یوسف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حضرت یوسف علیهالسلام، احترام،
عصمت ، ترک اولی، پوسیده شدن بدن.
پرسش: آیا این موضوع صحت دارد که بدن حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ به دلیل بیاحترامی به پدرش پوسیده شده است؟
پاسخ: با توجه به آیاتی که در مورد احترام حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ به پدرش (حضرت یعقوب)، وجود دارد، بیاحترامی او به پدرش به سبب دیر پیاده شدن از اسب بعید به نظر میرسد. دو
روایت در این مورد وارد شده است که هر دو به جهت ضعف
سند مورد اعتماد نبوده و مفسران هم چنین چیزی را نپذیرفتهاند؛ به همین دلیل، پوسیده شدن (از بین رفتن) بدن حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ در هیچ روایتی نیامده و مورد قبول نیست. حال با فرض اینکه چنیین بیاحترامی صورت گرفته باشد، این کار گناه نبوده؛ بلکه
ترک اولی بود؛ چراکه همه
انبیا دارای عصمت هستند، گذشته از این پوسیده شدن بدن انسانها امر طبیعی است و ربطی به گناه ندارد؛ اگرچه از بین نرفتن بدن فضیلت است و از آن جایی که حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ از اولیاء الله است احتمال میدهیم که بدن ایشان نپوسیده باشد.
نخست باید دانست اساساً، آیا این مطلب صحت دارد که حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ در مقابل پدرش از اسب پایین نیامد؟! آنگاه ثابت شود که چنین کاری بیاحترامی محسوب میشود، سپس به پرسش فوق پاسخ داده شود.
سراسر آیههای سوره یوسف بر
علم و
دانش ، بردباری و
شکیبایی و پاکی و عصمت حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ گواهی میدهد. قرآن، سرگذشت او را بهعنوان نمونه پاکی و مظهر عفت و عصمت بیان میکند؛ اما با این وجود، در دو روایت آمده است که حضرت یوسف پس از ورود پدر و مادرش به مصر، در برابر آنان از مرکب پایین نیامد و بدین جهت،
نور نبوت از نسل او خارج شد،
اولاً این دو روایت از نظر سند، قابل اعتماد نیستند؛ زیرا که
مرسل و مرفوعاند
و در
علم درایه و
حدیث ، ثابت شده است که روایاتی اگر چنین خصوصیاتی داشته باشند، بهتنهایی مورد قبول نبوده و به آن
عمل نمیشود؛ مگر اینکه مؤیدی داشته باشد که در اینجا نهتنها مؤیدی وجود ندارد، بلکه برخلاف آن است.
به همین دلیل مفسران این روایات را مخالف با آیاتی میدانند که نشاندهنده اطاعت حضرت یوسف علیهالسلام، از فرمان الاهی است و ایشان
کمال احترام را نسبت به پدر انجام میداد.
چنانکه
قرآن کریم میفرماید: «و هنگامی که بر یوسف وارد شدند، او
پدر و مادر خود را در آغوش گرفت و گفت: همگی داخل مصر شوید که انشاءالله در امن و امان خواهید بود».
به علاوه، از جملات این آیه شریفه استفاده میشود که حضرت
یوسف ـ علیهالسلام ـ در خارج شهر به استقبال پدر و همراهانش رفته بود و در ساختمان و یا چادرهایی منزل گرفته، در انتظار قدوم آنان به سر میبرد و هنگامیکه پدر و همراهانش وارد شدند، حضرت یوسف نسبت به آنان اظهار
محبت ویژهای کرد و پس از انجام دادن مراسم استقبال، از پدر و همراهانش خواست تا به
مصر وارد شوند و در آن دیار سکنا گزینند؛ در غیر این صورت واژه ورود و دخول جایگاهی نداشت؛ بلکه کلمه ملاقات و مانند آن مناسب بود.
اگر بپذیریم که دو روایت درست باشد، دیر پیاده شدن در مقابل پدر، کار حرامی نیست تا ارتکاب آن،
گناه و خلاف عصمت شمرده شود؛ بهطوری که موجب پوسیده شدن بدن حضرت یوسف شود؛ بلکه مرتکب ترک اولی شده و این منافاتی با
عصمت او ندارد.
نبود
پیامبر در نسل یوسف موضوع مسلم و ثابتی نیست. اگر همچنین باشد، برای
حکمت و مصلحتی بوده که خدا میداند، نه بهخاطر ترک اولی بنابراین، بیاحترامی به پدر از طرف حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ صحت ندارد.
با توجه به اینکه در مورد بیاحترامی حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ به پدرش،
حضرت یعقوب ـ علیهالسلام ـ سند درستی در دست نیست و
آیات قرآن هم برخلاف آن است؛ اما تذکر چند نکته پیرامون پوسیده شدن بدن حضرت یوسف قابل بیان است.
از آنجا که بدن
انسان از گوشت، خون، استخوان و ... تشکیل شده و همه اینها از بین رفتنی است؛ ازاینرو اصل این است که
بدن انسانها در زیر خاک پوسیده شود و این امر دلیل بر
عذاب الاهی نیست.
در آیات و روایات رابطهای بین بیاحترامی به پدر و پوسیده شدن بدن دیده نشده است.
هیچ
روایت معتبری در این باره (پوسیده شدن حضرت یوسف به موجب بیاحترامی به پدر) در منابع روایی نقل نشده است.
بیگمان پوسیده نشدن بدن انسان یک امتیازی است که شامل بعضی از اولیاء الله میشود و از آنجا که حضرت یوسف ـ علیهالسلام ـ از اولیاء الله است، احتمال میرود که بدن آن حضرت از بین نرفته باشد.
پایگاه اسلام کوئست.