عوامل ترس از مرگ
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ترس از مرگ.
پرسش: فکرکردن به
مرگ بیش از اندازه برایم سخت است و در چنین وضعی منقلب شده و حالت روانی میگیرم؛ حتی با فکر مرگ نزدیکانم دچار تنگی نفس میشوم و حالت آشفتگی به خود میگیرم. با اینکه علاقه زیادی به خواندن قرآن دارم، ولی بیشتر به آیات برزخ و مرگ و عذاب جهنم فکر میکنم، میترسم که این افکار دوباره به سراغم بیاید. در این باره چه کنم؟
پاسخ: علت اصلی
ترس از مرگ، نداشتن شناخت درست از آن است. اگر ما بپذیریم که مرگ پایان راه نیست و سعی کنیم اعمال شایسته بیشتر هم انجام بدهیم تا بیم و هراسی از عذاب الهی نداشته باشیم، در آن صورت از مرگ نخواهیم ترسید.
برخی عوامل ترس از مرگ، عبارتاند از: ۱. نابودی حقیقت انسان و
حیات؛ ۲. ناآگاهی درباره پس از مرگ؛ ۳. رویارویی با مرگ بهتنهایی؛ ۴. جدایی میان انسان و
اموال؛ ۵. نقطه پایان حیات خویش؛ ۶. محاکمه و کشف باطن.
ترس از مرگ تا حدودی طبیعی است. همه افراد کمابیش از مرگ میترسند. از میان عوامل گوناگونی که موجب
ترس و وحشت انسان میشود، شاید هیچیک به اندازه ترس از مرگ، آدمی را به وحشت و هراس نیندازد.
برخی اسباب روانشناختی ترس از مرگ، عبارتاند از:
احتمال اینکه با مرگ،
حقیقت انسان و
حیات او برچیده شود.
مرگ امری ناشناخته است و ما از مرگ خود، تجربهای نداریم؛ ازاینرو نمیدانیم که اگر پس از مرگ بقایی باشد، چه خواهد شد و بر ما چه خواهد گذشت.
هر انسانی باید بهتنهایی با مرگ مواجه شود. چهبسا اگر میتوانستیم با یکدیگر آن را
تجربه کنیم، چنین هراسناک و دهشتانگیز نبود.
مرگ، میان انسان و دوستان و اموال خویش جدایی میافکند.
تحقیقات تجربی نشان داده است که وحشت نوع بشر از مرگ نه بدان خاطر است که آن را دردناک میداند؛ بلکه از آن جهت است که مرگ را فرجام و نقطه پایان حیات خویش میپندارد.
در افراد مذهبی علاوه بر علتهایی که بیان شد، ترس از مرگ میتواند ناشی از این باشد که فرد، خود را در چنگال
حوادث بعد از مرگ مینگرد، حوادثی که با
محاکمه و مجازات و کشف باطن او همراه است و نگرانی شدید در مورد نتیجه
اعمال و سرنوشت نهایی خویش احساس میکند.
در واقع، یگانه عامل ترس از مرگ،
جهل و نادانی ماست. فکر میکنیم با مردن، زندگی ما پایان مییابد. در
ادیان الهی ـ و به ویژه
دین مقدس اسلام ـ مرگ به معنای فنا و نابودی نیست؛ بلکه مرگ حیات دوباره و انتقال از یک
جهان به جهان دیگر است.
شخصی از
امام جواد (علیهالسّلام) پرسید: چرا عدهای از
مسلمانان از مرگ هراساناند و از آن میترسند؟ امام جواد (علیهالسّلام) فرمود: زیرا آنها مرگ را نمیشناسند؛ ازاینرو از آن خوششان نمیآید، اگر آن را میشناختند و از دوستان خدا بودند، آن را دوست داشتند و میدانستند که آخرت برای آنها بهتر از دنیاست. سپس امام جواد برای روشن شدن مطلب، این مثال را مطرح نمود و فرمود: چرا کودک، دارویی را که برایش مفید است، نمیخورد؟ او گفت: به خاطر اینکه به فایده دارو آگاه نیست. امام جواد فرمود: سوگند به آن کسی که
محمد (صلّیاللهعلیهوآله) را به
حق مبعوث کرد، کسی که خود را برای مرگ آماده کند، فایده آن
مرگ برای او از فایده این دارو برای بیمار بیشتر است. سپس فرمود: اگر افراد معنای مرگ را میدانستند و خود را برای مرگ آماده میکردند، با
علاقه از مرگ
استقبال میکردند.
روزی امام جواد (علیهالسّلام) به بالین بیماری رفت. بیمار
گریه میکرد و از مرگ می ترسید. امام جواد (علیهالسّلام) به او فرمود: «ای بنده خدا! ازاینرو از مرگ میترسی که آن را نمیشناسی. هرگاه بدنت پر از چرک گردد و زخمها و بیماریهای پوستی بردارد و تو بدانی که اگر به حمام بروی و بدن خود را شستوشو بدهی، همه آن چرکها و زخمها برطرف میگردد، آیا با علاقه به حمام برای شستوشو میروی؟ و یا حمام رفتن را دوست نداری؟ او عرض کرد: «ای فرزند رسول خدا! دوست دارم که به حمام بروم، امام جواد (علیهالسّلام) فرمود: «
فذالک الموت هو ذلک الحمّام...؛ آن مرگ همان حمّام است» و آخرین مرحله برای پاک شدن انسان از چرکها و معصیتهای
دنیا. پس هرگاه بر مرگ وارد شدی و از آن گذشتی، از هرگونه غم و اندوه و رنج نجات مییابی و به سرور و شادی میرسی، در این هنگام آن فرد آرامش یافت.
