عبدالله بن سلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه عبداللَّه بن سلّام.
پرسش: آیا درست است که اکثر روایاتی که در مدح عبدالله بن سلّام وارد شده، ساختگی و دارای جنبۀ سیاسی باشد؟ از نظر سیاسی چه عاملی ممکن است باعث جعل چنین روایاتی بوده باشد؟ مگر او چه نقش و قدرتی داشته است؟
پاسخ عبداللَّه بن سلام بن حارث اسرائیلی، از یهودیانی است که برخی مورخان، اسلام آوردن او را در سال اول
هجرت دانستهاند و برخی دیگر،
اسلام وی را دو سال پیش از
رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآله؛ یعنی سال هشتم هجری، میدانند. عبدالله بن سلّام در
تاریخ، شخصیتی مبهم و تردیدآمیز دارد که آنهم به جهت برخی عملکردهای او بوده است؛ مانند
حمایت از عثمان،
بیعت نکردن با
امام علی ـ علیهالسلام ـ و وارد کردن
اسرائیلیات در متون تفسیری؛ ازاینرو به نظر میرسد دربارۀ فضایلی که برای او نقل شده، دستهایی در کار بوده تا او را بزرگ جلوه دهند.
عبداللَّه بن سلام بن حارث اسرائیلی،
از یهودیانی است که برخی مورخان، اسلام آوردن او را در سال اول هجرت دانستهاند،
و برخی دیگر،
اسلام وی را دو سال پیش از رحلت
پیامبر صلیاللهعلیهوآله؛ یعنی سال هشتم هجری میدانند.
نام او در روزگار
جاهلیت «حصین» بود که
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله پس از اسلام آوردن او را عبدالله نامید.
کنیهاش أبا یوسف و از بزرگان
یهود بنیقینقاع بود.
او را از نوادگان
یوسف بن یعقوب علیهالسلام دانستهاند.
نمونههایی از گفتار و رفتارهای عبدالله بن سلام به شرح ذیل است:
همانطور که گفته شد از دیدگاه بیشتر مورخان، عبدالله بن سلام در ماه
شوال سال اول هجری
اسلام آورد. در یکی از نقلهای
(گفتنی است در داستان اسلام آوردن عبدالله بن سلام در برخی قسمت ها تفاوت در نقل وجود دارد).
مربوط به اسلام آوردن او آمده است: هنگامی که عبدالله بن سلام خبر
نبوت پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را شنید و
اسم و صفات و زمانی را که ظهور کرده بود، شناخت؛ پس از آنکه نبی اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
قباء در میان
بنیعمرو بن عوف وارد شد، او ـ که در میان نخلستان خود مشغول کار بود ـ نزد
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رفت و اسلام آورد، آنگاه پیش
خانواده خود برگشت و به آنها پیشنهاد داد که اسلام بیاورند و همگی اسلام آوردند و اسلام آوردن خویش را از
یهودیان مخفی نگاه میداشتم... .
عبدالله بن سلام در غزوۀ
بنینضیر شرکت داشت.
پیامبر صلیاللهعلیهوآله دستور داد تا نخلهای خرما را قطع کنند و بسوزانند، ابولیلی مازنی و عبدالله بن سلام، مأمور این کار شدند. ابولیلی بهترین نوع درختان
خرما را (درختان عجوه) قطع میکرد؛ ولی عبدالله بن سلام از سر
تعصب به قومش درختهای نر و کمبار را میبرید.
در برخی منابع تفسیری، نزول آیاتی را در شأن عبدالله بن سلام دانستهاند؛ مانند آیۀ
قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِن كَانَ مِنْ عِندِ اللَّهِ وَكَفَرْتُم بِهِ وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّن بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى مِثْلِهِ فَآمَنَ وَاسْتَكْبَرْتُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ؛ «بگو: به من خبر دهید اگر این
قرآن از سوی
خدا باشد و شما به آن
کافر شوید، درحالیکه شاهدی از بنیاسرائیل بر آن
شهادت دهد، و او ایمان آورد و شما
استکبار کنید (چه کسی گمراهتر از شما خواهد بود)؟!
خداوند گروه ستمگر را
هدایت نمیکند!».
این آیۀ شریفه در شأن عبداللَّه بن سلام نازل شده است.
اما این شأن نزول دارای اشکالاتی است:اینکه آیۀ شریفۀ مزبور در شأن عبدالله بن سلام نازل شده باشد، همۀ مفسران ـ از
شیعه و
اهل سنت ـ نمیپذیرند. پس همین اختلاف نظر، موجب سست شدن این شأن نزول میشود.
