نهج البلاغه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نهجالبلاغه، غلو.
پرسش: شیعیان در مورد نهج البلاغه
غلو میکنند و آن را بعد از
قرآن قرار میدهند؛ در حالی که یک کتاب روایی معمولی است.
پاسخ:
بدون
شک خاندان
پیامبر اسلام از نظر علمی سرآمد همه مردم بودند، و در بین این خاندان، وجود مقدس
علی (علیهالسلام) شاخصترین فرد بود.
ـ تا جایی که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) درباره ایشان فرمودند: «اعلم امتی من بعدی علی بن ابیطالب» داناترین امتم بعد از من علی بن ابی طالب است.
ـ و در
حدیث دیگر که
اهل سنت هم در کتابهای خود نقل کردند، درباره علی فرمودند: «انا مدینه العلم و علی بابها، فمن اراد العلم فلیاتها من بابها؛ من شهر علمم و علی در آن است، هر کسی که
علم میخواهد باید از در آن وارد شود».
و در
تاریخ آمده که
خلفای ثلاثه ـ به ویژه
خلیفه سوم ـ بارها و بارها در مسائل علمی گیر میکردند و علی مشکلات علمی آنها را برطرف میکردند و این
سخن از خلیفه سوم معروف است که چندین مورد گفته: «لولا علی لهلک عمر؛ اگر علی نبود، عمر هلاک میشد».
اما در رابطه با سؤال، ابتدا لازم است که توجه شما را جلب کنم به گفتار بعضی علمای اهل سنت که در ستایش
نهجالبلاغه بیان کردهاند:
جاحظ، ادیب سخندان و سخنشناس معروف که از نوابغ ادب است و در قرن سوم هجری میزیسته است و کتاب
البیان و التبیین وی یکی از ارکان چهارگانه ادب به شمار آمده است، مکرر در
کتاب خویش ستایش و اعجاب فوقالعاده خود را نسبت به سخنان علی (علیهالسلام) اظهار میدارد. ایشان در همان جلد اول، این جمله معروف را از علی (علیهالسلام) نقل میکند که حضرت فرمودند: قیمه کلّ امرء ما یحسنه؛
ارزش هر کس همان است که میداند»؛ آنگاه بیش از نیم صحفه این جمله را ستایش میکند و میگوید: در همه کتاب ما، اگر جز این جمله نبود، کافی بلکه کفایت بود، بهترین سخن آن است که کم آن، تو را از بسیارش، بینیاز کند و معنی در لفظ پنهان نشده باشد؛ بلکه ظاهر و نمودار باشد؛ آنگاه میگوید: «کان الله عزّ و جلّ قد البسه من الجلاله و غشاه من نور الحکمه علی حسب نیّه صاحبه و تقوا قائله؛ گویا
خداوند جامهای از جلالت و پردهای از
نور حکمت متناسب با
نیت پاک و تقوای گویندهاش، بر این جمله کوتاه پوشانده است».
شیخ محمد عبده مفتی پیشین
مصر که از علمای اهل سنت و از شارحان این کتاب ابدی است، در مقدمه شرحش بر نهج البلاغه مینویسد: هنگام خواندن این
کتاب، چون از عبارتی به عبارت دیگر میپرداختم، میدیدم که جولانگاه
اندیشه و پردههای سخن تغییر میکند و دیدگاه
بصیرت عوض میشود، گاه خود را در جهانی از معانی بلند مییافتم که در پوششی از زیور لفظهای رخشان و عبارتهای تابناک به
زیارت جانهای پاک میآید و پیرامون دلهای روشن به
طواف میایستد... گاه مییافتم که عقلی مشعشع و نورانی که هیچ شباهتی به اجسام مادی نمیرساند، از
عالم رفیع الوهیت جدا گشته است و به
روح انسانی انتقال یافته، او را از پردههای تودرتوی
طبیعت بیرون آورده تا سراپرده
ملکوت رفعت داده است... گاه خطیبی را میدیدم که والیان امت را مخاطب ساخته و راه
صواب و خطا را به ایشان مینمایاند و دقایق سیاست را به آنان میآموزد و از پیمودن راهی که به گمراهی پایان مییابد، برحذر میدارد.
ابن ابیالحدید معتزلی گوید: «امّا الفصاحه، فهو امام الفصحا، و سیّد البلغا و فی کلامه قیل: دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوقین و منه تعلّم الناس الخطابه و الکتابه...؛
اما در
فصاحت، پس
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پیشوای فصحا و سرور بلغا بود، به
حق، سخن علی را از سخن
خالق فروتر و از سخن مخلوق فراتر خواندهاند و مردم همه دو فن
خطابه و
نویسندگی را از او فرا گرفتهاند...».
همین کافی است که یکدهم بلکه یکبیستم آنچه مردم از سخنان
علی گرد آورده و نگهداری کردهاند، از سخنان هیچکدام از
صحابه رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) با آنکه فصحایی در میان آنها بوده است، نقل نکردهاند و باز کافی است که مردی مانند
جاحظ در
البیان و التبیین و سایر کتب خویش ستایشگر اوست.
ایشان در شرح نامه
امام به
عبدالله بن عباس، پس از فتح مصر به دست سپاهیان
معاویه به شهادت
محمد بن ابیبکر میگوید: «انظر! الی الفصاحه کیف تعطی هذا الرجل قیادها و تملّکه زمامها...؛
فصاحت را ببین که چگونه افسار خود را به دست این مرد (علی) داده و مهار خود را به او سپرده است، نظم عجیب
الفاظ را تماشا کن، یکی پس از دیگری میآیند و در
اختیار او قرار میگیرند، مانند چشمهای که خود به خود و بدون زحمت از
زمین میجوشد، سبحان الله! جوانی از
عرب در شهری مانند
مکه بزرگ میشود با هیچ حکیمی برخورد نکرده است؛ اما سخنانش در
حکمت نظری بالادست سخنان
افلاطون و
ارسطو قرار گرفته است، با اهل حکمت عملی معاشرت نکرده است؛ اما از
سقراط بالاتر رفته است، میان شجاعان و دلاوران
تربیت نشده است؛ زیرا مردم مکه تاجرپیشه بودند و اهل
جنگ نبودند؛ اما شجاعترین بشری از کار درآمد که بر روی زمین راه رفته است، از
خلیل بن احمد پرسیدند: علی (علیهالسلام) شجاعتر است یا عنبسه و یا بسطام؟ گفت: عنبسه و بسطام را با افراد بشر باید مقایسه کرد؛ علی ما فوق افراد بشر است.
طه حسین ادیب و نویسنده معروف و معاصر مصر در کتاب «علی و بنوه» بعد از داستان مردی که در جریان
جنگ جمل دچار
تردید شده بود، بعد از نقل
کلام امام به آن مرد میگوید: «من پس از
وحی و
سخن خدا، جوابی پر جلالتر و شیواتر از این جواب ندیده و نشنیدهام».
سید هبهالله شهرستانی گفته که پنجاه شرح برای نهج البلاغه نوشته شد، از علمای متقدم: ابوالحسین و
فخر رازی و
قطب راوندی و کمالالدین
محمد میثم بحرانی هستند و متأخرین
شیخ محمد عبده و
عبدالحمید بن ابیالحدید است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «نهجالبلاغه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۲/۰۶.