جانب دیگر، زبانه‌های این آتش به‌تدریج پرشراره گشته و کار را به آن‌جا می‌کشاند که آدمی را به کمینگاه سرنوشتی شوم رهسپار می‌سازد.
بنابراین شما خواهر محترم باید به غایت مواظب این نیروی غریزی باشید و یک لحظه فارغ از کنترل عقل و درایت، جسم و جان و مقام و منزلت الهی و اجتماعی خود را به اختیارش مگذارید، که به چوب حراج آن را نقد سازد و باید سخت او را مواظب بوده و آن را به کنترل درآورید، و در آغاز عشق‌ورزی و انتخاب معشوق خود و چه‌گونه عشق ‌ورزیدن با چراغ عقل و راه‌نمایی پیر تدبر قدم بردارید؛ یعنی ابتدا فرد مورد علاقه خود را نیک بشناسید و پس از بررسی‌های شخصی و مشورت گرفتن از افراد آگاه و مطمئن و دریافت اهمیت او به عشق ‌ورزیدن، محبت خود را نثارش کنید، چراکه در زندگی انسانی، ازدواج تنها پراهمیت‌ترین پدیده زندگانی است که نه‌فقط سرنوشت یک یا دو فرد، بلکه سرنوشت و گوهر نسل بشری را متحول می‌سازد و چه‌بسا آن را از طهارت به ناپاکی و برعکس براند. مقدمه رسیدن به این هدف، آشنا با خصایص شریک زندگی است که باید بدانی برای او داشتن چه خصایصی ضرورت دارد و هر ویژگی چه تأثیری دارد و چه‌گونه می‌توان به وجود آن‌ها پی برد؛ ازاین‌رو شما را به مطالعه و عمل نمودن به مفاد کتاب زیر توصیه می‌کنیم تا خدمت‌گذاری ما در این بخش از سخن کامل گردد. «جوانان و انتخاب همسر»، نوشته آقای علی‌اکبر مظاهری، نشر پارسیان، قم.

۳.۲ - اعلام علاقه به واسطه فردی امین

اگر بعد از مطالعه کتب و تحقیق و بررسی فردی و مشورت گرفتن از افراد مورد اعتماد پی بردید که فرد مورد علاقه همان همای سعادت است که شما را به کوی خوش‌بختی رهنمون می‌گردد، باید دو کار انجام دهید:
الف. علاقه قلبی و تصمیم بر ازدواج خود را از طریق واسطه‌ای امین یا خانواده خود به طرف مقابل اعلام کنید؛ ب. نظر او را جویا شوید.

۳.۳ - انجام تحقیقات توسط خانواده

حتی در این مرحله نیز عجله نکنید و اجازه دهید تا خانواده شما تحقیق بیش‌تر در مورد مناسب بودن او برای شما بنمایند تا این یقین برای آن‌ها نیز حاصل شود تا هم شما به انتخاب خود بیش‌تر دلگرم شده و هم بهتر و زودتر رضایت آن‌ها را جلب می‌کنید و در امر ازدواج بیش‌تر شما را همراهی می‌کنند.

۳.۴ - خواستگاری و عقد

اگر نتیجه تحقیقات خانواده شما و جواب آن پسر و خانواده‌اش مثبت بود، آن‌گاه رسماً اجازه خواستگاری بدهید و عقد ازدواج را برگزار کنید تا رفتار عاشقانه و محبت عاقلانه و مشروع خود را نثار او سازید.

