• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نهاد وکالت در عصر ائمه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امامان، اهل بیت، وکالت.

پرسش: وکالت در عصر امامان اهل بیت (علیه‌السّلام) چگونه بوده است؟

فهرست مندرجات

۱ - مقدمه
       ۱.۱ - ابلاغ خواسته ائمه از طریق نامه
              ۱.۱.۱ - در دوره امام حسین
              ۱.۱.۲ - در دوره امام سجاد
              ۱.۱.۳ - در دوره امام باقر
              ۱.۱.۴ - در دوره امام صادق
              ۱.۱.۵ - در دوره امام هادی
              ۱.۱.۶ - در دوره غیبت صغرا
۲ - دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت
       ۲.۱ - فراوانی شمار شیعیان
       ۲.۲ - گسترش مناطق شیعه نشین
       ۲.۳ - دشواری ارتباط مستقیم با امام
       ۲.۴ - تنوع نیازها
       ۲.۵ - پدید آمدن انحرافات
       ۲.۶ - آماده سازی برای دوره غیبت کبرا
۳ - وظایف نهاد وکالت
       ۳.۱ - اقتصادی
              ۳.۱.۱ - نامه به شیعیان نیشابور
              ۳.۱.۲ - جمع‌آوری درآمد موقوفات
              ۳.۱.۳ - فراوانی اموال در نزد وکیلان
              ۳.۱.۴ - موارد مصرف اموال
       ۳.۲ - فرهنگی
       ۳.۳ - سیاسی اجتماعی
       ۳.۴ - حفاظتی
۴ - ساختار نهاد وکالت
۵ - ویژگی‌های وکیلان
       ۵.۱ - کاردانی تدبیر و مدیریت
       ۵.۲ - رازداری و نهان کاری
       ۵.۳ - عدالت و وثاقت
              ۵.۳.۱ - نکته
۶ - قلمرو جغرافیایی نهاد وکالت
       ۶.۱ - مدینه
       ۶.۲ - مکّه
       ۶.۳ - کوفه
       ۶.۴ - بغداد
       ۶.۵ - سامرا
       ۶.۶ - قم
       ۶.۷ - ری
       ۶.۸ - همدان
       ۶.۹ - آذربایجان
       ۶.۱۰ - اهواز و بصره
       ۶.۱۱ - بیهق و نیشابور
       ۶.۱۲ - سمرقند
۷ - اسامی یافته شده از وکیلان
۸ - پانویس
۹ - منبع


ارتباط میان امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) و شیعیان ایشان از آغاز دوره امامت امیرمؤمنان (علیه‌السّلام) ارتباطی عمیق، منضبط و روش‌مند بوده است. شمار‌اندک شیعیان و محدود بودن وسعت جغرافیاییِ مناطق مسکونی آنان در سده اوّل هجری، به گونه‌ای بود که ارتباط شیعیان با امام (علیه‌السّلام) به سادگی ممکن بود. در دوره امام حسن (علیه‌السّلام) تا امام زین العابدین (علیه‌السّلام) افراد تأثیرگذار در هر قوم و شهر (خواص جامعه) با امام (علیه‌السّلام) مرتبط بودند و با افراد زیرمجموعه خود نیز ارتباط داشتند. در موارد فراوانی، شیعیان به‌گونه مستقیم با امام (علیه‌السّلام) ارتباط برقرار می‌کردند و مسائل و مشکلات معرفتی، سیاسی و اجتماعی خویش یا افراد مرتبط با خود را می‌پرسیدند. این ارتباط در زمان حج و در مسافرت مسلمانان بویژه شیعیان به مکّه و مدینه، بیشتر می‌شد.

۱.۱ - ابلاغ خواسته ائمه از طریق نامه

خواسته امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) نیز از طریق نامه، به افراد برگزیده قوم و قبیله یا خواص شهر و بلد، ابلاغ می‌شد و از طریق آنان در شهرهای محدودی که شیعیان حضور داشتند، منتشر می‌شد.

۱.۱.۱ - در دوره امام حسین

از موارد معدود و غیر متعارف در سده اوّل هجری، نیاز به اعزام نماینده ویژه از سوی امام حسین (علیه‌السّلام) به کوفه بود که این مهم را جناب مسلم بن عقیل انجام داد. مسلم در کوفه با بزرگان شیعه ارتباط برقرار کرد و سازمانی ابتدایی را بنیان نهاد؛ ولی به سبب نفوذ جاسوسان ابن زیاد در این تشکیلات، این مجموعه به سرعت متلاشی شد و از میان رفت.

۱.۱.۲ - در دوره امام سجاد

در دوره امام زین العابدین (علیه‌السّلام) افراد خاصی هم‌چون: ابو‌خالد کابلی، ابو‌حمزه ثمالی و یحیی بن ام‌طویل، رابط ایشان با مردم کوفه و سایر مناطق بودند و ارتباط محدود علمی میان شیعیان و امام (علیه‌السّلام) را برقرار می‌کردند.
تا این زمان، تمایز شیعیان از اهل سنّت به شکل آشکار مشاهده نمی‌شد. شیعیان اگر چه در خفا محبّت خاص اهل بیت (علیهم‌السّلام) را در دل داشتند، ولی با توده اهل سنّت، همراهی می‌کردند و به عنوان گروه متشخّص و با عقاید و باورهای خاص جلوه نمی‌کردند. سنّیان نیز دچار تفرقه نشده بودند و مذاهب کلامی و فقهی در میان آنان جلوه‌گر نبود.

۱.۱.۳ - در دوره امام باقر

دوره امامت امام باقر (علیه‌السّلام) نقطه عطف در جامعه شیعی محسوب می‌شود. از این دوره، جمعیت شیعه، رو به فزونی نهاد و مناطق جغرافیاییِ جدیدی به محدوده مسکونیِ شیعیان افزوده شد. شیعیان نیز از منظر فکری و اجتماعی، فرهنگ و روابط اجتماعی، خود را مهندسی کردند و آن را محور تجمّع خویش ساختند. در این دوره، هویّت خاصّ شیعی، سبب هم‌گونی و همکاری افراد در این مجموعه می‌شد. ارتباط میان امام و شیعیان، گسترده‌تر از ارتباط علمیِ پیشین شد و نیاز به نهاد، سازمان و تشکیلاتی برای انضباط بخشیدن به شیعیان و ارتباط آنان با امام (علیه‌السّلام) و ناحیه امامت، احساس شد.

۱.۱.۴ - در دوره امام صادق

دوره امامت امام صادق (علیه‌السلام)، آغاز سامان‌بخشی به نهاد وکالت امام یا ناحیه امامت بود تا ارتباط و تعامل میان امام و شیعیان را برقرار کند در سال‌های بعد، شمار شیعیان و مناطق جغرافیایی آنان به سرعت توسعه پیدا کرد و نهاد وکالت نیز با توجّه به تاثیر فروان آن در ارتباط امام - پیرو، گسترش یافت.

۱.۱.۵ - در دوره امام هادی

این نهاد در دوره امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام) به بالاترین حدّ تکامل خود رسید و با ایجاد شبکه‌ای مطمئن، ورود به دوره غیبت را تسهیل کرد و وظیفه سرپرستی شیعیان را در این دوره خطیر به گونه‌ای شایسته به انجام رسانید.

۱.۱.۶ - در دوره غیبت صغرا

اوج تأثیرگذاری نهاد وکالت در جامعه شیعی، در دوره غیبت صغرا بود که در زمانی نزدیک به هفتاد سال و در اوج خفقان سیاسی - اجتماعی عباسیان، نظام جامعه شیعی را سامان بخشید و فرهنگ شیعه و شیعیان را برای ورود به دوره غیبت کبرا آماده کرد. به عبارت دیگر، در فاصله سال‌های ۱۲۰ تا ۲۶۰ق، ارتباط میان شیعیان و امام (علیه‌السّلام) از ارتباط مستقیم با شیب ملایم، به ارتباط غیر مستقیم از طریق وکیلان خاص تغییر یافت و در فاصله سال‌های ۲۶۰ تا ۳۲۹ق، ارتباط غیر مستقیم با امام (علیه‌السّلام) نهادینه شد و سپس از گونه ارتباط با نهاد وکالت و وکیلان خاص، به ارتباط با نائبان عام و فقیهان تغییر کرد. جامعه شیعی، رهبری از نوع جدید را پذیرفت و تجربه کرد و با افتخار از دوره حضور، به دوره غیبت پا نهاد.


اکنون و در این مختصر، به دلایل و اسباب تشکیل نهاد وکالت، وظایف این نهاد، گستره جغرافیایی آن از آغاز تا عصر غیبت، ارتباط درون نهادی وکیلان، آسیب‌های پدیدار شده در این مجموعه و مباحث دیگر مرتبط با نهاد وکالت، اشاره خواهد شد:
تشکیل و گسترش نهاد وکالت، برگرفته از عوامل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ذیل بوده است:

۲.۱ - فراوانی شمار شیعیان

در سال‌های آغازین پس از رحلت پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌و‌آله)، شیعیان عقیدتی (و نه شیعیان سیاسی)، زیاد نبودند، به گونه‌ای که امکان ارتباط آنان و یا افراد شاخص شیعه با امام (علیه‌السّلام) به سادگی ممکن بود. در دوره معاویه و با سخت‌گیری‌های او، شمار شیعیان، چندان افزایش نیافت. در نهضت عاشورا، این شمار‌ اندک نیز به شهادت رسیدند یا زندانی شدند به گونه‌ای که امام زین العابدین (علیه‌السلام)، شمار دوستداران اهل بیت (علیهم‌السّلام) در مدینه را پس از بازگشت از کربلا، پانزده نفر شمرده است.

سال‌های آغازین سده دوم هجری و تحت تأثیر عوامل سیاسی و فرهنگی، از جمله مرگ حجّاج بن یوسف ثقفی، امارت عمر بن عبد‌العزیز، آزاد شدن نگارش حدیث و... شمار دوستداران و شیعیان اهل بیت (علیهم‌السّلام) رو به فزونی نهاد. پس از سال‌های صد و بیست هجری، جمعیت دوست‌داران اهل بیت (علیهم‌السّلام) به‌اندازه‌ای بود که عبّاسیان، قیام خود را با شعار حکم‌رانی «الرضا من آل محمّد» آغاز کردند تا در مناطق مختلف، افراد بیشتری را جذب کنند.

