راههای رفع حسادت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حسد، حسادت، گناه کبیره.
پرسش: برای رفع حسادت چه توصیهای دارید؟
پاسخ: حسد یکی از بیماریهای بزرگ دل است و بیماریهای اینچنین با همکاری
علم و
عقل مداوا میشوند؛ یعنی هم باید
شناخت و فکر خود را اصلاح کند و هم در مقابل
عمل به مبارزه با حسد برخیزد.
۱. فرد حسود باید بداند که حسد هم برای
دنیا و هم برای
دین و آخرت فرد حسود ضرر دارد و برای دنیا و دین و آخرت فردی که به او حسودی میکند نهتنها ضرر نمیرسد؛ بلکه نفع هم میرسد.
۲. وقتی به کسی حسد ورزید برای رفع حسد برعکس آنچه حسد میطلبد، عمل کند؛ یعنی خیرخواهی آن فرد را بکند.
۳. برای رفع حسد، باید سببها و عاملهای آن را شناسایی و مرتفع کرد؛ یعنی
تکبر و دشمنی و کینه و ... را از خود دور کند و با درمان آن صفات زشت حسد نیز خود به خود درمان شود.
۴. از
نماز کمک بگیرد؛ چراکه نماز انسان را از زشتیها و بدیها باز میدارد.
۵. منشأ اصلی
گناهان (از جمله حسد)
حب و دلبستگی به دنیاست؛ پس اگر دلبستگی به دنیا را از دل بیرون کنیم، میتوان با
گناهان به راحتی مبارزه کرده و حسد را از دلمان بیرون کنیم.
۶. انسان وقتی در دلش وسوسه شیطانی آمد، کاری که
شیطان را عصبانی میکند انجام دهد مثلاً
سجده خدا کند و یا
ذکر خدا بگوید تا شیطان دست بردارد.
۷. با
توسل به
ائمه اطهار از خدا بخواهد به وی در رفع حسد کمک کند.
حسد یعنی آرزوی اینکه نعمتی که برادر یا خواهر
مسلمان ما دارد و آن
نعمت به نفع و صلاح اوست، از دست او برود و محروم از آن نعمت شود و اگر بخواهد آرزوی زوال و نابودی نعمت را از او نکند؛ بلکه مثل آن را برای خود بخواهد آن را «
غبطه» خوانند و اگر چیزی که به صلاح آن شخص نیست که از بین برود به این «غیرت» گویند.
ضد حسد
نصیحت است و آن عبارت است از آنکه نعمتی که به صلاح برادر یا خواهر مسلمانش است بخواهد. معیار نصیحت آن است که آنچه را برای خود میخواهی برای او هم بخواهی و آنچه را برای خود دوست نداری، برای او هم دوست نداشته باشی و معیار تشخیص حسد برعکس است؛ یعنی آنچه را برای خود نخواهد برای او بخواهد و آنچه برای خود بخواهد، برای او نخواهد.
صرف میل قلبی به زوال نعمت دیگری (اگر اختیاری نباشد) و آثار حسد در مقام
عمل به ظهور نرسد؛ یعنی فقط میل قلبی در
قلب،
گناه ندارد.
برخی عوامل و اسباب حسد، عبارتاند از:
دشمنی و کینه از مهمترین اسباب حسد هستند. حسد، کینه و دشمنی میآورد و از آن جدا نیست و امکان ندارد که
انسان کسی را دشمن بدارد و خوشی و ناخوشی آن فرد برای او یکسان باشد و فرقی به حالش نکند.
برتریطلبی یعنی بر فرد گران و سخت است که دیگری بر او برتری داشته باشد؛ لذا میخواهد نعمتی که دیگران دارند، از دستشان برود تا بر او برتر نباشد.
و آن عبارت است از اینکه
طبیعت او این است که بر دیگری برتری بورزد و او را کوچک شمارد و از او توقع دارد که مطیع وی باشد و میترسد اگر آن شخص نعمتی به دست آورد دیگر از وی متابعت نکند چهبسا همردیف وی و بلکه بالاتر از وی شود؛ لذا بر آن فرد حسد میورزد و میخواهد نعمتهای دیگران از دستشان برود تا همیشه برتر از آنان باشد. بیشتر
حسد کفار بر
رسول خدا (صلّیاللهعلیهوآله) از روی حسد بود که میگفتند چگونه بچه یتیمی بر ما برتری گرفت و چگونه سر فرود آوریم.
این اختصاص به افرادی دارد که دارای
هدف یکسان هستند؛ چون خود نمیتواند در آن هدف پیروز شود و نفر اول شود لذا افرادی دیگر را تخریب میکند تا آنها عقب بیفتند. حسد بردن برادران و خواهران نسبت به یکدیگر در به دست آوردن جایگاه بهتر نزد پدر و مادر از همین نوع است و همچنین حسد بردن شاگردان، به یکدیگر در اینکه به معلم نزدیک تر شوند و معلم بیشتر آنها را دوست بدارد؛ مثلاً برای اینکه به معلم نزدیکتر شود به جای آنکه تلاش کند و استعدادهای خود را نشان دهد، دیگران را تخریب میکند، علیه دیگران نزد معلم
غیبت میکند تا از جایگاه دیگران نزد معلم کم کند تا خودش نزدیکتر و جایگاه والاتری نزد معلم داشته باشد و این صفت بسیار بدی است.
