منابع تفسیر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: منابع تفسیری، تفسیر، شیعه، اهل سنت.
پرسش: فرقهای اصولی تفسیر تشیع و اهل سنت در چیست؟
پاسخ:
میان تفسیر شیعه و تفسیر اهل سنت، تفاوت جوهری و اساسی مشاهده نمیشود؛ بهگونهای که هر دو گروه با استفاده از روشها و گرایشهای گوناگون به تفسیر قرآن پرداخته باشند. اما آنچه
تفسیر شیعه را از تفسیر اهل سنت متمایز میسازد،
منابع تفسیری است؛ چراکه در منابع تفسیر، تفاوت عمدهای میان شیعه و اهل سنت به چشم میخورد. در این نوشتار، با رعایت اختصار منابع تفسیری اهل سنت و شیعه مورد بررسی قرار میگیرد:
از آنجا که اهل سنت، پس از رحلت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
امامت ائمه
معصومان علیهمالسلام یعنی شارحان بدون خطای اسلام و قرآن، اعتقاد نداشتند و به پیروی از خلیفه دوم میگفتند: «حسبنا کتاب الله»؛ «
کتاب خدا ما را کفایت میکند» به ناچار در تفسیر قرآن بهطور ناقص به منابع زیر رجوع نمودند که هیچیک بهتنهایی برای فهم معارف و معانی بلند قرآن کافی نبود.
تفسیر قرآن به قرآن از مهمترین
روشهای تفسیری است و استفاده از این روش، مستلزم اطلاع از کل
قرآن میباشد. درحالیکه یکی از خلفا هنگام رحلت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فوت آن حضرت را انکار نمود و گفت: پیامبر هرگز نمیمیرد. هنگامی که یکی از
صحابه آیه «
انک میت و انهم میتون» را برای او تلاوت کرد، با
کمال هنرمندی گفت: من این آیه را در قرآن ندیده بودم.
مقصود روایاتی است که در
تفسیر قرآن وارد شده است و برای تفسیر قرآن راهگشا بوده است، متأسفانه از دو طریق به
روایات بیاعتنایی شده و از آنها محروم شدند.
نخست: آنکه قرآنی را که
امام علی علیهالسلام جمع کرده بوده و جامع همه روایات تفسیری بود نپذیرفتند.
دوم: آنکه با منع کتابت و جمع حدیث به مدت یک قرن و نیم عمده روایات اصیل نبوی نابود و یا تحریف شد و تعداد کمی از آن روایات که مخلوط با روایات جعلی است باقی مانده است. البته نهی خلیفه روی دانشمندان شیعه که از منویات امیر مؤمنان پیروی میکردند، کوچکترین اثری نگذارد.
هنگامی که صحابه توضیحی از خود قرآن و یا بیانی از پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نمییافتند به جهت آنکه خود
عرب بودند و
زبان عربی را به تمامیت آن میدانستند، به
اجتهاد شخصی متوسل میشدند، اما آنان از این نکته غافل بودند که فهم قرآن در بسیاری از موارد، به مسائلی بیش از آن احتیاج دارد؛ زیرا که قرآن مشتمل بر عام و خاص، مجمل و مبین،
محکم و متشابه و... است؛ به همین دلیل،
استنباط مقاصد و مفاهیم قرآن از لابهلای این مشکلات احتیاج به علم ویژهای دارد که بیشتر آنان که قرآن را از پیامبر اکرم فرا گرفته بودند، بدان آشنایی کامل نداشتند.
نکته قابل توجه اینکه اجتهاد آنان در راستای قرآن نبود و براساس مبانیای بود که گاهی در مقابل
نص قرآن و
سنت اجتهاد میکردند، قیاس، استحسان و... نمونههایی از
اجتهاد آنهاست. این نوع اجتهاد، نفی
ولایت ائمه ـ علیهمالسلام ـ اکتفا به قرآن و رد قرآن امام علی ـ علیهالسلام ـ را بدنبال داشت.
ابن کثیر در مقدمه
تفسیر خود میگوید: هرگاه تفسیر قرآن را در قرآن و سنت نیافتیم، به نظریات صحابه مراجعه میکنیم؛ زیرا آنان از قراینی برخوردار بودهاند که ما از آنها محرومیم، خصوصاً، بزرگان صحابه که دارای فهم کامل و
علم صحیح و
عمل صالح بودهاند».
بدیهی است شرایطی که ابنکثیر برای بزرگان صحابه ذکر کرده است (دارای فهم کامل و علم صحیح و عمل صالح) اگر در موردی از صحابه صدق نماید، نظریه آن یک نفر قابل قبول خواهد بود.
البته نباید فراموش کرد که آیات زیادی از قرآن و روایات نبوی در کتب معتبر اهل سنت در رد و
انحراف عدهای از صحابه وارد شده است و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته شده است تا آنجا که صحابه یکدیگر را رد و تکفیر نموده و به روی همدیگر شمشیر کشیده و یکدیگر را کشتند. بنابراین علاوه بر آیات و روایات،
عقل سلیم در اینجا حکم میکند که تمام صحابه قابل اعتماد نبودهاند و کلامشان مورد قبول نبوده و نیست.
از جمله حوادثی که بعد از رحلت پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پیش آمد، منع کتابت و
جمعآوری حدیث بود؛ خلیفه دوم اصحاب را از نوشتن و نقل حدیث منع کرد و در مقابل دستور داد که
دانشمندان اهل کتاب به نام «قَصاص» (قصهگو) برای آنها قصههای کتابهای
تحریف شده را نقل نمایند، بدین جهت بسیاری از اصحاب، جهت تکمیل معلومات خود در زمنیه حوادث تاریخی در
قرآن کریم، به
اهل کتاب مراجعه میکردند. و با توجه به وقوع تحریف در تورات و
انجیل و پدید آمدن مطالب جعلی در اخبار یهودیان و مسیحیان، میتوان به خطر بزرگی که از این طریق تفسیر قرآن و به تبع آن
دین اسلام را
تهدید میکرد، پی برد.