اگر چه تمام دوست‌داران اهل بیت (علیهم‌السّلام) در گروه شیعیان جای نمی‌گیرند، ولی علاقه به اهل بیت (علیهم‌السّلام) زمینه تشیّع عقیدتی آنان را فراهم می‌ساخت. در این سال‌ها شمار شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) به چهار هزار نفر رسید که با دوره‌های پیش، قابل قیاس نیست.
گشایش سیاسیِ حاصل از تضعیف بنی‌امیّه، درگیری بنی‌امیّه و بنی‌عبّاس، سقوط بنی‌امیّه و تزلزل دوران آغازین بنی‌عبّاس در سال‌های ۱۲۰ تا ۱۴۰ هجری، فرصت مناسبی در اختیار عالمان و مبلّغان شیعه نهاد و تفکّر شیعه امامیه را در نقاط مختلف عالم اسلامی، بارور ساخت.

۲.۲ - گسترش مناطق شیعه نشین

شهر مدینه، مهد تشیّع محسوب می‌شود که شیعیان نخستین در آن می‌زیستند؛ ولی تمرکز جمعیتی شیعیان در سده اوّل هجری، بیشتر در کوفه بوده است. شمار‌اندکی شیعه هم در یمن و در بصره می‌زیسته‌اند.
در سده دوم هجری و همراه با افزایش شمار شیعیان، مناطق جدیدی به عنوان مراکز شیعی پدید آمدند که گاه فاصله بسیار دوری از مدینه (که محل اقامت امام (علیه‌السّلام) بود) داشتند.
از جمله مهم‌ترین مناطق جدید، شهر بغداد مرکز خلافت عباسی بود که از آغاز تأسیس آن، منطقه کرخ با هویت شیعی پدید آمد، رشد کرد و مهد عالمان شیعی همچون هشام بن حکم، ابن عمیر و ده‌ها عالم شیعی دیگر شد. شهر قم و مناطق اطراف آن همچون آوه نیز در همین دوره به عنوان مرکز شیعیان معرفی شد و شیعیان بسیاری به آن جا کوچ کردند. منطقه خراسان، با گستردگی فراوان خود نیز محلّی بود که شیعیان فراوان داشت. منطقه جبال از مازندران تا همدان نیز محلّ استقرار شیعیان محسوب می‌شد. افزون بر آن، شیعیان یمن، مصر و بصره نیز رو به فزونی بود. تصویر جغرافیایی از مناطق مورد اشاره می‌تواند گستردگی و تنوّع جغرافیاییِ شیعیان را تصویر کند، به گونه‌ای که از شمال خراسان بزرگ تا مناطق غربی ایران و عراق و همچنین تا یمن در جنوب عربستان و کشور مصر را شامل می‌شود.
[۲] ر.ک: طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۴۷۴.
[۳] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۴۸۲.
[۴] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۵۶۷.
[۵] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۶۰۵.
[۶] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۶۲۴.
[۷] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۴.
[۸] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۹.
[۹] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۹.
[۱۰] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۳۳.
[۱۱] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۷۱.
[۱۲] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۳۰.
[۱۵] ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۲۲۰.

روشن است که ارتباط مستقیم میان شمار فراوان شیعیان مناطق مختلف با امام (علیه‌السّلام) ممکن نبود و نیاز به وجود رابطان مطمئن برای ارتباط دو سویه، کاملاً احساس می‌شد تا نیازهای علمی، اجتماعی و سیاسی شیعیان را پاسخ گوید و دستور العمل‌های امام (علیه‌السّلام) را نیز بدانان ابلاغ کند.

۲.۳ - دشواری ارتباط مستقیم با امام

بنی عبّاس که با شعار دوستی اهل بیت (علیهم‌السّلام) قدرت را به چنگ آورده بودند، امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) را خطری بالقوه و گاه بالفعل برای خود احساس می‌کردند که احتمال روی آوردن مردمان بدانان و زوال خلافت عبّاسی در هر زمان وجود داشت. از این‌رو، همگام با قدرت گرفتن بنی‌عبّاس، سخت‌گیری نسبت به امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) شدّت گرفت. از دوره منصور دوانیقی و پس از سال ۱۴۰ ق، فشارهای کارگزاران حکومت بر امامان (علیهم‌السّلام) و ناحیه امامت افزایش یافت. حمله شبانه به منزل آنان، دستگیری امام و یا افراد مرتبط با ایشان، حبس و تبعید ائمّه (علیهم‌السّلام) در دوره امام کاظم (علیه‌السلام)، امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السلام)، تلاش جاسوسان حکومتی برای نفوذ میان یاران امام و...از جمله سخت‌گیری‌هایی بود که اعمال می‌شد و امکان برقراری ارتباط مستقیم میان شیعیان عادی را با امام (علیه‌السّلام) دشوار می‌کرد.
سخت‌گیری‌ها در دوره منصور،‌ هارون، متوکّل و معتضد، شدت فراوان یافت. دستگیری محمّد بن ابی‌عمیر در دوره‌هارون، به سبب آن بود که نام شیعیانِ مرتبط با ناحیه امامت را افشا کند.

۲.۴ - تنوع نیازها

مراجعه به امام (علیه‌السّلام) در دوره‌های اوّلیه به منظور پرسش و رفع نیاز علمی افراد بود؛ ولی گسترش جامعه شیعی و بهبود اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، پرسش‌ها و راه کارهای جدیدی پدید آورد که با دوره پیشین، متفاوت بود. نیاز به ابلاغ موضع امام (علیه‌السّلام) به جامعه شیعه در سریع‌ترین زمان ممکن و از مطمئن‌ترین مسیر، احساس می‌شد. موضع‌گیری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شیعیان، از جمله این موضوعات جدید بود. گاه انقلاب یا شورش‌هایی علیه حکومت جور با ظاهری موجّه رخ می‌داد، ولی امام (علیه‌السّلام) شیعیان را از ورود به این مجادلات، نهی می‌کرد. گاه مباحث اجتماعی یا فرهنگی پدید می‌آمد که لازم بود نظریات امام (علیه‌السّلام) از طریق مطمئن به شیعیان رسانده شود. نهی از مجادلات کلامی در دوره‌هارون و مأمون، از جمله مواردی است که بدون ارتباط و تعامل با امام (علیه‌السلام)، سبب آسیب دیدن نظام شیعی می‌گشت؛ زیرا سبب سوء ظن بیشتر حکومت و توده سنّیان می‌گشت.

نکته بسیار مهم دیگر، ارتباط مالی افراد با ناحیه امامت بود. بهبود اوضاع اقتصادی شیعیان، سبب ازدیاد وجوه شرعی و تبرّعات ارسالی به امام (علیه‌السّلام) شد که نیاز به واسطه‌ای مطمئن، امانت‌دار و شایسته داشت که بتواند این اموال را به دور از دید مأموران حکومتی، جمع آوری کند و به امام تحویل دهد.

موقوفات ناحیه امامت در مناطق متفاوت نیز فراوان شده بود به گونه‌ای که در برخی مناطق مثل قم، صحابی بزرگواری همچون:احمد بن اسحاق،
[۱۶] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
مسئول امور مالی موقوفات بود. سرپرستی و ساماندهی این موقوفات نیز از طریق و مسیر نهاد وکالت انجام می‌گرفت.

۲.۵ - پدید آمدن انحرافات

سوء استفاده از جایگاه مقدّس امامان و ادّعای ارتباط با امام، از آسیب‌های مطرح در تاریخ شیعه محسوب می‌شود. امام رضا (علیه‌السّلام) ضمن برشمردن برخی از افراد منحرف که به دروغ، ادّعای رابطه با ائمّه‌پیشین را داشتند، به این آسیب اشاره کرده‌اند.
سوء استفاده غالیان، سبب انحراف در برخی از افرادی شد که گمان می‌کردند با نمایندگان آن ذوات مقدّس، ارتباط دارند. امام صادق (علیه‌السّلام) شخصاً برخی از افراد این گروه را لعن کرده و انحراف آنها را بیان نموده است.
در دوره‌های پسین و با گسترش افراد و مناطق جغرافیایی، زمینه این آسیب، بیشتر فراهم می‌آمد؛ زیرا هر کس (بویژه اگر وجاهت اجتماعی نیز داشت) ادّعای ارتباط با امام (علیه‌السّلام) را مطرح می‌کرد و در نتیجه، زمینه‌ای فراهم می‌آمد که کنترل آن، ممکن نبود. از این‌رو، لازم بود که ارتباط نامنظّم، غیر تشکیلاتی و غیر منضبط، به ارتباطی نظام‌مند با چهره و شناسنامه مشخّص تبدیل شود که بتواند ضمن جلب اعتماد مردم، ناخالصی‌های محتمل را نیز از خود و جامعه شیعی بزداید. تنها مرکزی که با انحرافات و سوء استفاده‌ها مبارزه می‌کرد و از طریق مطمئن، مطالب را به آگاهی عالمان می‌رساند، نهاد وکالت بود که با توجّه به وجاهت و جایگاه آن در نزد مردم، این خلأ را به شایستگی پر نمود. گزارش‌های متعدّدی از فعالیت نهاد وکالت برای مبارزه با انحراف فارس بن حاتم قزوینی در دست است. در بخش مربوط به انحرافات و مدّعیان وکالت، نمونه‌های دیگری ارائه خواهد شد.

۲.۶ - آماده سازی برای دوره غیبت کبرا

آمادگی شیعه برای ورود به دوره غیبت بویژه غیبت کبرا، به تهیه مقدّمات و تمرین و مهارت در ارتباط اجتماعی شیعیان نیازمند بود.
احاله انجام دادن برخی از مسئولیت‌ها به وکیلان، پاسخ‌گوییِ دانشمندان شیعه به مردم و عدم مراجعه مستقیم مردم به امام (علیه‌السلام)، پاسخ‌گویی مکتوب به مردم و عالمان، کاهش رویارویی حضوری و...از جمله اقداماتی بود که برای آماده‌سازیِ جامعه شیعی برای زندگی در عصر غیبت، انجام شد.
مؤلّف کتاب اثبات الوصیة در این باره نوشته است:
امام‌هادی (علیه‌السّلام) از بسیاری از شیعیان به استثنای افرادی از خواص خود، مستور بود. آن‌گاه که امامت به امام عسکری (علیه‌السّلام) رسید، حتّی با خواصّ شیعیان و جز آنها از پس پرده سخن می‌گفت، مگر در اوقاتی که به دربار حاکم می‌رفت. این استتار و در پرده بودن از جانب امام عسکری (علیه‌السّلام) و پدر بزرگوارش برای آن بود که شیعیان با شرایط عصر غیبت صاحب الزمان (علیه‌السّلام) آشنا و مأنوس شوند و بدان عادت کنند.
[۲۲] مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۷.

آغاز شدن غیبت با دوره غیبت صغرا نیز زمینه‌سازی برای ورود به دوره غیبت کبرا و تامّه بود که دیگر، وکیلان و نایبان خاص نیز وجود نداشتند.