اینها برخی از عوامل حسد بود حال به دنبال رفع و
درمان حسد میرویم.
گاهی انسانهایی یافت میشوند که به صرف ضرر رسیدن به کسی از دورن خوشحال میشوند بدون اینکه انگیزه خاص داشته باشد فقط میخواهند در دو رنج دیگران را ببینند و لذت ببرند. اینها به علت خباثت درون و پلیدی وجدان آنهاست.
شخصی که در پی ریاست و سروری و برتری است، میخواهد دیگران زیر پایش لِه شوند و پا روی جنازه این و آن بگذارد تا به هدف خود برسد و خود انسانها لایق و ارزشمند برای او قابل تحمل نیست و با
حسادت و عمل به آن میکوشد این افراد از جلو پایش برداشته شوند.
کسی که برتری دیگران را مشاهده میکند و خود را در آن موقعیت نمیبیند یا اگر هم در آن موقعیت باشد، دلش طاقت نمیآورد که ببیند دیگری نیز به
مقام و موقعیتی دست یافته، حسادت میورزند و دوست دارد طرف مقابل با سرعت هر چه بیشتر به
زمین بخورد.
باید دانست که حسد یکی از بیماریهای بزرگ دل است و بیماریهای اینچنین با همکاری
علم و
عقل مداوا میشوند؛ یعنی هم باید شناخت و فکر خود را اصلاح کند و هم در مقابل عمل به مبارزه با حسد برخیزد.
فرد حسود باید بداند که حسد هم برای
دنیا و هم برای
دین و آخرت فرد حسود ضرر دارد و برای دنیا و دین و آخرت فردی که به او حسودی میکند نهتنها ضرر نمیرسد؛ بلکه نفع هم میرسد.
توضیح آنکه فرد حسود از اینکه نعمتی به دیگری برسد یا بلایی از او رفع شود ناراحت و غمگین میشود لذا پیوسته ناراحت واندوهگین است (این ضرر دنیوی) و چون به نعمتی که
خداوند به آن فرد داده راضی نیست و خیرخواهی
مؤمنین را نمیکند و از
انبیا و مؤمنین که خیر مردم را میخواهند کناره گرفته و با
ابلیس و کفار که
گرفتاری مؤمنین و از دست رفتن نعمت آنان را میخواهند شریک شده است؛ به دین خود لطمه زده و این (حسد) خیانتی به قلب است که خوبیها را نابود میکند همانطور که
آتش هیزم را میخورد.
و در مورد اینکه با حسد نعمت از فردی که به او حسد میورزد، زائل و نابود میشود به سبب آن است که تا مدتی که خداوند مقدر کرده است آن فرد از آن نعمت برخوردار است و از آنجا که حسود با حسد به آن فرد
ظلم میکند مخصوصاً اگر حسد وی را به غیبت و عیبجویی دربارة آن فرد بکشاند در روز
قیامت از
حسنات فرد حسود که
غیبت کرده است بر میدارند و به آن فرد میدهند و این ضرری بس عظیم است. وقتی انسان در آنچه گفته شد به خوبی تأمل کند میفهمد که حسد جز ضرر هیچ فایدهای ندارد و باید از آن دست کشید.
وقتی به کسی
حسد ورزید، برای رفع حسد برعکس آنچه حسد میطلبد، عمل کند؛ یعنی خیرخواهی آن فرد را بکند، خود را وادار به این
اعمال کند، به او کمک کند و با خوشرویی برخورد کند. اگر حسادت میگوید غیبت او را کند؛ برعکس از او تعریف و مدح کند. خلاصه درست رفتارهای ضد حسد را انجام دهد تا حسد کمکم از او ریشهکن شود.
برای رفع حسد، باید سببها و عاملهای آن را شناسایی و مرتفع کرد؛ یعنی
تکبر و دشمنی و کینه و ... را از خود دور کند و با درمان آن صفات زشت حسد نیز خودبهخود درمان شود.
از
نماز کمک بگیرد. همانطور که میدانیم نماز از زشتیها و بدیها باز میدارد؛ پس اگر به نماز اهمیت بدهد و با حضور قلب بیشتر نماز بخواند، تأثیر آن در بازداری از
گناهان (از جمله حسد) بیشتر میشود.
منشأ اصلی گناهان از جمله حسد،
حب و
دلبستگی به دنیا است که انسان برای به دست آوردن بهره بیشتر از دنیا دست به گناهان میزند پس اگر دلبستگی به دنیا را از دل بیرون کنیم میتوانیم با گناهان به راحتی مبارزه کنیم و حسد را از دلمان بیرون کنیم.
یکی از عوامل
انحراف و گمراهی انسان شیطان است که وسوسه میکند. انسان برای جلوگیری از
وسوسه شیطان میتواند بدینگونه اقدام کند که وقتی در دلش وسوسه شیطانی آمد، کاری که شیطان را عصبانی میکند انجام دهد مثلاً
سجده خدا کند و یا
ذکر خدا بگوید تا شیطان دست بردارد.
به ائمه اطهار (علیهمالسلام) متوسل شود و با
توسل به ائمه اطهار از خدا بخواهد به وی در رفع حسد کمک کند.
۱. کتاب حسد، رضا صدر، ترجمه باقر خسروشاهی، حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات.
۲. پرورش روح، محمد شفیعی مازندرانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۰ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «راههای رفع حسادت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۱۶.