۳.۵ - مناسب نبودن فرد و عدم ابراز علاقه

اگر در تحقیق او را فردی مناسب برای مشارکت خانوادگی نیافتید یا علی‌رغم شایسته تشخیص دادن وی، اما او به شما پاسخ منفی داد، دیگر هیچ دلیلی برای ابراز علاقه وجود ندارد؛ بلکه باید قلب خود را از محبت او خالی سازید. نسبت به او بی‌اعتنا باشید و فضای ذهن و خانه دل خود را از او فارغ نمایید. صحیح نیست که بگویید با هیچ فرد دیگری ازدواج نمی‌کنم؛ چراکه بسا بهتر از او نصیب شما شود و خیر و صلاح شما نیز در آن باشد. قرآن می‌فرماید:
«عسی ان تُحبّوا شیئاً و هُو شرّ لَکُم»؛ «چه‌بسا شما چیزی را دوست دارید و حال آن‌که برای شما بد است».
پرواضح است که عشق یک‌سویه به پستی و رذالت می‌انجامد ـ چه خوش بی‌مهربونی هر دو سر بی ـ و آدمی را سخت خوار و بی‌مقدار می‌سازد و زمینه نفوذ شیطان و فرو غلتیدن در دام خطرناک ابلیس را فراهم می‌سازد و بی‌تردید خانواده تشکیل‌شده از عشق یک‌جانبه هرگز استمرار پیدا نمی‌کند و کانون عشق و محبت و آسایش نخواهد بود و دیگر وی نمی‌تواند شریک مناسبی برای زندگی باشد و نمی‌توان به او اعتماد نمود و برای او حساب باز کرد. چاره کار هم روشن است که باید به سراغ شخص دیگری بروید و بدانید که چون تصمیم شما عاقلانه و به دور از هواوهوس بوده، لطف خداوند همراه شماست و شخصی بهتر و مناسب‌تر را روزی شما خواهد کرد؛ بنابراین باید او را فراموش کرده و از مسیری بروید که دیگر او را نبینید و جایی بروید که او نباشد و حتی باید اوصاف زشت او را در فضای ذهنتان پرورش دهید تا دل شما از او روی برگرفته و متمایل به او نباشد.

۳.۶ - یاری جستن از خداوند

از آن‌جا که پیوند قلب‌ها به دست خداوند است و گاه آدمی بدون دلیل از دیدن کسی احساس خوشحالی می‌کند و یا ناخرسند است، لذا از حضرت حق جل جلاله کمک بگیرید و دعا کنید تا محبت آن جوان را از دل شما خارج و در عوض فردی بهتر و شایسته‌تر از او را نصیب شما فرماید و یقین داشته باشید که خداوند در این کار شما را یاری کرده و دعای شما را اجابت می‌فرماید. تنها کافی است شما از عمق دل این خواسته را از او بخواهید و حداقل چندین مرتبه و به‌ویژه در مواقع حساس و اجابت دعا این خواسته را از خداوند متعال بخواهید.


در مسیر زندگی ـ و به‌ویژه در مسئله ازدواج ـ دو عنصر «عقل و عشق» بسیار ضروری و لازم‌اند؛ اما مهم آن است که انسان زمام امور و ریاست بر افکار و احساسات را به دست عقل سپارد و عشق را تابع آن کند؛ مثلاً در گزینش همسر ابتدا بدون دخالت احساسات بررسی و جست‌وجو (در همه جوانب امر) بکند. (چون جوان کانون احساسات و هیجانات است و لازم است به اندیشه و تجربه بزرگ‌ترها اعتماد و تکیه کند تا به بهترین گزینش دست زند.) و درصورتی‌که پس از بررسی و تحقیق و مشورت با بزرگان و فامیل همه جهات را مساعد دید آن‌گاه دل بسپارد و شیفتگی ورزد. در این صورت زندگی تا آخر عمر شیرین و کامروا خواهد بود؛ اما اگر عشق پیش‌دستی نموده و عقل و تدبیر و مشورت را کنار زد، کاخی از زیبایی‌های وصف‌ناشدنی در ذهن می‌سازد؛ ولی وقتی انسان به وصال رسید و شعله احساسات فروکش کرد، میدان برای سنجش و قضاوت عقل باز می‌شود و چه‌بسا با رأی درست خود، آن کاخ مجلل را به ویرانه‌ای تبدیل سازد که دیگر جایی برای ماندن نیست. تجربه نشان داده است که بسیاری از ازدواج‌های این‌چنینی ناموفق از آب درآمده و درنهایت زوجین یا باید عمری را با اکراه و ناراحتی زندگی کنند یا جدا گردند و یا اگر خیلی خوب باشند، مثل دیگران به‌طور عادی زندگی را ادامه دهند.