دقّت در اسباب و دلایل تشکیل نهاد وکالت، وظایف این نهاد را نیز روشن می‌سازد. گفتنی است که وظایف نهاد وکالت در ابتدا محدود بود و با مرور زمان، گسترش یافت. وکیلان نخستین امام زمان (علیه‌السلام)، بیشتر به عنوان کارپرداز مالی و یا رابط مالی میان امّت و امام بودند و وظایف محدودی داشتند؛ ولی با گذشت زمان و گسترش نهاد وکالت، وظایف و عمل‌کرد آنان نیز گسترش یافت و در دوره عثمان بن سعید (وکیل خاص امام حسن عسکری (علیه‌السلام)) به اوج خود رسید و وظایف متعدّدی برای نهاد وکالت مشخّص شد. نگاه ما در این مجموعه، به تمام کارکردهای نهاد وکالت در طول دوره فعالیت افزون بر دویست ساله آن است.

مهم‌ترین وظیفه نهاد وکالت، برقراری ارتباط میان شیعیان و امام (علیه‌السّلام) بود که در حوزه‌های متفاوت اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، نمود می‌یافت.

ساختار نهاد وکالت به گونه‌ای طرّاحی شده بود که بتواند بدون دغدغه و اضطراب، رابطه بین امام (علیه‌السّلام) و شیعیان را تسهیل کند و نیاز شیعه به حضور امام (علیه‌السّلام) در جامعه را برآورده سازد و آنان را در تکالیف محوّله، یاری رساند.

رساندن نامه‌های حاوی سؤال و درخواست شیعیان از امام (علیه‌السّلام) و تحویل پاسخ امام (علیه‌السّلام) به شیعیان، از طریق نهاد وکالت صورت می‌گرفت. معمولاً جواب امام (علیه‌السّلام) ذیل سؤال و در همان ورقه درج می‌شد و به پرسش‌گر داده می‌شد. از این‌رو، پاسخ امام (علیه‌السّلام) با عنوان «توقیع» شهرت یافت. (توقیع: از ریشه وقع به معنای اثر نهادن بر چیزی است و در اصطلاح به امضا یا متنی گفته می‌شود که در ذیل ورقه یا ضمیمه آن، اضافه می‌شود)
[۲۳] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۱۲ (بخش پنجم: توقیعات/ درآمد).
گاه، نامه‌های شیعیان از طریق پیک سیّار، جمع آوری و به مرکز نهاد وکالت (یعنی بغداد) منتقل می‌شد.
شیوه نامه‌نگاری (مکاتبه) از دوره امام صادق (علیه‌السّلام) آغاز شد و به مرور زمان، رواج یافت و در دوره غیبت صغرا به تنها شیوه ارتباط میان امام و مردم تبدیل شد. از این‌رو، نسبت تعداد مکاتبات امامان (علیهم‌السّلام) در مقایسه با مجموع احادیث آنان، به مرور زمان افزایش یافت و در دوره غیبت صغرا به بالاترین حد خود رسید.
مهم‌ترین حوزه‌های انجام وظیفه نهاد وکالت را می‌توان این گونه برشمرد:

۳.۱ - اقتصادی

به سبب رفاه اقتصادی پدید آمده در جامعه، واجبات مالیِ شیعیان در این دوره فراوان شده بود. افزون بر آن، مواردی همچون: موقوفات، نذورات، صدقات، هدایا و تبرّعات نیز وجود داشت که در مجموع، درآمد فراوانی محسوب می‌شد.
از جهت دیگر، ناحیه امامت برای تأمین هزینه خود، رفع نیاز نیازمندان شیعه، خانواده شهدا، هویت بخشی به نظام شیعه و...مخارج فراوانی داشت که از طریق جمع‌آوری اموال به دست آمده، آن را تأمین می‌کرد. نهاد وکالت، وظیفه جمع‌آوری اموال از مناطق مختلف را به عهده داشت و به دستور امام (علیه‌السّلام) آنها را در موارد تعیین شده، هزینه می‌کرد.

۳.۱.۱ - نامه به شیعیان نیشابور

در نامه امام حسن عسکری (علیه‌السّلام) به شیعیان نیشابور آمده است:
هر فرد از شیعیان ما در آن ناحیه که از انحراف به دور و طالب حق است، حقوق ما را به ابراهیم بن عبده بپردازد و او نیز به رازی [وکیل ری و سرپرست وکلای شرق ایران] یا به کسی که او معیّن می‌کند، تحویل دهد.
در توقیع صادره خطاب به نماینده امام (علیه‌السّلام) در نیشابور، در‌باره تحویل اموال به مسئول نهاد وکالت آمده است:
«فَلا تَخرُجَنَّ مِنَ البَلدَةِ حَتّی تَلقَی العَمرِیَّ (رَضِیَ‌اللَّهُ‌عَنهُ) بِرِضایَ عَنهُ، و تُسَلِّمُ عَلَیهِ و تَعرِفُهُ و یَعرِفُکَ، فَاِنَّهُ الطّاهِرُ الاَمینُ العَفیفُ القَریبُ مِنّا و الَینا؛
[۲۵] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ص۳۲۸، ح۶۱۳.

از شهر بیرون نرو تا عَمری را ببینی (که خدا به خاطر خشنودی‌ام از وی، از او خشنود باشد) و بر او سلام بده و او را بشناس و او تو را بشناسد، که وی پاک و امین و عفیف و به ما نزدیک و نزد ما عزیز است. پس هر چه برای ما از هر کجا می‌آورند، تا پایان عمرش، به او برسانید تا او به ما برساند.»
با توجّه به این روی‌کرد بود که برخی از تجار قم، مستقیماً اموال خود را به سفیر دوم (یعنی محمّد بن عثمان) تحویل دادند.
[۲۷] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۷۹.

اموال تحویلی به نهاد وکالت، گاه واجبات مالی بود، همان‌گونه امام جواد (علیه‌السّلام) در نامه‌ای به علی بن مهزیار (وکیل ایشان در اهواز) دستور اخذ خمس در سال ۲۲۰ هجری را به او ابلاغ می‌نماید.

۳.۱.۲ - جمع‌آوری درآمد موقوفات

جمع‌آوری درآمد موقوفات ناحیه امامت در نواحی مختلف نیز بر عهده نهاد وکالت بود. احمد بن اسحاق اشعری در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)، وکیل موقوفات در قم بوده است.
[۳۱] ر.ک: قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
صالح بن محمّد بن سهل نیز در زمان امام جواد (علیه‌السلام)، وکیل وقف قم بوده است.
در کتاب تاریخ قم، تعداد متولّیان موقوفات در قم را حدود چهل نفر ذکر کرده است.
[۳۳] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۱۸ (مقدمه).
در گزارش رجال الکشّی از اعزام دو نماینده از سوی امام جواد (علیه‌السّلام) به قم برای اخذ وجوه شرعی از زکریا بن آدم، وکیل ناحیه در قم، سخن گفته شده است.
ابو‌جعفر محمّد بن علی بن اسود (از عالمان قم و نماینده نهاد وکالت در قم)، اموال مربوط به موقوفات قم را به ابوجعفر عمری - سفیر دوم امام (علیه‌السّلام) داد.
نهاد وکالت پس از تحویل اموال، قبض رسید آن را نیز برای آنان صادر می‌کرد که در اواخر عصر سفارت سفیر دوم، به سبب سخت‌گیری حکومت، مدّتی قبض رسید صادر نمی‌شد.
[۳۶] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۴.

حجم اموال جمع‌آوری شده برای امام، گاه چنان زیاد بود که علی بن اسماعیل بن جعفر صادق، در مقام سعایت از امام کاظم (علیه‌السّلام) به یحیی بن خالد برمکی گفت: «اموال از شرق و غرب به سوی او سرازیر شده و در خزانه‌هایی نگاه‌داری می‌شود و زمینی به قیمت سی هزار دینار خریده است».
[۳۷] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱.
[۳۸] مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۹۹.
[۳۹] ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۲۶.


۳.۱.۳ - فراوانی اموال در نزد وکیلان

فراوانی اموال در نزد وکیلان بویژه در آغاز کار نهاد وکالت، گاه سبب انحراف وکیلان و تاراج اموال ناحیه امامت نیز می‌گشت. مهم‌ترین سبب انحراف برخی از وکیلان امام کاظم (علیه‌السّلام) و پیدایش گروه واقفیه، به همین علت بوده است.
[۴۰] ر.ک: طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۳.


۳.۱.۴ - موارد مصرف اموال

موارد مصرف اموال جمع‌آوری شده توسط ناحیه وکالت نیز در گزارش‌هایی مورد اشاره قرار گرفته است: اعطای خرج سفر از سوی ناحیه مقدّسه به فرد هندیِ تازه مسلمان و شیعه،
[۴۳] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۳۳، ح۷۷۹.
فرستادن کفن و مخارج دفن ابوعبد اللَّه حائری از سوی سفیر دوم به واسطه جعفر بن محمّد بن متیل،
[۴۴] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۳۴۳، ح۶۲۲.
و اعطای کفن به علی بن زیاد صیمری
[۴۵] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۴۲۱، ح۷۴۶.
و حسن بن نصر قمی از سوی ناحیه مقدّسه، از جمله گزارش‌های مصرف اموال از جانب ناحیه مقدّسه است.
در گزارشی دیگر از پرداخت مستمرّی به گروهی از طالبیان (طالبیان، افرادی از خاندان ابو‌طالب هستند که در این جا به سبب برخورداری از حقّ خمس، یاد شده‌اند.) در زمان امام عسکری (علیه‌السّلام) سخن گفته شده است که پس از شهادت ایشان فقط به افراد معتقد به امامت امام عصر پرداخت شد و مستمری دیگران قطع شد.