برخی مفسران گفتهاند چون این
آیه مکی است و عبداللَّه در
مدینه ایمان آورده، مراد از آیه نمیتواند عبداللَّه باشد.
همچنین گفته شده که مقصود از شاهد،
حضرت موسی علیهالسلام است؛ زیرا در
کتاب تورات، آمدن پیامبری را ثابت نموده است و بر تورات که از سوی خدا و در معنا (
توحید،
نبوت و
معاد) مانند
قرآن بود، ایمان آورد.
ابن حجر عسقلانی در «شرح
صحیح بخاری» میگوید: ظاهر
سیاق حدیث این است که نبی اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آیۀ مذکور را ـ در مقام رد عقیده و نظریه یهودیان دربارۀ
جبرائیل ـ
قرائت کرد، و این مطلب مستلزم نزول آیه مذکور ـ همزمان با طرح سؤال از سوی عبد اللّه بن سلام و پاسخ آن حضرت ـ نمیباشد. آنگاه ابن حجر میگوید: این رأی را باید همان نظریه قابل
اعتماد برشمرد که چنین تعبیری نمیتواند بیانگر
سبب نزول باشد. و در نتیجه میتوان گفت که باید برای این
آیه، سبب نزولی دیگر ـ غیر از قضیه عبداللّه بن سلام و گفتوگوی او با نبی اکرم صلیاللهعلیهوآله ـ را جستوجو کرد.
از
امام باقر علیهالسلام نقل شده است که گروهی از یهودیان
مسلمان شدند؛ مانند عبداللَّه بن سلام، اَسَد، ثَعلَبَه، ابنُ یامین و ابنُ صُوریا به خدمت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمدند و گفتند: ای پیامبر خدا! موسی،
یوشع بن نون را وصی خود کرد، وصی شما کیست؟ چه کسی پس از تو سرپرست ماست؟ در این هنگام آیۀ مبارکۀ «
إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ...»؛ «سرپرست و ولی شما، تنها خداست و پیامبر او و آنها که
ایمان آوردهاند، همانها که
نماز را برپا میدارند، و در حال
رکوع،
زکات میدهند».
نازل شد سپس رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به
مسجد رفت و دید
امام علی ـ علیهالسلام ـ
انگشتر خود را به
فقیر داده است، و فرمود:
علی بن ابیطالب علیهالسلام پس از من ولی شماست. گفتند به پروردگاری خدا، به
دین اسلام و به پیغمبری
محمد و به
ولایت علی بن ابیطالب، خشنود هستیم.
(گفتنی است که این ماجرا به گونههای دیگری نیز نقل شده است).
اقداماتی که این سلام در زمان
خلفا انجام داد، بدین شرح است:
در دوران
ابوبکر اقدام مؤثری از او در منابع یاد نشده است؛ اما در روزگار
عمر در فتح
بیتالمقدس و جابیه شرکت داشت.
هنگامی که مردم، ناراضی از عملکرد
عثمان او را در محاصره داشتند، عبدالله بن سلام خواست آنان را از کشتن عثمان باز دارد، اما حضور او که خود مسبب بخشی از اعتراضها بود، بر خشم مردم افزود. عملکرد او چنان بود که محاصره کنندگان
عثمان معتقد بودند که او هنوز یهودی است؛ ازاینرو ابن سلّام تلاش میکرد، از خود رفع اتهام کند. عبداللّه در محاصرۀ عثمان، وعده داده بود از وی در مقابل شورشیان انقلابی
دفاع کند؛ اما در
عمل کاری برای او نکرد و به عثمان گفت:
صبر پیشه کن،
سوگند به کسی که جانم در دست اوست، تو را در
کتاب خدا چنین یافتهام که
خلیفه شهید و
مظلوم هستی.
در جناح بندیهای سیاسی پس از عثمان، ابن سلّام همواره به دشمنان
علی علیهالسلام گرایش داشت؛ ازاینرو هنگامی که مردم با
امام علی علیهالسلام بیعت کردند، او از جمله کسانی بود که با آن حضرت بیعت نکرد.
عبدالله بن سلام در حمایت و تأیید
حکومت و سلطنت
معاویه تلاش تمام داشت و سعی داشت با عملی کردن خواستههای معاویه به چنین جایگاهی دست یابد و دراینباره تا آنجا پیش رفت که به درخواست معاویه همسرش
ارینب را که در زیبایی
ضربالمثل بود،
طلاق داد تا به پیشنهاد معاویه با دختر او
ازدواج کند؛ اما بهزودی دریافت که فریب خورده و قصد معاویه از این پیشنهاد تزویج همسر ابن سلام برای یزید است.