موضوع ازدواج، امر مهم و سرنوشت‌سازی است که آینده فرد، خانواده و فرزندان، به آن بستگی دارد. بنابراین در انتخاب همسر و شریک زندگی خود، باید دقت زیادی کرد. شایسته است ویژگی‌های فردی، اجتماعی، خانوادگی، فرهنگی، ظاهری و باطنی فرد موردنظر مورد توجه کافی قرار گیرد و تناسب سنی، اقتصادی، تحصیلی، جسمانی و... مدنظر باشد. در غیر این صورت پس از مدتی، با آگاهی از ویژگی‌های اخلاقی و رفتاری هم‌دیگر، نخواهید توانست هم‌دیگر را درک کرده و رضایت یک‌دیگر را جلب نمایید. در نتیجه از انتخاب خود پشیمان خواهید شد که در آن صورت، نه راه پیش دارید و نه راه پس.


با صراحت کامل و از روی دلسوزی و علاقه، به شما بگوییم که زندگی خود را با خاطرخواهی، تحت تأثیر عواطف و احساسات زودگذر قرار گرفتن و بدون تعقل و اندیشه آغاز نکنید. چه بسیار جوانانی که زندگی و آینده خود را بر مبنای این‌گونه مسائل قرار داده‌اند و اکنون پشیمان‌اند و دچار مشکلات زیادی هستند. ما نمی‌گوییم با فرد موردنظر ازدواج نکنید، بلکه می‌گوییم ملاک و معیار شما در انتخاب همسر، عشق و علاقه تنها نباشد؛ بلکه با چشمی باز و آگاهی کامل از معیارهای ازدواج، و تحقیقی فراگیر و همه‌جانبه در مورد ایشان به یک انتخاب مناسب دست یابید. به عبارت دیگر، عشق موقعی ارزشمند است که براساس شناخت، آگاهی، و تعقل و تفکر باشد؛ وگرنه عشقی که مبنای عقلانی و شناختی صحیحی نداشته باشد، به شکست خواهد انجامید و تأمین‌کننده سعادت و خوش‌بختی انسان نخواهد بود.


اما راجع به برنامه‌های صداوسیما باید عرض کنم که: هیچ وقت فیلم و سریال‌های تلویزیونی را ملاک و مبنای کارهای خود قرار ندهید؛ خصوصاً شما که می‌خواهید در چهارچوب دین عمل کنید. مگر چه‌قدر از این برنامه‌ها و سریال‌ها زیر نظرکارشناسان دین تهیه و تولید می‌شود؟ پس شما با کدام دلیل قانع‌کننده می‌خواهید کارهای خود را بر مبنای چنین برنامه‌هایی انجام دهید. ما نمی‌خواهیم برنامه‌های مفید و مثبت صداوسیما را نادیده بگیریم؛ بلکه عرض می‌کنیم:

۷.۱ - اسلامی نبودن محتوای برخی برنامه‌ها

اولاً محتوای برنامه‌های آن صددرصد اسلامی نیست؛ لذا نمی‌تواند مبنا و ملاک کارهای دینی بشود؛ پس آن‌چه از تلویزیون جمهوری اسلامی پخش شود، دلیل بر صحت و اسلامی بودن آن نیست.

۷.۲ - رجوع به منابع اصیل اسلامی

ثانیاً شما که دغدغه دینی دارید و می‌خواهید انسان متدین و معنوی باشید، خوب است که مبانی و ملاک‌ها و چهارچوب‌های فکری و اعتقادی خود را با مطالعه و تحقیق از منابع اصیل اسلامی (مثل قرآن و روایات و کتاب‌های معتبر دینی) بگیرید و به دیگران نیز بیاموزید.