۳.۲ - فرهنگی

اگر چه روی‌کرد مالی و اقتصادی در وکیلان دوره‌های اوّلیه، بیشتر به چشم می‌آید، ولی در سال‌های میانی و در مقاطع و نقاط عطف بویژه سال‌های منتهی به عصر غیبت، کارکرد فرهنگی وکیلان، نمایان‌تر می‌شود. از جمله پس از شهادت هر امام (علیه‌السّلام) و در فاصله زمانی موجود میان امام پیشین و امام پسین، وکیلان و نهاد وکالت به عنوان گروه معتمد مردم، جایگاهی ویژه داشتند و شبهه و حیرت آنان را برطرف می‌کردند.
پس از شهادت امام جواد (علیه‌السّلام) بزرگان شیعه در منزل محمّد بن فرج - وکیل برجسته امام جواد (علیه‌السّلام) جمع شدند و در باره امامت امام‌هادی (علیه‌السّلام) گفتگو کردند.
گزارش‌های دیگری از عمل‌کرد فرهنگیِ کارگزاران نهاد وکالت نیز در دست است. علی بن مسیّب، از امام رضا (علیه‌السّلام) پرسید: فاصله محلّ سکونت من با شما بسیار است...اکنون معالم دین خود را از چه کسی برگیرم؟ امام رضا (علیه‌السّلام) وکیل ناحیه مقدّسه در قم را به عنوان امین دین و دنیا معرفی کرد و فرمود: «از زکریا بن آدم یادگیر که نسبت به دین و دنیا امین است». علی بن مسیّب گوید: پس از بازگشت از خدمت امام (علیه‌السّلام) نزد زکریا بن آدم رفتم و آنچه را بدان نیاز داشتم، از وی پرسیدم.
احمد بن اسحاق (از وکیلان ناحیه در قم) از امام عسکری (علیه‌السّلام) در باره مرجع علمیِ پاسخ‌گو به نیازهای فرهنگی خود پرسش کرد و امام (علیه‌السلام)، عثمان بن سعید عمری را معرفی کرد و فرمود: «این عثمان بن سعید، مورد وثوق و امین است و هرچه بگوید و به شما برساند، از جانب من گفته و ابلاغ کرده است».
[۵۰] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۵.

جایگاه فرهنگی وکیلان ارشد و نهاد وکالت پس از شهادت امام عسکری (علیه‌السّلام) بیشتر نمایان می‌شود. در سال ۲۶۰ هجری و با آغاز غیبت امام مهدی (علیه‌السلام)، شخصیت معتمد و برجسته‌ای که می‌توانست حیرت و سرگردانی را از جامعه شیعه بزداید، شخص عثمان بن سعید عَمری بود که وجاهت فراوانی را به سبب داشتن وکالت از امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام) و ارتباط مستقیم با آنان کسب کرده بود. مقبولیت عمومی ایشان و پشتیبانی عالمان شیعه از ایشان، سبب عبور جامعه شیعه از دوره بحران شد.پ
وکیل دوم، جناب محمّد بن عثمان و وکیل سوم، جناب حسین بن روح نوبختی، صبغه فرهنگی بیشتری داشتند. محمّد بن عثمان، وثاقت خویش را با تصریح امام عسکری (علیه‌السّلام) و امام مهدی (علیه‌السّلام) بر کرسی نشانده و پاسخ‌گوی شبهات فرهنگی فراوانی بود.
حسین بن روح نیز پس از انحراف شلمغانی اعلام کرد که کتب او که در زمان استقامت نوشته شده، مفید و قابل استفاده است. او به سخن امام عسکری (علیه‌السّلام) نسبت به کتب ابن فضّال استناد کرد که فرموده بود: «خُذُوا ما رَوَوا وذروا ما رَاْوا؛
[۵۱] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۳۶۸، ح۶۳۹.
آنچه را روایت کرده‌اند، بگیرید و آنچه را نظر داده‌اند رها کنید.»
انتقال سؤالات علمی دانشمندان شیعه از طریق نهاد وکالت و پاسخ‌گویی ناحیه مقدّسه به آن پرسش‌ها در مورد فراوانی گزارش شده است که بازتاب وظیفه فرهنگی نهاد وکالت است. یعنی نهاد وکالت، رابط ناحیه امامت با دانش‌مندان بوده است. پرسش‌های فراوان محمّد بن عبد‌اللَّه بن جعفر حمیری و پاسخ‌های امام (علیه‌السّلام) از این گروه است.
[۵۲] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۸۷ (پاسخ پرسش‌های محمّد بن عبداللَّه حمیری).

اصولاً نگاه شیعیان بویژه دانشمندان به منصب امامت، از منظری عالمانه و فرهنگی بود و نهاد وکالت به عنوان ارتباط با ناحیه امامت، از جایگاه فرهنگیِ خاص بهره‌مند بود. گفتنی است که عالمان دین، فقیهان و متکلّمان، وظیفه اصلی در رفع مشکلات علمی را بر عهده داشتند؛ ولی در موارد خاص و بحرانی که حتّی عالمان نیز قادر به رفع مشکل نبودند، وکیلان و نهاد وکالت به میدان می‌آمدند و زمینه رفع بحران را فراهم می‌کردند.

۳.۳ - سیاسی اجتماعی

نهاد وکالت اگر چه در ابتدا نهادی اقتصادی و فرهنگی جلوه می‌کند، ولی ویژگی‌های سیاسی - اجتماعی این نهاد، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.
در دوره پس از آغاز غیبت امام عصر (علیه‌السلام)، نهاد وکالت و نایبان خاص به عنوان وکیل و جانشین امام (علیه‌السلام)، رهبریِ سیاسی - اجتماعی شیعیان را بر عهده گرفتند. رهبریِ جامعه شیعه در این دوره سخت و بحرانی، مهم‌ترین وظیفه نایبان خاص و نهاد وکالت محسوب می‌شد؛ زیرا تنها مرکز ثقل و نقطه اتکای جامعه شیعه در آن دوره محسوب می‌شد.
گفتنی است که جایگاه سیاسی - اجتماعی نهاد وکالت، به این دوره، منحصر نیست. وکیلان در دوره‌های پیشین نیز فعالیت‌های سیاسی - اجتماعی داشتند.
دست‌گیری وکیلان متعدّد توسط حکومت بنی‌عبّاس، حاکی از اثرگذاری نقش سیاسی - اجتماعی آنان در میان شیعیان است. زندانی شدن چند وکیل در متون تاریخی، مطرح شده است: علی بن جعفر همانی، وکیل امام‌هادی (علیه‌السلام)، محمّد بن فرج، وکیل دیگر امام‌هادی (علیه‌السلام)، ابو‌هاشم جعفری،
[۵۵] قطب الدین راوندی، سعید بن هبة‌الله، الخـرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۸۲، ح۱.
ابو‌علی بن راشد، عیسی بن جعفر بن عاصم و ابن‌بند.
[۵۶] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.
حتی حسین بن روح نوبختی وکیل سوم که جایگاه سیاسی - اجتماعی ویژه‌ای در جامعه و حتّی در دربار خلافت داشت نیز دستگیر شد و مدّتی را در زندان گذراند.

۳.۴ - حفاظتی

یکی از مهم‌ترین کارکردهای نهاد وکالت، ایجاد لایه پوششی و پدید آوردن سپر حفاظتی برای امام (علیه‌السّلام) بود. مصونیّت امام (علیه‌السّلام) و جایگاه امامت از گزند دشمنان، از مهم‌ترین وظایف نهاد وکالت، محسوب می‌شود. از جانب دیگر، نهاد وکالت، به سبب گستردگی تشکیلات و ارتباط نظام‌مند و مخفی، زمینه مصونیّت شیعیان را نیز فراهم می‌کرد تا حکومت، کمتر متعرّض افرادی شود که در پی ملاقات با امام (علیه‌السّلام) بودند و یا جاسوسانی که در پی شناساییِ افراد مرتبط با امام و ناحیه امامت بودند، نتوانند متعرّض مردم شوند.
کارکرد نیابتی نهاد وکالت در پی‌گیری مباحث مرتبط با امام و امّت، در زمان حضور امام (علیه‌السلام)، سبب مراجعه کمتر شیعیان به امام (علیه‌السّلام) می‌شد و کاهش مراجعات، سبب مصون ماندن امام (علیه‌السّلام) از اتّهام تشکیل گروه مخالف می‌گشت. همچنان که کاهش مراجعه مردم به امام (علیه‌السّلام) سبب مصون ماندن آنان از تعقیب ماموران حکومتی‌ای می‌شد که بیت امام (علیه‌السّلام) را تحت نظر داشتند. بدین سبب، زمانی که خفقان سیاسی شدّت می‌گرفت، به دستور امام، تمام ملاقات‌ها لغو می‌شد و گاه افراد مراجعه کننده از مراجعه به وکیلان نیز منع می‌شدند.
[۵۸] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۴، ح۶۸۱.



اصطلاح نهاد وکالت (که در این نوشتار از آن استفاده می‌شود)، نشان‌دهنده ساختاری تشکیلاتی و منضبط است. اگر چه به سبب ابتدایی بودن آن تشکیلات، در توصیف آن، از عبارت «سازمان» نمی‌توان استفاده کرد؛ زیرا تعریف سازمان در حوزه اداری معاصر، به گونه‌ای است که نهادهای ابتداییِ دوره کهن را در برنمی‌گیرد.
نهاد وکالت در آغاز، ساختاری ساده و بسیط داشت؛ ولی پس از سال دویست هجری و بویژه در دوره امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السلام)، ساختاری منضبط و تشکیلاتی یافت. امام (علیه‌السّلام) در رأس هرم قرار داشت و نایب خاص، پس از ایشان قرار می‌گرفت. در رده بعدی، وکلای ارشد قرار داشتند که منطقه بزرگی را (مثل منطقه شمال ایران از ری تا خراسان) تحت پوشش داشتند. سپس نوبت به وکلای جزء می‌رسید که معمولاً در نواحی دوردست و زیر نظر وکلای ارشد به فعالیت می‌پرداختند. وکلای ارشد و وکیلان جزء، در منطقه خود مقیم بودند. وکیلان موقوفات نیز در مناطقی که اموال وقفی وجود داشت، در کنار وکیلان جزء قرار می‌گرفتند.
افزون بر وکیلان گفته شده، گاه نمایندگانی از سوی رهبری نهاد به صورت سیّار به مناطق متفاوت اعزام می‌شدند و اموال جمع‌آوری شده نزد وکیلان را به مرکز، منتقل می‌کردند. گاه وکیلان جزء یا وکلای موقوفات، شخصاً به مرکز منطقه و یا بغداد (مرکز نهاد وکالت) می‌رفتند و گاه نمایندگانی را برای ارسال اموال و یا مکتوبات، اعزام می‌کردند.
عمل‌کرد وکیلان ارشد، جزء و موقوفات، از طرف افراد ارشد و گاه شخص امام (علیه‌السّلام) بررسی می‌شد و گاه به مؤاخذه و بازخواست آنها منجر می‌گشت. اختلاف بین وکیلان رده پایین بویژه در مناطق مشترک نیز به وسیله مقامات بالاتر و گاه امام (علیه‌السّلام) حلّ و فصل می‌شد.
ظاهراً نصب نایب خاص و وکلای ارشد، با توقیع مستقیم امام (علیه‌السّلام) انجام می‌شد. این امر بویژه در مواردی که وکیل منطقه از دنیا می‌رفت و وکیل جدید جایگزین او می‌گشت، اهمّیت می‌یافت. گزارش‌های جالبی از انتصاب ابوعلی بن راشد، پس از علی بن حسین بن عبدربه ( وکیل امام (علیه‌السّلام) در مدائن و اطراف بغداد) در دست است.
همچنین در نصب ابراهیم بن عبده به عنوان وکیل منطقه نیشابور، توقیعات چندی صادر شده است که حاکی از اختلاف نظر در محدوده جغرافیایی وکیلان جزء آن منطقه است.


