آیهای درباره زنان پاکدامن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عایشه ، تهمت،
مؤمن ، پاکدامنی،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله، شیعه.
پرسش: آیهای از قرآن که نهی از
تهمت به زنان پاکدامن میکند، دربارۀ عائشه است! این آیه آن زن را مؤمن میخواند! این آیه چطور با اعتقادات
شیعه دربارۀ عایشه سازگار است؟
پاسخ: منافقان و برخی افراد دیگر که اتفاقاً از منسوبین و هواداران خلیفۀ اول نیز بودند، به دنبال عقب افتادن عایشه از کاروان، در یکی از جنگها شایعهای مبنی بر روابط نامشروع ایشان منتشر نمودند که به جریان "افک" مشهور شد. خداوند، با نزول آیاتی، این شایعه را
تکذیب نمود.
شیعیان نیز که در رواج این شایعه، هیچ نقشی نداشتهاند، چنین تهمتی را نمیپذیرند؛ اما انتقادات دیگری از جناب عایشه دارند که ارتباطی با موضوع "افک" ندارد، بلکه انتقادشان به مواردی از قبیل آزار و اذیت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ توسط ایشان است که اتفاقاً در
سورۀ تحریم نیز صریحاً به این موضوع پرداخته و مفسران و مورخان
اهل سنت نیز بدان اشاره نمودهاند. نیز موضوعاتی از قبیل دخالت ایشان در قتل خلیفۀ سوم و به دنبال آن برپا نمودن
جنگ خونین جمل در مقابل
امیرالمؤمنین علیهالسلام، از جمله مواردی است که پرسشهای بسیاری را برای مسلمانان، حتی برای آنانی که همعصر با وی بودهاند، برانگیخته و تاکنون پاسخ مناسبی برای آنها ارائه نشده است.
برای بررسی پرسش شما، باید به موضوعات مختلفی پرداخت تا بعد از تحلیل تمام آنها، پاسخی دقیق و مناسب ارائه شود. این موضوعات عبارتاند از:
۱. آیۀ مورد نظرتان، کدام آیه از قرآن بوده و ناظر به چه جریانی است؟
۲. مراد از واژۀ "
مؤمن " در قرآن چیست و آیا اگر از شخصی با این عنوان در
قرآن یاد شده باشد، به شخصیتی اسطورهای و غیر قابل انتقاد تبدیل میشود؟!
۳. مردان تا چه حد میتوانند در زندگی همسران خود تأثیرگذار بوده و آیا همسری پیامبران، میتواند برای بانوانی که از این امتیاز برخوردارند، مصونیت کاملی ایجاد نماید؟
۴. عقیده ما (شیعیان) دربارۀ عایشه چیست و چه انتقاداتی نسبت به ایشان داریم؟
به همین ترتیب به بررسی موارد فوق میپردازیم:
به احتمال زیاد، آیۀ مورد نظر شما، آیه ۲۳
سورۀ نور است که در ادامۀ آیات مرتبط با جریان "افک" نازل شده است، بدین بیان:"
ان الذین یرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فی الدنیا و الآخرة و لهم عذاب عظیم "؛ آنانی که بانوان پاکدامن و بیخبر از
گناه و با
ایمان را متهم مینمایند، در
دنیا و
آخرت مورد لعن قرار گرفته و عذاب بزرگی در انتظارشان است.
برخی مفسران، این آیه را در ارتباط با هر شخصی میدانند که بانوی با ایمانی را به غلط متهم به ارتکاب عمل زشتی نماید که از سبک و سیاق آیه، چنین
تفسیر ی مناسبتر به نظر میآید.
برخی دیگر، آن را مخصوص بانوان
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دانسته است.