با بررسی
تفاسیر روایی به ویژه تفاسیر
اهل سنت، بهخوبی میتوان دریافت که بیشترین
روایات اسرائیلی در آنها انباشته شده است. بسیاری از این روایات از طریق ارتباط
صحابه و
تابعین با دانشمندان
اهل کتاب و بهخاطر
اعتماد به گفتههای آنان، بهتدریج در میان مردم شایع گردیده و بعداً به دست افراد بیاحتیاط و خوش باور در کتابهای حدیثی و تفسیری وارد شده است. عمدۀ این
روایات اسرائیلی از چند نفر از دانشمندان یهودی و نصرانی نظیر عبداللّه بن سلام،
کعبالأحبار،
وهب بن منبّه،
تمیم داری و
ابن جریج نقل شده است.
ابن خلدون دراینباره میگوید: «عرب اهل کتاب و
علم نبود و روحیه بدوی و
جهل بر آنها
حاکم بود. و هرگاه میخواستند از اموری که معمولاً بشر تمایل به دانستن آنها دارد. نظیر علل پیدایش موجودات، آغاز
خلقت، اسرار وجود، چیزی بدانند، از (عالمان) اهل کتاب سؤال میکردند و از
دانش ایشان بهره میبردند... این (عالمان) کسانی مانند کعبالاحبار، وهب بن منبه و عبداللّه بن سلام بودند. در نتیجه مفسران در مورد آنها سهلانگاری کردند و کتب
تفسیر را از اینگونه حکایات مملو ساختند. و ریشه و منبع آنها
پیروان تورات چادرنشیناند و آنچه را نقل میکنند، از روی تحقیق و آگاهی درست نیست؛ ولی با همه این، آن گروه شهرت یافتند و کارشان بالا گرفت، چه در
دین و ملت اسلام دارای مراتب بلندی بودند و به همین سبب از آن روزگار منقولات آنان مورد قبول واقع شد؛ اما کسانی که دانشی استوار داشتند، در صحت اینگونه نقلها درنگ کردند و
فساد و بطلان آن دسته از اقوال و نقلهایی را که فاقد دلایل صحیح بود
آشکار ساختند».
بنابراین نقش عبدالله بن سلام را در نشر و گسترش روایات اسرائیلی نمیتوان نادیده گرفت.
در درستی فضایلی که برای عبدالله بن سلّام نقل شده است،
ابهام و
تردید وجود دارد؛ زیرا:
دربارۀ
آیه «
وَ شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ بَنِی إِسْرائِیلَ» روایات و دیدگاههای متعارض و مختلف وجود دارد؛ همانطور که عکرمه، مسروق و شعبی صریحاً نزول آیه مذکور را در شأن عبداللّه بن سلام نفی میکنند.
بهنظر میرسد دربارۀ فضایلی که برای او نقل شده، دستهایی در کار بوده تا او را بزرگ جلوه دهند؛ و عواملی مانند نقش اسلام آوردن او و نیز نقشی که بعدها بهعنوان یک یهودی مسلمان شده در
حدیث و سیاست ـ بهویژه در جریانات
عثمان ـ داشته است، این امر را پر رنگتر کرده است.
آنچه که مورد اتفاق منابع است، این است که عبدالله بن سلام به استناد نقلهایی که از تورات یا دیگر آثار یهود، درباره ظهور
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در دست داشته،
مسلمان شده است؛ اما باید احتمال وجود برخی از اخبار جعلی را درباره او دور ندانست. اگر انگیزهای سیاسی از این کار تصور شود،
انگشت اتهام بهسوی دستگاه
بنیامیه خواهد بود.
نقش عبدالله بن سلام در
قدرت و سیاست، برجسته نیست و جز آنچه اشاره شد دخالتی در حوادث مهم
تاریخ اسلام نداشته است.
بهعلاوه، اسلام آوردن عبدالله بن سلام، توجیهی برای عملکردهای اشتباه او پس از پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نمیشود؛ همانطور که افرادی در کنار پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و جزو اصحاب شمرده میشدند، ولی پس از آن حضرت و در روزگار
امام علی علیهالسلام کارهای اشتباه زیاد داشتند.
عبدالله بن سلام سرانجام در روزگار
خلافت معاویه، سال ۴۳ هجری درگذشت.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عبدالله بن سلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۱۴.