جایگاه وکیلان و کارگزاران نهاد وکالت در میان مردم به عنوان حلقه وصل امام و مردم، اقتضا می‌کرد که آنان از ویژگی‌هایی فراتر از دیگران برخوردار باشند؛ ویژگی‌هایی همچون: عدالت و وثاقت، مدیریت، رازداری و پنهانکاری، وجاهت اجتماعی، اعتقاد به کار تشکیلاتی، کاردانی، نظم و انضباط، احتیاط، علم، قداست، ورع و تقوا و...از لوازم کارگزاران نهاد وکالت بوده است.
روشن است که این ویژگی‌ها در همه کارگزاران، یکسان نبوده است؛ بلکه موقعیت و رتبه آنان در نهاد وکالت در لزوم دارا بودن صفات والاتر و کامل تر، دخالت داشته است. برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های کارگزاران از این قرار است:

۵.۱ - کاردانی تدبیر و مدیریت

اوّلین و مهم‌ترین ویژگی وکیلان کل و جزء ناحیه مقدّسه، تدبیر، کاردانی و مدیریت شیعیان در فضای خفقان آلوده سیاسی حاکم بر جامعه اسلامی بود. گروه شیعیان در این فضای آلوده و پُرخطر، نیاز به رهبرانی داشت که با مدیریت و تدبیر خاص، این مجموعه را از این دوره خطرناک، به سلامتی عبور دهد، آسیب‌های محتمل را شناسایی کند و ارتباط درونیِ توده شیعیان را با رهبر غایب خویش به گونه‌ای ساماندهی نماید که هم آرامش درونی جامعه شیعی استمرار یابد و هم بهانه‌ای در دست حاکمیت عبّاسی قرار نگیرد. انضباط شخصی و تشکیلاتی در این مجموعه، نیاز اوّلیه و بسیار مهم بود.
زمانی عبد‌اللَّه بن سلیمان (وزیر عبّاسیان) برای نفوذ در میان وکلا و شناسایی آنان، جاسوسانی را مأمور کرد تا پول‌هایی را به عنوان وجوه شرعی به وکلا تحویل دهند. از طرف ناحیه مقدّسه به همه وکیلان ابلاغ شد که هیچ کس پولی از کسی قبول نکند. این دستور به صورت کامل انجام شد و جاسوسان نتوانستند حتّی از یک وکیل ناحیه مقدّسه، سندی به دست آورند. جاسوسی نزد محمّد بن احمد رفت و هر چه در پرداخت پول به او اصرار کرد، او تجاهل کرد و همه چیز را انکار نمود.
[۶۲] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۴، ح۶۸۱.

حسین بن روح نوبختی برای آن که ناحیه وکالت آسیب نبیند، دربان خود را (که به معاویه ناسزا گفته بود) از کار برکنار کرد. در کاردانی و تدبیر حسین بن روح همین بس که او در عین دارا بودن نیابت خاص امام مهدی (علیه‌السلام)، با دربار عبّاسی و وزرای آنان نیز ارتباط و رفت و آمد داشت.
عثمان بن سعید نیز با استفاده از جایگاه خویش به عنوان تأجر روغن و عسل در مرکز خلافت اسلامی، رفت و آمد داشت و امور مربوط به نهاد وکالت را رهبری می‌نمود.

۵.۲ - رازداری و نهان کاری

موقعیت خاص نهاد وکالت اقتضا می‌کرد که مخفی‌کاری، راه کار اصلی در تمام امور مرتبط با آن باشد. از این‌رو، مدیریت و سلسله مراتب در آن، از دشواریِ خاصی برخوردار بود.

جعفر بن احمد بن متیل و پدرش احمد بن متیل، از اعضای اصلی نهاد وکالت در دوره محمّد بن عثمان (نایب دوم) بودند؛ ولی هنگام تعیین نایب سوم، حسین بن روح نوبختی (که رتبه‌ای پایین‌تر از آنها داشت) به عنوان نایب سوم معرفی شد. ابو‌سهل نوبختی در توجیه دلایل انتخاب حسین بن روح، به ویژگیِ نهان‌کاری کامل در نهاد وکالت اشاره کرده و گفته است: «اگر من مکان امام غایب را چنان‌که ابو‌القاسم حسین بن روح می‌داند، می‌دانستم، شاید در تنگنای محاجّه، آن را بر خصم افشا می‌کردم. در صورتی که ابو‌القاسم [حسین بن روح] اگر امام را زیر عبای خود پنهان داشته باشد و او را با قیچی، ریزریز کنند، امام را آشکار نخواهد کرد».
[۶۳] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۳۶۷، ح۶۳۷.

حسین بن روح، در سایه همین پنهان‌کاری، حتّی با دربار عبّاسی رابطه‌ای نزدیک داشت.
وکیل اوّل، عثمان بن سعید عُمری (که از کودکی در خانه امام‌هادی (علیه‌السّلام) حضور داشت) به عنوان تاجر روغن و عسل، شهره بود و در پناه شغل خویش، نامه‌های متبادل شده بین امام، وکیلان جزء و مردم را منتقل می‌کرد.
داوود بن اسود، واسطه امام عسکری (علیه‌السّلام) برای رساندن برخی از نامه‌های عثمان بن سعید بود؛ نامه‌هایی که در قالبی چوبی جاسازی شده بود و او بدون آن که از محتوای آن آگاه باشد، مأمور رساندن آنها بود. بر اثر بی‌احتیاطی او، چوب حامل نامه‌ها شکسته و نامه‌ها بیرون ریخته شد و به سبب این بی‌احتیاطی، مورد مؤاخذه امام قرار گرفت.
یادکرد کناییِ نام امام (علیه‌السّلام) در نوشته‌ها و گفته‌ها نیز گونه‌ای پنهانکاری و رازداری شمرده می‌شود.در نامه‌ها و حواله‌های مالی، از امام (علیه‌السّلام) به عنوان «غریم» یعنی طلب‌کار یاد می‌شد که در نزد صاحبان و رابطان مالی، لقبی شناخته شده بود؛ ولی در نزد دیگران، بسیار عادی جلوه می‌کرد.
این شیوه سبب شد هنگامی که دستگاه جاسوسی بنی‌عبّاس، برای شناسایی سازمان وکالت، جاسوسانی را به سراغ آنان فرستاد، آنان به راحتی از این دام فرار کردند و توانستند نهاد وکالت را از آسیب جدّی، مصون دارند.

۵.۳ - عدالت و وثاقت

نمایندگی بی‌واسطه یا با واسطه امام (علیه‌السّلام) در امور مالی، نیازمند اعتماد امام و عدالت و وثاقت شخص است بویژه در مورد کسانی که نمایندگیِ منطقه‌ای را بر عهده داشتند. همچنین رابط بودن بین امام و مردم و انتقال پرسش‌ها و پاسخ‌ها اقتضا می‌کرد که امام (علیه‌السّلام) و مردم به این نمایندگان اعتماد داشته باشد.
در برخی از دوره‌ها - که گاه از آن با نام دوران «حیرت» یاد می‌شود (تنها وثاقت افراد و نهاد وکالت بود که می‌توانست ریشه تردیدها را بزداید و کار را سامان دهد.) برخی از وکیلان همچون نایبان خاص - به صراحت از جانب امام (علیه‌السّلام) توثیق شده‌اند. «العَمرِیُّ وَ ابنُهُ ثِقَتانِ، فَما ادَّیا الَیکَ عَنّی فَعَنّی یُؤَدّیانِ؛ عَمری و فرزند او مورد اعتماد من هستند و آنچه به تو برسانند، از سوی من رسانده‌اند».
حتّی برخی از نمایندگان که در پایان کار، منحرف شدند، در دوره فعالیت در نهاد وکالت، استقامت داشته و مورد توثیق امام (علیه‌السّلام) قرار گرفته‌اند.
امام مهدی (علیه‌السّلام) در سخنی عام، وثاقت کلّی نمایندگان نهاد وکالت را بیان کرده و فرموده است:
«لَیسَ فینا شَکٌّ و لا فیمَن یَقومُ مَقامَنا شَکٌّ؛
[۶۷] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۰، ح۶۷۸.
هرگز در باره ما و کسانی که از طرف ما فعالیت می‌کنند، نباید شک شود.»
بسیاری از رجالیان با تعمیم وثاقت مالی وکیلان، وثاقت رجالیِ آنان را به صِرف دارا بودن مقام وکالت پذیرفته‌اند. شیخ طوسی،
[۶۸] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۰۹.
علّامه حلی،
[۶۹] طوسی، محمد بن حسین، رجال الطوسی، ص۴.
شیخ بهایی،
[۷۰] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱.
و وحید بهبهانی،
[۷۱] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱.
از کسانی هستند که به تصریح یا به اشاره، وکالت از ناحیه امام (علیه‌السّلام) را دلیل توثیق فرد برشمرده‌اند.
مرحوم وحید بهبهانی نوشته است که ائمه (علیهم‌السّلام) تنها کسانی را که مورد اعتماد و وثوق بوده و از عدالت برخوردار بودند، به وکالت نصب می‌کردند.
[۷۲] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱۰.

گفتنی است که برخی از رجالیان همانند شیخ عبد‌النبی جزایری
[۷۳] مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، ج۳، ص۷۷ (چاپ شده در تنقیح المقال).
[۷۴] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ص۳۸۳ (سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهم السلام).
و آیة اللَّه خویی،
[۷۵] خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۷۷.
با این تلازم مخالفت کرده‌اند. مرحوم خویی نوشته است: اگر این تلازم وجود داشت، حتّی یک مورد خیانت و انحراف در سازمان وکالت پدید نمی‌آمد، در حالی که مسلّم است مواردی از انحراف در این نهاد، پدید آمده است.
[۷۶] خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۷۷.