گروهی نیز این آیه را منحصراً به جریان "افک" و شخص
عایشه تفسیر نمودهاند،
عملاً تمام این
تفاسیر به یک نتیجه مشخص میرسد و آن هم زشتی و قباحت متهم نمودن دیگران، بدون دلیل قانعکننده؛ چون معنایی ندارد که اتهام به عایشه، قبیح بوده و متهم نمودن دیگران ایرادی نداشته باشد! بنابراین ما فرض را بر آن میگذاریم که تفسیر شما از آیه، صحیح باشد و این آیه، منحصر به جریان "افک" و شخص عایشه باشد! اما جریان "افک" چه بوده؟
بهتر است ماجرا را از زبان خود عایشه بشنویم، چون ایشان، این واقعه را مفصلاً نقل نموده؛ ولی خلاصهاش این است:
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هنگام جنگها و مسافرتهای خارج از مدینه، یکی از بانوان خود را نیز به قید قرعه، همراه خود میبرد. در یکی از جنگهای ایشان، من نیز به همراه او بوده و در هودج شتری حمل و نقل میشدم. یکی از روزها، بعد از شنیدن بانگ حرکت کاروان، برای قضای حاجت خارج شده؛ اما هنگام برگشت، یکی از زیورآلات خود را گم نموده و این، باعث شد تا مدتی به جستوجوی آن بپردازم. در همین حال، ساربان شتر من، به خیال آنکه من در هودج خود هستم، شتر را حرکت داده و از آن منطقه خارج شد و من بعد از بازگشت به محل اولیه، کسی را در آنجا نیافتم؛ اما مطمئن بودم که آنان بعد از اطلاع از همراه نبردن من، بازخواهند گشت... بههرحال، من همراه شخص دیگری که او نیز از
لشکر عقب مانده بود، خود را به سپاهیان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رساندم. این موضوع، موجب آن شد تا برخی افراد، شایعاتی را در مورد من منتشر نمایند که در نهایت با نزول
آیۀ افک ، پاکدامنی من در این قضیه ثابت شد.
اکنون، باید ملاحظه نماییم که چه کسانی، بیشترین نقش را در دامن زدن به این
شایعه بر عهده داشتند؟ آنچه از جمعبندی
روایات تاریخی به دست می آید آن است که عبدالله بن ابی و حسان بن ثابت و مسطح بن اثاثة، در رأس شایعهپراکنان بودند.
اما اینکه آنان از چه موقعیت اجتماعی برخوردار بودند؟ پرسشی است که پاسخ به آن می تواند، تحلیل درستی از ماجرا، در اختیارمان قرار دهد:
او از
منافقان معروف و سرشناس بوده و از هر موقعیت، در راستای تضعیف پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ استفاده مینمود. طبیعی است که او تلاش نماید از این جریان نیز در جهت منافع خود بهرهبرداری نماید.
شاعری که هرچند اشعار زیبایی در ارتباط با وقایع مختلف دوران پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سروده است، اما شیعیان، به عملکرد بعدی او که در جهت مقابل خط فکری امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ بود، منتقدند. حسان از اشخاصی بود که اشعار مختلفی در حمایت از
خلیفه اول و حتی در ستایش عائشه دارد؛ اما در این جریان، او نیز یکی از صحنهگردانان شایعه بود! بعدها و سالها پس از رحلت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هنگامیکه حسان، با سرودن شعری از عایشه تقاضای ملاقات نمود، عایشه صریحاً او را بهدلیل شرکت داشتن در ایراد
اتهام به او و یا همان جریان "افک"، مورد سرزنش قرار داد.
این شخص، پسرخاله پدر عایشه
ابوبکر بود که به دلیل فقر، مورد حمایت مالی او نیز قرار داشت. مفسران اهل سنت معتقدند که ابوبکر، این حمایت را بعد از جریان افک و مورد اتهام قرار گرفتن دخترش، قطع نمود؛ اما آیهای نازل شد، مبنی بر اینکه سزاوار نیست چنین رفتاری انجام شود و سپس، ابوبکر کمکهای خود را به او از سر گرفت.
برخی مفسران
شیعه نیز جریان افک را همانند آنچه در کتب اهل سنت وجود دارد نقل نموده و آیۀ افک را نیز در همین مورد میدانند؛
البته تعداد بسیاری از مفسران شیعه نیز این آیه را در ارتباط با عایشه ندانسته، بلکه به ماریه مرتبط میدانند.
این خلاصهای از جریان "افک" بود که آیه مورد نظرتان در ارتباط با آن، نازل شد.
