فهم قرآن کریم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فهم قرآن،
تفسیر قرآن، معصومان علیهمالسلام، احادیث.
پرسش: گفته میشود که تنها معصومان ـ علیهمالسلام ـ هستند که قرآن را تفسیر میکنند، از طرفی همه وظیفه دارند احادیث اهل بیت را با قرآن تطبیق دهیم اگر چنین است معیار اصلی تطبیق چیست؟
پاسخ:
قرآن کریم دارای ظاهر و باطن و تأویل و تنزیل است و علم به باطن و تأویل
قرآن کریم نیز در
اختیار معصومان ـ علیهمالسلام ـ است و آن بزرگواران به مقام مکنون قرآن، راه دارند. بنابراین علم به مجموع قرآن اعم از ظاهر و باطن و تنزیل و تأویل، در اختیار معصومان ـ علیهمالسلام ـ است؛ اما استفاده از ظواهر الفاظ قرآن، در حد تبیین کلیات
دین با رعایت شرایط ویژه آن، بهره همگان است.
گروهی از مسلمانان (اخباریون) با استناد به برخی
روایات غیر معتبر، معتقد شدند که آیات قرآنی و
احادیث نبوی، رمزگونه است، و جز معصومان، آنها را نمیفهمند، و برای اعتقاد خودشان، دلایلی ایراد کردهاند.
اما علمای بزرگی همچون مرحوم وحید بهبهانی، میرزای قمی و شیخ انصاری، به تفصیل به اخباریون پاسخ دادهاند.
مرحوم محقق قمی میگوید: «این روایات (که اخباریان، انحصار
فهم قرآن به
معصومان علیهمالسلام را از آن فهمیدهاند) ظاهر یا صریح است که مراد، علم به همه (ظاهر و باطن و تنزیل و تأویل) قرآن است، و این امری مسلّم و مورد قبول است... و اگر چنین مدعایی در اخبار صریح و صحیح نیز آمده باشد، یا باید آن را توجیه کرد و یا
علم آن را به اهلش واگذاشت. لیکن چنین اخباری، نیست».
اگر قرآن معماگونه و رمز، بین خدا و پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ باشد، و دسترسی به مطالب آن مقدور دیگران نباشد، نمیتواند معیار ارزیابی احادیث، قرار گیرد؛ زیرا معما، هیچگونه پیام و داور ندارد تا ترازوی سنجش
احادیث قرار گیرد. پس
معصومان علیهمالسلام هرگز اصل فهم قرآن را به خود منحصر نساختند، و دَرِب فهم آن را، به روی مردم نبستند، و در اخبار معصومان، نیامده است که مردم از قرآن، بهرهای جز تلاوت، ندارند. حتی اگر این مطلب در برخی روایات آمده باشد؛ چون با خطوط کلی قرآن و نیز با خود
سنت قطعی معصومان، در تضاد است، باید فهمش را به اهلش واگذاریم.
اوصافی مانند «
کتاب مبین»، «نور» و «تبیان کل شیء» که درباره
قرآن آمده، اختصاصی به معصوم ـ علیهالسلام ـ ندارد تا
قرآن کریم برای دیگران، دارای چنین اوصافی نباشد؛ زیرا اوصاف مذکور، درباره کتاب هدایت است و کتاب هدایت، در مقام
رهبری، دارای چنین اوصافی است، و مقام رهبری نیز عام است و اختصاصی به معصوم ندارد. مثلاً ظاهر آیه «
قَدْ جاءَکُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ کِتابٌ مُبِینٌ »،
خطاب به همه انسانهاست، به معصوم اختصاص ندارد و در مقام
هدایت است.
البته «
کتاب مکنون»
که غیر از «
مطهرّون» ممکن است انحصار فهم قرآن به
معصوم علیهمالسلام از برخی روایات، استظهار شود؛ نظیر آنچه از
امام باقر علیهالسلام رسیده است؛ «إنما یعرف القرآن من خوطب به»؛ لیکن چنین برداشتی، مخالف با ظاهر خود قرآن کریم است که همگان را به اموری مانند
تدبر،
تحدی و
تعقل، دعوت کرده است و حدیثی که مخال» به آن دسترسی ندارد، مرحله کمال و نهایی آن است که به
اهل بیت طهارت اختصاص دارد؛ چنانکه «
لا رَطْبٍ وَ لا یابِسٍ إِلاَّ فِی کِتابٍ مُبِینٍ»
نیز از برخی جهات چنین است.ف قرآن باشد، معتبر نیست.
پس مراد از اینگونه احادیث، احاطه تام بر همه ابعاد قرآن اعم از ظاهر و باطن، مطلق و مقید، عام و خاص و ناسخ و منسوخ و نظایر آن است؛ چنانکه خطابهای قرآن کریم نیز، یکسان نیست؛ بلکه پیام و مضمون برخی خطابها را، تنها مخاطبان اصیل معصومان ـ علیهمالسلام ـ میتوانند به کنه آن دست یابند.