۵.۳.۱ - نکته

آگاهی چندانی از میزان دانش دینی و مباحث حدیثی تمام وکیلان در دست نیست. روشن است که بیشتر وکیلان، از عالمان طراز اوّل و شاخص منطقه جغرافیایی خود نبوده‌اند. حتّی نایبان خاص وکیلان ارشد نیز از عالمان طراز اوّل محسوب نمی‌شدند. عثمان بن سعید، به غیر از روایاتی که به سبب موقعیت اداری خود در نهاد وکالت نقل کرده است، روایات‌اندکی دارد. محمّد بن عثمان و حسین بن روح نیز اگر چه روایات بیشتری دارند، ولی در مقایسه با محدّثان، فقیهان و دیگر عالمان شیعه، از جایگاه علمی ویژه‌ای برخوردار نبوده‌اند. در میان وکیلان دیگر ناحیه مقدّسه، گاه راویان و عالمانی همچون: احمد بن اسحاق و شلمغانی به چشم می‌آیند؛ ولی مشخّص است که ویژگیِ علمی آنان مورد توجّه نبوده است، حتّی در رتبه بندی و جایگاه اداری وکیلان نیز جایگاه علمی آنان مورد توجّه نبوده و ویژگی‌های اجتماعی و مدیریتی آنان اهمیّت بیشتری داشته است.(آیة اللَّه شبیری زنجانی نوشته‌اند: نوّاب اربعه، هیچ یک به عنوان مراجع علمی طایفه امامیه مطرح نبوده‌اند.)
[۷۷] ر.ک: شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص۱۷۳

در دوره فعالیت وکیلان، حتّی در غیبت صغرا عالمان بزرگی در قم و بغداد می‌زیستند؛ ولی در نهاد وکالت جایگاهی نداشتند. حتّی حسین بن روح، کتاب التادیب را از شهر بغداد نزد علمای قم فرستاد و نظر آنان را نسبت به آن جویا شد.
از این جهت، به نظر می‌رسد که ویژگی علمی در مجموعه افراد وکالت به عنوان شاخص، لحاظ نمی‌شده است و ویژگی‌های اجتماعی، اداری و تشکیلاتی، مورد توجّه بوده است. جالب آن که عالمان طراز اوّل شیعی، به وکیلان مراجعه کرده و پاسخ سؤالات و ابهامات خود را از طریق آنان از امام (علیه‌السّلام) می‌پرسیدند. مردم نیز برای پاسخگویی به پرسش‌های خود از شیوه متعارف مراجعه به عالمان استفاده می‌کردند.


گستره جغرافیاییِ نهاد وکالت، به پراکندگی جمعیت شیعیان در نقاط متفاوت سرزمین‌های اسلامی، وابسته بود. مرکز نهاد وکالت در بغداد مستقر بود و در نواحی عراق همچون: کوفه، مداین، واسط، بصره و نصیبین، نمایندگانی داشت. بیشترین فعّالیت وکیلان در نواحی ایران بود که شهرهایی همچون: قم، آوه، همدان، ری، قزوین، کرمانشاه، آذربایجان، اهواز، خراسان (بیهق، سبزوار، مرو، بلخ، کابل، سمرقند و بخارا) وکیلان مستقل داشتند.
در شبه جزیره عربستان، از جمله: مدینه، مکّه و یمن نیز نهاد وکالت فعال بود. گفتنی است که در دوره‌های متفاوت، از نمایندگان متفاوت این سرزمین‌ها یاد شده است.
گزارشی از فعالیت نهاد وکالت در سایر سرزمین‌های اسلامی در دست نیست که به علّت عدم حضور شیعیان و یا شمار‌ اندک شیعیان در آن بلاد است.
اکنون به اختصار، نمایندگان متفاوت سرزمین‌های شیعه نشین را در دوره‌های متفاوت ذکر می‌کنیم. شهرهای مدینه و مکّه به سبب آن که از دوره آغازین وکالت، مرکز فعالیت وکیلان بوده‌اند، مقدّم شده و سپس به مناطق مختلف عراق و آن گاه به مناطق ایران پرداخته‌ایم.
ترتیب ذکر وکیلان نیز بر حسب تاریخ‌مندی زمان وکالت آنهاست:

۶.۱ - مدینه

مفضل بن عمر در دوره امام صادق (علیه‌السلام)؛
[۷۸] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
[۷۹] مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۲۷، ص۳۴۲.
[۸۰] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ش۱۲۰۸۴.

معلی بن خنیس، در دوره امام صادق (علیه‌السلام)؛
[۸۲] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
[۸۳] مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۴۷، ص۸۱.

نصر بن قاموس، در دوره امام صادق (علیه‌السلام)؛
[۸۴] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
[۸۵] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ش۱۲۴۵۱.

عبد‌الرحمان بن حجّاج، در دوره امام صادق (علیه‌السّلام) تا امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۸۶] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۰۹.

هشام ابن ابراهیم، در دوره امام رضا (علیه‌السلام)؛
[۸۷] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۸۴۶.

محمّد بن احمد بن حماد، در دوره امام حسن عسکری (علیه‌السلام)؛
یحیی بن محمّد عریضی، در دوره غیبت؛

۶.۲ - مکّه

خالد بن نجیح، در دوره امام کاظم (علیه‌السلام)؛
علی بن جعفر همّدانی، در دوره امام‌هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السلام)؛
[۹۴] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.


۶.۳ - کوفه

عبد‌الرحمان بن حجّاج، در دوره امام صادق (علیه‌السّلام) تا امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۹۹] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ش۵۶۱۸.
حیان سرّاج، در دوره امام کاظم (علیه‌السلام)؛
[۱۰۰] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۶۰، ش۸۷۱.

صفوان بن یحیی، در دوره امام رضا (علیه‌السّلام) و امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۰۱] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۱، ص۴۳۹، ش۵۲۲.
[۱۰۲] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ش۵۷۸۰.
[۱۰۳] ر.ک: جاسم، محمد حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (علیه‌السلام)، ص۱۳۶.

ایّوب بن نوح، در دوره امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
[۱۰۴] زجاب نجاس، ص۷۴.

خاندان بنو‌کولی، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۰۵] مفید، محمد بن محمد، الفصول العشرة فی الغیبة، ص۳۶۱.

خاندان بنی‌زجوجی، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۰۶] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۸۵.

خاندان بنو‌زراره، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۰۷] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۸۵.

عاصمی، در دوره غیبت صغرا؛
ابو‌جعفر زجرجی، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۰۹] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۷.
[۱۱۰] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۸.
[۱۱۱] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.

احمد بن محمّد بن سلیمان رازی، در دوره غیبت صغرا.
[۱۱۲] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۷.
[۱۱۳] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۸.
[۱۱۴] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.


۶.۴ - بغداد

عبد‌الرحمان بن حجّاج، در عصر امام کاظم (علیه‌السّلام) تا امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۱۶] حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۱۱۳.
[۱۱۷] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۲۹۳، ش۸۰۷.
[۱۱۸] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۲۹۳، ش ۸۰۸

زیاد بن مروان قندی، در عصر امام کاظم (علیه‌السلام)؛
محمّد بن فرج، در دوره امام جواد (علیه‌السّلام) و امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
حسین بن عبد ربّه، در عصر امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
ابو‌علی بن راشد، در عصر امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
عروة بن یحیی دهقان، در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)؛
سلیمان نواده زراره، در عصر امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
احمد بن اسحاق، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۲۶] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۷۲.
[۱۲۷] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۷۵ - ۲۷۷.

محمّد بن احمد بن جعفر قطان، در عصر غیبت صغرا؛
[۱۲۹] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۸۳ - ۲۸۵.

حاجز بن یزید وشاء، در عصر غیبت صغرا؛
[۱۳۰] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۱.
[۱۳۱] صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۸۸.
[۱۳۲] صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۹۹.
[۱۳۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۴.
[۱۳۴] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۵.

محمّد بن صالح همدانی، در عصر غیبت صغرا؛
[۱۳۶] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۱، ح۱۵.
[۱۳۷] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۷.

محمّد بن جعفر اسدی رازی، در عصر غیبت صغرا؛
[۱۳۸] صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۵۴ - ۴۶۵، ح۲۲.

ابو‌محمّد علی بن علی بن همام؛
[۱۳۹] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶ - ۲۲۷.

ابو‌عبد‌اللَّه بن محمّد کاتب؛
[۱۴۰] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶ - ۲۲۷.

ابو‌عبد‌اللَّه باقطانی؛
ابو‌سهل اسماعیل بن علی نوبختی؛
ابو‌عبد‌للَّه حسن بن وجناء؛
[۱۴۵] تهرانی، آقا بزرگ، نوابغ الرواة، ص۹۶.
جعفر بن متیل؛
احمد بن جعفر بن متیل؛
[۱۴۸] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶.

بلالی، در عصر امام‌هادی (علیه‌السلام)، امام عسکری (علیه‌السّلام) و ابتدای غیبت صغرا؛
محمّد بن علی شلمغانی، در عصر وکیل دوم؛
[۱۵۰] جاسم، محمد حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (علیه‌السلام)، ص۱۹۵، به نقل از ذهبی.
[۱۵۱] ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۵، ص۱۹۱

مدائنی، در عصر وکیل دوم.
[۱۵۲] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۵ - ۲۲۷.
[۱۵۳] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۲۰ - ۳۲۱.


۶.۵ - سامرا

عثمان بن سعید عمری، در دوره امام‌هادی (علیه‌السلام)، امام عسکری (علیه‌السّلام) و غیبت صغرا؛
فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی، در دوره امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
علی بن جعفر همانی، در دوره امام عسکری (علیه‌السلام)؛
[۱۵۶] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۷، ش۱۰۰۶.

حسن بن احمد در دوره غیبت صغرا.

۶.۶ - قم

عبد‌العزیز بن مهتدی قمی، در دوره امام رضا (علیه‌السلام)؛
[۱۵۹] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۵، ش ۹۷۶.

زکریا بن آدم قمی، در دوره امام رضا (علیه‌السّلام) و امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۶۱] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ش۴۲۳۶.

مسافر، در دوره امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۶۳] اربلی، ابن‌ابی‌الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۱۰۹.
[۱۶۴] ناصر الشریعة، محمّد‌حسین، تاریخ قم، ص۱۳۴.

یحیی بن ابی‌عمران، در دوره امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۶۵] ازدی، یزید بن محمد، تاریخ الموصول، ج۲، ص۳۶۸.

احمد بن حمزه بن یسع، در دوره امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
[۱۶۷] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۵۸.
[۱۶۸] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۳۱، ش۱۰۵۳.

احمد بن اسحاق اشعری قمی، در دوره امام عسکری (علیه‌السلام)؛
[۱۶۹] قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.

محمّد بن احمد بن جعفر قمّی عطار، در دوره امام عسکری (علیه‌السلام)؛
[۱۷۰] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۱۶ - ۳۱۷.
[۱۷۱] مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۰۰ - ۳۰۳.

حسن بن نضر قمی؛
[۱۷۵] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۱.

ابا‌صدام.
[۱۷۷] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۱.


۶.۷ - ری

ابوعلی محمّد بن احمد بن حماد مروزی، در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)؛
[۱۷۸] طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۵، ح۱۰۸۸.