موضوع بعدی آن است که فرض بگیریم آیۀ مورد نظرتان، صراحت در
ایمان عایشه داشته باشد، اما پرسش ما این است که آیا هر شخص که به مناسبتی در قرآن، مؤمن قلمداد شده، تضمینی برای او وجود خواهد داشت که تا آخر عمر، همچنان مؤمن باقی بماند و یا اینکه تمام رفتارهای قبل و بعد او، حتی در غیر مورد بیان شده در آیه، غیر قابل انتقاد تلقی شود؟! ما چنین تفسیری را نمیپذیریم؛ زیرا در قرآن مواردی وجود دارد که عنوان مینماید برخی از مؤمنان، مجدداً به
کفر برگشته و حتی کفرشان، شدیدتر از دیگر کفار نیز شده است!
نیز خداوند در قرآن، بارها و بارها افرادی را مؤمن خطاب نموده و در همان حال، سختترین تهدیدها و سرزنش ها را متوجه آنان ساخته است.
برخی برادران اهل سنت، همین اشتباه را نیز در ارتباط با صحابه بزرگوار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مرتکب شدهاند، بدین ترتیب که با استناد به برخی آیات
قرآن کریم که رضایت خداوند از
صحابه را در دوره زمانی خاصی اعلام مینماید، مقامی فراتر از هرگونه انتقاد برای آنان در نظر گرفتهاند و عقیده دارند، با وجود آنکه بسیاری از صحابه، خود با یکدیگر، درگیر
جنگ و خونریزی شدهاند، اما سایر
مسلمانان حق ندارند در مورد آنان هیچ اظهار نظری بنمایند و به خود بباورانند که هم صحابی قاتل بر
حق است و هم صحابی مقتول و هم صحابی بیطرف! در این ارتباط، میتوانید پرسشهای ۳۴۹۹ و ۳۵۱۷ را نیز ملاحظه بفرمایید.
نتیجه می گیریم که حتی اگر فرض را بر این بگیریم که مراد از افراد
مؤمن ، در آیه مورد نظرتان، جناب عایشه باشند، نمیتوان با تمسک به آن، از ایشان، شخصیتی فراتر از هرگونه انتقاد در نظر گرفت.
شاید گمان برده شود که نسبت همسری عایشه با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ما را وادار مینماید که از هرگونه انتقادی نسبت به ایشان خودداری نماییم! در تحلیل این قسمت باید گفت:با مروری در متون مذهبی و در رأس آنها قرآن کریم، درمییابیم که بانوان، شخصیتی مستقل داشته و خود آنان هستند که میتوانند فرجام نیک و بد خویش را تعیین نمایند.
با این وجود، اگر بخواهیم بانوان را در ارتباط با همسرانشان ارزیابی نماییم، میتوانیم آنان را به پنج گروه تقسیم نماییم:
عبارت از بانوانی هستند که هم خود و هم همسرانشان، از ایمان به خدا برخوردار بوده و دستورات او را مورد عمل قرار میدهند. طبیعی است که چنین تفاهمی، بهترین وضعیت ممکن بوده و افراد با
ایمان همواره در دعاهای خود، چنین
توفیق و سعادتی را از خداوند خواستار شوند و بگویند:پروردگارا! همسران و فرزندانمان را، روشنی چشم ما قرار ده و ما را راهنمای
پرهیزکاران نما.
زوجهایی؛ مانند
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و أمالمؤمنین
خدیجه ـ علیهاالسلام ـ و نیز
امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و بزرگ بانوی جهانیان،
فاطمه ـ علیهاالسلام ـ را میتوان بهعنوان نمونههای بارزی از این گروه معرفی نمود.
زنان پلید و ستمکاری هستند که با همراهی و کمک شوهران بیدین خود، در مبارزه با پیامبران و اولیای الاهی تلاش مینمایند. برخلاف گروه قبل، چنین زوجهایی در بدترین جایگاه قرار خواهند داشت!
قرآن کریم، نمونهای از چنین مواردی را در
سورۀ مسد بیان نموده و در ضمن نکوهش
ابولهب که علیرغم نسبت فامیلی نزدیک با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به اذیت و آزار او میپرداخته، همسر او امجمیل؛ خواهر
ابوسفیان ، آن دشمن بزرگ
اسلام را نیز مورد سرزنش قرار داده است.