مطالب تحریف شده عهدین، نسبتهای ناروا به
خدا مانند جسم بودن، دست و پا داشتن، نسبت دادن
گناه به
پیامبران وی... در کتب تفسیری اهل سنت از جمله موضوعاتی است که دستآویزی برای دشمنان خدا نظیر سلمان رشدی شده است.
درحالیکه پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمودند: اهل کتاب را (در گفتارشان که نمیدانید
حق است یا
باطل ) نه تصدیق کنید و نه تکذیب و بگویید: به خدای یکتا و آنچه بر ما نازل شده است،
ایمان آوردیم.
به منظور آگاهی بیشتر به منابع اهل سنت مراجعه نمایید.
خلیفه دوم تأکید داشت که در
فهم قرآن به اشعار عرب، مراجعه شود، ذهبی نقل میکند که (خلیفه دوم میگفت: دیوان خود را حفظ کنید، تا گمراه نشوید. (اطرافیان) گفتند: دیوان ما چیست؟ گفت: شعر جاهلیت؛ زیرا تفسیر کتاب شما و معانی گفتارتان در آن موجود است.
تفسیر
شیعه، از دو منبع اصیل قرآنی تغذیه نموده است:۱. میراث غنی و معارف ارزشمند
اهل بیت علیهمالسلام؛ ۲. اجتهاد براساس روشهای اتخاذ شده از ائمه معصومان علیهمالسلام.
از آنجا که شیعه معتقد به
عصمت امامان است، آنان را از گناه و خطا مبرا میشمارند و مفسران شیعه، هر دو منبع مذکور را نشأت گرفته از معصومان ـ علیهمالسلام ـ میدانند؛ ازاینرو تفسیر شیعه در مقایسه با دیگر
تفاسیر، از امتیاز و خصوصیتی برتر برخوردار و متمایز است. بنابراین اقوال و آرای صحابه، تابعین و دیگر مفسران، نزد شیعه فاقد حجیت است و مفسر را از اجتهاد مستغنی نمیسازد؛ چنانکه مفسر هرگز در برابر نصوص و ظواهر معتبر کلام پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان
معصوم علیهمالسلام به خود اجازه اجتهاد نمیدهد.
در مورد منبع اول، یعنی خود قرآن اختلافی بین سنی و شیعه وجود ندارد. اکثریت علمای شیعه، خود قرآن را نخستین منبع و مأخذ در تفسیر قرآن میدانند؛ زیرا تفسیر قرآن به قرآن بهوسیله خود ائمه معصومان ـ علیهمالسلام ـ انجام گرفت و چون
اعمال آنها بهعنوان سنت برای ما حجیت است، شیعه هم از این طریق پیروی نموده است.
درباره تفسیر شیعه و اهل سنت، واقعیتی را نمیتوان انکار کرد و آن اینکه علمای شیعه تفسیر قرآن را با احتیاط بیشتر مورد بحث و
مطالعه قرار دادهاند. مهمترین دلیل آن هم تأکید امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ مبنی بر دور ماندن آنان از ورطهای بوده که بسیاری از دانشمندان
اهل سنت، به دلیل دور بودن از
سنت قطعی، بدان کشانده شدند.
ائمه ـ علیهمالسلام ـ
پیروان خود را از بازی با قرآن و سنجش
کلام خدا با معیارهای محدود عقل بشری و نسبت دادن هر سخنی به خدا تحت عنوان تفسیر قرآن برحذر داشتهاند. از سوی دیگر، شیعه در مدت طولانی حضور ائمه ـ علیهمالسلام ـ به علت دسترسی به واقعیت
شریعت و تفسیر حقیقی و قطعی آیات توسط آنان، خود را از اجتهاد شخصی، بینیاز میدانستند. این دو عامل و در کنار آنها فشارهای سیاسی که آنان را به استتار و پنهانکاری (
تقیه) وامیداشت، موجب شد که روند نگارش قرآن نزد شیعه به کندی انجام گرفته، سیر تحولات علم تفسیر و
علوم قرآنی و طبقات مفسران به نحو دیگری شکل گیرد.
در دوران
غیبت حضرت ولیعصر ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ به دلیل نیاز ضروری به تفسیر قرآن و عدم دسترسی به
امام معصوم علیهالسلام، حرکت علمی شیعه در زمینههای نامبرده، چشمگیر بودن و گرایش به تفسیر و علوم قرآن، شتاب بیشتری گرفت و در قرن اخیر به اوج خود رسید.
۱. دکتر صبری المتولی،
منهج اهل سنة فی تفسیر القرآن الکریم، قاهره، زهرا، الشرق، بیتا.
۲. شیخ سالم الصفار،
نقد منهج التفسیر و المفسرین المقارن، بیروت، دارالهادی، چ اول، ۱۴۲۰ ه ق.
۳. محمدعلی رضایی اصفهانی،
درآمدی بر تفسیر علمی قرآن، تهران، اسوه، چ اول، ۱۳۷۵، ص ۸۷ ـ ۸۸.
۴. عباسعلی عمید زنجانی،
مبانی و روشهای تفسیر قرآن، تهران، سازمان چاپ و انتشارات، چ ۴، ۱۳۷۹، ص ۵۳ ـ ۹۲.
سایت اندیشه قم.