محمّد بن جعفر اسدی رازی؛
[۱۷۹] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۴، ح۲۸.
[۱۸۰] طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۵۷.

اسدی؛
بسامی.

۶.۸ - همدان

یحیی بن ابی‌عمران، در دوره امام جواد (علیه‌السلام)؛
[۱۸۳] حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، ص۲۸۲.
[۱۸۵] ازدی، یزید بن محمد، تاریخ الموصل، ج۲، ص۳۶۸.

ابراهیم بن محمّد همدانی، در دوره امام جواد؛
علی بن ابراهیم بن محمّد همدانی، در دوره غیبت صغرا؛
محمّد بن علی بن ابراهیم، در دوره غیبت صغرا؛
قاسم بن محمّد بن علی بن ابراهیم، در دوره غیبت صغرا؛
ابوعلی بسطام بن علی؛
عزیز بن زهیر؛
ابو‌عبد‌اللَّه‌ هارون بن عمران؛
محمّد بن صالح بن محمّد همدانی.
[۱۹۵] نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۳۶، ش۹۲۸.


۶.۹ - آذربایجان

قاسم بن علاء، در دوره غیبت صغرا؛
[۱۹۶] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۹۲ (و این افراد).

حسن بن قاسم بن علاء، در دوره غیبت صغرا؛
احمد دینوری.
[۱۹۸] طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۸۲ - ۲۸۵.


۶.۱۰ - اهواز و بصره

عبد‌اللَّه بن جندب، در دوره امام کاظم (علیه‌السّلام) و امام رضا (علیه‌السلام)؛
علی بن مهزیار، در عصر امام رضا (علیه‌السّلام) تا امام‌هادی (علیه‌السلام)؛
ابراهیم بن مهزیار، در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)؛
محمّد بن ابراهیم بن مهزیار، در دوره غیبت صغرا؛
محمّد بن نفیس در دوره غیبت صغرا.
[۲۰۵] اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ص۲۰۲.
[۲۰۶] ر.ک: نصیبی، ابو‌القاسم بن حوقل، صورة الارض، ص۴۲۶.


۶.۱۱ - بیهق و نیشابور

بیهق، (سبزوار) و نیشابور:
فضل بن سنان، در عصر امام رضا (علیه‌السلام)؛
[۲۰۹] مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ش۹۴۷۰.

ابراهیم بن سلامه، در عصر امام رضا (علیه‌السلام)؛
ایّوب بن ناب، در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)؛
ابراهیم بن عبده، در عصر امام عسکری (علیه‌السلام)؛
محمّد بن شاذان بن نعیم نیشابوری، در عصر غیبت صغرا.

۶.۱۲ - سمرقند

علی بن حسین بن علی، در دوره غیبت صغرا؛
[۲۲۰] حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۹۴.

ابو‌محمّد جعفر بن معروف، در دوره غیبت صغرا.


اسامی ۸۵ نفر از وکیلان اعم از نایب خاص، وکیل ارشد، وکیل جزء و وکیل موقوفات، در دست است که البته از استناد متفاوتی برخوردارند. اکنون به اجمال، نام این افراد را به ترتیب الفبایی در پی می‌آوریم.
[۲۲۲] ر.ک: جباری، محمد رضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (علیهم‌السّلام)، ص۴۸۲ - ۶۳۸.

۱.ابراهیم بن سلام نیشابوری؛
۲.ابراهیم بن عبده نیشابوری؛
۳.ابراهیم بن محمّد بن یحیی همدانی؛
۴.ابراهیم بن مهزیار اهوازی؛
۵. ابوالحسن علی بن محمّد سمری؛
۶.ابوالحسین محمّد بن جعفر اسدی رازی؛
۷.ابوالقاسم حسن بن احمد؛
۸.ابوالقاسم حسین بن روح نوبختی؛
۹.ابو‌جعفر محمّد بن احمد زجوزجی؛
۱۰.ابو‌جعفر محمّد بن عثمان بن سعید عَمری؛
۱۱.ابوجعفر محمّد بن علی اسود؛
۱۲.ابوجعفر محمّد بن علی شلمغانی؛

۱۳.ابوطاهر محمّد بن علی بن بلال؛
۱۴. ابوعبد‌اللَّه بزوفری؛
۱۵.ابوعبد‌اللَّه‌هارون بن عمران همدانی؛
۱۶.ابوعلی بسطام بن علی؛
۱۷.ابوعلی حسن بن راشد؛
۱۸.ابوعلی محمّد بن ابی‌بکر، همام بن سهیل کاتب اسکافی؛
۱۹.ابوعلی محمّد بن احمد بن حمّاد مروزی محمودی؛
۲۰.ابوعمرو حذّاء؛
۲۱.ابوعمرو عثمان بن سعید عمری؛
۲۲.ابومحمّد جعفر بن معروف کشی؛
۲۳.ابومحمّد حسن بن علی وجناء نصیبی؛
۲۴.ابومحمّد حسن بن‌هارون بن عمران همدانی؛
۲۵.ابو‌هاشم داوود بن قاسم جعفری؛
۲۶.احمد بن اسحاق اشعری قمی؛
۲۷.احمد بن اسحاق رازی؛
۲۸.احمد بن حمزة بن یسع بن عبد اللَّه قمی؛
۲۹.احمد بن متّیل قمی؛
۳۰.احمد بن هلال کرخی؛
۳۱.اُسامة بن حفص؛
۳۲.اسحاق بن ابراهیم حُضَینی؛
۳۳.ایّوب بن ناب؛
۳۴.ایّوب بن نوح بن دراج نَخَعی؛
۳۵.ابوصدام؛
۳۶.بسّامی؛
۳۷.جعفر بن احمد بن متّیل قمی؛
۳۸.جعفر بن سهیل صیقل؛
۳۹.جعفر بن عبد الغفار؛
۴۰.حاجز بن یزید وشّاء؛
۴۱.حسن بن محمّد بن قطاة صیدلانی؛
۴۲.حسن بن نضر قمّی؛
۴۳.حمران بن اَعین؛
۴۴.حیان سرّاج؛
۴۵.خیران خادم قراطیسی؛
۴۶.زکریا بن آدم قمّی؛
۴۷.زیاد بن مروان قندی؛
۴۸.صالح بن محمّد بن سهل؛
۴۹.صالح بن محمّد همدانی؛
۵۰.صفوان بن یحیی بجلی؛
۵۱.عاصمی؛
۵۲.عبد الرحمان بن حجّاج بَجَلی؛
۵۳.عبد‌العزیز بن مهتدی اشعری قمی؛
۵۴.عبد اللَّه بن جندب بَجَلی؛
۵۵.عبد‌اللَّه بن محمّد حُضَینی؛
۵۶.عثمان بن عیسی رواسی؛
۵۷.عروة بن یحیی نخاس دهقان؛
۵۸.عزیز بن زهیر؛
۵۹.علی بن ابراهیم بن محمّد بن یحیی همدانی؛
۶۰.علی بن ابی‌حمزه بطائنی؛
۶۱.علی بن جعفر همانی برمکی؛
۶۲.علی بن حسین بن عبدربّه؛
۶۳.علی بن حسین بن علی طبری سمرقندی؛
۶۴.علی بن ریان بن صلت اشعری قمی؛
۶۵.علی بن مهزیار اهوازی؛
۶۶.علی بن یقطین بن موسی بغدادی؛
۶۷.فارس بن حاتم بن ماهویه قزوینی؛
۶۸.فضل بن سنان؛
۶۹.قاسم بن علاء آذربایجانی؛
۷۰.قاسم بن محمّد بن علی بن ابراهیم بن محمّد همدانی؛
۷۱.محمّد بن ابراهیم بن مهزیار اهوازی؛
۷۲.محمّد بن احمد بن جعفر قمی عطّار قطّان؛
۷۳.محمّد بن سنان خزاعی زاهری؛
۷۴.محمّد بن شاذان بن نعیم شاذانی نیشابوری؛
۷۵.محمّد بن صالح بن محمّد همدانی دهقان؛
۷۶.محمّد بن عباس قمی؛
۷۷.محمّد بن علی بن ابراهیم بن محمّد همدانی؛
۷۸.محمّد بن فرج رخجی؛
۷۹.معلّی بن خنیس؛
۸۰.مفضّل بن عمر جُعفی؛
۸۱.نصر بن قابوس لخمی؛
۸۲.هشام بن ابراهیم عبّاسی همدانی راشدی؛
۸۳.یحیی بن ابی‌عمران همدانی؛
۸۴.یونس بن یعقوب بَجَلی دُهنی کوفی.