بانوانی نیز وجود دارند که علی رغم مهیا نشدن شرایط
ازدواج و زندگی در تجرد، آن چنان دیندار و پاکدامن هستند که مورد توجهات خاص الاهی قرار میگیرند. از جناب
مریم ـ علیهالسلام ـ که در همین گروه است، بارها و بارها در قرآن کریم، به نیکی یاد شده
و حتی سورهای نیز به نام او در قرآن وجود دارد. او بانویی است که پرهیزکاران؛ به دلیل جایگاه خاص او نزد پروردگار، برای کفالت و نگهداری از او به نزاع برخاستند
و
زکریا ؛ آن پیامبر الاهی؛ بعد از مشاهدۀ عنایات ویژۀ خداوند به این بانوی بزرگوار بود که دست به
دعا برداشته و با وجود پیری خود و نازا بودن همسرش، از درگاه الاهی تقاضای فرزند نمود و این خواهش او نیز اجابت شد.
با مطالعۀ تاریخ، به بانوانی برمیخوریم که با وجود
ازدواج با افرادی بیدین و
ظالم ، ایمان خود را از دست نداده و با تحمل دشواریها در برابر شوهران ستمگر خود به مقاومت پرداختند.
آسیه همسر فرعون را میتوان بهعنوان الگوی مناسبی برای این بانوان معرفی نمود. او بود که آنچنان مورد اذیت و آزار
فرعون واقع شد که از خداوند تقاضای
مرگ و شهادت نموده و به این خواسته خویش نیز دست یافت و قرآن در نکوداشت این
شجاعت و شهامت، ایشان را بهعنوان بانوی نمونهای برای تمام افراد باایمان (چه مرد و چه زن) معرفی نمود.
درست در نقطۀ مقابل گروه قبل، بانوانی را مییابیم که از امتیاز بزرگی برخوردار شده و به همسری پیامبران الاهی درآمدند، اما با کمال تأسف و ناباوری، به جای آنکه قدردان این
نعمت بزرگ بوده و کمکی برای آنان باشند، به دسیسه چینی و اذیت و آزارشان پرداخته و عملاً در جهت مقابل خواستههای آن پیامبران بزرگ حرکت مینمودند.
یکی از این بانوان بدفرجام،
همسر نوح
پیامبر ـ علیهالسلام ـ بود. خداوند بعد از آغاز طوفان، به
نوح ـ علیهالسلام ـ پیغام داد که جفتی از هر جاندار را همراه خود وارد کشتی نماید؛ اما ایشان را از همراه نمودن زن و یکی از فرزندانش که با او هم عقیده نبودند، بازداشت.
همسر لوط ـ علیهالسلام ـ نیز به دلیل مخالفت با دستورات این پیامبر الاهی، دچار سرنوشت شومی شده و عذاب الاهی علاوه بر دیگر کافران، دامنگیر او نیز گردید.
خداوند، در قسمت پایانی سوره تحریم، این دو زن را، نمونهای از افراد ناسپاسی معرفی نمود که علیرغم
ازدواج با افراد
صالح و درستکار، به آنان خیانت ورزیدند و به دنبال آن، رابطۀ همسری با پیامبران، نتوانست کمکی برایشان باشد و به آنان گفته شد که به همراه دیگر
کافران ، وارد
جهنم شوند.
جالب است بدانید، در قسمت آغازین سورۀ تحریم، یعنی همان سوره نسبتاً کوتاهی که به فرجام همسران نوح و لوط اشاره مینماید، دو همسر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نیز به دلیل رفتار ناپسند و آزاردهندهای که با ایشان داشتند،
مورد توبیخ شدید قرار گرفته و بهعنوان افرادی که قلبهایشان زنگار گرفته است، به
جامعه اسلامی معرفی شدهاند!
صرفنظر از آنکه این اذیت و آزار چه بوده است، میان مورخان و مفسران معتبر شیعه و سنی، تردیدی نیست که این دو همسر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ عبارت بودند از
عایشه ، دختر خلیفه اول و
حفصه دختر خلیفه دوم!
