تسلیم کردن قلب به عقل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قلب، عقل، علم، ایمان، امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، محمدتقی مصباح یزدی.
پرسش: امام خمینی (رحمةاللهعلیه) در کتاب چهل حدیث میفرمایند: مشکلی که ما داریم این است که قلب ما باید تسلیم عقل ما باشد، چگونه میتوان به این مهم دست یافت؟
پاسخ: عقل و قلب یا علم و ایمان از هم جدایند. علم، حوزه ذهن و فکر و استدلال است که به وسیله نیروی عقل انجام میشود؛ ولی ایمان، حوزه قلب و روح و پذیرش و تسلیم دل است که با کنترل و مدیریت نفس حاصل میشود.
علم و ایمان با هم ارتباط دارند. بدین صورت که علم، مقدمه و یکی از علل و منشأهای ایمان است؛ ازاینرو بدون علم، ایمان حاصل نخواهد شد.
ایمان و معارف قلبی در مقایسه با علم و معارف عقلی و علمی، ارزشی بس والا و اصیل دارد.
درباره چگونگی تسلیم کردن قلب به عقل باید گفت: اولاً باید عقاید و معارف دینی را به نحوی دقیق و روشن یاد بگیریم؛ به طوری که قدرت دفاع از آنها را داشته باشیم و این کار با استاد داشتن و مطالعه کردن و ... میسر خواهد شد. ثانیاً با تکرار و تمرین، این آموختهها را در وجودمان زنده و پویا نگه داریم. ثالثاً به نفس خود ریاضت بدهیم و کنترل آن را بر عهده بگیریم (خصوصاً با رعایت دستورات شرعی) تا بدین وسیله نفس و
شیطان، مانع پذیرش و تسلیم قلبی نسبت به قطعیاتی نشوند که با عقل دریافتهایم.
ابتدا چند نکته را به عنوان مقدمه میآوریم:
عقل و
قلب یا
علم و ایمان از هم جدایند.
علم، حوزه
ذهن و فکر و
استدلال است که به وسیله نیروی عقل انجام میشود؛ ولی ایمان، حوزه قلب و
روح و پذیرش و تسلیم دل است که با کنترل و مدیریت نفس حاصل میشود. بنابراین نمیتوان هر عالِمی را
مؤمن هم دانست.
این دو علیرغم تمایزی که دارند، با یکدیگر مرتبط نیز هستند. بدین صورت که علم، مقدمه و یکی از علل و منشاهای ایمان است؛ ازاینرو بدون علم، ایمان حاصل نخواهد شد.
ایمان و معارف قلبی در مقایسه با علم و معارف عقلی و علمی، ارزشی بس والا و اصیل دارد؛ زیرا اساساً آخرت، عالَم
باطن و قلب است و ذهن و فکر و اطلاعات
انسان (همچون دیگر اعضا) با
مرگ از بین خواهد رفت؛ ازاینرو وضعیت هر کس در
قیامت، متناسب با کیفیت ملکاتِ قلبی او خواهد بود.
اکنون به اصل مطلب میپردازیم که چگونه میتوان قلب را تسلیم عقل کرد؟
در این باره تنها به دستورالعملِ دو تن از علمای بزرگ و اساتید
اخلاق و
عرفان اشاره میکنیم.
امام خمینی در کتاب
شرح حدیث جنود عقل و جهل مطالبی دارند که ما خلاصهاش را میآوریم:
اکنون که معلوم شد ایمان غیر از علم است و ما معمولاً به معارف، علم داریم نه ایمان و نیز وقتی معلوم شد که تا این معارف به قلب نرسد، ایمانی در کار نیست و خسارتهای غیر قابل جبرانی در راه خواهد بود؛ پس انسان باید همین چند
روز دنیا را مغتنم شمارد و به هر قیمتی شده، ایمان را به دست آورد و قلب را نیز (مثل عقل) تسلیم حقایق نماید و راه تحصیل آن چنین است که اولاً، نیت خود را در تحصیل معارف و کسب ایمان خالص کند و قلب را با تکرار و
تذکر با
اخلاص مأنوس کند؛ چراکه بدون اخلاص دست تصرف نفس و
شیطان در کار خواهد بود و با وجود این دو، هیچ معرفت و ایمانی حاصل نخواهد شد. باید سعیش این باشد که این کسب معارف و تحصیل ایمان را برای
شناخت خداوند و رضایت او پیگیری کند، نه برای به رخ دیگران کشیدن یا ... .
