حسد و راه مبارزه با آن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حسد، گناه.
پرسش: حسد چیست و راه مبارزه با آن چگونه است؟
پاسخ: «
حسد» که در فارسی از آن تعبیر به «رشک» میکنیم، به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد؛ بنابراین کار
حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن نعمتهای دیگران متمرکز میشود، نه اینکه آن
سرمایه و نعمت حتماً به او منتقل گردد.
حسد از بیماریهای مهم روانی است و بیماریهای روانی را باید از دو راه علمی و عملی یا به اصطلاح نظری و عملی درمان کرد.
در درمان علمی یا نظری، اولین راه مبارزه با این مرض روانی، آگاه کردن انسان از ضررهای فردی، اجتماعی، دنیوی و آخرتی آن است. حال اگر
انسان از روی
بصیرت و تأمل و
اندیشه و توجه، به ضررهایی که درباره
حسادت بیان میشود،
ایمان و اذعان پیدا کرد، ناگزیر باید از این صفت رذیله دوری کند و بداند که هرگاه
نعمت و موهبتی به انسانی رسید، مانند دانش و فضیلت یا هر رفتار و کردار خوب دیگر، نمیتوان آن را با حسادت از بین برد؛ بلکه شایسته است که شخص حسود خود را سرزنش کند؛ زیرا دیگران کوشیدهاند و او نشسته، آنان تلاش و مجاهدت کردهاند و او سستی و
تنبلی اختیار نموده و بالاخره آنان شبها تا به صبح بیدار بوده و به دنبال کسب فضایل و کمالات رفتهاند؛ ولی او خوابیده و از کاروان نیکان عقب افتاده است.
درباره درمان عملی حسد نیز چنین بیان میکنیم:
۱. خویشتن را موظف بدارد تا برخلاف آنچه حسد او را به سوی آن میکشاند، رفتار کند. اگر حسد انسان را به
تکبر و
خودپسندی وادار میکند، نسبت به مردم متواضع و فروتن باشد.
۲. موقعی که حسد، انسان را به محروم ساختن نعمت از دیگران بر میانگیزد، به فرد مورد حسد
احسان کرده و به او نعمت عطا کند.
۳. برای پیشگیری و آلوده نشدن
اطفال به حسد و رذالت باید از هر گونه بیعدالتی نسبت به آنان پرهیز نمود و بین آنان
مساوات برقرار کرد.
۴. شخص مبتلا به حسد باید قدری فکر کند که آیا حسد ورزیدن نسبت به دیگران میتواند، آن نعمت را از دیگران بگیرد؟ درحالیکه خداوند آنچه را برای کسی مقدر فرموده، به او خواهد بخشید.
۵.
دعا کردن و خواستن
خیر از
خداوند برای آنکه به او حسد میورزد، به از بین بردن حسادت کمک میرساند.
جواب: یکی از نواقص بزرگ و جبرانناپذیر انسان که گاه به صورت یک غریزه نفسانی بروز میکند و وجدان خیراندیش و آگاه را به زنجیر میکشد و انسان را از رسیدن به آمال و آرزوهای حقیقی زندگی باز میدارد، «حسد» یا بدخواهی است. شخص حسود نمیتواند کسی را در آغوش آسایش مشاهده کند و همواره از دیدن نعمت دیگران، در خود احساس فشار و سنگینی میکند. به قول
سقراط: «شخص بوالهوس و حسود، از چاقی دیگران لاغر میشود».
«حسد» که در فارسی از آن تعبیر به «رشک» میکنیم، به معنای آرزوی زوال نعمت از دیگران است، خواه آن نعمت به حسود برسد یا نرسد؛ بنابراین کار حسود در ویران کردن و آرزوی ویران شدن نعمتهای دیگران متمرکز میشود، نه اینکه آن سرمایه و نعمت حتماً به او منتقل گردد.
البته، گاهی افراد کم اطلاع صفت خوب
غبطه را با حسد اشتباه میکنند؛ درحالیکه غبطه عبارت است از: تمنا و خواستن نعمتی که در دیگری است برای خود، بدون اینکه آرزوی از بین رفتن آن را در دیگری داشته باشیم.