۱. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الطوسی، ص۱۵۳ - ۳۲۸.    
۲. ر.ک: طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۴۷۴.
۳. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۴۸۲.
۴. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۵۶۷.
۵. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۶۰۵.
۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۶۲۴.
۷. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۴.
۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۹.
۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۹.
۱۰. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۳۳.
۱۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۷۱.
۱۲. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۳۰.
۱۳. قطب‌ راوندی‌، سعید بن هبة‌اللّه‌، الخرائج‌ و الجرائح‌، ج۱، ص۳۲۸.    
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۵.    
۱۵. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب، ج۴، ص۲۲۰.
۱۶. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
۱۷. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۵۹۱، ش۵۴۴.    
۱۸. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۵۹۰، ش۵۴۲.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۵۹۳، ش۵۴۹.    
۲۰. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۴۸۹، ش۴۰۰.    
۲۱. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۶، ش۱۰۰۲ - ۱۰۱۱.    
۲۲. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۷.
۲۳. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۱۲ (بخش پنجم: توقیعات/ درآمد).
۲۴. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۴، ش۱۰۸۸.    
۲۵. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ص۳۲۸، ح۶۱۳.
۲۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۸.    
۲۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۷۹.
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۴، ص۱۴۱.    
۲۹. طوسی، محمد بن حسن، الاستبصار، ج۲، ص۶۱.    
۳۰. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۶، ص۳۴۹.    
۳۱. ر.ک: قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
۳۲. کلینی، محمد بن، یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۴۸، ح۲۷.    
۳۳. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۱۸ (مقدمه).
۳۴. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۵۸، ح۱۱۱۵.    
۳۵. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۵۰۱، ح۲۸.    
۳۶. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۴.
۳۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱.
۳۸. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ص۲۹۹.
۳۹. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۲۶.
۴۰. ر.ک: طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۳.
۴۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ص۷۰۶، ش۷۵۹.    
۴۲. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ص۷۶۷، ش۸۸۸.    
۴۳. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۳۳، ح۷۷۹.
۴۴. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۳۴۳، ح۶۲۲.
۴۵. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۴۲۱، ح۷۴۶.
۴۶. کلینی، محمد بن، یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۴، ح۲۷.    
۴۷. کلینی، محمد بن، یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۱۸، ح۷.    
۴۸. کلینی، محمد بن، یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۴، ح۲.    
۴۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۵۸، ش۱۱۱۲.    
۵۰. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۵.
۵۱. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۳۶۸، ح۶۳۹.
۵۲. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۸۷ (پاسخ پرسش‌های محمّد بن عبداللَّه حمیری).
۵۳. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۵، ح۱۱۲۹.    
۵۴. کلینی، محمد بن، یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۰۰، ح۵.    
۵۵. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة‌الله، الخـرائج و الجرائح، ج۲، ص۶۸۲، ح۱.
۵۶. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.
۵۷. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۳، ح۱۱۲۲.    
۵۸. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۴، ح۶۸۱.
۵۹. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۹، ش۹۹۱ - ۹۹۲.    
۶۰. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۷، ش۹۸۳.    
۶۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۸، ش۱۰۸۹.    
۶۲. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۴، ح۶۸۱.
۶۳. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۳۶۷، ح۶۳۷.
۶۴. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۴۲۷ - ۴۲۸.    
۶۵. ابو‌القاسم، خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱۲، ص۱۲۳.    
۶۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۴، ش۱۰۸۸.    
۶۷. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۴، ص۱۷۰، ح۶۷۸.
۶۸. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۰۹.
۶۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الطوسی، ص۴.
۷۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱.
۷۱. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱۰ - ۲۱۱.
۷۲. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ص۲۱۰.
۷۳. مامقانی، عبدالله، مقباس الهدایة، ج۳، ص۷۷ (چاپ شده در تنقیح المقال).
۷۴. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ص۳۸۳ (سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه علیهم السلام).
۷۵. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۷۷.
۷۶. خویی، ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۷۷.
۷۷. ر.ک: شبیری زنجانی، سید موسی، جرعه‌ای از دریا، ج۱، ص۱۷۳
۷۸. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
۷۹. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۲۷، ص۳۴۲.
۸۰. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ش۱۲۰۸۴.
۸۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۶۲۰، ح۵۹۵.    
۸۲. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
۸۳. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۴۷، ص۸۱.
۸۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۰.
۸۵. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ش۱۲۴۵۱.
۸۶. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۰۹.
۸۷. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۸۴۶.
۸۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۸، ح۹۸۸.    
۸۹. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۹۷، ح۱۸.    
۹۰. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۰، ح۶.    
۹۱. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة‌اللّه‌، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۱۵، ح۱۴    .
۹۲. حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، ص۱۲۲.    
۹۳. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۴۸، ص۵۴، ح۵۵.    
۹۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.
۹۵. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۴۲۴.    
۹۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۵، ح۱۱۲۹.    
۹۷. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۶، ح ۱۱۳۰.    
۹۸. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة‌اللّه‌، الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۱۶، ح۱۵.    
۹۹. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ش۵۶۱۸.
۱۰۰. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۶۰، ش۸۷۱.
۱۰۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۱، ص۴۳۹، ش۵۲۲.
۱۰۲. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ش۵۷۸۰.
۱۰۳. ر.ک: جاسم، محمد حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (علیه‌السلام)، ص۱۳۶.
۱۰۴. زجاب نجاس، ص۷۴.
۱۰۵. مفید، محمد بن محمد، الفصول العشرة فی الغیبة، ص۳۶۱.
۱۰۶. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۸۵.
۱۰۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۸۵.
۱۰۸. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۲، ح۱۶.    
۱۰۹. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۷.
۱۱۰. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۸.
۱۱۱. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.
۱۱۲. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۷.
۱۱۳. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۱۹۸.
۱۱۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۱۲.
۱۱۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۲، ص۴۹، ش۶۳۰.    
۱۱۶. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۱۱۳.
۱۱۷. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۲۹۳، ش۸۰۷.
۱۱۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۲۹۳، ش ۸۰۸
۱۱۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۳۵، ش۸۲۱.    
۱۲۰. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۶۶، ش۸۸۶.    
۱۲۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۳۲۴، ح۲.    
۱۲۲. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۰، ش۹۹۲.    
۱۲۳. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۰، ش۹۹۲.    
۱۲۴. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۲، ش۱۰۸۶.    
۱۲۵. خرسان، سید حسن، شرح مشیخه تهذیب الاحکام، ص۱۳ - ۱۶ (انتهای جلد ۱۰ تهذیب الاحکام).    
۱۲۶. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۷۲.
۱۲۷. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۷۵ - ۲۷۷.
۱۲۸. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۰۰ - ۳۰۳.    
۱۲۹. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۸۳ - ۲۸۵.
۱۳۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۱.
۱۳۱. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۸۸.
۱۳۲. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۹۹.
۱۳۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۴.
۱۳۴. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۵.
۱۳۵. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۶.    
۱۳۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۱، ح۱۵.
۱۳۷. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۲۹۷.
۱۳۸. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۵۴ - ۴۶۵، ح۲۲.
۱۳۹. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶ - ۲۲۷.
۱۴۰. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶ - ۲۲۷.
۱۴۱. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۳۴۲، ح۳۴۲.    
۱۴۲. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶ - ۲۲۷.    
۱۴۳. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۵۸، ح۲۲۶ - ۲۲۷.    
۱۴۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۴۸.    
۱۴۵. تهرانی، آقا بزرگ، نوابغ الرواة، ص۹۶.
۱۴۶. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۲، ح۱۶.    
۱۴۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۳۶۹.    
۱۴۸. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۶.
۱۴۹. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۱۱.    
۱۵۰. جاسم، محمد حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم (علیه‌السلام)، ص۱۹۵، به نقل از ذهبی.
۱۵۱. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، ج۲۵، ص۱۹۱
۱۵۲. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۲۵ - ۲۲۷.
۱۵۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۲۰ - ۳۲۱.
۱۵۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۳۵۳.    
۱۵۵. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۷، ش۱۰۰۳.    
۱۵۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۰۷، ش۱۰۰۶.
۱۵۷. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۹۳، ح۱۸.    
۱۵۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۵، ش۹۷۵.    
۱۵۹. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۵، ش ۹۷۶.
۱۶۰. ر.ک:طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۵۷، ش۱۱۱۱ - ۱۱۵۱.    
۱۶۱. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۱، ش۴۲۳۶.
۱۶۲. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۴۰.    
۱۶۳. اربلی، ابن‌ابی‌الفتح، کشف الغمة، ج۳، ص۱۰۹.
۱۶۴. ناصر الشریعة، محمّد‌حسین، تاریخ قم، ص۱۳۴.
۱۶۵. ازدی، یزید بن محمد، تاریخ الموصول، ج۲، ص۳۶۸.
۱۶۶. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۹۷.    
۱۶۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۵۸.
۱۶۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۳۱، ش۱۰۵۳.
۱۶۹. قمی، حسن بن محمد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
۱۷۰. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۱۶ - ۳۱۷.
۱۷۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۰۰ - ۳۰۳.
۱۷۲. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۵۲۳.    
۱۷۳. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۶۳.    
۱۷۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۱۷ - ۵۱۸، ح۴.    
۱۷۵. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۱.
۱۷۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۱۷ - ۵۱۸، ح۴.    
۱۷۷. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۳، ص۱۲۱.
۱۷۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۵، ح۱۰۸۸.
۱۷۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۴، ح۲۸.
۱۸۰. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۵۷.
۱۸۱. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۲، ح۱۶.    
۱۸۲. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۲، ح۱۶.    
۱۸۳. حلی، حسن بن سلیمان، مختصر بصائر الدرجات، ص۲۸۲.
۱۸۴. ابن‌شهرآشوب، محمد بن علی‌، مناقب آل ابی‌طالب (علیهم‌السّلام)، ج۴، ص۳۹۷.    
۱۸۵. ازدی، یزید بن محمد، تاریخ الموصل، ج۲، ص۳۶۸.
۱۸۶. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۹، ش۱۱۳۶.    
۱۸۷. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۶۶، ش۱۱۳۱.    
۱۸۸. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۳۱، ش۱۰۵۳.    
۱۸۹. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۴، ش۹۲۹.    
۱۹۰. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۴، ش۹۲۸.    
۱۹۱. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۴۴، ش۹۲۹.    
۱۹۲. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۳۴۴، ش۹۲۸.    
۱۹۳. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۴، ش۹۲۸.    
۱۹۴. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۴۴، ش۹۲۸.    
۱۹۵. نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، ج۱، ص۲۳۶، ش۹۲۸.
۱۹۶. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، ج۵، ص۹۲ (و این افراد).
۱۹۷. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۲۷۶.    
۱۹۸. طبری، محمد بن جریر، دلائل الامامة، ص۲۸۲ - ۲۸۵.
۱۹۹. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۵۱، ص۳۰۰، ح۱۹.    
۲۰۰. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۳۴۸.    
۲۰۱. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۲۵، ش۱۰۳۸.    
۲۰۲. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۸۱.    
۲۰۳. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۸۷، ح۸.    
۲۰۴. طوسی، محمد بن حسین، الغیبة، ص۴۳۶.    
۲۰۵. اصطخری، ابراهیم، مسالک و ممالک، ص۲۰۲.
۲۰۶. ر.ک: نصیبی، ابو‌القاسم بن حوقل، صورة الارض، ص۴۲۶.
۲۰۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۶۳، ش۵۳۸۵.    
۲۰۸. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۴۸۱.    
۲۰۹. مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ش۹۴۷۰.
۲۱۰. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۳۶۹.    
۲۱۱. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۴۸.    
۲۱۲. ر.ک:مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۵، ص۴۴۷.    
۲۱۳. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۲۰، ش۱۰۲۸.    
۲۱۴. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۸۴۸۴، ش۱۰۸۹.    
۲۱۵. طوسی، محمد بن حسین، رجال الکشی، ج۲، ص۷۹۷، ش۹۸۳.    
۲۱۶. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۴۲، ح۱۶.    
۲۱۷. صدوق، محمد بن علی، کمال الدّین و تمام النّعمه، ص۴۸۵ - ۴۸۶، ح۵.    
۲۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۵۲۳ - ۵۲۴، ح۲۳.    
۲۱۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۳۰، ش۶۱۶۲.    
۲۲۰. حلی، حسن بن یوسف، خلاصة الاقوال، ص۹۴.
۲۲۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۴۱۸، ش۶۰۴۱.    
۲۲۲. ر.ک: جباری، محمد رضا، سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه (علیهم‌السّلام)، ص۴۸۲ - ۶۳۸.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «نهاد وکالت در عصر ائمه» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۹/۲۱.    


رده‌های این صفحه : مباحث تاریخی | وکالت ائمه




جعبه ابزار