اگر باور ندارید و این موضوع را از بافتهها و ساختههای شیعیان میدانید، بد نیست سری به مهمترین کتابهای اهل سنت زده و با مطالعه آنها دریابید که آنها نیز تأییدکننده این موضوع بوده و مصداقی جز عایشه و حفصه برای این آیات نمیشناسند! ما بهعنوان نمونه، تنها دو روایت را از صحیح بخاری و صحیح مسلم بیان نموده و مطالعه بیشتر در این زمینه را به خودتان محول مینماییم:
ابن عباس روایت مینماید که از
خلیفۀ دوم ، عمر بن الخطاب پرسیدم، آن دو زنی که علیه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دست به یکی شده و او را آزردند، چه کسانی بودند؟ هنوز سخن من به پایان نرسیده بود که عمر پاسخ داد:عایشه و حفصه..
ب. در موردی دیگر، ابن عباس نقل مینماید که من دائماً مشتاق بودم که در ارتباط با آن دو زنی که خداوند در مورد آنان فرمود:"سزاوار است
توبه نمایید؛ زیرا دلهایتان زنگار گرفته و از حق منحرف شده!" پرسشی از
عمر داشته باشم تا زمانی رسید که من همراه او عازم سفر
حج بودم و در موقعیتی مناسب و هنگامی که آب را برای وضو بر دستانش میریختم، پرسش خود را مطرح ساختم. خلیفۀ دوم در پاسخ، چنین گفت:ای ابن عباس! عجیب است که پاسخ آن را ندانی! واضح است که آن دو نفر، عایشه و حفصه بودهاند!.
اکنون ما پاسخ این پرسش را از شما میخواهیم که به چه دلیل، خداوند بعد از آیاتی که عایشه و حفصه را بهدلیل آزار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مورد سرزنش قرار میدهد، با فاصلۀ اندکی در همان سوره، سرنوشت دو بانویی را بیان مینماید که آنان نیز همانند این دو بانوی محترم، همسر یکی از پیامبران بودهاند، اما این امتیاز، فایدهای به حالشان نداشت؟
بنابراین، نمیتوان همسران پیامبران را بهصورت مطلق، انتقادناپذیر دانست.
بعد از آنچه گفته شد، میتوانیم موقعیت عایشه را در نگاه
شیعیان ، با دقت ترسیم نموده و بیان داریم که ایشان در دیدگاه ما از دو جایگاه برخوردارند:
ما برخلاف تمام انتقاداتی که به ایشان داریم، اما بهدلیل آنکه او یکی از همسران پیامبرمان است که
قرآن ، آنان را مادران افراد با ایمان قلمداد نموده است،
احترام متناسب را برایشان لازم دانسته و به مولایمان علی ـ علیهالسلام ـ اقتدا مینماییم که بعد از پیروزی در
جنگ جمل و شنیدن تقاضای بخشش ایشان، او را با
احترام و با همراهی و محافظت، توسط چهل بانوی مسلح، به مدینه بازگرداندند.
همچنین، همانند دیگر مسلمانان، تهمت نابجایی که در جریان افک بر عایشه وارد شده را نمیپذیریم و حتی همانگونه که در برخی منابع شیعی نیز تصریح شده، ارتکاب چنین گناهانی را برای همسر هیچ پیامبری، جایز ندانسته و معتقدیم آنچه در قرآن، با عنوان خیانت بیان شده، به معنای سرپیچی از سایر دستورات الاهی است.
و اصولاً نمیپسندیم که هر شخص مورد انتقادمان را با تهمتهای ناروا مورد حمله قرار دهیم و چنین رفتاری را طبق نص صریح قرآن برخلاف عدالت میدانیم؛ زیرا قرآن دستور میدهد که انتقاد و ناسازگاری ما با گروهی، نباید موجب خارج شدنمان از شاهراه
عدالت شود.
میدانیم که فرمانبرداری از مادران هم، تا حدی است که خداوند مشخص نموده و ما مجاز به
اطاعت کامل و بیچونوچرا از آنان نیستیم.
متأسفانه، این همسر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و مادر مؤمنان، مرتکب برخی رفتارهایی شده که انتقاد شیعیان و حتی برخی منصفان اهل سنت را برانگیخته است که به دو مورد مهم آن اشاره نموده و از بیان سایر موارد خودداری مینماییم:
جناب عایشه، در طول زندگی مشترک خود با پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بارها موجب آزار ایشان شده و همانگونه که در بخش سوم پاسخ، مشاهده شد، آیاتی از
قرآن کریم در نکوهش او و یکی دیگر از
همسران پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد.