به طور خلاصه این انگیزهها را برای حسد میشود که برشمرد: ۱. دشمنی ورزیدن و
کینه داشتن؛ ۲. که بر
غرور نسبت به شخص مورد حسد واقع شده؛ ۳.
تعجب و خودکمبینی؛ ۴. ترس از رسیدن به مقصود؛ ۵.
حب ریاست و شهرتطلبی؛ ۶. پلیدی و خیانت نفسانی؛ ۷. عدم تحمل برتری دیگران.
میدانیم که حسد از بیماریهای مهم روانی است و بیماریهای روانی را باید از دو راه علمی و عملی یا به اصطلاح نظری و عملی درمان کرد.
اولین راه مبارزه با این مرض روانی، آگاه کردن انسان از ضررهای فردی، اجتماعی، دنیوی و آخرتی آن است.
فرد حسود همیشه دردمند است و خود را در
عذاب و شکنجه میبیند، او دائماً غمگین و اندوهناک است؛ چون همیشه از دیدن کسانی که دارای نعمت هستند و بهرهای از
زندگی مادی و معنوی دارند، عذاب میبرد و خود را با
غم، اندوه، محرومیت و بیچارگی گرفتار میسازد.
در
روایات اسلامی آمده است که سرچشمه بسیاری از
مفاسد فردی و اجتماعی حسد است. حسد آثار نامطلوبی روی جسم و
سلامت انسان میگذارد. افراد حسود معمولاً افرادی رنجور و از نظر اعصاب و دستگاههای مختلف بدن، غالباً ناراحت و بیمارند. امروز این حقیقت ثابت شده که بیماریهای جسمی در بسیاری از موارد، عامل روانی دارند. در طب امروز بحثهای مشروحی تحت عنوان بیماریهای «روانتنی» دیده میشود که به این قسمت از بیماریها اختصاص دارند.
ــ
علی (علیهالسلام) در موارد متعددی به زیانهای جسمانی حسد اشاره نمودهاند و فرمودهاند: «
اَلْعَجَبُ لِغَفْلَةِ الحُسّاد عن سَلامَة الاَجْساد جای شگفت است که حسودان از سلامت تن خود غافلاند».
ــ در حدیثی دیگر فرمودند: «
صِحَةُ الجَسَدِ مِنْ قِلَةِ الحسد تندرستی بدن از کمی حسادت است».
ــ و نیز از آن حضرت میخوانیم: «
لامُرّوةَ لِکَذُوب ولا راحَةَ لِحَسُود دروغگو مردانگی ندارد و حسود ناآرام است».
ــ در جای دیگر، مضرات روانی آن را گوشزد میکند و میفرماید: «
اِحْذَروُا مِنَ الْحَسَدِ فَاِنَّهُ یُزری النَفْسِ بترسید از حسد؛ زیرا
روح انسان را معیوب میسازد و آن را میگدازد».
امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در این باره میفرماید: ... آن کس که حسد میورزد و زایل شدن نعمت غیر را آرزو میکند و کینه صاحب نعمت را در دل دارد، بداند که
ایمان ندارد، چون باید بداند که حقتعالی از روی صلاح تام این نعمت را نصیب او کرده و دست فهم ما از آن کوتاه است و بداند علاوه بر اینکه ایمان ندارد، عدل الهی را نیز قبول ندارد .... چون ایمان به
عدل با حسادت منافات دارد. تو اگر او را عادل میدانی، تقسیم او را هم عادلانه بدان. چنانچه در حدیث شریف فرمود که حقتعالی میفرماید: «حسود رو گردان است از قسمتهایی که بین بندگانم کردهام و از نعمتهای من غضبناک است».
ما نباید بگذاریم تا
روح ما زندگی را بر اثر حسادت بر خود تلخ و ناگوار سازد و بدانیم که حسادت جلوی تکامل روح ما را میگیرد و ما را از هدفهای عالی باز میدارد و به جای آن باید همیشه صفات و مزایای برجسته انسانی را آرزو کنیم؛ زیرا داشتن آرزوهای دلپذیر و شایسته و تلاش در تغییر افکار، نتیجه بخش خواهد بود و عاقبت روزی انسان را به هدفها و آمال نیک و پسندیده خود خواهد رساند.