۷.۳ - عشق براساس عقل، شناخت، شرع و عرف

از طرف دیگر نمی‌دانیم که منظور شما کدام فیلم است و اگر می‌دانستیم، شاید بهتر می‌توانستیم بحث کنیم؛ ولی اجمالاً عرض می‌کنم که اگر پسر متدینی و به قول شما پسر معنوی، یک دختری را دوست بدارد و عاشق او باشد و بالاخره به او می‌رسد، اگر این عشق و علاقه ناشی از شناخت آگاهانه و دلایل عاقلانه و منطقی باشد و در چهارچوب شرع و عرف دین‌داران باشد، چه اشکالی دارد؟ من فکر نمی‌کنم که این کار ایرادی داشته باشد که جوانی، دختری را به خاطر کمالاتی که در او با چشم عقل دیده است، نه با چشم هوس و او را مکمل خود یافته است، دل به او بسپارد و او را برای خود برگزیند و به دنبال ازدواج او برود و برنامه‌ریزی کند تا از راه صحیح به او برسد و ما به همه جوانان توصیه می‌کنیم که اگر واقعاً همتای خود را بدون هواوهوس، بلکه با ملاک‌های دقیق و صحیح یافتند، بدون معطلی و فوت وقت اقدام به خواستگاری و ازدواج کنند و همان راهی که قبلاً بیان کردیم بپیمایند. مقصودم این است که به صرف این‌که در یک فیلمی پسر به عشق خود رسید، شما نمی‌توانید بگویید که پس چرا ما نباید به عشق قلبی خود برسیم؟ چون ممکن است اصلاً این عشق شما، واقعی و مبتنی بر شناخت عقل نباشد؟ آیا مطمئن هستند که او همان مرد ایدآل شما است؟ چه‌قدر او را می‌شناسید که فردا پشیمان نشوید؟ از کجا معلوم که او نیز شما را دوست بدارد؟ بر فرض دوست داشتن، از کجا معلوم که به لحاظ فرهنگی و اجتماعی و وضعیت خانوادگی هم‌کفو باشید؟ بااین‌همه نمی‌گوییم با او ازدواج نکنید؛ چون اصلاً نه او را می‌شناسیم و نه شما را؛ بلکه می‌گوییم متوجه باشید و با چشم باز و روشن ببینید که عشقتان بر عقل و شناخت باشد؛ والا یک زوج به مجموعه شکست‌خوردگان در عشق خیالی اضافه می‌شود.


اما درباره سؤال پایانی باید بگوییم:
با توجه به مطالبی که بیان داشتیم، پس لازم نیست جوابی به او بدهید. طبق نظر اسلام گفت‌وگوی دختر و پسر نامحرم در چهارچوب شرعی و در حد ضرورت بی‌اشکال است. اسلام برای این‌که ازدواج‌ها به شکل منطقی شکل بگیرد و زوج‌ها بتوانند از صفات و خلق‌وخوهای یک‌دیگر آشنا شوند، اجازه داده که دختر و پسر هنگام خواستگاری (وقتی تصمیم جدی باشد) با هم‌دیگر گفت‌وگو کنند. هر چه‌قدر تناسب‌ها و هماهنگی بین آن‌ها بیش‌تر باشد، ازدواج و زندگی زناشویی به تفاهم و سازگاری نزدیک‌تر است. کسی که دختری را دوست دارد، باید به باورها و ارزش‌های او نیز احترام بگذارد. باید از کانال شرعی و معقول و عرفی برای رسیدن به آن دختر وارد شود. چون در گفت‌وگوهای خیابانی تعهدی وجود ندارند و بسیاری از آسیب‌هایی که به دختران بالخصوص وارد می‌شود، از ناحیه همین روابطی است که بدون اشراف والدین بوده است و یا دختران تنها در ازدواج یک بعد (عشق لفظی و ظاهری) را دیده‌اند. تعهد شرعی مانع می‌شود که پسران هوس‌باز فردا سراغ فرد دیگری بروند و هر لحظه با کسی باشند و نیز باعث می‌شود که خانواده با گفت‌وگوها، تحقیق‌های متعدد به مشترکات و تناسب‌های یک‌دیگر آشنا شوند.


۱. عشق در کلام شهید مطهری، محمد صالحی ‌اندیمشکی، انتشارات نبوغ.
۲. مرزها در روابط پسران و دختران، دکتر علی قائمی، ناشر: سازمان ملی جوانان، تابستان ۱۳۸۱.
۳. گفتار فلسفی، جوان از نظر عقل و احساسات، محمدتقی فلسفی، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۴۸ ش.
۴. جوان و نیروی چهارم زندگی، دکتر محمدرضا شرفی، نشر سروش، تهران.
۵. جوانان و روابط، ابوالقاسم مقیمی حاجی، نشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (مجموعه پرسش‌های جوانان در رابطه با روابط دختر و پسر، کتابی مفید و خواندنی).


۱. بقره/سوره ۲، آیه ۲۱۶.    




سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عشق پسر و دختر به هم‌دیگر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۱/۰۸.    



جعبه ابزار