خداوند متعال گاهی بهعنوان «یا أیها الناس»، زمانی بهعنوان «یا أهل الکتاب»، گاهی بهعنوان «یا أیها الذین آمنوا» و زمانی بهعنوان «یا أولی الأبصار» و «یا أولی الألباب»، و گاهی بهعنوان «یا أیها الرسل» و بالاخره زمانی بهعنوان «یا أیها الرسول» که مختص به
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله است، آیه نازل میکند و عناوین یاد شده، یکسان نیست، و استنباطها نیز مساوی، نخواهد بود؛ یعنی استنباط جامع، کامل و کنه معارف قرآن، در انحصار
اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهمالسلام ـ است که
حق تماس با کتاب مکنون را دارند.
بنابراین مدعا این است که فهم قرآن کریم در حد
تفسیر (و نه تأویل) و فهم ظواهر
الفاظ آن، میسور همگان است و نهتنها معصومان آن را به خود منحصر نساختند، بلکه مردم را به آن تشویق و ترغیب کردهاند. برخی شواهدی که این مدعا را اثبات یا تأیید میکند، به اجمال ذکر میشود:
دلایلی که در اثبات عمومی بودن
زبان قرآن، ذکر شد. مثل نور و تبیان بودن قرآن، دعوت و ترغیب همگان به
تدبر در قرآن و فرا خواندن جهانیان به آوردن کتابی همانند آن (تحدی).
حدیث شریف ثقلین که به صراحت، انسانها را به
تمسک به قرآن، همانند اعتصام به عترت فرا میخواند.
روایاتی که نافذ بودن شروط گوناگون در داد و ستدها را در گرو عدم مخالفت با قرآن میداند؛ مانند:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
«
من اشترط شرطاً مخالفا لکتاب الله، فلا یجوز و لایجوز علی الذی اشترط علیه. و المسلمون عند شروطهم ممّا وافق کتاب الله عزوجل».
همچنین آن حضرت میفرماید:
«
کل شیء خالف کتاب الله باطل».
از اینگونه روایات برمیآید که قرآن بهصورت یک اصل و مرجع مستقل باید در جامعه انسانی، حاکم باشد و فهم آن نیز برای همه صاحبنظرانِ روشمدار، میسور و امکانپذیر است. اگر قرآن جز از طریق روایات، قابل فهم نبود، رجوع به قرآن برای ارزیابی صحت روایات، قابل فهم نبود، رجوع به قرآن برای ارزیابی صحت روایات و یا شروط معاملاتی، لغو بود. اگر قرآن تنها برای تلاوت بود، هرگز خود معصومان علیهمالسلام، اینگونه جامعه بشری را به آن ارجاع نمیدادند.
امامان معصوم علیهمالسلام، شاگردان و مخاطبان خود را در زمینههای گوناگون، به قرآن، ارجاع میدادند؛ مانند عقاید و معارف، مسائل حقوقی و اجتماعی، احکام فقهی و ادب
تلاوت قرآن کریم که برای جلوگیری از اطاله، یک مثال ذکر میشود،
«
امام سجاد علیهالسلام در پاسخ پرسشی درباره توحید فرمودند:
چون در آخرالزمان، انسانهایی متعمق و ژرفنگر خواهند آمد،
خداوند سبحان سوره
اخلاص و آیات آغازین سوره حدید را درباره
توحید نازل کرد».
اگر بهره انسانها از قرآن کریم تلاوت صرف بود، ژرفنگری و استخراج معارف بلند توحیدی از آن جایی نداشت؛ درحالیکه طبق
حدیث مزبور، متعمقان معرفتی، مجاز، بلکه موظفند در آن غوص کرده، بهرهمند گردند.
استدلال به قرآن و توجیه مردم با آیات آن، دعوت به فهم قرآن است؛ زیرا اگر فهم
قرآن کریم از مردم سلب شده بود، هرگز معصومان علیهمالسلام، شاگردان و مخاطبان خود را به قرآن ارجاع نمیدادند، بلکه به آنها میگفتند: ما
امام و
حجت حق بر شما هستیم و آنچه به قرآن اسناد میدهیم (حتی در حدّ ظواهر و تفسیر) شما باید آن را بپذیرید و
حق سؤال نیز ندارید.
تعبیر «إنّ هذا و شبهه یعرف من کتاب الله»
در جواب امام باقر ـ علیهالسلام ـ به عبدالأعلی، نشانه آن است که مسلمانان باید آنچه در قرآن کریم آمده، فرا گیرند و در اموری که قرآن، مردم را به پیامبر اکرم و جانشینان آن حضرت ارجاع داده است، به آنان رجوع کنند.
بنابراین
فهم قرآن و تفسیر آن و فهم ظواهر الفاظ آن، برای همه صاحبنظران روشمدار و متعمقان، امکانپذیر است، و میتوانند احادیث را با قرآن کریم که اصل و مرجع مستقل است، تطبیق دهند و آنها را که موافق با قرآن است، اخذ کنند، و آنهایی را که موافق با قرآن نیست، بهعنوان
باطل شناسایی کنند؛
چنانکه
امام جعفر صادق علیهالسلام فرمودند: «
... و کل حدیثٍ لایوافق کتاب الله، فهو زخرفٌ»؛
یعنی هر حدیثی که موافق
کتاب خدا نباشد، باطل است.
۱.
تفسیر المیزان، علامه طباطبایی (ره).
۲.
قرآن کریم از منظر امام رضا علیهالسلام، آیتالله جوادی آملی.
۳.
پژوهشی پیرامون آخرین کتاب الهی، دکتر رجبعلی مظلومی.
سایت اندیشه قم.