امیرمؤمنان علی (علیهالسّلام) میفرمایند: «
تَنافَسُوا فِی الاَخْلاق الرَغیبَةَ والاحلامَ العظیمَةَ وَالاَخْطار الجَلیلة یعظم لکم الجزاء آرزوی خصایص و صفات نیک و پسندیده و شیرینکامیها و خاطرات بزرگ کنید که پاداش عظیم و نتیجه بزرگی عاید شما خواهد شد».
شخص حسود باید متوجه این مطلب باشد که دنیا به هیچکس وفا نمیکند. وقتی نمیگذارد که هم شخص محسود و هم شخص حسود هر دو سر بار بالش خاک گذاشتهاند و
دنیا را با همه چیز که دارد ترک گفتهاند.
حسد سرچشمه بسیاری از نابسامانیهای اجتماعی است از جمله اینکه:
حسود تمام یا بیشتر نیروها و انرژیهای بدنی و فکری خود را که باید در راه پیشبرد اهداف اجتماعی به کار ببرد، در مسیر نابودی و ویران کردن آن چه هست صرف میکند؛ ازاینرو هم سرمایههای وجودی خود را از بین میبرد و هم سرمایههای اجتماعی را.
حسد، انگیزه قسمتی از جنایات
دنیا است؛ اگر عوامل و علل اصلی قتلها، دزدیها، تجاوزها و مانند آن را بررسی کنیم خواهیم دید که قسمت قابل توجهی از آنها از حسد سرچشمه میگیرد؛ مثلاً
قرآن مجید میفرماید: «
فَطَوَّعَتْ لَهُ نَفْسُهُ قَتْلَ اخیهِ فَقَتَلَهُ فَاَصْبَحَ مِنَ الخاسرین»؛
«
نفس اماره او را وادار به کشتن برادرش کرد و او را کشت، و از زیانکاران گردید».
نخستین
قتل و کشتاری که در روی زمین واقع شد، به سبب حسد بود.
شاید به همین دلیل است که حسد را به شرارهای از
آتش تشبیه کردهاند که میتواند موجودیت حسود و یا جامعهای را که در آن زندگی میکند به خطراندازد.
یکی از دانشمندان میگوید: «حسد و بدخواهی از خطرناکترین صفات است و باید آن را به منزله موحشترین دشمن سعادت تلقی کرد و در دفع آن کوشید».
جوامعی که افراد آن را اشخاص حسود و تنگنظر تشکیل میدهند، جوامعی عقب افتاده هستند؛ زیرا همانطور که گفتیم حسود همیشه میکوشد تا دیگران را به عقب بکشد و این درست برخلاف روح تکامل و ترقی است.
از نظر معنوی، حسد نشانه کمبود شخصیت، نادانی، کوتاهفکری و نقص ایمان است؛ زیرا حسود در واقع خود را ناتوان تر از آن میبیند که به
مقام محسود و بالاتر از آن برسد؛ لذا سعی میکند محسود را به عقب برگرداند، به علاوه، او عملاً نسبت به
حکمت خداوند که بخشنده اصلی این نعمتها است معترض است و نسبت به اعطای نعمت به افراد از طرف
خداوند ایراد دارد:
لذا در حدیثی از
امام صادق (علیهالسلام) میخوانیم: «
الحَسَدَ اَصْلُهُ مِنْ عمی القَلْبِ والحُجُودُ لِفَضْلِ الله تَعالی وهما جناحان لِلْکُفْرِ وبِالْحَسَدِ وقع بن آدم فی حَسْرَةِ الاَبَدِ وَهَلَکَ مَهْلَکاً لا ینجو مِنْه ابداً حسد و بدخواهی از تاریکی
قلب و کوردلی است و از انکار نعمتهای خدا به افراد سرچشمه میگیرد، و این دو (کوردلی و ایراد بر بخشش خدا) دو بال
کفر هستند؛ به سبب حسد بود که فرزند
آدم در یک حسرت جاویدانی فرو رفت و به هلاکتی افتاد که هرگز از آن رهایی نمییابد».