ایشان از مهمترین افراد دستاندرکار در اولین جنگهای داخلی و سازمانیافته میان مسلمانان بوده و توصیههای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خطاب به ایشان را نادیده گرفتند؛
بدین ترتیب که:
در زمان فرمانروایی خلیفۀ سوم هنگامی که اعتراضات مردمی علیه عملکرد برخی کارگزاران او شدت مییابد، جناب عایشه از افرادی است که بهشدت علیه او
تبلیغ نموده و حتی با تشبیه
عثمان به فردی یهودی به نام نعثل، مردم را به کشتن او تحریک مینماید و صریحاً فریاد برمیآورد که "اقتلوا نعثلا"؛ اما هنگام شدت شورش، مدینه را به قصد مکه ترک مینماید و در خیال خود پیشبینی میکند که به محض کنار رفتن عثمان از
خلافت ، فامیل او
طلحه که او نیز یکی از سردمداران شورش بوده، خلافت را به دست خواهد گرفت! او در بین راه
مکه ، خبردار میشود که عثمان کشته شده و از شنیدن این خبر خوشحال میشود و بلا فاصله از شخصی که خبر را آورده، میپرسد که خلافت به چه کسی منتقل شده است؟! و وقتی خبر خلافت مولا
علی ـ علیهالسلام ـ را میشنود، ناگهان تغییر موضع داده و از
قتل عثمان ابراز تأسف مینماید! این تغییر موضع ناگهانی، تعجب خبرآورنده را برمیانگیزاند و از عایشه میپرسد که شما خودتان از عوامل تحریککننده علیه عثمان بودید! چه شده است که اکنون عقیده خود را عوض نمودید؟! عایشه برای برطرف نمودن این انتقاد و بدون اینکه نقش خود را در آن شورش انکار نماید، پاسخ میدهد که آری! ابتدا من هم از مخالفان عثمان بودم؛ ولی مردم ابتدا عثمان را وادار به
توبه کرده و پس از آنکه توبه نمود، او را به قتل رساندند! سپس فریاد خونخواهی عثمان را بلند کرده و مقدمات
جنگ خونین
جمل را فراهم نمود.
آنچه ارائه شد، برخی مطالبی است که برگرفته از منابع اهل سنت بوده و نمیتوان منکر آن شد. نیز موضوعات فراوان دیگری در همان کتابها و نیز کتب شیعیان وجود دارد که هرکدام از آنها میتواند زمینۀ انتقاد دیگری را فراهم نماید که ما از آنها صرفنظر مینماییم. اما از شما میخواهیم، بدون هیچ پیش داوری، به پرسش ما پاسخ دهید:
بر چه اساس و مبنایی، نمیتوان به بانویی انتقاد نمود که از این امتیاز برخوردار بوده که همسر بزرگترین فرد
عالم بشریت باشد، اما با آزار و اذیت او، موجب
نزول آیات تهدیدآمیزی شده و علاوه بر آن، در آغاز اولین جنگهای داخلی میان مسلمانان نقش تعیینکننده داشته است؛ زیرا در قتل
خلیفۀ سوم دخالت داشته و با زیر پا گذاشتن هشدارهای رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با به وجود آوردن
جنگ جم ل، خون هزاران نفر از فرزندان خود را بدون دستیابی به هیچ نتیجۀ مشخصی بر
زمین ریخته است؟! اگر چون ایشان، همسر پیامبرند، نباید به ایشان انتقاد نمود! چرا خداوند در سورۀ
تحریم همسران برخی پیامبران را به دلیل رفتار نامناسبشان، مستحق
آتش دانسته است؟! و چرا خطاب به همسران
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرموده است که هرکدام از شما که گناهی آشکار انجام دهد، دو برابر دیگران دچار
عذاب خواهد شد؟!
آیا گناهی آشکارتر و واضحتر از قیام نظامی علیه برادر
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و وصی او و کشتن دهها هزار نفر به بهانه خونخواهی از شخصی که خود در ریختن خونش، نقشی اساسی داشته، مییابید؟!
پایگاه اسلام کوئیست.