این
روایات نشان میدهد که علت اصلی ترس از مرگ، نداشتن
شناخت درست از آن است. اگر ما بپذیریم که مرگ پایان راه نیست و سعی کنیم اعمال شایسته بیشتر هم انجام بدهیم تا بیم و هراسی از عذاب الهی نداشته باشیم، در آن صورت از مرگ نخواهیم ترسید.
خداوند میفرماید: «
وَلَا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ »؛
از رحمت خدا ناامید مشوید؛ زیرا جز گروه
کافران کسی از
رحمت خدا مأیوس نمیگردد.
و در آخر اینکه در توجه به
آیات عذاب و
رحمت الهی باید اعتدال داشته باشیم، نه آنقدر بیجهت و بدون
عمل امیدوار شویم که از اعمال صالح بازمانیم و نه آنقدر مأیوس که افسرده و نگران باشیم. باید در حالت
امید و ترس باشیم تا از حرکت به سوی
رشد باز نمانیم.
اکنون به برخی نکات اشاره میکنیم:
درباره زندگی بزرگانی چون
امام خمینی تفکر کنید که چه چیز باعث شد او هنگام مرگ بگوید با دلی آرام و قلبی مطمئن به جوار حق میروم. یا چگونه در کربلا فرزند
امام حسن (علیهالسّلام) به عمویشان
امام حسین (علیهالسّلام) میگوید: مرگ برایم شیرینتر از عسل است.
اعمال شایسته انجام دهید و به فضل و رحمت الهی امیدوار باشید.
به آیات رحمت الهی (پاداشهای بهشتی،
رحمت وسیع و باغهای باصفای بهشتی و جویبارها) تمرکز داشته باشید و سعی کنید به ابعاد مثبت زندگی آخرت تمرکز کنید؛ مثل
نعمتهای بهشتی، همجواری با انبیا، لذتهای جاوید، نبود بیماری و رنج، زندگی جاوید.
از طرفی نیز به قول خداوند و
ائمه (علیهمالسّلام) اعتماد کنید. همانهایی که هرگز
خلف وعده نمیکنند. بیتردید روایتی از
امام رضا (علیهالسّلام) را شنیدهاید که ایشان فرمودند: هنگام مرگ به بالین کسی میآیم که مرا
زیارت کرده. یا روایتهایی که میگویند مرگ مؤمن مثل بوییدن گل است؛ یعنی فرد
مؤمن به خواست خدا به راحتترین و شادترین وجه به ملاقات خدا میرود تا جایی که ائمه (علیهمالسّلام) گفتهاند مثل گذشتن از پل یا کندن لباسهای کثیف و پوشیدن لباسهای تمییز است؛ پس باید با
امید به این امر مطیع دستورات خدا باشیم.
توصیه میکنیم با افرادی که نشاط معنوی دارند و دیدشان به
دین و
زندگی باز است، همنشینی و رفتوآمد بیشتری کنید. گاهی مادرانی هستند که یک یا چند فرزندشان
شهید شدهاند. وقتی انسان پای صحبتهای آنها مینشیند، به حال آنها و بینش خوبشان غبطه میخورد. مسلماً همنشینی با این افراد، دید انسان را به زندگی حقیقی روشنتر میکند؛ همانگونه که در ایام
دفاع مقدس، فضای معنوی کشور به گونهای شده بود که
زن و مرد، و پیر و جوان شهادتطلب بودند و از مرگ واهمهای نداشتند.
درصورتیکه این افکار، خیلی تکرارشونده و آزاردهنده است، از
مشاوره با روانشناس بالینی کمک بگیرید تا با شیوههای روانشناختی به شما
آرامش دهد و زندگی را برایتان نشاطبخش کنند.
خداوند در
سوره زمر آیه ۵۴ با لحنی مهربانآمیز و سرشار از
محبت به ما گفته: «ای بندگانم که با
گناه بر خورد
اسراف کردهاید، از
رحمت وسیع و بیکران من ناامید نباشید من (با توبه شما) گناهانتان را میبخشم «پس چه خوب است به ندای این خدای مهربان گوش دل بدهیم. گاهی ناراحتیهای ما به خاطر گناه و
گناهان گذشته است چه خوب است که با شستوشوی خود در دریاچه تمیز
توبه، دل خود را پاک پاک و لایق دیدار حق کنیم. آنگاه است که خود خدا دلمان را سرشار از
امنیت و آرامش میکند و این امر وعده خداست که کسانی که
ایمان آوردند و به خود و دیگری
ظلم نکردند و نسبت به گذشته گناهآلود خود توبه کردند، دلشان را سرشار از امنیت و آرامش میکنم.
سعی کنید با شنیدن سخنرانیهای مذهبی و خواندن کتابهای دینی بینش خود را نسبت به زندگی، جایگاه
انسان در هستی و
خداوند تقویت کنید.
برای
اوقات فراغت خود حتماً برنامهریزی کنید. سعی کنید ذهنتان بیکار نماند. موقع انجام کارهای منزل به تلویزیون و برنامههای مختلف و متنوع آن گوش کنید.
توجه داشته باشید که اگر ذهن را با برنامههای کاری، دینی و... مشغول نکنید، منشأ افکار بد و منفی میگردد.
۱. اینیانس لپ، روانشناسی مرگ، ترجمه: رفیعی، انتشارات خجسته، ۱۳۷۵ ش.
۲. غلامحسین معتمدی، انسان و مرگ، نشر مرکز، ۱۳۷۲ ش.
۳. امیر دیوانی، حیات جاودانه، نشر معارف، ۱۳۷۶ ش.
۴. شهید ثانی، اسلام در کنار داغدیدگان، ترجمه سید محمدباقر حجتی، نشر جوانه رشد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل ترس از مرگ»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۳/۲۲.