حال اگر انسان از روی بصیرت و تأمل و اندیشه و توجه، به ضررهایی که درباره حسادت بیان شد، ایمان و اذعان پیدا کرد، ناگزیر باید از این
صفت رذیله دوری کند و بداند که هرگاه نعمت و موهبتی به انسانی رسید، مانند
دانش و فضیلت یا هر رفتار و کردار خوب دیگر، نمیتوان آن را با حسادت از بین برد، بلکه شایسته است که شخص حسود خود را سرزنش کند، زیرا دیگران کوشیدهاند و او نشسته، آنان تلاش و مجاهدت کردهاند و او سستی و تنبلی
اختیار نموده و بالاخره آنان شبها تا به صبح بیدار بوده و به دنبال کسب فضایل و کمالات رفتهاند، ولی او خوابیده و از کاروان نیکان عقب افتاده است.
درباره درمان عملی حسد به موارد زیر اشاره میکنیم:
خویشتن را موظف بدارد تا برخلاف آنچه حسد او را به سوی آن میکشاند، رفتار کند؛ مثلاً وقتی حسد، انسان را نسبت به دیگران وادار به بدگویی میکند، باید
زبان را وادار کند تا درباره او به ذکر خیر بپردازد، خوبیهای او را برای خود و دیگران بازگو کند، صفات جمیله او را خاطرنشان سازد و تا آنجا که میتواند از او تعریف و تمجید کند.
اگر حسد انسان را به
تکبر و خودپسندی وادار میکند. نسبت به مردم متواضع و فروتن باشد.
موقعی که حسد، انسان را به محروم ساختن نعمت از دیگران بر میانگیزد، به فرد مورد حسد احسان کرده و به او نعمت عطا کند. لااقل به نفس خویش بفهماند که این شخص هم بنده خدا است و شاید خداوند به او نظر لطف دارد که به او نعمت عطا کرده است.
گاهی عامل حسادت، مربوط به عدم مراعات کردن
عدالت بین فرزندان در محیط زندگی است؛ مثلاً والدین نسبت به بعضی فرزندان مهر و نوازش بیشتری دارند و دیگری را از این عواطف محروم میکنند و این خود باعث عقده حقارت و باعث پیدایش حسد در
کودکان میگردد؛ چنانچه داستان
حضرت یعقوب و فرزندش
یوسف (علیهماالسلام) نمونه خوبی برای این مسئله است.
برای پیشگیری و آلوده نشدن اطفال به حسد و رذالت باید از هر گونه بیعدالتی نسبت به آنان پرهیز نمود و بین آنان
مساوات برقرار کرد.
همانطور که پیامبر اکرم (علیهالسّلام) فرمودند: «
ساوُوا بَیْنَ اَوْلادِکُمْ فی الْعَطیّةِ در کار بخشش میان فرزندان خویش عدل و مساوات را کاملاً مراعات کنید».
شخص مبتلا به حسد باید قدری فکر کند که آیا حسد ورزیدن نسبت به دیگران میتواند، آن نعمت را از دیگران بگیرد؟ درحالیکه خداوند آنچه را برای کسی مقدر فرموده، به او خواهد بخشید.
دعا کردن و خواستن
خیر از خداوند برای آنکه به او حسد میورزد، به از بین بردن حسادت کمک میرساند.
نتیجه همه این کارها آن خواهد بود که انسان به حقایق پی ببرد و نسبت به مردم مخالفتی نداشته باشد، ریشه
حسد در دل او کاملاً خشک گردیده و سرانجام از درد و رنجی که به واسطه حسادت در وجود او رخنه کرده، رهایی یابد.
۱ حسد و دروغ، شهید سیدعبدالحسین دستغیب.
۲. پرورش روح، محمد شفیعی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حسد و راه مبارزه با آن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۱۶.