پس از مرحله اخلاص، باید از
گناهان و مخالفتها،
توبه خالصی کند با شرایط آن، تا قلب از آلودگی خالی شده و آماده جایگزینی نورانیت و
ایمان و معارف الهی شود.
پس از مرحله توبه، که دل پاک و مصفا شده است، آیات و اذکار توحید را با حضور قلب و حال
طهارت به قلبش تلقین کند. به این معنی که قلب را چون طفلی فرض کند که
زبان باز نکرده و او میخواهد
طفل را به زبان آورد. چنانچه در اینجا یک کلمه را تکرار میکند و به دهان طفل میگذارد؛ همانطور کلمه توحید را با
حضور قلب به قلبش تلقین کند، تا زبان قلب باز شود و اگر اواخر شب یا
بین الطلوعین این کار را بکند، خیلی بهتر است. البته در بین
آیات و اذکار
توحید ذکر شریف «
لا اله الّا الله» و نیز آیات آخر
سوره مبارکه حشر (آیه ۱۸ تا آخر)
اهمیت و تأثیر بهتر و بیشتری دارند.
درهرحال از
نقص و عجز خود و از
رحمت و قدرت حق غافل نشود و دست حاجت پیش
ذات مقدس او دراز کند و از او طلب دستگیری نماید. البته نباید از شرایط ذکر
و تلاوت قرآن و ... نیز غفلت کند؛ و اگر در
شب و روز چند دقیقهای هم به مناسبتِ حال دل خود، نفس را
محاسبه کند که چهقدر تحصیل
ایمان کرده است و از دلش
نور ایمان و آثار آن را مطالبه کند، خیلی زودتر به نتیجه میرسد، انشاءالله تعالی.
حضرت امام در پایان این فرمایشات چنین میآورند که: عزیزان ممکن است در اولِ کار، اُنس با این معانی برای نفس مشکل باشد و شیطان و وسوسههای نفسانی مانع راه شوند و انسان را مأیوس کنند و بگویند این معانی برای بزرگان است و به امثال تو ربطی ندارد؛ ولی باید حقیقتاً به خدا پناه ببرد و به این وسوسهها اعتنایی نکند. بله، اولِ کار، کمی مشکل به نظر میرسد؛ ولی اگر
انسان وارد شود و صدقش را نشان بدهد،
خدای متعال به یاری کردن اولی است.
ایشان در زمینه پیدایش و نیز
تقویت ایمان (و وارد کردن معارف به قلب) در کتب مختلفشان مطالبی دارند که چکیده آنها را ارائه میدهیم:
هر عمل اختیاری از دو مایه سرچشمه میگیرد: یکی
شناخت و بینش و دیگری گرایش و میل. ایمان نیز از این قاعده مستثنا نیست، برای تحصیل یا تقویت ایمان نیز باید در دو حوزه علم و
شناخت و
اراده و همت و بناگذاری و گرایش و میل بکوشیم.
بدیهی است که تا انسان نسبت به چیزی
بینش و آگاهی نداشته باشد یا در آن مسیر حرکتی نخواهد کرد و یا اگر هم حرکتی کند، مسیر را اشتباه خواهد رفت. برای دستیابی به شناخت نسبت به عقاید و مسائل دینی دو فعالیت اساسی لازم است:
تلاش کنیم برای چیزهایی که باید به آنها
ایمان داشته باشیم، دلایل و مستنداتی روشن و محکم پیدا کنیم و آنها را با استدلالهای محکم و منطقی برای خود اثبات کنیم. این کار یکی از ابزارهای کسب و تقویت ایمان است؛ زیرا ایمان بدون علم، ممکن نیست و از همینجاست که تحصیل علم
ارزش فوقالعادهای در
اسلام مییابد.
