غیبت صغرا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: غیبت صغرا.
پرسش: چرا
غیبت صغرا امتداد نیافت؟
پاسخ: در نگاه اول چنین به نظر میرسد که اگر برنامه
غیبت صغرا ادامه پیدا میکرد و
امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ با توجه به غیبت آن حضرت در تمام اعصار
غیبت نایب خاصی داشت که راتق و فاتق امور و راهنمای عموم باشد و به عبارت دیگر شرایط غیبت صغرا امتداد پیدا میکرد، به نفع مردم بود، اما امری که مهم و قابل تذکر است اینکه برنامه و روش کار امام را خداوند متعال تعیین نموده است و امام باید همان برنامه را پیاده و اجرا نماید و پس از آنکه اصل
امانت را پذیرفتیم و ثابت گشت، نسبت به برنامه کار امام پرسش از علت بهعنوان ایراد و اشکال، بیجا و بیمورد است و حتی خود امام نیز جز تسلیم و تمکین و اجرای برنامه، وظیفه و تکلیفی ندارد.
چنانچه بخواهیم این پرسش را موشکافانه بررسی کنیم، آن را به دو پرسش دقیق دیگر تبدیل میکنیم که با پاسخ به آن دو پرسش این پاسخ هم تکمیل میگردد. پرسش نخست، چرا برای
امام ـ علیهالسلام ـ دوگونه غیبت معین شده و از همان اول
غیبت کبرا آغاز نشد؟ پرسش دوم، پس از آنکه غیبت صغرا پیش آمد و نایبان خاص تعیین شدند، چرا دوران غیبت صغرا پایان یافت؟
اما پاسخ پرسش نخست اینکه، غیبت صغرا مقدمهای بود برای غیبت کبرا و بهعنوان زمینهساز غیبت کبرا بوده است؛ چون در ابتدای غیبت بود و اذهان عموم مردم، آشنایی با غیبت نداشتند، اگرچه در آن دوران و چند سال قبل حضرت امام علی النقی ـ علیهالسلام ـ و حضرت
امام حسن عسکری ـ علیهالسلام ـ فی الجمله برای آماده کردن اذهان مردم از نظرها غیبت میکردند، با این وجود
غیبت تامه اگر دفعتاً و یکباره صورت میگرفت، مورد استغراب و استصعاب، بلکه استیحاش و استنکار و اسباب انحراف افکار جامعه میگردید و قبول قطع ارتباط با امام چنانچه در غیبت کبرا واقع شد، برای اکثر مردم دشوار و ناراحت کننده بود.
از آن جهت که
غایب شدن امام و رهبر جامعه، آن هم زمانی طولانی امری است بسیار غریب و نامأنوس و باور کردن آن برای مردم سخت است، از این جهت
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهواله ـ و
ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ تصمیم گرفتند که کمکم مردم را با این موضوع و پدیده آشنا سازند و افکار را برای پذیرش آن آماده نمایند. ازاینرو گاهوبیگاه از غیبتش خبر داده و گرفتاریهای مردم آن زمان،
انکار و سرزنش
منکرین و ثواب
صبر و
انتظار فرج را گوشزد مینمودند.
مثل اینکه امام علی النقی ـ علیهالسلام ـ میفرمود: «ان القائم منا هوالمهدی الذی یجب ان ینتظر فی غیبته و یطاع فی ظهوره و هو الثالث من ولدی... الی آخر الحدیث»
یعنی: همانا قیام کننده از ما
اهل بیت همان
مهدی است که واجب است منتظر او باشید در زمان غیبت او و
اطاعت میشود در زمان ظهورش و او سومین فرزند از فرزندان من است.»
یا اینکه
امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ میفرمود: «افضل العبادة الصبر و انتظار الفرج»
یعنی: «بالاترین و بافضیلتترین عبادتها (در زمان غیبت) صبر و انتظار فرج است.» گاهی هم
ائمه ـ علیهمالسلام ـ با رفتارشان عملاً شرایط غیبت را فراهم میکردند.
مسعودی مینویسد: و
امام هادی ـ علیهالسلام ـ با مردم کم معاشرت میکرد. جز با خواص اصحاب، با کسی تماس نمیگرفت. وقتی امام حسن عسکری ـ علیهالسلام ـ بر جایش نشست، در اکثر اوقات از پشت پرده با مردم صحبت میکرد تا
شیعیان برای پذیرش غیبت امام دوازدهم مهیا و آماده شوند.
اگر پس از شهادت امام حسن عسکری ـ علیهالسلام ـ غیبت صغرا صورت نمیگرفت و
غیبت کامل صورت میگرفت، شاید وجود
مقدس امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ مورد غفلت واقع میشد و کمکم فراموش میگشت، از این جهت ابتدا غیبت صغرا شروع شد تا شیعیان در آن ایام بتوانند با امام خود بهوسیله نواب خاصش تماس گرفته، علایم و کراماتی مشاهده نمایند تا ایمانشان کامل گردد.
ازاینرو به مدت ۶۹ سال یعنی از سال ۲۶۰ ق تا سال ۳۲۹ ق (سال درگذشت آخرین نایب خاص امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ غیبت صغرا شکل گرفت و در این غیبت مردم بهواسطه
نواب خاص میتوانستند مشکلات و مسائل خویش را به عرض امام برسانند و توسط آنان پاسخ دریافت دارند و حتی گاه به دیدار
امام نایل شوند و ازاینرو میتوان گفت: در این مدت امام ـ علیهالسلام ـ هم غایب بود هم غایب نبود.
اما علت این مسئله که چرا غیبت صغرا امتداد نیافت، این بود که برنامه اصلی کار آن حضرت غیبت صغرا نبود؛ بلکه غیبت صغرا مقدمهای بود برای هدف اصلی که غیبت کبرا نام داشت و این غیبت صغرا تنها برای یک زمینهسازی بود؛ وقتی نباشد، نایب خاص دارای حکم نافذ و صاحب
قدرت ظاهری نباشد و نتواند رسماً در کارها مداخله کند، بلکه قدرتهای ظاهری بهواسطه تمرکز توجهات در او با او معارضه و مزاحمت داشته باشند، شیادان و جاه طلبان هم ادعای نیابت خاصه مینمایند و اسباب
تفرقه و گمراهی فراهم میسازند؛ چنانچه در همان مدت کوتاه غیبت صغرا دیده شد، چه دعاوی باطلی آغاز گردید و این خود یک مفسدهای است که دفعش از حفظ
مصلحت تعیین نایب خاص اهمیتش اگر بیشتر نباشد کمتر نیست، و خلاصه آنکه ادامه روش نیابت خاصه با صرف نظر از مصالحی که فقط در همان آغاز کار و ابتدای امر داشته با اینکه نوبا مبسوط الید و نافذ الحکم نباشند و تحت سیطره
زمامداران وقت مأمور به
تقیه باشند، از نظر عقل مصلحت ملزمهای ندارد؛ بلکه از آن مفاسدی ظاهر میگردد.
سایت اندیشه قم