کار دوم این است که نسبت به مواردی که به آنها علم و شناخت پیدا میکنیم، تمرین و تکرار و دوره و مباحثه با
دوستان و ... داشته باشیم تا مطالب همواره مد نظرمان قرار داشته باشند و از خاطرمان محو نشوند؛ زیرا معرفت اگر بخواهد در زندگی و رفتار ما تأثیر داشته باشد، باید زنده و پویا و آگاهانه باشد و یکی از اسرار تکرار
الفاظ و مفاهیم، در عبادات دینی، همین است که این دانستهها همیشه در سطح توجه ذهنِ ما حاضر باشند.
پس اولاً باید معارف و عقاید دینی را با استدلال برهان آموخت. (به ویژه در عصر کنونی که بازار شبهات داغ و گسترده است) ثانیاً باید آن معارف را با تمرین و تکرار زنده و پویا نگه داشت.
همچنانکه قبلاً هم اشاره کردیم، به صرف علم و آگاهی، حرکت به سوی
هدف انجام نمیگیرد؛ بلکه یک
انگیزه و میل و گرایش و اراده و همتی هم لازم است. باید نسبت به معلوماتمان، روحیه تسلیم و پذیرش باطنی هم داشته باشیم و الّا حرکتمان، تضمین نخواهد شد. علت این امر آن است که ما خواستههای دیگری هم داریم که با پذیرش حقیقت و
عمل به لوازم آن، تزاحم دارند و چه بسا به خاطر ملموستر و نقد بودنِ این خواستهها، نسبت به ارزشهای دینی و انسانی، به این خواستهها راحتتر تن میدهیم. مثل آنکه با وجود علم به حرمت مال ربوی، ممکن است خیلی راحت از غذایی که از این مال تهیه شده تناول کنیم؛ چراکه پای میل به خوردن و غذای لذیذ و ... در میان است؛ ازاینرو باید از میان رسیدن به خواستههای نفسانی یا تن دادن به حقیقت و لوازم آن، یکی را برگزینیم و برای آنکه دل را تسلیم حقیقت و آنچه با عقل قطعی فهمیدهایم نماییم، باید خواستهها و امیال مزاحم را در
قلب خود تضعیف کنیم و برعکس روحیات معنوی را تقویت نماییم؛ و این همان عنصرِ مبارزه با
هوای نفس و
ریاضت شرعی و
ترک گناهان و انجام
واجبات و در یک کلمه، مسئله
تقوا و کنترل نفس است که مورد تأکید فراوان
دین اسلام است.
نکتهای که میتواند ما را در دو حوزه شناخت و گرایش، بیشتر یاری کند، توجه و
تفکر در عواقب و آثار دنیوی و اخرویِ ایمان و
کفر و اعمال خوب و بد است.
قرآن اصطلاحی دارد به نام «سیر فی الارض» که به معنی
مطالعه و تفکر در اقوام گذشته و عبرتگیری از آنهاست. بدیهی است کهاندیشیدن درباره عواقب دنیوی و اخروی هر کدام از ایمان یا کفر و شرک، علاوه بر افزایش سطح شناخت و بینش انسان، میل و گرایش آدمی را هم به سمت ایمان جذب و از کفر و
شرک دور میکند و بدین وسیله انسان راحتتر با هواهای نفسانی خود مبارزه میکند و همچنین است
تفکر و توجه در نتایج اعمال صالح و غیر صالح مثل نماز و تقوا و
انفاق یا
غیبت و
زخم زبان و
نگاه حرام و ... .
بنابراین اولاً باید عقاید و معارف دینی را به نحوی دقیق و روشن یاد بگیریم؛ به طوری که قدرت دفاع از آنها را داشته باشیم و این کار با استاد داشتن و مطالعه کردن و ... میسر خواهد شد. ثانیاً با تکرار و تمرین، این آموختهها را در وجودمان زنده و پویا نگه داریم. ثالثاً به نفس خود ریاضت بدهیم و کنترل آن را بر عهده بگیریم (خصوصاً با رعایت دستورات شرعی) تا بدین وسیله نفس و
شیطان، مانع پذیرش و تسلیم قلبی نسبت به قطعیاتی که با
عقل دریافتهایم، نشوند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تسلیم کردن قلب به عقل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۲۶.